یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
کد مقاله: ۹۷۱۰۰۰۰۳۹

سطرهای كتاب در سكانس‌های سينما

مهم‌ترین اقتباس‎های تاریخ سینمای ایران,مهم ترين فيلم هاي تاريخ سينما,تاريخچه سينماي اقتباسي ايران

سينما در مقايسه با ساير هنرها از حيات كم‌رمق‌تري برخوردار است.به اين صورت كه اگر عمر ديگر هنرها به عهد باستان مي رسد، تنها زمان اندكي از ۱۰۰ سالگي سينما مي گذرد.با اين حال اين هنر نسبتا جوان توانسته از ديگر هنرها پيشي گرفته و از قدرت نفوذ خود ميان مخاطبان بيشترين بهره را بگيرد؛ قدرت نفوذي كه براي رسيدن به آن، از هنرهاي ديگر نيز استفاده كرده كه يكي از مهم ترين آن‌ها ادبيات است.

 

بايد گفت از اوايل پيدايش سينما، اقتباس ادبي خون حيات بخشي در شريان هاي اين هنر بوده و نكته جالب اينكه حتي مهم ترين فيلم هاي تاريخ سينما از جمله «پدرخوانده»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «سکوت بره‌ها»، «کازابلانکا» و «کشتن مرغ مقلد» نيز اقتباسي بوده اند. شايد يكي از اصلي ترين دلايل اين امر هم آن باشد كه كتاب ها از سال ها قبل‌تر ميان مردم آزموده شده و امتحان خود را پس داده بودند.

 

در نتيجه فيلم هايي با اين سبك و سياق می‌توانستند از اهرم شهرت کتاب‌های پرفروش و شناخته‌شده و مخاطبان آن‌ها استفاده کنند و در نتيجه محبوبيت آن‌ها معلوم و موفقيت فيلم تا حدودي قابل پيش بيني بود، چراكه اقتباس ادبي همواره به همراه خود ، تضمين نسبي براي سازندگان فيلم به همراه داشته است.اين امر در دهه هاي اخير كه مسائل اقتصادي در سينما در حال رسيدن به اولويت هاست و به يكي از تاثيرگذارترين مولفه هاي سينما بدل شده،افزايش چشمگيري داشته است به طوري‌كه مي بينيم بسياري از فيلم هاي موفق و پرفروش اين سال ها،از روي تعدادي از پرفروش ترين كتاب هاي سال ها و دهه هاي اخير اقتباس شده‌اند.اين پديده ، دير زماني است كه در عمر نه چندان بلند سينما، به عنوان يك ژانر مستقل تعريف شده است به طوري كه در جشنواره سينمايي بزرگي مانند اسكار نيز بخش جايزه فيلمنامه اقتباسي اهدا مي شود.

 

تغییر در يك روند و تاثير بر يك فضا

تنها با جست‌وجوي اجمالي ميان موضوعاتي كه ادبيات داستاني ما طي چند دهه اخير از آن‌ها نشأت مي گيرد،به يك نوع روزمره شدن و گاه بازي با فرم و كلمات در ميان اين آثار مي رسيم كه در اكثريت آن‌ها،اين عنصربه وفور حس مي شود.گويي يك روند آشنا وجود دارد كه اكثريت نويسندگان، آن را سرلوحه كارهاي‌شان قرار مي دهند و آن هم به اين صورت نگاشته مي شود كه روزمرگي شخصيت هاي داستان اغلب با حوادث دروني و حسي آميخته شود.

 

با اين همه،در ميان آثار اقتباس شده در سينماي ايران، فيلم هاي اميدواركننده و ماندگار كم نيستند. همکاری کیومرث پوراحمد با هوشنگ مرادی کرمانی، تلاش‌های کارگردانی همچون داريوش مهرجویی که هنوز هم مانند روزگار جواني، متن هاي ادبي را بهترين منبع قابل اتكا براي نگارش فيلمنامه هايش مي داند و با ساخت آثاری همچون مهمان مامان، درخت گلابی، پری و ... اين نكته را بارها ثابت كرده است، همکاری برخی نویسنده ها در نگارش فیلمنامه ها که اغلب از آثار داستانی خودشان است همچون اصغر عبدالهي، داود غفارزادگان، حسین مرتضاییان آبکنار، جعفر مدرس صادقی، نرگس آبيار و ... نشانگر این است که اگر چه از لحاظ كمي، سينماي اقتباسي روند نزولي داشته اما از لحاظ كيفي و شيوه اقتباس مي توان رشد چشمگيري را در آن شاهد بود.

 

تاريخچه اقتباس در سينماي ايران

آوانس اوهانيانس و ابراهيم مرادي، شايد از جمله سه، چهار هنرمندي باشند كه سينماي ايران با نام آن‌ها آغاز مي شود. اوهانيانس به عنوان اولين كارگردان سينما و باني نخستين مدرسه بازيگري در ايران و مرادي كه با حضور در شاخه هاي مختلف سينما از پيشگامان اين عرصه محسوب مي شد، تا قبل از دوران فترت سينما طي سال هاي ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۷ با كمترين امكانات فني و سنگ اندازي هاي فراوان به ميدان آمدند اما سختي ها را تاب نياورده و به ميانه هاي مسير نرسيده، بازگشتند!

 

از ميان اين جمع آغازگر،تنها عبد‌الحسین سپنتا ماند كه هم مسير با معضلات سياسي و سينماي جا نيفتاده ميان مردم كوچه و بازار، فيلم هاي خود را مي ساخت و روانه بازار سينماي ايران مي كرد. وي پس از «دختر لر» ، چهار فيلم ديگر ساخت و بازار سينماي ايران را تا حدودي گرم نگاه داشت. شايد بتوان ردپاي كمرنگ اقتباس در سينماي ايران را همان حوالي جست‌وجو كرد، چراكه اكثر فيلم هاي سپنتا درون مايه تاريخي، ادبي و ملي داشتند و از دامنه فرهنگي محدود و اجتماعِ سياست‌زده و ناآرام آن روزها وام مي گرفتند. گام بعدي سپنتا، باز بر زمين اقتباس بود؛ رفتن سراغ سرگذشت فردوسي و چگونگي سرايش شاهنامه ،عشق اندوهبار ليلي و مجنون ، ماجراهاي شورانگيز شيرين و فرهاد و لشكركشي نادرشاه افشار به هند و فتح لاهور نيز از جمله فعاليت هاي وي بود كه ته مايه هاي اقتباس در آن‌ها حس مي شد. به اين ترتيب «شيرين و فرهاد» در سال ۱۳۱۴و«ليلي و مجنون» در سال ۱۳۱۵ نخستين اقتباس هاي ادبي سينماي ايران بودند كه توسط سپنتا ساخته شده و بعدها چندين بار با الهام از ماخذ آن‌ها فيلم هاي ديگري هم ساخته شد.

 

جدي ترين گام هاي اقتباسي

چند سال بعد،قلم افرادي كه سال ها در زمينه قصه و نمايشنامه نويسي فعاليت كرده بودند به سينما ورود پيدا كرد و همين ورود نويدبخش اتفاقات خوشايندي در سينماي اقتباسي ايران شد.افرادي همچون فضل‌ا... بايگان،محمد حجازي،حاج رفيع حالتي،احمد بهار مست،پرويز خطيبي،محمد شب پره،عطا ا... زاهد،علي كسمايي،هايك كاراكاش،مجيد محسني و... كه به نوعي اكثر فيلم هاي دوران فترت و سال هاي اول پس از آن دوره،اقتباسي از داستان هاي پاورقي و نمايشنامه‌هاي آن‌ها محسوب مي شد.اين ورود توفاني اما به سرانجام چندان درخشاني منجر نشد چراكه اين افراد شناخت چنداني از سينما نداشتند و فيلم هاي ساخته شده از آثار آن‌ها نيز بيشتر شبيه به نمايش صوري يك متن بود كه كمبود مولفه هاي سينمايي در آن‌ها بسيار به چشم مي آمد.

 

در سال ۱۳۳۰ دو فيلم «خواب هاي طلايي» ساخته معز ديوان فكري و «پريچهر» ساخته فضل ا... بايگان با اقتباس ادبي ساخته شدند كه اولي عينا شبيه به نسخه اي بود كه روي صحنه تئاتر اجرا شده بود و به دليل ضعف ساختاري بسيار، حتي اسمي از آن به ميان نمي آورند.«پریچهر» هم كه برداشتي آزاد از داستاني به همين نام نوشته محمد حجازي بود، به خاطر كپي نعل به نعل از روی داستان كه در نهايت خلق اثري تازه و بديع را سبب نشد،نه در كوتاه مدت براي فيلم دستاوردي داشت و نه توانست تاثیری بر روند رشد سینما و اقتباس سينمايي در ايران داشته باشد.فیلم اقتباسی بعدی را در سال ۱۳۳۱ پرویز خطیبی با نام «حاکم یک روزه» و بر اساس نمایشنامه ای به نام «جنون» ساخت که برای اولین بار تفاوت هایی با متن نمایشنامه داشت و این تفاوت بدعت تازه اي در روند ساخت فيلمنامه هاي اقتباسي بود.

 

بعد از آن حسین مدنی طنزنویس رادیو، «جدال با شیطان» را بر اساس نمایش رادیویی «همسر شیطان» جمشید وحیدی ساخت و منصور مبینی هم «اشتباه» را در سال ۱۳۳۲ بر اساس یکی از داستان های آندره موروا ساخت که به همراه آثاري همچون «گل نسا» و «اشتباه» فیلم هایی بودند که بر اساس متون خارجی و غیرمعروف ساخته شده بودند و نه بر اساس قصه هایی که می‌توانست به علت مقبولیت عمومی فروش را تضمین کنند.

 

روزنه اي رو به جغرافياي خارج از ايران

در سال هاي بعد اما ، سينماي اقتباسي ايران وارد فاز تازه اي شد و آن هم آثاري بودند كه با اقتباس از متون خارجي اقتباس مي شدند. يكي از دلايل ورود به اين فاز تازه هم اين بود كه در يك دوره بخصوص،برخي از استوديوهاي فيلمسازي، فيلمسازان را براي سرعت در ساخت آثار تحت فشار گذاشتند، در نتيجه فيلمسازاني كه تا آن زمان از بهره گيري هاي خود از متون ايراني نتيجه‌اي نگرفته بودند، به سمت متن‌هاي آزموده شده در كشور هاي ديگر سوق پيدا كردند، متوني كه در شرايط جغرافيايي ديگر با اقبال مواجه شده بودند و انتظار مي‌رفت در ايران نيز مردم را تا پايان زمان فيلم در تماشاخانه ها نگاه دارند.

 

در سال ۱۳۳۲ صمد صباحي، فيلم «مشهدی عباد» را بر اساس نمایشنامه «اُلماسن بواُلسون» که در ترکی به معنای «این یکی نشد اون یکی» ساخت. این فیلم که با موضوعیت رشوه خواری و پایمال شدن حقوق زنان بود، به نوعی از اولین فیلم ها با گرایش نقد اجتماعی محسوب مي شد که می توانست آغاز خوبی براي سينماي نوع خودش باشد اما همین فیلم هم به مانند اغلب فیلم های اقتباسی قبل از خود اقبال عمومی نيافت و ادامه دهنده اي در ميان فيلمسازان براي خود پيدا نكرد.

 

در ادامه اين روند، مهدی ريیس‌فیروز «لغزش» را براساس‌ رمان «مادام کاملیا» ساخت و محمد رضا زندی «خسیس» را در سال ۱۳۳۴ براساس نمایشنامه «مولیرو گرجی عبادیا» و احمد فهمی‌ «غروب عشق» را با الهام از «رومئو و ژولیت» شکسپیر عرضه‌ کردند. از دیگر فیلم هایی که از متون خارجی اقتباس کردند و هیچ موفقیتی نه درگیشه و نه در هنر سینما کسب نکردند فیلم «بازگشت به زندگی» با اقتباس از رمان «زندگی پس از مرگ» نوشته ماری کوری بود که عطاا... زاهد آن را در سال ۱۳۳۶ ساخت. اصلي ترين دليل عموميت پيدا نكردن و عدم اقبال نسبت به اين فيلم ها شايد اين بود كه آن فضا سازي‌ها هيچ سنخيتي با آداب و رسوم و اتمسفر زندگي مردم ايران نداشت و حتي تلاشي براي بومي كردن آن فضاها نيز نمي شد.

 

به همين دليل در اين دوره باز هم نمي‌توان از يك اقتباس موفق نام برد.بعد از بهره گيري نافرجام از پاورقي هاي رمانتيكي كه امثال مستعان و محمد حجازي مي نوشتند، متاسفانه برداشت از متون خارجي هم نتوانست سينماي اقتباسي را از افتادن به ورطه نابودي نجات دهد. در نتيجه فيلمسازان علاقه‌مند رجعت به متون قديمي و كهن ايراني كردند تا شايد بتوانند نبض مخاطب را بالاخره به دست گيرند. در نتيجه با تكيه به فیلم هایی همچون «امیرارسلان نامدار»، «لیلی و مجنون»، «رستم و سهراب»، «بیژن و منیژه» و «رستم دستان» در همان دوران يعني حد فاصل بين سال هاي ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ ساخته شد. در حالي كه هنوز هم مشخص نبود معضل كجاست!

 

معضلي به نام متن!

بايد گفت معضلي كه در سال هاي اول، سينماي اقتباسي ايران با آن دست به گريبان بود،اين بود كه متوني كه تا آن روز در ساخت فيلم ها اقتباس شده بود يا متون قديم فارسي بودند يا متون خارجي يا نمايشنامه هايي كه از متون خارجي كپي شده و يا به نوعي غير اصولي بومي شده بودند.در سال ۱۳۴۳ و بعد از آن سال ۱۳۴۵ اما با ساخت دو فيلم، تحولي در سينماي اقتباسي ايران شكل گرفت. اولين فيلم «شب‌قوزي» ساخته فرخ غفاري بود كه از داستان «خیاط، احدب، یهودی، مباشر و نصرانی» از شب بيست و چهارم داستان هاي «هزار و يك شب» اقتباس و نگاشته شده و بخشي از فضاي سياه دهه ۴۰ سينماي ايران را به نمايش مي گذاشت.

 

در اين فيلم براي اولين بار نگاه جدي و عميق به متن توسط كسي انجام شده بود كه سينما را به خوبي مي شناخت و همين باعث شد اين فيلم نماينده ايران در جشنواره فيلم كن باشد و بعد از آن به جشنواره هاي ديگر نيز راه پيدا كند.بعد از اين فيلم و زماني كه اسماعيل كوشان، داستان «امير ارسلان نامدار نقيب الممالك» را روي پرده برد، استقبالي از اين فيلم صورت گرفت كه همان توانست نقطه شروعي براي آشتي مردم با فيلم هاي اقتباسي باشد.قدم موثر بعدي در سال ۱۳۴۷برداشته شد.

 

در اين سال فيلمي با اقتباس از رمان «شوهر آهو خانوم» كه در سال ۱۳۴۰ جايزه كتاب سال سلطنتي را برده بود روي پرده رفت. هر چند تاقبل از ساخت اين فيلم و بنا به تجربه هاي پيشين،طبق پيش بيني،منتقدان اين فيلم را هم مانند ساير فيلم هاي اقتباسي شكست خورده مي دانستند اما فيلم داوود ملاپور با اقبال منتقدان و مخاطبان روبه رو شد و همين امر نقطه عطفي از ساخت فيلم هاي اقتباس شده از رمان هاي فارسي شد. اما شايد بتوان فیلم «گاو» مهرجويي را یکی از مهم‌ترین اقتباس‎های تاریخ سینمای ایران خواند.

 

این فیلم در سال ۱۳۴۸ و بر اساس داستان «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی ساخته شده و در جشنواره‌های بین‎المللی به نمایش درآمد. همان فيلم كه ساعدی درباره ساخت آن حساسیت‌های زیادی نشان داد. از جمله اينكه دايم سر صحنه‌ها حاضر می‌شد و كاملا در جریان ساخت فیلم قرار داشت، اما به دلیل برخی محدودیت‌ها در زمان ساخت فیلم و همچنين فشارها، باز هم برخی بخش‌هاي فيلم حذف شدند. علي حاتمي نيز در اولين فيلم خود با نام «حسن کچل»،که آن را در سال ۱۳۴۸ کارگردانی کرده، به زعم بسياري از اقتباس ادبي استفاده كرده است. داستان این فیلم نزدیکی زیادی با داستان «دختر روس در شب سه‌شنبه» از کتاب «هفت پیکر نظامی گنجوی» دارد. این فیلم در حال و هوای ایران قدیم ساخته شده و آهنگین (موزیکال) است.

 

سرلوحه بحث برانگيزي همچون «بوف كور»!

«بوف کور» رمانی مطرح و بحث‌برانگیز از صادق هدایت است.این کتاب تا کنون منشأ خلق کتاب‌های زیادی بوده که تلاش کرده‌اند این رمان را تفسیر کنند، همچنین فیلم‌هایی بر اساس آن ساخته شده؛ رائول روئیز، سینماگر شیلیایی مقیم فرانسه، فیلمی را با نام «بوف کور» با برداشت آزاد از این رمان ساخت، همچنین داریوش مهرجویی الگوی خود را برای ساخت «هامون»، «بوف کور» می‌داند.

 

«هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ ساخته شده و با بازی خسرو شکیبایی و بیتا فرهی روی پرده رفته است.علاوه بر این بزرگمهر رفیعا بر اساس «بوف کور» فیلمی ساخته که در واقع پایان‏‌نامه اوست و در یکی از کشورهای آمریکای لاتین فیلمبرداری شده است.کیومرث درمبخش هم فیلم «بوف کور» را در سال ۱۳۵۴ ساخته است. در این فیلم پرویز فنی‌زاده نقش پیرمرد خنزرپنزری را بازی می‌کند كه بخشي از داستان حول محور او مي چرخد.احمد الستی هم بر اساس این رمان در فرانسه فیلمی ساخته است.

 

دهه پر اقتباس ۵۰

شايد بتوان دهه ۵۰را يكي از پر اقتباس ترين دوره‌هاي اقتباس در سينماي ايران قلمداد كرد.پس از فيلم موفق ناصر تقوايي با عنوان «آرامش در حضور ديگران» كه در سال ۱۳۴۹ و بر اساس داستاني با همين نام از غلامحسين ساعدي روي پرده رفت با شروع دهه ۵۰، دوران پركار سينماي اقتباسي در ايران آغاز شد. بايد گفت در ميان كارگردانان ايراني، داريوش مهرجويي از پركارترين فيلمسازان در حوزه سينماي اقتباسي است.«پستچی» از اولين آثار ساخته شده توسط او در حوزه اقتباس و محصول سال ۱۳۵۱ است. در اين فيلم كه بر اساس نمایشنامه‎ای از گئورگ بوخنر به نام «وویزک» ساخته شد، علی‎ نصیریان، عزت‌ا...انتظامی و ایرج راد نقش‌آفرینی کرده‌اند.

 

فيلمساز پركار بعدي،مسعود کیمیایی است كه فیلم «خاك» را براساس داستان «آوسنه باباسبحان» نوشته محمود دولت‌آبادی ساخت. این فیلم در شهریور ۱۳۵۲ اکران شد و متعاقب آن دولت‌آبادی در یادداشتی به آنچه تغییر نظرگاه داستان خود می‌نامید، اعتراض کرد.بخشی از نامه اعتراضی دولت‌آبادی به این شرح است: «باباسبحان یک داستان سرزمینی و محدود به مسائل درونی است. مبنای واقعی و گرایش به واقعیت دارد و از جنبه‌های کنایی (سمبلیک) برکنار است. همچنان‌که نویسنده باباسبحان هم برکنار است.‌ من کار کیمیایی را در فن و تکنیک و خلق بعضی صحنه‌ها ستایش می‌کنم، اما آگاهانه یا ناآگاهانه کیمیایی در ارائه داستان به صورت فیلم زاویه‌ای جدا از زاویه دید من انتخاب کرده است و من خود را با نظرگاه او در تضاد می‌بینم.

 

من متاسفم! نه برای خودم، زیرا تاب شنیدن زخم زبان این و آن را دارم. حتی برای کیمیایی هم متاسف نیستم، چون او باز هم یک فیلم پرفروش ساخته است... من تنها برای «آوسنه باباسبحان» متاسفم. دلم می‌خواست از یک داستان ملی فیلمی چنین ساخته شود. چنین نیز می‌پنداشتم، اما نشد و باباسبحان‌ها به تاراج رفتند. یک بار در زمین و یک بار در فیلم!»

 

تنگسیر نخستین رمان صادق چوبک است و ماجرای رمان در تنگسیر، دواس و بوشهر می‌گذرد. «زایر محمد» قهرمان این داستان، از شخصیت‌های ماندگار ادبیات ایران است. امیر نادری در سال ۱۳۵۲ بر اساس این رمان ، فیلمی به همین نام ساخت که در آن چهره‌‏هایی چون بهروز وثوقی، پرویز فنی‌زاده، جعفر والی و عنایت بخشی بازی می‏‌کردند.«دایره مینا» نيز فیلم سینمایی ساخته‌شده در ۱۳۵۳ به کارگردانی داریوش مهرجویی است. اين فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس، برلین و سپس ایران به نمایش درآمد.

 

این فیلم بعد از «گاو» دومین کار مشترک مهرجویی و غلامحسین ساعدی است. فیلمنامه «دایره مینا» از داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های «گور و گهواره» اقتباس شده است.غلامحسین ساعدی در بازنویسی و حتی هنگام ساخت فیلم با مهرجویی و گروه همکاری می‌کرد.«دایی جان ناپلئون» نيز نام کتابی طنز از ایرج پزشکزاد است که آن را در سال ۱۳۴۹ نوشت و ناصر تقوایی بر اساس آن در سال ۱۳۵۵، یک مجموعه تلویزیونی به همین نام ساخت.فيلم سينمايي «غزل» نيز در سال ۱۳۵۵ با کارگردانی مسعود کیمیایی و بر اساس داستان کوتاه «مزاحم» از خورخه لوئیس بورخس ساخته شده است.

 

درهمين سال‌ها فيلم هاي اقتباسي به نسبت بهتري هم از متون خارجي ساخته مي شد كه نشانگر اين بود كه مساله اقتباس كم‌كم مساله شناخته شده و جا افتاده است و سينماي ايران كم‌كم مي تواند فرق بين اقتباس و كپي نعل به نعل از متون را ياد بگيرد!

 

بيتا محسني

 

gh​anoondaily.‎​ir
  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش