چهارشنبه ۲۸ آبان ۱۴۰۴
۱۸:۱۲ - ۰۷ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۱۵۹۹
فیلم و سینمای ایران

منوچهر‌ هادی:

«عاشقانه» بهترین سریال است

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,منوچهر‌ هادی
 منوچهر ‌هادی سراغ تجربه کارگردانی در فضای نمایش خانگی رفته است و این‌روزها با «عاشقانه» به خانه مردم می‌رود. فیلمی با فضایی شیک از زندگی انسان‌هایی می‌گوید که زیاد خوش نیستند.

به گزارش صبا،منوچهر ‌هادی، پس از ساختن چند فیلم سینمایی از جمله «قرنطینه»، «زندگی جای دیگرست»، «یکی می‌خواد باهات حرف بزنه» و... که می‌توان آن‌ها را از فیلم‌های خوش‌ساخت سینمای ایران بر شمرد، ناگهان دست به تغییر زد و از اواسط سال ۹۴ با ساخت فیلم کمدی «من سالوادرو نیستم» دنیای کارگردانی‌اش را ۱۸۰ درجه تغییر داد. فیلمی که رکورد فروش سینما را در زمانی زد که سینما به قهر تماشاگر دچار شده بود.

 

 

حال این کارگردان سراغ تجربه کارگردانی در فضای نمایش خانگی رفته است و این‌روزها با «عاشقانه» به خانه مردم می‌رود. فیلمی با فضایی شیک از زندگی انسان‌هایی می‌گوید که زیاد خوش نیستند. منوچهر ‌هادی در گفت‌وگو با «صبا» از این سریال درام و معمایی می‌گوید، سریالی که به گفته کارگردانش بعد از انتشار پنج قسمت هنوز اصل قصه را نگفته است. در ادامه آنچه‌ هادی از «عاشقانه»، ‌شبکه خانگی،‌ خط قرمزها و دنیای متفاوت کار در بخش نمایش خانگی ایران با دنیا و فاصله عمیق این دو فضا گفت، می‌توانید بخوانید.

 

خبر متوقف‌شدن ساخت قسمت‌های بعدی «عاشقانه» در کمتر از چهار ساعت تکذیب شد. این درحالی اتفاق افتاد که پیش‌تر نیز در مسیر تولید و انتشار آثار شبکه خانگی با این جمله کوتاه مواجه شده بودند که متاسفانه آثار قبلی ادامه نیافتند، این روند چه بر سر اعتماد مخاطب می‌آورد؟ و احساس می‌شود که سینماگران تنها چیزی که برایشان مهم نیست مخاطب است!

به‌طور معمول مشکلات مالی در پروژه‌هایی رخ می‌دهد که مبالغ سنگینی برای ساخت آن‌ها هزینه می‌شود. این تنها مختص سینما و دنیای تصویر نیست، به‌طور مثال در برنامه «۹۰»، بارها در تیم‌های لیگ برتری فوتبال شنیده‌ایم که بازیکنان و مربیان به‌خاطر مشکلات مالی قهر کرده و رفته‌اند. درکارهای سینمایی که بودجه‌ای محدود دارند، به‌طور قطع از ابتدا برآورد لازم برای ساختن صورت می‌گیرد و اگر مثلا ۱۰ روز هم پروژه‌ای متوقف شود، لطمه بزرگی به کار نمی‌خورد ولی در سریالسازی فضای شبکه خانگی همانند پروژه «عاشقانه» که قرار است شش ماه برای ضبط و تصویربرداری آن زمان صرف شود، آن‌هم با این گروهی که ما چیدیم به شش تا هفت میلیارد تومان پول نیاز است، وقتی چنین پروژه‌ای به‌هر دلیلی به‌مدت۱۰ روز متوقف شود، برآورد مالی شش‌میلیاردی، ناگهان به ۱۰ میلیارد‌تومان می‌رسد.

 

 

دراین شرایط ناگهان چهارمیلیارد‌تومان اختلاف هزینه ایجاد می‌شود. حالا اگر قرار است دوباره سرمایه‌گذاران دراین پروژه بمانند باید نشستی تازه داشته باشند و باردیگر برآورد هزینه و سود کنند. این دور هم جمع شدن به‌طورقطع در یک شبه اتفاق نمی‌افتد و در قرارداد‌ها، بند‌هایی وجود دارد که وقتی کار، اضافه زمان تولید پیدا می‌کند باید مورد بررسی قرار بگیرند. همین موارد باعث می‌شود تا عواملی مثل بازیگران، کارگردان و... که قبل از توقف برای بعد از پایان کار سریال قرار دادهای کاری دیگری ببندند و این توقف به برنامه‌ریزی در زمان‌بندی کاری‌شان لطمه می‌زند و مشکل ایجاد می‌کند. من در بهمن‌ و اسفند‌ماه، پروانه ساخت کاری سینمایی با تهیه‌کنندگان «من سالوادور نیستم» در ماداگاسکار داشتم که به‌خاطر این به‌هم ریختگی زمانی و توقف تولید «عاشقانه» نتوانستم به آن پروژه برسم.

 

 پس چرا وقتی که همه مشکلات درحال حل شدن بود و کار دوباره به مرحله تولید دوباره می‌رسید، شوک خبری کار متوقف شده است را منتشر کردید؟

آن خبر یک اشتباه بود که از سوی تهیه‌کننده انجام گرفت ولی به حتم برای آرام کردن فضا اتفاق افتاد. ادامه دادن تصویربرداری به‌خاطر اختلافات مالی، در برآورد هزینه دچار مشکل شده بود ولی این مشکل به‌معنای توقف کامل کار نبود. مشکلات حل شدنی بود ولی مدت بررسی کمی طول کشیده بود و این طولانی‌شدن باعث بلاتکلیفی عوامل سریال در برنامه‌ریزی کار در پروژه‌های دیگر شده بود. از سوی دیگر در پی این توقف طولانی، رسانه‌ها تماس می‌گرفتند و جویای علت می‌شدند، من به‌عنوان کارگردان تا چه زمانی می‌توانستم جواب ندهم و این فضای ایجاد شده تصورات غیرواقعی مثل این‌که منوچهر‌ هادی با بازیگران دچار مشکل شده بود یا با تهیه‌کننده و اسپانسر اختلاف دارد را شکل داده بود،همین تصورات اشتباه باعث شد به این نتیجه برسم تا حقیقت علت توقف را بگویم و از مشکل مالی پروژه گفتم.

 

 

این اعلام به این معنا نبود که پول وجود ندارد چراکه سرمایه‌گذاران ما پولدار هستند، پول‌هایشان نیز شکر خدا پول‌های سالمی است و همه حساب، کتاب‌هایشان مشخص است. ماجرا این بود که هیچ‌کدام از سرمایه‌گذاران نمی‌دانستند طبق قراردادشان باید چگونه هزینه کنند و کمی مشکل حقوقی در صرف هزینه‌ها داشتند. وقتی در پس انتشار خبر توقف کار، مهدی گلستانه خودش خبر خود را اصلاح و اعلام کرد که کار دوباره کلید خورده است در آن زمان هم مشکلی حل نشده بود، به‌شخصه با سرمایه‌گذار‌ان، عوامل و بازیگران وارد گفتمان شدم، تا حدی بازیگران در میزان دریافتی‌های خود با پروژه همراه شدند و سرمایه‌گذارها نیز دراین زمان توافق‌های خود را انجام دادند. درنهایت اینگونه شد که دوماه باقیمانده از کار را در ۳۵ روز فشرده، بدون این‌که کیفیت کار پایین بیاید جمع کنیم. الان هم،تهیه‌کننده جدیدی به‌عنوان مشاور در کنار مهدی گلستانه قرار گرفته است و کار با این همکاری تازه ادامه دارد و فکر کنم تا اوایل هفته آینده کار به پایان خود می‌رسد.

 

همان‌طور که می‌دانید خیلی از شهرهای ایران سینما ندارند و شبکه خانگی می‌تواند به‌نوعی این جای خالی را پر کند. فکر می‌کنید این اتفاقات و رها شدن ناگهانی پخش یا تولید آثار تصویری در این بخش چه صدمه‌ای به اعتماد مردم و سرانجام به بقای تولید در بخش شبکه خانگی خواهد زد؟

به‌طور قطع بی‌اعتمادی را به‌وجود می‌آورد ولی مسئله این است که هیچ سرمایه‌گذار، تهیه‌کننده یا کارگردانی اصلا وارد پروژه‌ای نمی‌شود که نیمه‌کاره رهایش کند. با رخ دادن چنین توقف‌هایی، اول از همه سرمایه‌گذار و تهیه‌کننده ضرر می‌کنند. در ادامه بی‌اعتمادی به کارگزدان در میان مردم شکل می‌گیرد.پس هیچ‌کدام نمی‌خواهیم در پروژه‌هایی که در بخش خصوصی با بودجه‌های ۱۰ میلیاردی انجام می‌گیرد، چنین اتفاقی بیفتد. کمی بی‌درایتی و ناپختگی می‌تواند لطمه‌های زیادی به سرمایه‌گذار، تهیه‌کننده، کارگردان، عوامل و مخاطب کار بزند. مدیریت پروژه نمایش خانگی واقعا سخت است.

 

در تلویزیون در مسیر سریالسازی‌ها، عوامل می‌دانند که سازمان صداوسیما وجود دارد که اگر دیرکردی وجود داشته باشد به‌هیچ عنوان حق کسی ضایع نمی‌شود. در نمایش خانگی اما شرایط این‌گونه نیست نه این‌که سرمایه‌گذارها قابل اعتماد نباشند بلکه شناختی وجود ندارد، عوامل‌تولید در شبکه نمایش خانگی با این فکر همراه هستند که اگر در زمان فیلمبرداری، حقم را نگیرم بعد از پایان کار حقم را باید چگونه بگیرم. اگر در صداوسیما، حقی پرداخت نشود، می‌توان به حراست رفت و شکایت را مطرح کرد و امکان ممنوع‌الکاری تهیه‌کننده در صورت پرداخت نکردن حق عوامل وجود دارد ولی در نمایش خانگی این‌طور نیست.

 

به‌طور مثال اگر سرمایه‌گذار مبلغ قرارداد را به عوامل پرداخت نکند، شکایت و ممنوع‌الکاری معنایی ندارد. شغل اصلی سرمایه‌گذار، در فضای دیگری است و کمتر شکایتی به جایی می‌رسد. به‌خاطر وجود چنین مواردی عوامل نمایش خانگی در زمان کار، پول خود را می‌خواهند. به‌طور کلی هم حرکت در فضای نمایش خانگی حرکتی نو درایران است، نهایتا پنج سال قدمت دارد بالاخره فضایی برای آزمون و خطاست و این مشکلات هم در مسیر کار دراین فضا ایجاد می‌شود. با همه این دلایل حق مخاطب این است، وقتی پول می‌دهد و سریال را دنبال می‌کند تا قسمت آخر آن را بدون وقفه و معطلی ببیند و سرانجام داستان برایش مشخص شود.

 

هر فردی وقتی قصد دارد کاری ایده‌آل را انجام دهد به این نکته توجه دارد که در سطح جهانی،عرصه فعالیت وی در چه حدی است و سعی در رسیدن به درجه ایده‌آل دارد. دراین زمانه، ‌اکثر خانواده‌ها و به‌خصوص نوجوان‌ها و جوانان سریال‌های جهان را می‌کنند. آیا شما به‌عنوان فیلمساز، سریال‌های روز جهان را دنبال می‌کنید؟ آخرین سریال برون‌مرزی که دیده‌اید چه بوده است؟

بله؛ الان «وست ورد» را دیدم و تمام کردم. به‌طور قطع این سریال‌ها را می‌بینم؛ مگر می‌شود سریال نبینم. مثل این می‌ماند که سوال کنید شما به ماشینتان بنزین می‌زنید که راه برود.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,منوچهر‌ هادی

این سوال به این دلیل مطرح شد که با توجه به پیگیر بودن مخاطبان سینمای جهان و آثار نمایش خانگی در حال ساخت در جهان، فکر می‌کنید مخاطب ایرانی که آن آثار را دنبال می‌کند با آن قصه و پردازش، چگونه می‌تواند پای تماشای سریال‌های ساخت ملی در بخش نمایش خانگی بنشیند؟ این را از منوچهر ‌هادی می‌پرسیم که فیلمنامه خوب می‌نویسد، در خارج از ایران اکثر چیدمان ستاره‌ها موجب نمی‌شود تا مخاطبی کاری را پیگیری ‌کند بلکه فیلمنامه‌ها، مخاطب جهانی را دنبال خود می‌کشاند، چرا این قدرت فیلمنامه‌نویسی،در آثار نمایش خانگی ما بسیار کمرنگ است؟

 

اگر بخواهیم سراغ گفتن از محدودیت‌ها برویم یک جمله کلیشه شده را بازگو می‌کنیم. واقعیت این است، نویسنده‌های ما محدودیت دارند. در «عاشقانه» من نویسنده نبودم ولی از اولین روزهایی که جرقه این داستان در ذهن نویسنده‌ها شکل گرفت کنارشان بودم. اتاق فکر داشتیم، لحظه به لحظه با یکدیگر در ارتباط بودیم و دغدغه‌های من هم در این کار وجود دارد. ما در این کار چند خانواده را نشان می‌دهیم که زندگی مرفه‌، لباس‌های شیک، ماشین‌های مدرن، فضاهای مناسب و... را در اختیار دارند. به‌نظرم مردم ما نیاز داشتند سریالی را ببینند که کمی فضای‌ تر و تمیز دارد. بازتاب این نیاز را در سریال‌های ترکیه‌ای می‌دیدم که خانواده‌های ما دنبال‌کننده آن هستند. شاهد این بودم که خانواده‌ها در مورد لباس‌های بازیگران، مبلمان و طرز گفتارشان صحبت می‌کنند. به‌هر حال همه مردم ایران، این توان مالی را ندارند که به ترکیه و کشورهای آمریکایی و... سفر کنند حداقل با دیدن چنین سریال‌هایی کمی حظ بصری ببرند.

 

منظورم فیلمنامه بود،‌آن هم در مقایسه با آثار نمایش خانگی که در جهان ساخته می‌شود و مخاطب ایرانی همزمان که درکشورش سریال‌هایی همچون «عاشقانه» ساخته می‌شود، تماشاگر آن سریال‌ها هم است، تصورتان از نگه داشتن این مخاطب‌ها برای دنبال کردن اثرتان چیست؟

بله؛ همه چیز فیلمنامه است. دراین کار من کارگردان هستم ولی واقفم که اهمیت فیلمنامه از کار من بیشتر است. باید تاکید کنم که در بحث فیلمنامه، ما واقعا محدودیت داریم. وقتی برای نشان دادن خانواده‌ای که از سگی نگهداری می‌کنند هزار محدودیت و ممیزی مقابلمان قرار می‌گیرد، تازه در فیلمنامه‌ای که قصد داریم عنوان کنیم این سگ باعث اختلاف در خانواده شده است. وقتی به‌خاطر سیگاری که در دست بازیگر است باید به هفتصد نفر جواب پس بدهم، خدا نکند قصد باشد در فیلمنامه با یک ارگان دولتی شوخی شود یا تصمیم به نقد بگیرید، شما با این چند مثال، حکایت داستان فیلمنامه‌نویسی و چگونگی کار در فضای تصویر ایران را تا نهایت بخوانید.

 

با این شرایط و خط قرمزها و ممیزی‌ها، آیا می‌توان تصور کرد که روزی آثار نمایش خانگی ما هم مثل آثار ساخته شده در کشورهای دیگر، بیننده گسترده برون مرزی داشته باشد؟

با این شرایط به‌هیچ وجه. در این شرایط، «عاشقانه» بهترین سریال شبکه نمایش خانگی است که توانسته است در این فضا با این خط قرمز‌ها ساخته شود؛ یعنی اگر ضعفی در فیلمنامه مشاهده می‌کنید، ضعفی نیست که ما متوجه نشده باشیم. بله؛ ما هم می‌دانیم. درست است که در ایران کار می‌کنیم و این‌جا هم قوانین خود را دارد که باید مورد توجه قرار گیرد ولی مسئله مهم این است که بخش اعظمی از این ممیزی‌ها سلیقه‌ای است و هیچ ربطی به نظام، دین و قانون ندارد. اوضاع به جایی رسیده است که تا فکر می‌کنم تا چند وقت دیگر اگر بخواهید در یک ساندویچی تصویربرداری کنید، صاحب ساندویچی هم بگوید که باید فیلمنامه را بخوانم، تا حدی حتی حق صاحب ساندویچی است که بداند در محل کسب او با چه موضعی، چه داستانی قرار است فیلمبرداری شود ولی نه این‌که بخواهد همه موارد فیلمنامه را مد نظر داشته باشد و در آن دخالت کند.

 

یکی از نکاتی که در زمان تماشای «عاشقانه» خیلی خودنمایی می‌کند، ادیت بی‌سلیقه حجاب بانوان این سریال است،‌چرا این‌گونه است و مهم‌تر این‌که، آیا در «عاشقانه» تفاوت خاصی با حجاب دیگر سریال‌های تولید شده در بخش نمایش خانگی وجود داشت؟

در واقع الگوی من در فضای حجاب بازیگران زن این سریال بر اساس فیلم‌های سینمایی رایج و حجاب متعارفی است که در سینما از خانم‌ها می‌بینیم و در بعضی از سریال‌های ساخته شده هم همین حد و اندازه حجاب وجود دارد. زمانی که پروانه ساخت گرفتیم و قصد کلید زدن کار را داشتیم هیچ کدام از مدیران فرهنگ و ارشاد با من جلسه‌ای را نگذاشتند و یا کسی را به من معرفی نکردند تا میزان حجاب را به ما تذکر دهد. ما همان شکلی را رعایت کردیم که در سریال‌های پیش از ما رعایت شده است، ظاهرا از زمان تولید سریال «عاشقانه» و باتوجه به متن ما و حساسیتی که احساس می‌کردند این مجموعه به‌وجود می‌آورد (آن‌هم به این دلیل که فضای کار ما فضایی شیک و لاکچری است) کمی حساسیت‌ها بیشتر شد.

 

 

فقط‌ ای کاش این حساسیت‌ها و تغییر میزان حجاب را از ابتدا به ما می‌گفتند،‌تا قسمت ۱۵ سریال را که ضبط کردیم تازه قوانین جدید به ما اعلام شد و از آن قسمت به بعد تازه حجاب‌ها تغییر به سمت قانون جدید پیدا کرد تا نظر مدیران فرهنگ و ارشاد تامین شود. علت این‌که تا این حد ادیت حجاب‌ها در این قسمت‌هایی که منتشر شده بی‌سلیقه است به این خاطر بود که زمانی این قانون اندازه حجاب تغییر کرد که ما به زمان پخش سریال نزدیک شده بودیم و سرعت در ادیت‌ها به این شکل و شمایل در تصویر بانوان سریال نمایان شد.

 

الان اوضاع بخش نمایش خانگی به شکلی شده است که این تصور را ایجاد می‌کند، گویا عوامل ساخت هر اثر بی‌توجه به مخاطب فقط این محل را برای کسب درآمد در نظر دارند و به قوی بودن اثر چندان فکر نمی‌کنند.

اگر کار خوب نسازید حتی این نظریه هم رد می‌شود.

 

به‌هر حال مردم چند سی‌دی اول سریال را از روی کنجکاوی می‌خرند و این می‌تواند بخش اعظمی از سرمایه‌ای را که خرج شده است تامین کند.

برای مثال آیا میزان فروش «عاشقانه» با «آسپرین» و «شهرزاد» یکی بوده است؟ کار خوب نباشد مردم استقبال نمی‌کنند. ما چهار قسمت «عاشقانه» را ساختیم، تازه درقسمت پنجم معرفی ما تمام می‌شود. از قسمت پنجم تا ۱۷، تازه قصه ما شروع می‌شود.

 

یعنی مخاطب باید تا قسمت ۱۷ صبر کند تا قصه شروع شود؟

فیلمنامه به شکلی است که در پایان هر قسمت علامت سوالی باقی می‌ماند که مخاطب را برای ادامه داستان و رسیدن به پاسخ علامت سوال همراه نگه می‌دارد. شما در «عاشقانه» حتی یک قسمت را پیدا نمی‌کنید که احساس کنید کار افت کرده است. اساس کارم با نویسنده‌ها این‌گونه بود که در هر قسمت متریال جدیدی وارد شود و در همان قسمت هم به پایان برسانیم. برای مثال در قسمت اول، مهناز افشار می‌آید و مزاحم پدر حسین یاری می‌شود و یاری به‌دنبال دور کردن وی است و درهمان قسمت معلوم می‌شود که افشار مزاحم نیست، خواهر یاری است،خواهری که او از وجودش خبرنداشته است.

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,منوچهر‌ هادی

هر نویسنده‌ای بود همین موضوع را در چهار قسمت می‌رفت ولی ما در همان قسمت اول، تکلیف مخاطب را روشن کردیم و بی‌دلیل قصه را دنباله‌دار نکردیم. این تجربه را هم از تماشای سریال «گیم اف ترونز» به‌دست آوردم؛ ناگهان کاراکتری که تصور می‌کنید قرار است صد قسمت همراهتان باشد در قسمت پنجم می‌میرد، بعد کاراکتری دیگر وارد می‌شود و آن هم بعد از چند قسمت می‌میرد، این شوک‌ها به‌نظرم جذاب است. ما هم به‌هرحال می‌بینیم و سعی می‌کنیم اندازه بضاعت خودمان برداشت‌های خوبی از تجربه‌های مناسب دیگران انجام دهیم. در «عاشقانه» شما به‌عنوان مخاطب، پایانی را می‌بینید که شما را برای دیدن بخش بعدی منتظر نگه می‌دارد.

 

این‌روزها سینماگران جهان چندان به‌دنبال ستاره‌های سینمایی در جایگاه بازیگری سریال‌های شبکه نمایش خانگی خود نمی‌روند و با اتکا به فیلمنامه از بازیگران ناشناس استفاده کرده و معرف آن‌ها به عرصه بازیگری بوده‌اند ولی در ایران ماجرا برعکس است، آیا دلیل این اتفاق باز هم به همان ضعف فیلمنامه‌ها بازمی‌گردد یا با حضور چهره‌ها قصد فروش سی‌دی‌ها وجود دارد؟

منِ کارگردان در جایگاهی نیستم که به سرمایه‌گذار خیانت کنم، آن هم خیانت به این شکل که به او بگویم شما سرمایه بیاورید، من چند چهره ناشناس می‌آورم و تضمین برگشت دوبرابری سرمایه‌تان را هم می‌دهم. نه! من اهل دروغ نیستم، دوست هم ندارم سرمایه‌گذاری که با من کار می‌کند سرمایه‌اش در همراهی با من از بین برود و ضرر کند. تاکیدم برای خودم این است که سرمایه‌گذاری که با منوچهر‌ هادی کار می‌کند پشیمان نشود و در چندین پروژه همراه او باشد. باید او باشد که از من خسته می‌شود، خسته شود از این که با من تا این حد سود می‌کند.

 

 

وقتی در بخش تجاری کار می‌کنم، نمی‌توانم سرمایه‌گذار را وارد کار کنم و بعد به‌خاطر دلم کاری هنری بسازم تا چند منتقد خوششان بیاید و در چند جشنواره جایزه بگیرم ولی از سوی دیگر پول سرمایه‌گذار نابود شود. مانند اصغر فرهادی هم بلد نیستم فیلمی هنری بسازم که هم فستیوالی و هم بفروش باشد. او کارش درجه یک است من در آن حد بلد نیستم. ادای او را هم در نمی‌آورم. من کاری که خودم بلدم و احساس می‌کنم نتیجه می‌دهد را انجام می‌دهم. من «سالوادور نیستم» را ساختم و تنها نیتم این بود که مخاطب به سینما برود تا سینمادار و صنعت سینما جانی بگیرد. چیزی که در نیتم بود انجام شد.

 

«عاشقانه» یکی از آثاری است که امسال با کارگردانی شما در مقابل نگاه مخاطب قرار می‌گیرد، دومی «به کارگر ساده نیازمندیم» است، فیلمی که در بخش فیلمنامه، بازیگری‌ها و کارگردانی حرف برای گفتن داشت ولی در جشنواره فیلم فجر مورد توجه داوران قرار نگرفت و می‌شود گفت که دیده نشد.

-من به این فیلم ایمان دارم، لحظه به لحظه آن فیلم با فکر و تامل ساخته شده است. بازیگرانی که همه با انگیزه در آن حضور یافتند و خوب بازی کردند. مطمئن باشید کار خوب حقش را از مخاطب و فستیوال‌ها می‌گیرد. خیلی‌ها معتقدند،در مجموع انتخاب‌های جشنواره سی‌و‌پنجم فیلم فجر، خیلی تخصصی نبود. این ماجرا به مجلس هم کشیده شد، حتی بقال سر کوچه هم می‌دانست داوری‌ها زیاد مناسب نبود، این مسئله به این معنی نبود که داورها از روی قصد، حق کسی را خورده باشند نه این‌طور نبود بلکه تشخیصشان اشتباه بود.

 

با همه این اوصاف،‌ من اگر فیلمی بسازم باز هم در جشنواره فیلم فجر شرکت خواهم کرد. ما همین یک جشنواره مهم را داریم و به‌طور قطع برایمان مهم است. قطعا هم در هر دوره عده‌ای ناراضی هستند و هیچ‌وقت به اندازه دوره قبل این همه ناراضی نداشتیم. در مجموع داوری‌ها خیلی حرفه‌ای نبود، نمی‌دانم چگونه به این نظر‌ها رسیدند ولی به‌نظرم کاملا سلیقه‌ای رفتار کردند. مطمئنم فیلم «به‌ کارگر ساده نیازمندیم» در فستیوال‌های خارجی دیده خواهد شد و مورد توجه هم قرار خواهد گرفت. اگر در فستیوال‌های خارجی هم نگاهی به این فیلم نداشته باشند دیگر باید بگوییم اشکال از من است.

 

از اواسط سال ۹۴ ناگهان کارگردانی به‌نام منوچهر ‌هادی شکل و شمایل فیلمسازی خود را تغییر داد و از ساختن آثار اجتماعی و جدی به سمت ساخت فیلم‌هایی با رنگ تجاری رفت، عوامل تاثیرگذار در تصمیم به تغییر سبک دادن چه بود؟ آیا سمت درآمد بیشتر کشیده شدید یا دلایل دیگری در این تصمیم اثرگذار بود؟

فیلم تجاری ساختم ولی خودفروشی نکردم. من در ساخت «فیلم من سالوادور نیستم» دستمزدی گرفتم ولی نیتم این بود که دل مردم را شاد کنم و آن‌ها را با سینما آشتی دهم.

 

نقطه انتخاب مهم است،‌چه شد که به سمت این تغییر مسیر، در فضای حرفه‌تان رفتید؟

تجربه! با خودم تصمیم گرفتم کارگردانی کاری کمدی را هم تجربه کنم. الان کارگردانی که هم ملودرام‌ساز خوبی باشد و هم کمدی‌ساز موفقی باشد کم داریم. فکر می‌کنم من در دو وجه، حضور خوبی داشتم و این را ثابت کردم. «عاشقانه» هم در فضای تجاری است که در همان چهارقسمت اولیه توجه مخاطب را جلب کرده است، به شکلی که وقتی وقفه‌ای کوچک در ساخت آن ایجاد شد، مردم در خیابان اعتراض خود را به من اعلام کردند که «وقتی نمی‌توانستی سریالی را به‌طور پیوسته بسازی چرا این کار را شروع کردی.» فیلمساز کارش این است که تاثیر بگذارد، تاثیر منفی نگذاشتیم، شاید خیلی هم با فیلمنامه‌مان دانش و شعور مخاطب را بالا نبریم ولی بالاخره داریم قصه تعریف می‌کنیم. لحظاتی را برای تفریح مخاطب ایجاد می‌کنیم، خودش هم پول می‌دهد و سی‌دی را می‌خرد تا بیننده آن باشد، تلویزیون دارد مجانی فیلم و سریال در اختیار مخاطب می‌گذرد ولی مخاطب‌ها قهر کرده‌اند، چرا؟

 

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,منوچهر‌ هادی

برای این‌که ممیزی‌ها اثر را خراب می‌کند، به‌خاطر این‌که جلسات و شوراهایی که برای یک سریال تولیدی نظر می‌دهند زیاد هستند و هشتصد نظر را که نمی‌توان در سریال اعمال کرد و همچنان سریال جذاب باقی بماند. در بخش نمایش خانگی دست فیلمساز و فیلمنامه‌نویس کمی باز است ولی به آهستگی در این بخش نیز ممیزی‌ها در حال وارد‌شدن و پررنگ‌شدن هستند و تعداد شورا‌ها و جلسات برای تصمیم‌گیری برای هر اثری در حال زیادشدن است. اگر فضای نمایش خانگی هم مثل تلویزیون شود عاقبت آن هم درست شبیه رسانه ملی می‌شود و مخاطبی نخواهد داشت.

 

 

 

 

  • 13
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش