سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۱:۴۱ - ۲۰ بهمن ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۱۱۰۳۱۱۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

علی نصیریان در تولد ۸۵ سالگی اش چه گفت؟

علی نصیریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
علی نصیریان چند روز بعد از تولد ۸۵ سالگی‌اش با حضور در خانه تئاتر و در میان جمعی از هنرمندان تئاتر و سینما کیک تولد خود را برید و گفت: هیچ دستورالعملی برای تئاتر ندارم و آنچه هنرمند برای انجام کارش نیاز دارد، آزادی بیان و اندیشه است.

به گزارش ایسنا، سومین برنامه «زندگی تئاتری من» به مناسبت هشتاد و پنجمین سالگرد تولد علی نصیریان عصر شنبه ۱۹ بهمن در سالن عباس جوانمرد خانه تئاتر برگزار شد که در آن ایرج راد، داریوش مودبیان و فرهاد آییش سخنانی را درباره این هنرمند پیشکسوت بیان کردند و نصیریان نیز خاطراتی از ورود خودش به دنیای هنر روایت و تاکید کرد که تئاتر نیازمند جریان و گروه است.

او در این زمینه توضیح داد: نمی‌دانم این روزها چقدر گروه تئاتری وجود دارد و چقدر امکان بودن گروه وجود دارد چون در دوره ما زندگی شکل و ریتم دیگری داشت اما حالا به دلیل ورود اینترنت و دیگر مناسبات زندگی روز، خیلی چیزها تغییر کرده است.

نویسنده نمایشنامه «افعی طلایی» با بیان توضیحاتی درباره دوره فعالیت خود در اداره هنرهای دراماتیک خاطرنشان کرد: در دوره‌ای که ما در اداره هنرهای دراماتیک کار می‌کردیم، هیچ محدودیتی نداشتیم و هیچ مانعی برای کارمان نمی‌تراشیدند. تمام نمایشنامه‌های بیضایی، ساعدی و نویدی را در تماشاخانه سنگلج کار می‌کردیم و با اینکه همه کارهایشان منتقد و معترض بودند، کسی کاری به کار ما نداشت.

او در پاسخ به پرسشی درباره وضعیت تئاتر ملی در این دوره گفت: هرگز نومید نیستم و تئاتر ملی هم به معنای این نیست که همه کارها با گویش‌های محلی اجرا شود بلکه تئاتر ملی می‌تواند بسیار متنوع باشد. شخصا هیچ دستورالعملی برای تئاتر ندارم و آنچه هنرمند برای انجام کارش نیاز دارد، آزادی بیان و اندیشه است. بایدی ندارد که فقط تئاتر ایرانی یا سنتی داشته باشیم. ما به تئاتر روز هم نیاز داریم.

نصیریان سپس خاطراتی از دوره کار با شاهین سرکیسان بیان کرد و افزود: در دوره‌ای به توصیه امیرحسین جهانبگلو که  همچون جلال آل احمد و سیمین دانشور به خانه سرکیسیان رفت و آمد داشت، تصمیم گرفتیم نمایشنامه‌های ایرانی کار کنیم که من سراغ نمایشنامه «افعی طلایی» رفتم که شباهتی به «داش آکل» هدایت داشت و عباس جوانمرد هم متن دیگری دست گرفت. بعد از آن در یکی از شماره‌های مجله «سخن»، هدایت داستان «بلبل سرگشته» را معرفی کرده بود که توجه مرا جلب کرد چون هم حالت اسطوره‌ای داشت و هم زمینی شده بود و این چنین بود که «بلبل سرگشته» را نوشتم.

بازیگر نمایش «اعتراف» در ادامه توضیحاتی درباره آغاز فعالیتش در تماشاخانه «سنگلج» بیان کرد و گفت: مشغول اجرای نمایش «آی با کلاه، آی بی کلاه» ساعدی بودیم که داریوش مهرجویی جوان آمد و ما را برای بازی در فیلم «گاو» انتخاب کرد.

نصیریان سپس مطلبی از زنده یاد جعفر والی بیان کرد و گفت: ایشان به اشتباه گفته بود که مهرجویی فیلم خود را هم بر اساس نسخه تلویزیونی «گاو» که آقای والی خودش ساخته بود، ساخته و فقط دوربین آورده است در حالیکه این دو با هم بسیار متفاوت هستند و بازی انتظامی هم در هر دو اثر کاملا فرق دارد و مهرجویی توانست او را برای آن بازی درخشان هدایت کند.

وی در ادامه با ارایه توضیحاتی درباره آغاز همکاری‌اش با شاهین سرکیسیان افزود: سرکیسیان نه کارگردان بود و نه استاد تئاتر بلکه او فقط عاشق بود و با همین دیوانه بازی‌هایش بنیانگذار تئاتر جدید ایران است. او عاشقی بود که ما را جمع کرد و به هر یک از ما سرنخی داد تا چیزی یاد بگیریم و بزرگترین خدمت را کرد . در خانه او بسیار آموختیم و با شخصیت‌هایی مانند شاملو، خجسته کیا، سیمین دانشور، جلال آل احمد و امیرحسین جهانبگلو آشنا شدیم. همه کسانی که با سرکیسیان کار کردند، برای خودشان کسی شدند.

او با بیان خاطراتی از دوره نوجوانی و کودکی‌اش یادآور شد: در دوره کودکی، رادیو نداشتیم و با رادیوی همسایه پیش پرده‌ها را می شنیدم و متن‌شان را به قیمت یک ریال می‌خریدم و اجرا می‌کردم. ته صدایی داشتم و مادرم هم دایره می‌زد و در مجالس عروسی با هم کار می‌کردیم و این آغاز راه مطربی‌ام بود؛ مطربی به معنای کسی که طرب و شادی ایجاد می‌کند.

این هنرمند مطرح تئاتر  همچنین خاطراتی از روند ورود خود به کلاس‌های آموزشی تئاتر، حضور در تئاتر سعدی، هنرستان هنرپیشگی پرداخت.

نصیریان توضیح داد که شیفته نقالی بوده و چگونه با دیدن سخنرانی‌های آقای فلسفی در مسجد و در ماه رمضان، سال‌ها بعد از او برای بازی در سریال «سربداران» الهام گرفته است.

او در سخنان خود تاکید کرد : هرگز در هیچ دسته و حزبی نبودم هرچند برای برخی از احزاب تئاتر اجرا کرده بودم چون آنها امکاناتش را داشتند.

نویسنده نمایشنامه «بلبل سرگشته» در این برنامه از ایرج راد مدیر عامل پیشین خانه تئاتر و رییس هیات مدیره فعلی این تشکل بارها قدردانی کرد که با همت و تلاشش خانه تئاتر را سرپا نگه داشته است و گفت: ایرج راد کاری کرد کارستان. او خانه تئاتر را ساخت و امیدوارم این خانه آباد باشد.

نصیریان همچنین از داریوش مودبیان و فرهاد آییش، دیگر سخنرانان این برنامه به نیکی یاد کرد و گفت این دو هنرمند هر زمان که به خانه او می‌روند، برایش شادی و زندگی به ارمغان می‌برند و او هرگز سفرهایی را که با آییش داشته فراموش نمی‌کند چراکه در این سفرها با یکدیگر زندگی‌ها کرده‌اند.

ایرج راد رئیس هیأت مدیره خانه تئاتر و یکی از اعضای گروه تئاتر «مردم» به سرپرستی علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی، حضور در این گروه را مایه افتخار خود دانست و نصیریان را یکی از ارکان نهادینه کردن تئاتر نو در ایران توصیف کرد.

او با یادآوری تعطیلی تئاترهای لاله‌زار بعد از کودتای ۲۸ مرداد و شکل‌گیری اداره هنرهای دراماتیک، ادامه داد: در اداره هنرهای دراماتیک که دولتی بود، هنرمندان با تفکرات مختلف و برای هنر تئاتر در این اداره کار می‌کردند و نمایشنامه‌های بیضایی، ساعدی، نویدی و ... به صحنه می‌رفت و برایم مایه شگفتی است که این تشکیلات دولتی چقدر آزادی بیان می‌داد.

راد با اشاره به شکل‌گیری تئاترهای زنده در تلویزیون اضافه کرد: استاد نصیریان با تئاترهایی که اداره برای اجرا در تلویزیون تولید می‌کرد، مردم را بیشتر با تئاتر آشنا کردند و این مرحله‌ای برای توسعه تئاتر بود. بعدها استاد نصیریان یکی از پایه‌گذاران تماشاخانه سنگلج شد.

این بازیگر تئاتر از نصیریان به عنوان هنرمندی نام برد که نزدیک به ۷۰ سال کار مستمر، ارزنده و قابل ستایش انجام داده است.

راد تاکید کرد: هرگز جز شرف و افتخار چیزی از بزرگان تئاتری ندیدم که در اداره هنرهای دراماتیک فعال بودند و در آن دوره آقای نصیریان سنت‌های نمایش ایرانی را به صورت مدرن روی صحنه می‌بردند. ایشان و بزرگان دیگر چون کوه پشت هنرمندان تئاتر بودند و اجازه سانسور آثار تئاتری را نمی‌دادند. استاد نصیریان به همراه گروه آثار را به سراسر کشور می‌برد و اجرا می‌کرد.

راد اضافه کرد: نظم و گروه از ارکان اساسی تئاتر بود و اگر حالا تئاتر ما شکل نمی‌گیرد، به خاطر این است که گروه نداریم. همه در گروه در خدمت تئاتر و فرهنگ بودند.

بازیگر نمایش «آقای اشمیت کیه» با ستایش شخصیت نصیریان افزود: ایشان یکی از شریفترین انسان هایی است که دیده‌ام و هرگز حاشیه‌ای از ایشان ندیدم. ایشان شخصیتی زلال دارند و به همین خاطر بر مردم تأثیرگذار هستند. برای من خصایص انسانی آقای نصیریان ارزشمندتر از هنر و توانایی‌شان در کارگردانی، بازیگری و نمایشنامه‌نویسی است.

داریوش مؤدبیان هنرمند تئاتر و دیگر عضو گروه تئاتر «مردم» دیگر هنرمندی بود که در این برنامه از نصیریان سخن گفت. البته او به جای صحبت کردن، یادداشتی درباره این هنرمند خواند و در آن نصیریان بازیگر، نمایشنامه نویس و کارگردان را ستود.

او در متن خود نوشته بود که نصیریان فراتر از یک هنرمند است. انسانی است تمام و کمال و شایسته عنوان انسانیت. هنرمندی که ستودنی است اما ستایش را بر نمی‌تابد و مردمی است اما خود را پشت نقاب‌های مردم فریب پنهان نمی‌کند.

مودبیان با این جمله که «علی نصیریان منشور تئاتری ماست»، یادداشت خود را پایان داد.

دیگر سخنران این برنامه فرهاد آییش بود که رابطه عاطفی با نصیریان دارد و او را همچون پدر خود دوست می‌دارد . آییش خاطراتی درباره آشنایی خود با نصیریان بیان کرد که چگونه در دوره نوجوانی با دیدن فیلم «آقای هالو» شیفته نصیریان شده است و از آنجاکه در کودکی پدر خود را از دست داده، آرزو داشته پدری همچون نصیریان داشته باشد.

آییش توضیحاتی درباره همکاری خود با نصیریان در نمایش «هفت شب با مهمان ناخونده» که در آمریکا اجرا شد، بیان کرد و گفت: آنچه مرا در مورد اقای نصیریان حیرت‌زده می‌کند، سادگی در عین پیچیدگی است . البته پیچیدگی نه به معنای روشنفکری اش بلکه به معنای دانش و خرد. به طوری که بعد از آشنایی با ایشان فاز تازه ای در زندگی متن آغاز شد و من نیز به مقام والای سادگی رسیدم . پیش از ان همچون سهرابی بودم که رستم او را نیرنگ و دروغ کشته و بعد از این آشنایی سهرابی هستم که رستم دستش را گرفته.

او با تشکر از نصیریان، تولد این بازیگر را تبریک گفت.

در این برنامه شهرام گیل‌آبادی مدیرعامل خانه تئاتر گفت: ما به راحتی از کنار بزرگان‌مان عبور می‌کنیم و درباره آنان پژوهش نمی‌کنیم. با دیدهای مختلف می‌توان درباره استاد نصیریان پژوهش کرد و این پژوهش‌ها می‌تواند آموزه‌های فراوانی برای ما داشته باشد.

وی ادامه داد: با استاد نصیریان هم می‌توان ستایش‌گونه باید برخورد کرد و هم سنجش‌گونه که نوع دوم مؤثر است.

گیل آبادی از نصیریان به عنوان کسی یاد کرد که است که از مردم شروع می‌کند و به مردم برمی‌گردد و این در تمام آثارش دیده می‌شود.

وی ادامه داد: ما باید به سمت تولید اندیشه‌ای بر ویم که از تبارشناسی این بزرگان به دست می‌آوریم.

در این برنامه که به همت کانون کارگردانان خانه تئاتر برگزار شد، چهره‌هایی همچون احترام برومند، مائده طهماسبی، کاظم هژیر آزاد، آرش دادگر، در کنار تنی چند از اعضای کانون کارگردانان خانه سینما همچون پوران درخشنده، وحید موساییان، رضا درمیشیان، محمدرضا عرب حضور داشتند و کارت افتخاری کانون کارگردانان خانه تئاتر به نصیریان، آییش و مودبیان اهدا شد.

اجرای این برنامه بر عهده مجید گیاهچی بود.

  • 12
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش