سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۹:۰۲ - ۲۵ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۶۳۹۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

در کانادا هستم و یک زندگی آرام و بی‌هیاهو را سپری میکنم

رامسین کبریتی: با هیچ شبکه ماهواره‌ای همکاری نخواهم کرد/ تا ۲ سال آینده قطعا در ایران خواهم بود

رامسین کبریتی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
رامسین کبریتی از جمله بازیگران کم حاشیه و بااخلاق تلویزیون و سینما بود که وقتی سه سال قبل به ناگاه خبر پیوستنش به شبکه ماهواره ای «جم» منتشر شد خیلیها را شگفت زده کرد. با این حال مدت زمان حضور کبریتی در «جم» هم چندان به طول نینجامید و بعد از قتل مدیر «جم»، رامسین کبریتی از این شبکه جدا شد و به کانادا مهاجرت کرد و این روزها هم مشغول تحصیل در کانادا است.

به گزارش سینماروزان، رامسین کبریتی سه سال بعد از ترک ایران، درباره شرایط این روزهایش به سینماروزان گفت: این روزها در کانادا هستم و یک زندگی آرام و بی‌هیاهو را سپری میکنم. اگر چه دور بودن از حرفه ای که عاشقانه دوستش داشتم یعنی بازیگری خیلی سخت است ولی سعی میکنم با شرایط کنار بیایم.

کبریتی که سابقه ایفای نقش در درامهایی ماندگار همچون «آواز قو» و «شبهای تهران» را در کارنامه داشته در چرایی مهاجرت از ایران بیان داشت: والله من دوست نداشتم از ایران خارج شوم اما شرایط زندگی و کار در ایران برایم خیلی سخت بود. من «ستایش» را با ۹۸ درصد ببینده روی آنتن داشتم اما دریغ از یک تماس با من و ارائه یک پیشنهاد کار معقول.

کبریتی ادامه داد: من حدود ۲ سال تمام بیکار بودم و هیچ کاری بهم پیشنهاد نمی شد؛ البته پیشنهاد می‌شد اما مجانی و بدون دستمزد و در راه خیریه!!! من یکی دو کار خیریه(!) قبول کردم بلکه اوضاع بهتر شود اما بعدش کار به جایی رسیده بود که دیگر هر پروژه ای که نمیخواست پول بازیگران را دهد سراغ من می آمد و به نوعی اسمم شده بود «خیرالله»!!!{میخندد}

رامسین کبریتی در پاسخ به این سوال که چرا از «جم» شد به سینماروزان گفت:بیکاری آن قدر بهم فشار آورد که ناچار شدم به ترک ایران و همکاری با «جم» ولی بعد از ترور سعید کریمیان مدیر این شبکه ماهواره ای، شرایط عوض شد و دیگر اصلا تولید چندانی در این شبکه صورت نمیگرفت!! انگاری من هر جا می‌روم آنجا میخشکد!!{میخندد} چون مدتی کوتاه بعد از حضور در «جم»، کریمیان به قتل رسید و تقریبا اغلب کارمندان «جم» اخراج شدند و دربدر غربت!!! برخی از همکاران به ایران برگشتند و برخی نیز در غربت ماندگار شدند.

اینکه چرا علیرغم پایین بودن کیفیت محصولات «جم»، رامسین کبریتی راضی شده به حضور در این شبکه، پرسش بعدی سینماروزان از این بازیگر بود. رامسین کبریتی در این باره بیان داشت: ببینید، به لحاظ تولید، «جم» تازه در ابتدای راه بود و بنا بود شرایط تغییر کند و تولیدات حرفه‌ای تر شود ولی به هر حال سعید تروریان کشته شد و کل روند تولید خوابید.

کبریتی ادامه داد: البته من برخلاف میل درونی ام بود که به جم پیوستم و ترجیحم این بود که در کشورم کار کنم ولی وقتی کار نبود چه باید میکردم؟؟ در هر صورت آدم زنده نیاز به زندگی دارد و باید کار کند. در ایران کار نبود و من هم به جم رفتم تا فقط کار کنم و زندگیم بچرخد. در آنجا هم نه فیلم سیاسی بازی کردم نه در نماهای خلاف شرع و عرف بازی کردم!!

رامسین کبریتی پیرامون شرایط مالی کار در «جم» و میزان ابراز رضایتش از مسیری که پیموده به سینماروزان گفت: والله شرایط مالی کاملا معمولی بود ولی بدحسابی ندیدم. با ما به صورت ماهانه قرارداد بسته بودند و بصورت ماهانه حقوقمان پرداخت میشد. در آنجا یادم نمیآید که پول کسی را خورده باشند و تقریبا با همه مطابق قرارداد تسویه حساب کردند. در مورد راضی بودنم هم باید بگویم راهی بود که انتخابی کرده بودم و باید تا انتها میرفتم.

در روزهایی که فصل سوم و نهایی سریال «ستایش» در حال آماده سازی برای پخش است اینکه آیا تولید فصل سوم «ستایش» باعث نشده رامسین کبریتی به ایران بازگردد سوال بعدی سینماروزان از کبریتی بود. کبریتی با تأیید پیشنهاد کارگردان «ستایش» اظهار داشت: برای بازی در فصل سوم «ستایش» دعوت به کار شدم. سعید سلطانی کارگردان محترم سریال پیشنهاد دادند که برگردم و در فصل سوم همراهیشان کنم ولی از آنجایی که میدانستم با بازگشتم مدتی را باید ممنوع‌الفعالیت سر کنم و به «ستایش ۳» نخواهم رسید و از طرف دیگر همزمان با پیشنهاد سلطانی برای مهاجرت به کانادا اقدام کرده بودم، برای همین ترجیح دادم به کانادا بیایم و تحصیلم را ادامه دهم.

بازیگر سریالهایی همچون «مدار صفر درجه»، «شب دهم» و «تنهاترین سردار» در پاسخ به این پرسش که برنامه ای برای بازگشت به ایران ندارد گفت: راستش را بخواهید برای برگشت به ایران لحظه شماری میکنم و یک دنیا دلتنگم برای وطنم ولی تا دو سال آینده نمیتوانم به ایران بیایم چون در حال حاضر در کانادا مشغول تحصیلم.

رامسین کبریتی ادامه داد: علیرغم پیشنهاداتی که داشته ام دیگر با هیچ شبکه ماهواره ای همکاری نخواهم کرد و فقط و فقط به تحصیل همزمان در یک دوره پیشرفته بازیگری و همچنین آموزش زبان میپردازم ضمن اینکه با یک موسسه پذیرش تحصیلی برای کشورهای اروپایی-آمریکایی نیز مشغول همکاری هستم ولی تا ۲ سال آینده قطعا در ایران خواهم بود.

این بازیگر درباره ارتباطش با محصولات روز سینما و تلویزیون ایران به سینماروزان گفت: تقریبا تمام سریالها و فیلمهای ایرانی روز را پیگیری میکنم و امیدوارم تولید محصول به قدری زیاد باشد که هیچ یک از همکارانم بیکار نباشند!!

«آیا فیلم یا سریالی بوده که رامسین کبریتی دوست داشته در آن حضور داشته باشد؟» رامسین کبریتی در پاسخ به این پرسش سینماروزان صادقانه اظهار داشت: آن قدر تشنه بازیگری هستم که دوست داشتم در تک تک فیلمهای روز سینمای ایران بازی میکردم!!

  • 20
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش