دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۰۷ - ۲۴ بهمن ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۱۱۱۵۰۳
فستیوال ها و جشنواره های هنری

واکنش‌ها به رفتار و گاف عجیب رئیس سینمایی در جشنواره فجر

رئیس سازمان سینمایی,واکنش‌ها به رفتار و گاف عجیب رئیس سینمایی در جشنواره فجر

خبرآنلاین نوشت: رئیس سازمان سینمایی مملکت در مراسم رسمی ترین جشنواره فرهنگی دهه فجر و چهل روز قبل از سال جدید، دعای سال تحویل می خواند. دعایی که همه مردم این سرزمین از کودکی آن را شنیده اند و به خاطر دارند.

از آن دعاهایی که با شیر در بدن شد و با جان به در رود. هم کوتاه است و هم خوش آهنگ. با این حال این مدیر عزیز که ظاهرا دوست دارد دیگران حتما با پیشوند دکتر ایشان را خطاب کنند از روی کاغذ این دعا را می خواند. یک دعای ده دوازده کلمه ای را با چهار پنج خطای فاحش. یعنی رسما غلط می خواند. لغزش و تپق نه. غلط. غلط رسمی. خیلی ایراد دارد؟ آسمان به زمین آمده؟ نه. هر آدمی ممکن است از این خطاها بکند. به ویژه در یک مراسم رسمی مهم. پس چرا جامعه این قدر به این موضوع واکنش نشان داده است؟ ما که قاعدتا باید این چیزها برایمان طبیعی باشد. وقتی وزیر خارجه دولت مستقر نمی تواند عربی و انگلیسی را از رو بخواند و آقای رئیس دولت هم که ماشاءالله در این زمینه ها گوی سبقت را از دیگران ربوده است دیگر چه توقعی است از رئیس سازمان سینمایی. آن هم سینمای ورشکسته ای که پرفروش ترین فیلم هایش هر چیزی هستند الا سینما. اما مهم است. خیلی هم مهم است، چرا که این رئیس و نظائر او با توسل به همین ظواهر به چنین منزلتی دست یافته اند. این رئیس و نظائر او با کشیدن مد ولاالضالین و سلام و علیک از ته حلق توانسته اند در مهم ترین جایگاه مدیریتی بایستند. البته بعضی هایشان همین مقدار را هم بلد نیستند. یعنی حتی اگر شریعت و ظواهر آن هم متر و معیار باشد قطعا مردود خواهند شد اما به راه های آسان تری و نمایش های کم زحمت تری روی می آورند. مثل آوردن آن دو طفل معصوم روی صحنه با پوشش چادر و بوسه زدن بر چادر آن ها. می دانید چنین کار بی ربط و لوسی در چشم مدیرانی همانند خود این ها چه قدر می ارزد؟ اصلا مهم نیست در طول مدیریت این پدیده های شبه انقلابی و خودارزشی پندار چه بلایی بر سر سینما و سینما گران آمده. اصلا مهم نیست که در فضای مدیریتی این جماعت، سازنده قصه های مجید خودش را حلق آویز کرده. اصلا مهم نیست سینماها رسما از تماشاچی خالی شده و پرفروش ترین فیلم های این سال ها کپی دست چندم از فیلمفارسی است. و تازه صد رحمت به فیلمفارسی که دست کم شعارهای اخلاقی می داد و مروج فرهنگ لوطی منشی و داش مشتی گری بود نه این زباله هایی که مظهر بی اخلاقی و ابتذالند. بله، عشق است سینمای پُر خرجِ بدون بیننده که برای از ما بهتران ساخته می شود. و اگر نیک بنگری همه نکته همین جاست. همه این تلاش ها برای به دست آوردن دل همان از ما بهتران است وگرنه چه اهمیتی دارد که روزنامه نگار و منتقد و اهل فرهنگ و مخاطب جدی سینما این چیزها را بپسندد یا نپسندد. مهم این است که رئیس سازمان سینمایی این قدر هوشمندی دارد که در مراسم اختتامیه جشنواره فیلم فجر و جلوی آن همه دوربین و رسانه ای که دارد همه چیز را زنده پخش می کند در پاسخ به فاجعه ای که پرویز شیخ طادی رقم زد! دست دختران کوچک سال چادری اش را بگیرد و بیاورد روی صحنه و به این هم اکتفا نکند و بر چادرشان بوسه بزند تا آن هایی که باید بفهمند، بفهمند که خاطرتان جمع باشد، هیچ تهدیدی متوجه فرهنگ این سرزمین نیست و سکاندار سینمای این ملک کسی است که دختران خردسالش چادری اند. الله اکبر.

باری! آن که می گفت: آتش زهد و ریا خرمن دین خواهد سوخت، اگرچه از دست زاهدان ریایی به تنگ آمده بود اما در دوران او زاهدان ریایی دست کم اسباب ظاهری زهد ورزی و ریاکاری را به تمامی در اختیار داشتند. یعنی حداقل بلد بودند آیه ای، حدیثی، روایتی را به گونه ای بخوانند که دلِ خلقِ از همه جا بی خبر را ببرند و گروهی را به این شبهه افکنند که اینان مردان خدایند. در روزگار ما اما همین مقدار زحمت را لازم نیست بر خود هموار کنید. کافی است بلد باشید چگونه با حرارت و عصبانیت شعار انقلابی سر دهید و هر کسی را که در شمار خودی ها نبود به ضدیت با اسلام و انقلاب و نظام متهم کنید و به ظواهری هم چون چادر و چفیه و انگشتر عقیق بیش از هرچیز دیگری اهمیت بدهید و به هرکسی که گفت یک ساعت تفکر برتر از هفتاد سال عبادت است هیچ وقعی ننهید و به وصیت حکیم ایرج میرزا که فرمود صورت را نکو بگیرید و بی خیال معنا شوید گوش جان بسپارید تا از خیر دو جهان نصیبی تام و تمام ببرید.

سید عبدالجواد موسوی

  • 19
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش