سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
کد مقاله: ۹۷۱۰۰۰۰۳۹

سطرهای كتاب در سكانس‌های سينما

مهم‌ترین اقتباس‎های تاریخ سینمای ایران,مهم ترين فيلم هاي تاريخ سينما,تاريخچه سينماي اقتباسي ايران

سينما در مقايسه با ساير هنرها از حيات كم‌رمق‌تري برخوردار است.به اين صورت كه اگر عمر ديگر هنرها به عهد باستان مي رسد، تنها زمان اندكي از ۱۰۰ سالگي سينما مي گذرد.با اين حال اين هنر نسبتا جوان توانسته از ديگر هنرها پيشي گرفته و از قدرت نفوذ خود ميان مخاطبان بيشترين بهره را بگيرد؛ قدرت نفوذي كه براي رسيدن به آن، از هنرهاي ديگر نيز استفاده كرده كه يكي از مهم ترين آن‌ها ادبيات است.

 

بايد گفت از اوايل پيدايش سينما، اقتباس ادبي خون حيات بخشي در شريان هاي اين هنر بوده و نكته جالب اينكه حتي مهم ترين فيلم هاي تاريخ سينما از جمله «پدرخوانده»، «دیوانه‌ای از قفس پرید»، «سکوت بره‌ها»، «کازابلانکا» و «کشتن مرغ مقلد» نيز اقتباسي بوده اند. شايد يكي از اصلي ترين دلايل اين امر هم آن باشد كه كتاب ها از سال ها قبل‌تر ميان مردم آزموده شده و امتحان خود را پس داده بودند.

 

در نتيجه فيلم هايي با اين سبك و سياق می‌توانستند از اهرم شهرت کتاب‌های پرفروش و شناخته‌شده و مخاطبان آن‌ها استفاده کنند و در نتيجه محبوبيت آن‌ها معلوم و موفقيت فيلم تا حدودي قابل پيش بيني بود، چراكه اقتباس ادبي همواره به همراه خود ، تضمين نسبي براي سازندگان فيلم به همراه داشته است.اين امر در دهه هاي اخير كه مسائل اقتصادي در سينما در حال رسيدن به اولويت هاست و به يكي از تاثيرگذارترين مولفه هاي سينما بدل شده،افزايش چشمگيري داشته است به طوري‌كه مي بينيم بسياري از فيلم هاي موفق و پرفروش اين سال ها،از روي تعدادي از پرفروش ترين كتاب هاي سال ها و دهه هاي اخير اقتباس شده‌اند.اين پديده ، دير زماني است كه در عمر نه چندان بلند سينما، به عنوان يك ژانر مستقل تعريف شده است به طوري كه در جشنواره سينمايي بزرگي مانند اسكار نيز بخش جايزه فيلمنامه اقتباسي اهدا مي شود.

 

تغییر در يك روند و تاثير بر يك فضا

تنها با جست‌وجوي اجمالي ميان موضوعاتي كه ادبيات داستاني ما طي چند دهه اخير از آن‌ها نشأت مي گيرد،به يك نوع روزمره شدن و گاه بازي با فرم و كلمات در ميان اين آثار مي رسيم كه در اكثريت آن‌ها،اين عنصربه وفور حس مي شود.گويي يك روند آشنا وجود دارد كه اكثريت نويسندگان، آن را سرلوحه كارهاي‌شان قرار مي دهند و آن هم به اين صورت نگاشته مي شود كه روزمرگي شخصيت هاي داستان اغلب با حوادث دروني و حسي آميخته شود.

 

با اين همه،در ميان آثار اقتباس شده در سينماي ايران، فيلم هاي اميدواركننده و ماندگار كم نيستند. همکاری کیومرث پوراحمد با هوشنگ مرادی کرمانی، تلاش‌های کارگردانی همچون داريوش مهرجویی که هنوز هم مانند روزگار جواني، متن هاي ادبي را بهترين منبع قابل اتكا براي نگارش فيلمنامه هايش مي داند و با ساخت آثاری همچون مهمان مامان، درخت گلابی، پری و ... اين نكته را بارها ثابت كرده است، همکاری برخی نویسنده ها در نگارش فیلمنامه ها که اغلب از آثار داستانی خودشان است همچون اصغر عبدالهي، داود غفارزادگان، حسین مرتضاییان آبکنار، جعفر مدرس صادقی، نرگس آبيار و ... نشانگر این است که اگر چه از لحاظ كمي، سينماي اقتباسي روند نزولي داشته اما از لحاظ كيفي و شيوه اقتباس مي توان رشد چشمگيري را در آن شاهد بود.

 

تاريخچه اقتباس در سينماي ايران

آوانس اوهانيانس و ابراهيم مرادي، شايد از جمله سه، چهار هنرمندي باشند كه سينماي ايران با نام آن‌ها آغاز مي شود. اوهانيانس به عنوان اولين كارگردان سينما و باني نخستين مدرسه بازيگري در ايران و مرادي كه با حضور در شاخه هاي مختلف سينما از پيشگامان اين عرصه محسوب مي شد، تا قبل از دوران فترت سينما طي سال هاي ۱۳۱۶ تا ۱۳۲۷ با كمترين امكانات فني و سنگ اندازي هاي فراوان به ميدان آمدند اما سختي ها را تاب نياورده و به ميانه هاي مسير نرسيده، بازگشتند!

 

از ميان اين جمع آغازگر،تنها عبد‌الحسین سپنتا ماند كه هم مسير با معضلات سياسي و سينماي جا نيفتاده ميان مردم كوچه و بازار، فيلم هاي خود را مي ساخت و روانه بازار سينماي ايران مي كرد. وي پس از «دختر لر» ، چهار فيلم ديگر ساخت و بازار سينماي ايران را تا حدودي گرم نگاه داشت. شايد بتوان ردپاي كمرنگ اقتباس در سينماي ايران را همان حوالي جست‌وجو كرد، چراكه اكثر فيلم هاي سپنتا درون مايه تاريخي، ادبي و ملي داشتند و از دامنه فرهنگي محدود و اجتماعِ سياست‌زده و ناآرام آن روزها وام مي گرفتند. گام بعدي سپنتا، باز بر زمين اقتباس بود؛ رفتن سراغ سرگذشت فردوسي و چگونگي سرايش شاهنامه ،عشق اندوهبار ليلي و مجنون ، ماجراهاي شورانگيز شيرين و فرهاد و لشكركشي نادرشاه افشار به هند و فتح لاهور نيز از جمله فعاليت هاي وي بود كه ته مايه هاي اقتباس در آن‌ها حس مي شد. به اين ترتيب «شيرين و فرهاد» در سال ۱۳۱۴و«ليلي و مجنون» در سال ۱۳۱۵ نخستين اقتباس هاي ادبي سينماي ايران بودند كه توسط سپنتا ساخته شده و بعدها چندين بار با الهام از ماخذ آن‌ها فيلم هاي ديگري هم ساخته شد.

 

جدي ترين گام هاي اقتباسي

چند سال بعد،قلم افرادي كه سال ها در زمينه قصه و نمايشنامه نويسي فعاليت كرده بودند به سينما ورود پيدا كرد و همين ورود نويدبخش اتفاقات خوشايندي در سينماي اقتباسي ايران شد.افرادي همچون فضل‌ا... بايگان،محمد حجازي،حاج رفيع حالتي،احمد بهار مست،پرويز خطيبي،محمد شب پره،عطا ا... زاهد،علي كسمايي،هايك كاراكاش،مجيد محسني و... كه به نوعي اكثر فيلم هاي دوران فترت و سال هاي اول پس از آن دوره،اقتباسي از داستان هاي پاورقي و نمايشنامه‌هاي آن‌ها محسوب مي شد.اين ورود توفاني اما به سرانجام چندان درخشاني منجر نشد چراكه اين افراد شناخت چنداني از سينما نداشتند و فيلم هاي ساخته شده از آثار آن‌ها نيز بيشتر شبيه به نمايش صوري يك متن بود كه كمبود مولفه هاي سينمايي در آن‌ها بسيار به چشم مي آمد.

 

در سال ۱۳۳۰ دو فيلم «خواب هاي طلايي» ساخته معز ديوان فكري و «پريچهر» ساخته فضل ا... بايگان با اقتباس ادبي ساخته شدند كه اولي عينا شبيه به نسخه اي بود كه روي صحنه تئاتر اجرا شده بود و به دليل ضعف ساختاري بسيار، حتي اسمي از آن به ميان نمي آورند.«پریچهر» هم كه برداشتي آزاد از داستاني به همين نام نوشته محمد حجازي بود، به خاطر كپي نعل به نعل از روی داستان كه در نهايت خلق اثري تازه و بديع را سبب نشد،نه در كوتاه مدت براي فيلم دستاوردي داشت و نه توانست تاثیری بر روند رشد سینما و اقتباس سينمايي در ايران داشته باشد.فیلم اقتباسی بعدی را در سال ۱۳۳۱ پرویز خطیبی با نام «حاکم یک روزه» و بر اساس نمایشنامه ای به نام «جنون» ساخت که برای اولین بار تفاوت هایی با متن نمایشنامه داشت و این تفاوت بدعت تازه اي در روند ساخت فيلمنامه هاي اقتباسي بود.

 

بعد از آن حسین مدنی طنزنویس رادیو، «جدال با شیطان» را بر اساس نمایش رادیویی «همسر شیطان» جمشید وحیدی ساخت و منصور مبینی هم «اشتباه» را در سال ۱۳۳۲ بر اساس یکی از داستان های آندره موروا ساخت که به همراه آثاري همچون «گل نسا» و «اشتباه» فیلم هایی بودند که بر اساس متون خارجی و غیرمعروف ساخته شده بودند و نه بر اساس قصه هایی که می‌توانست به علت مقبولیت عمومی فروش را تضمین کنند.

 

روزنه اي رو به جغرافياي خارج از ايران

در سال هاي بعد اما ، سينماي اقتباسي ايران وارد فاز تازه اي شد و آن هم آثاري بودند كه با اقتباس از متون خارجي اقتباس مي شدند. يكي از دلايل ورود به اين فاز تازه هم اين بود كه در يك دوره بخصوص،برخي از استوديوهاي فيلمسازي، فيلمسازان را براي سرعت در ساخت آثار تحت فشار گذاشتند، در نتيجه فيلمسازاني كه تا آن زمان از بهره گيري هاي خود از متون ايراني نتيجه‌اي نگرفته بودند، به سمت متن‌هاي آزموده شده در كشور هاي ديگر سوق پيدا كردند، متوني كه در شرايط جغرافيايي ديگر با اقبال مواجه شده بودند و انتظار مي‌رفت در ايران نيز مردم را تا پايان زمان فيلم در تماشاخانه ها نگاه دارند.

 

در سال ۱۳۳۲ صمد صباحي، فيلم «مشهدی عباد» را بر اساس نمایشنامه «اُلماسن بواُلسون» که در ترکی به معنای «این یکی نشد اون یکی» ساخت. این فیلم که با موضوعیت رشوه خواری و پایمال شدن حقوق زنان بود، به نوعی از اولین فیلم ها با گرایش نقد اجتماعی محسوب مي شد که می توانست آغاز خوبی براي سينماي نوع خودش باشد اما همین فیلم هم به مانند اغلب فیلم های اقتباسی قبل از خود اقبال عمومی نيافت و ادامه دهنده اي در ميان فيلمسازان براي خود پيدا نكرد.

 

در ادامه اين روند، مهدی ريیس‌فیروز «لغزش» را براساس‌ رمان «مادام کاملیا» ساخت و محمد رضا زندی «خسیس» را در سال ۱۳۳۴ براساس نمایشنامه «مولیرو گرجی عبادیا» و احمد فهمی‌ «غروب عشق» را با الهام از «رومئو و ژولیت» شکسپیر عرضه‌ کردند. از دیگر فیلم هایی که از متون خارجی اقتباس کردند و هیچ موفقیتی نه درگیشه و نه در هنر سینما کسب نکردند فیلم «بازگشت به زندگی» با اقتباس از رمان «زندگی پس از مرگ» نوشته ماری کوری بود که عطاا... زاهد آن را در سال ۱۳۳۶ ساخت. اصلي ترين دليل عموميت پيدا نكردن و عدم اقبال نسبت به اين فيلم ها شايد اين بود كه آن فضا سازي‌ها هيچ سنخيتي با آداب و رسوم و اتمسفر زندگي مردم ايران نداشت و حتي تلاشي براي بومي كردن آن فضاها نيز نمي شد.

 

به همين دليل در اين دوره باز هم نمي‌توان از يك اقتباس موفق نام برد.بعد از بهره گيري نافرجام از پاورقي هاي رمانتيكي كه امثال مستعان و محمد حجازي مي نوشتند، متاسفانه برداشت از متون خارجي هم نتوانست سينماي اقتباسي را از افتادن به ورطه نابودي نجات دهد. در نتيجه فيلمسازان علاقه‌مند رجعت به متون قديمي و كهن ايراني كردند تا شايد بتوانند نبض مخاطب را بالاخره به دست گيرند. در نتيجه با تكيه به فیلم هایی همچون «امیرارسلان نامدار»، «لیلی و مجنون»، «رستم و سهراب»، «بیژن و منیژه» و «رستم دستان» در همان دوران يعني حد فاصل بين سال هاي ۱۳۳۳ تا ۱۳۳۷ ساخته شد. در حالي كه هنوز هم مشخص نبود معضل كجاست!

 

معضلي به نام متن!

بايد گفت معضلي كه در سال هاي اول، سينماي اقتباسي ايران با آن دست به گريبان بود،اين بود كه متوني كه تا آن روز در ساخت فيلم ها اقتباس شده بود يا متون قديم فارسي بودند يا متون خارجي يا نمايشنامه هايي كه از متون خارجي كپي شده و يا به نوعي غير اصولي بومي شده بودند.در سال ۱۳۴۳ و بعد از آن سال ۱۳۴۵ اما با ساخت دو فيلم، تحولي در سينماي اقتباسي ايران شكل گرفت. اولين فيلم «شب‌قوزي» ساخته فرخ غفاري بود كه از داستان «خیاط، احدب، یهودی، مباشر و نصرانی» از شب بيست و چهارم داستان هاي «هزار و يك شب» اقتباس و نگاشته شده و بخشي از فضاي سياه دهه ۴۰ سينماي ايران را به نمايش مي گذاشت.

 

در اين فيلم براي اولين بار نگاه جدي و عميق به متن توسط كسي انجام شده بود كه سينما را به خوبي مي شناخت و همين باعث شد اين فيلم نماينده ايران در جشنواره فيلم كن باشد و بعد از آن به جشنواره هاي ديگر نيز راه پيدا كند.بعد از اين فيلم و زماني كه اسماعيل كوشان، داستان «امير ارسلان نامدار نقيب الممالك» را روي پرده برد، استقبالي از اين فيلم صورت گرفت كه همان توانست نقطه شروعي براي آشتي مردم با فيلم هاي اقتباسي باشد.قدم موثر بعدي در سال ۱۳۴۷برداشته شد.

 

در اين سال فيلمي با اقتباس از رمان «شوهر آهو خانوم» كه در سال ۱۳۴۰ جايزه كتاب سال سلطنتي را برده بود روي پرده رفت. هر چند تاقبل از ساخت اين فيلم و بنا به تجربه هاي پيشين،طبق پيش بيني،منتقدان اين فيلم را هم مانند ساير فيلم هاي اقتباسي شكست خورده مي دانستند اما فيلم داوود ملاپور با اقبال منتقدان و مخاطبان روبه رو شد و همين امر نقطه عطفي از ساخت فيلم هاي اقتباس شده از رمان هاي فارسي شد. اما شايد بتوان فیلم «گاو» مهرجويي را یکی از مهم‌ترین اقتباس‎های تاریخ سینمای ایران خواند.

 

این فیلم در سال ۱۳۴۸ و بر اساس داستان «عزاداران بیل» غلامحسین ساعدی ساخته شده و در جشنواره‌های بین‎المللی به نمایش درآمد. همان فيلم كه ساعدی درباره ساخت آن حساسیت‌های زیادی نشان داد. از جمله اينكه دايم سر صحنه‌ها حاضر می‌شد و كاملا در جریان ساخت فیلم قرار داشت، اما به دلیل برخی محدودیت‌ها در زمان ساخت فیلم و همچنين فشارها، باز هم برخی بخش‌هاي فيلم حذف شدند. علي حاتمي نيز در اولين فيلم خود با نام «حسن کچل»،که آن را در سال ۱۳۴۸ کارگردانی کرده، به زعم بسياري از اقتباس ادبي استفاده كرده است. داستان این فیلم نزدیکی زیادی با داستان «دختر روس در شب سه‌شنبه» از کتاب «هفت پیکر نظامی گنجوی» دارد. این فیلم در حال و هوای ایران قدیم ساخته شده و آهنگین (موزیکال) است.

 

سرلوحه بحث برانگيزي همچون «بوف كور»!

«بوف کور» رمانی مطرح و بحث‌برانگیز از صادق هدایت است.این کتاب تا کنون منشأ خلق کتاب‌های زیادی بوده که تلاش کرده‌اند این رمان را تفسیر کنند، همچنین فیلم‌هایی بر اساس آن ساخته شده؛ رائول روئیز، سینماگر شیلیایی مقیم فرانسه، فیلمی را با نام «بوف کور» با برداشت آزاد از این رمان ساخت، همچنین داریوش مهرجویی الگوی خود را برای ساخت «هامون»، «بوف کور» می‌داند.

 

«هامون» فیلمی اجتماعی و سوررئالیستی است که در سال ۱۳۶۸ ساخته شده و با بازی خسرو شکیبایی و بیتا فرهی روی پرده رفته است.علاوه بر این بزرگمهر رفیعا بر اساس «بوف کور» فیلمی ساخته که در واقع پایان‏‌نامه اوست و در یکی از کشورهای آمریکای لاتین فیلمبرداری شده است.کیومرث درمبخش هم فیلم «بوف کور» را در سال ۱۳۵۴ ساخته است. در این فیلم پرویز فنی‌زاده نقش پیرمرد خنزرپنزری را بازی می‌کند كه بخشي از داستان حول محور او مي چرخد.احمد الستی هم بر اساس این رمان در فرانسه فیلمی ساخته است.

 

دهه پر اقتباس ۵۰

شايد بتوان دهه ۵۰را يكي از پر اقتباس ترين دوره‌هاي اقتباس در سينماي ايران قلمداد كرد.پس از فيلم موفق ناصر تقوايي با عنوان «آرامش در حضور ديگران» كه در سال ۱۳۴۹ و بر اساس داستاني با همين نام از غلامحسين ساعدي روي پرده رفت با شروع دهه ۵۰، دوران پركار سينماي اقتباسي در ايران آغاز شد. بايد گفت در ميان كارگردانان ايراني، داريوش مهرجويي از پركارترين فيلمسازان در حوزه سينماي اقتباسي است.«پستچی» از اولين آثار ساخته شده توسط او در حوزه اقتباس و محصول سال ۱۳۵۱ است. در اين فيلم كه بر اساس نمایشنامه‎ای از گئورگ بوخنر به نام «وویزک» ساخته شد، علی‎ نصیریان، عزت‌ا...انتظامی و ایرج راد نقش‌آفرینی کرده‌اند.

 

فيلمساز پركار بعدي،مسعود کیمیایی است كه فیلم «خاك» را براساس داستان «آوسنه باباسبحان» نوشته محمود دولت‌آبادی ساخت. این فیلم در شهریور ۱۳۵۲ اکران شد و متعاقب آن دولت‌آبادی در یادداشتی به آنچه تغییر نظرگاه داستان خود می‌نامید، اعتراض کرد.بخشی از نامه اعتراضی دولت‌آبادی به این شرح است: «باباسبحان یک داستان سرزمینی و محدود به مسائل درونی است. مبنای واقعی و گرایش به واقعیت دارد و از جنبه‌های کنایی (سمبلیک) برکنار است. همچنان‌که نویسنده باباسبحان هم برکنار است.‌ من کار کیمیایی را در فن و تکنیک و خلق بعضی صحنه‌ها ستایش می‌کنم، اما آگاهانه یا ناآگاهانه کیمیایی در ارائه داستان به صورت فیلم زاویه‌ای جدا از زاویه دید من انتخاب کرده است و من خود را با نظرگاه او در تضاد می‌بینم.

 

من متاسفم! نه برای خودم، زیرا تاب شنیدن زخم زبان این و آن را دارم. حتی برای کیمیایی هم متاسف نیستم، چون او باز هم یک فیلم پرفروش ساخته است... من تنها برای «آوسنه باباسبحان» متاسفم. دلم می‌خواست از یک داستان ملی فیلمی چنین ساخته شود. چنین نیز می‌پنداشتم، اما نشد و باباسبحان‌ها به تاراج رفتند. یک بار در زمین و یک بار در فیلم!»

 

تنگسیر نخستین رمان صادق چوبک است و ماجرای رمان در تنگسیر، دواس و بوشهر می‌گذرد. «زایر محمد» قهرمان این داستان، از شخصیت‌های ماندگار ادبیات ایران است. امیر نادری در سال ۱۳۵۲ بر اساس این رمان ، فیلمی به همین نام ساخت که در آن چهره‌‏هایی چون بهروز وثوقی، پرویز فنی‌زاده، جعفر والی و عنایت بخشی بازی می‏‌کردند.«دایره مینا» نيز فیلم سینمایی ساخته‌شده در ۱۳۵۳ به کارگردانی داریوش مهرجویی است. اين فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره پاریس، برلین و سپس ایران به نمایش درآمد.

 

این فیلم بعد از «گاو» دومین کار مشترک مهرجویی و غلامحسین ساعدی است. فیلمنامه «دایره مینا» از داستان «آشغالدونی» از مجموعه داستان‌های «گور و گهواره» اقتباس شده است.غلامحسین ساعدی در بازنویسی و حتی هنگام ساخت فیلم با مهرجویی و گروه همکاری می‌کرد.«دایی جان ناپلئون» نيز نام کتابی طنز از ایرج پزشکزاد است که آن را در سال ۱۳۴۹ نوشت و ناصر تقوایی بر اساس آن در سال ۱۳۵۵، یک مجموعه تلویزیونی به همین نام ساخت.فيلم سينمايي «غزل» نيز در سال ۱۳۵۵ با کارگردانی مسعود کیمیایی و بر اساس داستان کوتاه «مزاحم» از خورخه لوئیس بورخس ساخته شده است.

 

درهمين سال‌ها فيلم هاي اقتباسي به نسبت بهتري هم از متون خارجي ساخته مي شد كه نشانگر اين بود كه مساله اقتباس كم‌كم مساله شناخته شده و جا افتاده است و سينماي ايران كم‌كم مي تواند فرق بين اقتباس و كپي نعل به نعل از متون را ياد بگيرد!

 

بيتا محسني

 

gh​anoondaily.‎​ir
  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش