پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴
۱۸:۰۰ - ۰۲ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۰۵۵۹
فیلم و سینمای ایران

نشست دست‌اندرکاران تمارض:

سینمایی که برای جوان‌ترهای غیرخودی اعتباری قائل نیست

دست‌اندرکاران تمارض,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
سازنده فیلم «تمارض» با بیان اینکه فیلمش "هیچ شباهتی به فیلم‌های جریان اصلی سینما ندارد" از دغدغه‌های ساخت این نوع فیلم سخن گفت و انتقاداتی را به برخی عملکردهای گروه «هنر و تجربه» وارد دانست و تاکید داشت بر اینکه "در فضای کلی سینمایی ایران برای جوان‌ترهای غیر خودی معمولا اعتباری قائل نیستند."

به گزارش ایسنا، «تمارض» که اولین تجربه کارگردانی عبد آبست است و جزو فیلم‌های تجربی به حساب می‌آید، تاکنون در جشنواره‌های بین‌المللی متعددی شرکت کرده و این روزها هم در سینماهای ایران در گروه «هنر و تجربه» حال اکران است.

 

"تمارض" فیلمی است با سبکی جدید در تولید فیلم‌های سینمایی ایرانی که در استودیو ساخته شده است.

 

عبد آبست کارگردان این فیلم سینمایی به همراه شهرزاد سیفی و وحید راد (بازیگران فیلم) همزمان با اکران در نشست ایسنا حاضر شدند و از دغدغه‌های خود برای ساخت این فیلم و تجربه اکران در گروه «هنر و تجربه»، اکران‌های خارجی و نحوه انتخاب بازیگران تا ایجاد یک ارتباط مناسب بین جوان‌ترها و بزرگان سینمایی سخن گفتند.

 

 

در نمایشی که برای اکران فیلم‌تان در جشنواره برلین داشتیم، گفتید که بهترین فرصت برای صحبت کردن در مورد این فیلم زمانی است که در ایران هم اکران شود. فیلم «تمارض» یک فیلم متفاوت از نظر ساختار در سینمایی ایران است. آیا با توجه به اینکه این اولین تجربه کارگردانی شماست، ساخت آن برای شما یک ریسک نبود؟

عبد آبست: وقتی  می‌خواهی فیلم بسازی، کمتر بر روی میزان ریسک آن تمرکز می‌کنی، زیرا تو می‌خواهی کاری را انجام دهی که پیش از این نبوده و فکر می‌کنی باید باشد. بنابراین فیلم‌ات را می‌سازی. این همان معنی تجربه است. البته این فیلمنامه را هم در شکل فعلی‌اش نمی‌شد در خارج از یک فضای آبستره ساخت، چون قصه همزمان و به طور ممتد در سه زمان می‌گذرد. بنابراین اجرای این فیلمنامه در جایی به غیر از یک فضای آبستره گریزناپذیر بود.

 

فکر می‌کنید که امکانات سینمای ایران، این اجازه را به شما نمی‌داد که فیلم را به صورت دیگری بسازید؟

خیر خود فیلم‌نامه این اجازه را نمی‌دهد. چون همان موقع که در زمان گذشته قرار دارد، همان موقع حال و آینده نیز هست.

 

در واقع شما نمی‌خواستید روایت را عادی نشان دهید؟

بله. در این شکلی که به تصویر کشیده شد و در حال حاضر وجود دارد، عادی نیست!

 

ما در طول فیلم دائم می‌گوییم زمان حال است، گذشته است و یا آینده. تا آخر فیلم متوجه می‌شویم این‌ها همه هم زمان با هم رخ می‌دهند.

این یک فرض محال است و این فرض محال را نمی‌توان در فضای رئالیستی ساخت. مگر اینکه فیلم‌نامه کلا تغییر می‌کرد و تبدیل به یک داستان خطی می‌شد که آن چیز دیگری است.

 

فکر می‌کنم این اولین بار است که در ایران فیلمی در استودیو ساخته می‌شود؟ این روند چه تأثیری بر هزینه‌های ساخت فیلم می‌گذارد؟

قطعا هزینه‌ها را بالاتر نمی‌برد و معمولا به این شکل ممکن است هزینه‌ ساخت فیلم پایین‌تر هم بیاید.

 

زمانی که تصمیم گرفتید این فیلم را بسازید، قرار بود با همین بازیگران انجام شود یا چهره‌های نام آشنا دیگری هم بودند؟

در این فیلم قرار بود بازیگرهای آماده‌ حضور پیدا کنند که توانایی انجام کار را داشته باشند و شرایط انجام آن را نیز بپذیرند. اگر من آزادی عمل بی‌نهایتی هم در انتخاب بازیگرانم داشتم، باز هم همین بازیگران را انتخاب می‌کردم. من فکر می‌کردم که چه کسی توانایی اجرای این کار را دارد و به اینکه آن شخص معروف یا سرشناس باشد توجهی نداشتم. فقط آمادگی آن‌ها مد نظر بود.

 

آیا آمادگی بازیگر، به سابقه تئاتری او برمی‌گردد؟

آقای دکترعلی رفیعی یک تعریفی از بازیگری دارند، ایشان می‌گفتند که بازیگری سه مرحله دارد، اول بازیگر بودن است یعنی ژن آن از پدر و مادر به شما ارث رسیده باشد و یا بانک احساسی شما در زندگی پر شده باشد. یعنی حس‌های مختلف را تجربه کرده باشید. دوم بازیگر شدن است که در مدرسه، دانشگاه و یا خود شخص به صورت فردی می‌تواند آن را به دست بیاورد و نکته سوم بازیگر ماندن است. بازیگر هم مثل یک ورزشکار حرفه‌ای باید آمادگی‌اش را چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روحی و روانی که حاصل هر سه می‌شود داشته باشد و شعور را حفظ کند، در غیر این‌صورت ممکن است در عرض ۶ ماه کاملا آمادگی‌اش را از دست بدهد. بازیگر یعنی کسی که  آن دو گزینه قبلی را داشته باشد و وقتی می‌خواهی با او کار کنی  آماده هم باشد. یعنی در حال حاضر، بازیگر باشد. این ربطی به تعداد کار یا شهرت ندارد.

 

بازیگر بودن حیاتی است و من طبق این نظریه بازیگران را انتخاب کردم.  بازیگران این فیلم از فارغ‌التحصیلان تئاتری هستند و سابقه طولانی در تئاتر نسبت به سن‌شان دارند و همه آماده بودند یا اینکه دو شرط قبلی را داشتند و حاضر بودند با ۳ ماه تمرین به آمادگی لازم برسند. قطعا در کار بعدی هم باز همین کار را می‌کنم و شهرت یا تعداد کار یا هر مورد حاشیه‌ای دیگری ربطی به توان و شعور بازیگر ندارد.

 

خانم شهرزاد سیفی، شما اولین نفر بودید که فیلم‌نامه را خواندید؟

شهرزاد سیفی: خیر من اولین نفر نبودم. اواخر کار بود که فیلمنامه را خواندم و هیچ فشاری هم برای قبول این نقش بر روی من نبود. آقای آبست هم از من چند تست گرفتند و درنهایت من وارد کار شدم.

 

عبد آبست: در این فیلم همه با هم به صراحت صحبت می‌کردیم و اصلا تعارف نداشتیم. سطح کیفی کارهر کس را راحت بیان می‌کردیم تا نقاط ضعف و قوت مشخص شود.

 

معمولا اینگونه است که قبل از قبول بازی در یک کار، متن فیلم‌نامه را بازیگران می‌خوانند. آقای راد آیا به خاطر دوستی با آقای آبست آن را پذیرفتید و آیا آشنایی‌تان با هم باعث می‌شود که راحت‌تر با هم کار کنید؟

وحید راد: فیلم «تمارض» اولین تجربه بازی من در یک فیلم سینمایی بود. دوستی من و عبد به سال‌ها قبل برمی‌گردد که در یک تئاتر با هم همکاری می‌کردیم. اولین همکاری ما سال ۹۰ در یک نمایش ژاپنی به اسم «در بیشه» بود که در تالار مولوی اجرا رفت. بعد از آن در کارهای زیادی با هم همکار بودیم تا اینکه آقای آبست وقتی میخواست «تمارض» را بسازد به من پیشنهاد دادند و کار آغاز شد. قطعا این دوستی تأثیرگذار است زیرا ما هم به لحاظ ذهنی و هم نوع نگاهی که داریم، می‌دانیم که قرار است چه کاری انجام دهیم. من می‌دانستم که به خاطر نوع خاص فیلم‌نامه و اینکه «عبد» می‌خواست آن را بسازد، قطعا با یک چالش مواجه خواهم بود.

 

این چالشی که می‌گویید چیست؟

وحید راد: یعنی من می‌دانستم این کاری که قرار است انجام بدهیم با کارهایی که پیش از این انجام داده‌ام متفاوت است و این برای من جذاب بود.

 

وقتی فیلم‌نامه را نوشتید و آماده کردید برای ساخت در زمان پیش‌ تولید با چالشی هم مواجه شدید؟

عبد آبست: وقتی بخواهید فیلمی را شروع کنید فشار روانی زیادی بر شما می‌آید. برای من  اولین حس، ترس بود. ولی همین حس ترس می تواند باعث می‌شود تو تمام تلاشت را انجام بدهی. وقتی فیلم‌نامه ۵۰ صفحه‌ای من آماده شد، خودم تک به تک با بازیگران تماس گرفتم و آن‌هایی که فکر می‌کردم آن سه گزینه را دارند و یا با سه ماه تمرین به آن دست پیدا می‌کنند، انتخاب کردم. ما بعد از سه ماه تمرین، فیلم‌نامه ۵۰ صفحه‌ای‌مان به ۹۰ صفحه تبدیل شد و سپس شروع کردیم به ساخت ماکت‌ها و استوری بورد و این چنین شکل بیرونی فیلم تکمیل شد.

 

آن موقع تازه من با عوامل پشت دوربین هماهنگ کردم. خودم با آقای خضوعی به عنوان مدیر فیلم برداری تماس گرفتم. ما در ابتدا به عنوان پیش تولید در مدت پنج روز با یک دوربین معمولی فیلم برداری را انجام دادیم تا بتوانیم نتیجه کار را قبل از فیلمبرداری نهایی ببینیم. ما در واقع تمام مراحل تولید یک فیلم را به صورت مجزا انجام دادیم. سپس برای فیلم‌برداری اصلی ۳۴ روز وقت داشتیم ولی توانستیم در ۲۸ روز در استودیویی در صباشهر انجامش دهیم.

 

قطعا حال و هوای آدم‌های فیلم روی داستان تأثیرگذار است. انگار بچه‌ها باید با فیلم‌نامه همزادپنداری می‌کردند.

 

عبد آبست: در واقع این فیلم از توان بازیگرانش بشدت سود می‌برد. اگر آن‌ها نقش‌شان و فضا را  باور کنند تماشاچی هم باور می‌کند. اگر آنها این اعتقاد را نداشته باشند همه چیز فرو می‌ریزد. بازیگری در فیلم‌های رئال هم همین طور است. ولی در این فیلم سخت‌تر است زیرا تمام آنچه دیده و شنیده می‌شود در تضاد با فیلم‌های رئال است و تا آخر این خطر بازیگر را تهدید می‌کند اما بازیگران این فیلم توانستند این کار را به درستی و با تسلط بالا انجام دهند.

 

اولین حضور و به نوعی رونمایی از فیلم "تمارض" در جشنواره برلین آلمان اتفاق افتاد. در واقع فیلم شما اول در خارج از ایران و سپس در ایران اکران شد ولی به خاطر برداشت‌های متفاوتی که از فیلم شما شده بود در جشنواره فیلم فجر با مشکلاتی مواجه شد.

 

عبد آبست: این فیلم با داده‌های درون ذهنی هر کس کار می‌کند. این فیلم بستری را برای شما به وجود می‌آورد که هر آنچه را که می‌خواهی روی پرده سینما ببینی و این چرایی را ایجاد می‌کند که علت آن تصور شما چه بوده است. همین.

 

در نمایش‌های خارجی که داشتید با وجود آنکه، آن‌ها تجربه ساخت فیلم در استودیو را دارند، بازخوردها چگونه بود؟

حضور فیلم‌های رئالیستی در کل فستیوال‌ها دنیا زیاد است و فیلم‌هایی که از این خط پیروی نمی‌کنند، معمولا از کشورهای دیگر آمده‌اند. وقتی از ایران در این جشنواره‌ها شرکت می‌کنید از اولین سوالاتی که از شما می‌پرسند این است که آیا در ایران زندگی می‌کنید؟ و ما اصلا توقع چنین فیلمی را از ایران نداشتیم و با تصویری که قبل‌تر از سینمای ایران دیده بودند این سبک فیلم برایشان شوک‌آور بود. با این حال اکران‌ها و نمایش‌هایی خوب بود که به مسائل خود فیلم برمی‌گشت و به آن می‌پرداختند و نه مسائل جانبی.

 

در بیشتر جشنواره‌های دنیا بحث‌های سیاسی هم مطرح می‌شود و گاهی غلبه پیدا می‌کند.

عبد آبست: بله. به هر حال همیشه موضوعات سیاسی مطرح می‌شود ولی این فیلم به خاطر سبک خاص‌اش اجازه ورود به مسایل سیاسی را به شکل متعارفش نمی‌داد و چون مخاطبان با یک انتظار دیگری آمده بودند و با یک چیز دیگر روبرو می‌شدند که انتظارش را نداشتند، برایشان بشدت آشنازدا بود.

 

حضور حمید خضوعی ابیانه به عنوان مدیر فیلم برداری در ساخت این فیلم چه تأثیری داشت؟

نتیجه حضور ایشان  کاملا در فیلم قابل مشاهده است. وقتی می‌خواهی در یک محیط بسته فیلم‌برداری کنی به یک فیلم‌بردار با توان نورپردازی عالی نیاز داری زیرا زیبایی شناسی که می‌توانی از منظر بصری برای آن تعریف کنی خیلی متفاوت است و عمق میدانی که داری نیز متفاوت است. من همیشه یادم می‌ماند که ایشان چه لطفی به من و پروژه کردند.

 

تا کنون در چند جشنواره‌ جهانی شرکت کردید؟

تا کنون در ۱۱ یا ۱۲  فستیوال شرکت داشته‌ایم.

 

آیا از همان ابتدا تقاضای اکران فیلم‌تان را به گروه سینمایی هنر و تجربه دادید؟

عبد آبست: به هرحال تمارض هیچ شباهتی به فیلم‌های جریان اصلی سینما ندارد.

 

آیا هنر و تجربه فرصت خوبی برای اکران فیلم شما بوده است؟

بله. قطعا همین طور بوده. به نظر من جریان اصلی سینما می‌گوید مردم چه چیزی می‌خواهند و همانی که مردم می‌خواهند را به آن‌ها می‌دهد ولی گروه «هنر و تجربه» می‌گوید که چرا مردم این را می‌خواهند؟ این دو می‌توانند از منظر کیفی و فروش روی هم تأثیر بگذارند. گروه هنر و تجربه حضورش الزامی است ولی در حال حاضر  عملکرد پُر اشکالی دارد. آن‌ها یک رزومه سه ساله دارند و می‌توان بر اساس آن قضاوتشان کرد. به نظر من اکران شدن این تعداد فیلم به کلیت این گروه و بقیه فیلم‌ها بشدت لطمه زده است.

 

این گروه بوجود آمده تا فیلم بی‌کیفیت در آن نمایش داده نشود. من دلیل آن را نمی‌فهمم چرا واقعا فیلم‌های بی‌کیفیتی که نه کسی آن را می‌بیند و نه خوش ساخت هستند، چرا در این گروه اکران می‌شوند. اگر تعداد اکران فیلم‌ها کمتر شود و کل انرژی برای معرفی تعداد فیلم‌های با کیفیت باشد، گروه هنر و تجربه تاثیر گذارتر می‌شود.

 

شما برای ارائه فیلم‌تان، هم تبلیغات تلویزیونی و هم تبلیغات شهری دارید و البته تیزرهایتان هم متفاوت از دیگر فیلم‌ها است.

عبد آبست: ما تمام تلاشمان را انجام می‌دهیم تا این فیلم دیده شود و این هزینه بیشتری را برای ما ایجاد می‌کند زیرا تو می‌خواهی آن بدنامی که فیلم‌های بی‌کیفیت دیگری که در گروه هنر و تجربه باعث شدند را از بین ببری و بگویی لطفا بیایید این فیلم را ببینید. صراحت در کلام‌ام برای این است که آن‌ها در بهترین فرم خود باید قرار بگیرند. این به سود همه است اما آنچه مسلم است، حضور این گروه الزامی است.

 

به نظرتان نمایش برخی فیلم‌ها نباید در این گروه اتفاق بیفتد؟

باید از نظر کیفی فیلم‌ها سنجیده شود زیرا که اکران فیلم‌های سطح پایین به بقیه فیلم‌ها هم ضرر می‌زند. آنچه امروز روبروی ما است عملکرد شورای تصمیم گیرنده برای اکران در هنر و تجربه است. این عین روز مشخص است و در اکثر پدیده‌ها در ایران تعداد، مهم‌تر از کیفیت شده است.

 

بازتاب‌ها و سانس‌های اکران فیلم چگونه بود؟

وقتی تعداد فیلم‌ها زیاد است اکران فیلم‌ها هم با مشکل مواجه می‌شود. اگر تعداد فیلم‌ها را کاهش دهند، این گروه می‌تواند مخاطب خودش را جذب کند. الان مخاطب در انتخاب سانس و سینما گیج می‌شود و این عملکرد درستی نیست. اینکه این دولت بستر آن را فراهم کرده است عالی است، که در دولت قبل اصلا نمی‌توانستی راجع به این‌ها صحبت کنی. با این اوصاف آیا کیفیت هم برایشان مسئله است؟ اگر هدف این است که این گروه از نظر کیفیت می‌خواهد به جریان اصلی کمک کند باید بگذاریم ادامه دهد و اگر نمی‌تواند علت‌یابی شود. متأسفانه این اتفاق بدی است که در حال رخ دادن است.

 

شما در شهرستان‌ها هم اکران دارید؟

بله و تاکنون استقبال و فروش خوبی هم داشته است. مثلا در هویزه مشهد چندین بار سالن پر شده و استقبال در خانه هنرمندان، چارسو  و موزه سینمای تهران هم خیلی بالا بوده.

 

فکر می‌کنید چقدر این موضوع که فیلم شما در جشنواره‌های خارجی حضور داشته است، می‌تواند بر روی جذب مخاطب تاثیر بگذارد؟

اگر اوایل گروه هنر و تجربه بود راحت‌تر می‌توانستم به این سوال پاسخ بدهم. اما اکنون با انباشتی که در طی این سه سال و ارائه فیلم‌های بی‌کیفیت در این گروه ایجاد شده است نمی‌توانم پاسخ دقیقی بدهم. تو باید همه آن‌ها را کنار بزنی و خودت را نشان بدهی و این کار آسانی نیست و هزینه مضاعفی به کل فیلم وارد می‌کند. علیرغم اینکه ما ممنونیم و می‌گوییم که گروه هنر و تجربه باید باشد، اما این اتفاقات هم هست. خیلی سخت است که نظر کسانی که از سینمای هنر و تجربه زده شده‌اند را برگردانی. حالا یک فیلم هر چقدر که در جشنواره‌ها شرکت کرده باشد. در ایران ما با این مشکل مواجه هستیم و این قابل پیش‌بینی نیست.

 

یک کمپانی پخش آمریکایی فیلم "تمارض" را خریده است و فیلم در ماه مارس در آمریکا اکران می‌شود و ما بابت فروش فیلم در خارج از ایران در آمد خوبی بدست آورده‌ایم. کمپانی‌های پخش فیلم در آمریکا حتی یک دلار هم به فیلمی نمی‌دهند، اگر حدس بزنند آن فیلم فروش نخواهد داشت.

شهرزاد سیفی: من فکر می‌کنم که کار ما خیلی سخت است چون مسئولین در سازمان سینمایی و خانه سینما  هم ما را نادیده می‌گیرند و اینکه ما بتوانیم خودمان را در جامعه سینمایی هم برجسته کنیم کار سختی است. این فیلم موقعیت اسکار داشت ما آن را در شهرستان «جهرم» اکران کردیم که مشکل نمایش در داخل کشور هم حل شود. هیأت انتخاب اسکار فیلم را دیدند و حتی این لطف را به ما نکردند که این فیلم را جزو ۱۰ فیلم نامزد معرفی به اسکار اعلام کنند که این فیلم دیده شود و خیلی راحت یکی از اعضا آمد و گفت که انتخاب نشده است و وقتی که یک فیلم پخش کننده آمریکایی هم پیدا می‌کند می‌گویند که پخش کننده معتبر نیست و این هم به این دلیل است که آن‌ها فقط چند پخش‌کننده محدود را می‌شناسند. این فیلم یک پخش‌کننده آمریکایی دارد و شما اصلا حاضر نیستید این فیلم را جزو ۱۰ فیلم قرار دهید که در بین مردم دیده شود.

 

این‌ها نمی‌خواهند هیچ توجهی به این نوع فیلم‌ها که مثل جریان اصلی سینمای ایران نیست، داشته باشند و برایشان سخت بود که حالا که یک فیلمی در هنر و تجربه اکران شده  و این همه فستیوال معتبر هم رفته و پخش کننده آمریکایی هم دارد را در کنار ۹ فیلم دیگر قرار بگیرد. با این اوصاف از دست ما چه کاری بر می‌آید؟ صرفا می‌توانیم به این فکر باشیم که فیلم بعدیمان خیلی بهتر باشد که با این طرز تفکر مقابله کنیم. این کاری است که ما حتما انجام می‌دهیم.

 

یکی از پیشنهاداتی که به ما می‌دهند این است که می‌گویند فیلم شما حاشیه ندارد، برای خودتان حاشیه داشته باشید تا فیلم دیده شود. به طور مثال چند شب در سینما شاهد این بودم که آنونس می‌کردند که قرار است برای اکران یک فیلم، بازیگرش همراه با همسرش بیاید و سپس بازیگر با شما عکس می‌گیرد و یک جایزه هم تهیه کننده توسط بازیگر به شما می‌دهد. با این جریان چه کار می‌شود کرد؟!

عبد آبست: من فکر می‌کنم یک اختلاف و فاصله عمیقی در حال وقوع است. اگر من چنین کار سطح پایینی که خانم سیفی گفتند را انجام بدهم، فکر می‌کنم اعضای گروه‌ام دیگر با من صحبت هم نکنند. در تاریخ پاسخ همه عملکردها به صورت کلی وجود دارد. کافی است فقط به عملکردها و نتیجه‌ها توجه شود. من فکر می‌کنم این اتفاقات مثل نادیده گرفتن جریانی که با ما هم فکر نیستند، روزی از بین می‌رود.  یک گروه می‌گویند شما که در خارج اکران می‌کنید و گروهی دیگری می‌گویند شما هم که جریان اصلی سینما هستید هر چه بخواهید می‌سازید. این عدم ارتباط قبلا در بلوک شرق اتفاق افتاده مثلا در لهستان به نقاشانی که غیررئالیستی نقاشی می‌کردند رنگ هم نمی‌دادند ولی آن دیوار فرو ریخت. این رفتار که غیرخودی را نبیند تا یک جایی می‌تواند جواب دهد و بالاخره زمانی آن دیوار بر روی سر کسانی که آن را بالا برده‌اند فرو می‌ریزد. این درحالی است که این اتفاق ما را اصلا به عقب نمی‌راند.

 

وحید راد: اگر این کار در جشنواره برلین یا در تورنتو نبود چه اتفاقی برای فیلم می‌افتاد؟ وقتی که اینقدر  راحت در جشنواره فجر فیلم ما را کنار گذاشته‌اند. برای ما عجیب بود زیرا فکر می‌کردیم اگر کار خوبی بسازیم حتما دیده می‌شود ولی اینطور نشد. این اتفاق از خیلی قبل‌تر شروع شد و حتما با فیلم‌های دیگری هم این کار انجام می‌شود ما احترام زیادی برای مخاطب قائل هستیم و رنج  زیادی در این راه کشیده‌ایم. من شب گذشته به تماشای فیلمی رفتم و بعد از دیدن آن، به خودم گفتم که ما برا دیدن این فیلم پول داده‌ایم مجانی که نبوده پس چرا کارگردان ما را اینقدر سطح پایین در نظر گرفته است. من سوالم اینجاست که یک کار تجربی باید چه کار دیگری انجام دهد غیر اینکه در این تعداد جشنواره شرکت کند و یک کمپانی‌ خارجی آن را بخرند تا کنجکاوی مخاطب برانگیخته شود.

 

عبد آبست: در فضای کلی سینمایی ایران برای جوان‌ترهای غیر خودی معمولا اعتباری قائل نیستند. نمی‌شود به هر کسی که قدمت دارد گفت حرفه‌ای. محیط سینما یک محیط آکادمیک است، نمی‌شود با یک سیستم قدیمی آن را اداره کرد. مثلا بیایید ببینید میانگین سنی افرادی که در فستیوال برلین کار می‌کنند چند سالشان است و بعد میانگین سنی افرادی که در فجر کار می‌کنند را بگیرید؟ مقصر این اتفاقات در ایران کسانی هستند که جلوی رابطه جوان‌ها و قدیمی‌ترها را گرفته  و غیرخودی‌ها را در این مسیر راه نمی‌دهد. این اصلا خوش آیند نیست که فیلم سازان بزرگ ما امروزه فیلم‌هایی می‌سازند که تماشاچی از دیدن آن خنده‌اش می‌گیرد و کمدی ناخواسته از آن درآمده است، کسانی که این شرایط را به وجود آورده‌اند باید پاسخگو باشند.

 

انگار کیفیت و توانایی افراد دیگر مهم نیست و فقط قدمت و عرض ادب کردن است که اهمیت دارد. تا موقعی که این‌نگاه واپس‌گرا وجود دارد نمی‌شود با سرعت مناسبی در سینما جلو رفت و پیشرفت کرد. همانطور که در این کار، یک گروه  جوان در کنار با تجربه‌هایی مثل آقای خضوعی و خانم صفی یاری قرار می‌گیرد، ببینید این همراهی چه تاثیری بر روی هم دارند و می‌تواند کیفیت کار را بالا ببرد.

 

همه چیز در سینما در دنیا در حال عوض شدن است. وقتی کسی توانایی اداره کردن امور را ندارد باید نتیجه عملکردش با صراحت  سنجیده شود و اگر ضعیف است، نباید در این عرصه بماند و حضورش پذیرفتنی نیست. آن هم در کشوری که جمهوری است و مردم حق رآی دارند. شاید در کشورهای دیکتاتوری بلامانع باشد اما اینجا نباید باشد.

شهرزاد سیفی: صنف سینمایی یک گروهی را نادیده می‌گیرد و تا زمانی که نخواهیم به آنها نزدیک شویم، این روند نادیده گرفتن ادامه پیدا می‌کند. ولی ما اخلاق را زیر پا نمی‌گذاریم. ما سختی های زیادی در این راه کشیده‌ایم و از ایده‌هایی که داریم پا عقب نمی‌کشیم.

 

عبد آبست: ما گاهی صراحت در کلام را با بی‌ادبی اشتباه می‌گیریم. نمی‌دانم چرا وقتی ما حرفی می‌زنیم می‌گویند شما جوانان احترام بزرگتر را رعایت نمی‌کنید. درطول این سالها چرا صادقانه به آدم‌ها گفته نشده که کارشان اشکال یا ایرادی دارد، همین امر باعث شده که امروز چنین فیلم‌های بی‌کیفیتی تولید شود. این باید جا بیفتد که صراحت از عشق زیاد می‌آید نه بی‌ادبی. وقتی کارت خوب نیست باید یا کارت را درست کنی یا کلا از آن خارج شوی. این‌ حقیقت است و شما نمی‌توانی با همان کیفیت قبل آن را ادامه دهید.

 

آیا مشغول نوشتن یا تولید کار جدیدی هستید؟

عبد آبست: بله در حال نوشتن یک فیلم‌نامه هستم.

 

با وجود تمام این سختی‌هایی که برای ساخت و اکران "تمارض" کشیده‌اید باز هم می‌خواهید یک فیلم دیگر بسازید و این بسیار خوب است.

آبست: بله و باید به این فکر کنم که چطور می‌شود دوباره این کار سخت را انجام داد. یکی از چیزهای مهمی که در ایران وجود ندارد بحث قانون کپی رایت است. خلا وجود این قانون را وقتی متوجه شدیم که با  کمپانی آمریکایی قرارداد بستیم و آنها از ما اسنادی خواستند که ما اصلا در ایران به آن توجهی نداریم.

 

و حرف پایانی؟

امروزه جوانان به خاطر اینکه از اتفاقات و فیلم‌های روز دنیا باخبر هستند، بسیار به روز و آگاه‌ هستند. بنابر این دیدن این فیلمی که هم قصه و هم ابتدا و میانه و پایان دارد را به دانشجویان پیشنهاد می‌کنم. ما هرآنچه در توانمان بود انجام دادیم و فکر می‌کنم که جیب کسی را خالی نکرده‌ایم‌. با شرافت آنچه داشتیم را انجام دادیم و نخواستیم به هر قیمتی مخاطب را به سینما بکشانیم.

 

وحید راد: بیشترین فروشی که ما از این فیلم داریم در سینما «چارسو» است یکی از علت‌های آن حضور دانشجویان در این منطقه است و این نشان می‌دهد که این فیلم توانسته برای قشر دانشجو موثر باشد.

 

شهرزاد سیفی: حضور قشر جوان و دانشجویان برای تماشای این فیلم باعث خوشحالی است. در سالن سینمایی که برای تماشای "تمارض" رفته بودم جو مثبتی حاکم بود. متولدین دهه هفتاد با سینمای روز دنیا آشناترند و مخاطب‌های خوبی هستند زیرا قدرت تخیل بالایی دارند. مریم شفیعی تهیه‌کننده و محمد اطبایی عرضه و پخش بین‌المللی این فیلم را برعهده دارد. "تمارض" محصول "هیچ فیلم" و اولین فیلم سینمایی عبد آبست است.

 

عبد آبست / وحید راد / مجید یوسفی / دانیال خجسته / شهرزاد سیفی / اَصغر پیران / جواد پورحیدری / جواد پولادی / علیرضا ساوه درودی / ایمان بسیم / حنانه شاهرخی / حسن و حسین جعفری در این فیلم ایفای نقش می‌کنند.

 

>سازنده فیلم «تمارض» با بیان اینکه فیلمش "هیچ شباهتی به فیلم‌های جریان اصلی سینما ندارد" از دغدغه‌های ساخت این نوع فیلم سخن گفت و انتقاداتی را به برخی عملکردهای گروه «هنر و تجربه» وارد دانست و تاکید داشت بر اینکه "در فضای کلی سینمایی ایران برای جوان‌ترهای غیر خودی معمولا اعتباری قائل نیستند.

 

به گزارش ایسنا، «تمارض» که اولین تجربه کارگردانی عبد آبست است و جزو فیلم‌های تجربی به حساب می‌آید، تاکنون در جشنواره‌های بین‌المللی متعددی شرکت کرده و این روزها هم در سینماهای ایران در گروه «هنر و تجربه» حال اکران است.

 

"تمارض" فیلمی است با سبکی جدید در تولید فیلم‌های سینمایی ایرانی که در استودیو ساخته شده است.

 

عبد آبست کارگردان این فیلم سینمایی به همراه شهرزاد سیفی و وحید راد (بازیگران فیلم) همزمان با اکران در نشست ایسنا حاضر شدند و از دغدغه‌های خود برای ساخت این فیلم و تجربه اکران در گروه «هنر و تجربه»، اکران‌های خارجی و نحوه انتخاب بازیگران تا ایجاد یک ارتباط مناسب بین جوان‌ترها و بزرگان سینمایی سخن گفتند.

 

 

در نمایشی که برای اکران فیلم‌تان در جشنواره برلین داشتیم، گفتید که بهترین فرصت برای صحبت کردن در مورد این فیلم زمانی است که در ایران هم اکران شود. فیلم «تمارض» یک فیلم متفاوت از نظر ساختار در سینمایی ایران است. آیا با توجه به اینکه این اولین تجربه کارگردانی شماست، ساخت آن برای شما یک ریسک نبود؟

عبد آبست: وقتی  می‌خواهی فیلم بسازی، کمتر بر روی میزان ریسک آن تمرکز می‌کنی، زیرا تو می‌خواهی کاری را انجام دهی که پیش از این نبوده و فکر می‌کنی باید باشد. بنابراین فیلم‌ات را می‌سازی. این همان معنی تجربه است. البته این فیلمنامه را هم در شکل فعلی‌اش نمی‌شد در خارج از یک فضای آبستره ساخت، چون قصه همزمان و به طور ممتد در سه زمان می‌گذرد. بنابراین اجرای این فیلمنامه در جایی به غیر از یک فضای آبستره گریزناپذیر بود.

 

فکر می‌کنید که امکانات سینمای ایران، این اجازه را به شما نمی‌داد که فیلم را به صورت دیگری بسازید؟

خیر خود فیلم‌نامه این اجازه را نمی‌دهد. چون همان موقع که در زمان گذشته قرار دارد، همان موقع حال و آینده نیز هست.

 

در واقع شما نمی‌خواستید روایت را عادی نشان دهید؟

بله. در این شکلی که به تصویر کشیده شد و در حال حاضر وجود دارد، عادی نیست!

 

ما در طول فیلم دائم می‌گوییم زمان حال است، گذشته است و یا آینده. تا آخر فیلم متوجه می‌شویم این‌ها همه هم زمان با هم رخ می‌دهند.

این یک فرض محال است و این فرض محال را نمی‌توان در فضای رئالیستی ساخت. مگر اینکه فیلم‌نامه کلا تغییر می‌کرد و تبدیل به یک داستان خطی می‌شد که آن چیز دیگری است.

 

فکر می‌کنم این اولین بار است که در ایران فیلمی در استودیو ساخته می‌شود؟ این روند چه تأثیری بر هزینه‌های ساخت فیلم می‌گذارد؟

قطعا هزینه‌ها را بالاتر نمی‌برد و معمولا به این شکل ممکن است هزینه‌ ساخت فیلم پایین‌تر هم بیاید.

 

زمانی که تصمیم گرفتید این فیلم را بسازید، قرار بود با همین بازیگران انجام شود یا چهره‌های نام آشنا دیگری هم بودند؟

در این فیلم قرار بود بازیگرهای آماده‌ حضور پیدا کنند که توانایی انجام کار را داشته باشند و شرایط انجام آن را نیز بپذیرند. اگر من آزادی عمل بی‌نهایتی هم در انتخاب بازیگرانم داشتم، باز هم همین بازیگران را انتخاب می‌کردم. من فکر می‌کردم که چه کسی توانایی اجرای این کار را دارد و به اینکه آن شخص معروف یا سرشناس باشد توجهی نداشتم. فقط آمادگی آن‌ها مد نظر بود.

 

آیا آمادگی بازیگر، به سابقه تئاتری او برمی‌گردد؟

آقای دکترعلی رفیعی یک تعریفی از بازیگری دارند، ایشان می‌گفتند که بازیگری سه مرحله دارد، اول بازیگر بودن است یعنی ژن آن از پدر و مادر به شما ارث رسیده باشد و یا بانک احساسی شما در زندگی پر شده باشد. یعنی حس‌های مختلف را تجربه کرده باشید. دوم بازیگر شدن است که در مدرسه، دانشگاه و یا خود شخص به صورت فردی می‌تواند آن را به دست بیاورد و نکته سوم بازیگر ماندن است. بازیگر هم مثل یک ورزشکار حرفه‌ای باید آمادگی‌اش را چه از لحاظ فیزیکی و چه از لحاظ روحی و روانی که حاصل هر سه می‌شود داشته باشد و شعور را حفظ کند، در غیر این‌صورت ممکن است در عرض ۶ ماه کاملا آمادگی‌اش را از دست بدهد. بازیگر یعنی کسی که  آن دو گزینه قبلی را داشته باشد و وقتی می‌خواهی با او کار کنی  آماده هم باشد. یعنی در حال حاضر، بازیگر باشد. این ربطی به تعداد کار یا شهرت ندارد.

 

بازیگر بودن حیاتی است و من طبق این نظریه بازیگران را انتخاب کردم.  بازیگران این فیلم از فارغ‌التحصیلان تئاتری هستند و سابقه طولانی در تئاتر نسبت به سن‌شان دارند و همه آماده بودند یا اینکه دو شرط قبلی را داشتند و حاضر بودند با ۳ ماه تمرین به آمادگی لازم برسند. قطعا در کار بعدی هم باز همین کار را می‌کنم و شهرت یا تعداد کار یا هر مورد حاشیه‌ای دیگری ربطی به توان و شعور بازیگر ندارد.

 

خانم شهرزاد سیفی، شما اولین نفر بودید که فیلم‌نامه را خواندید؟

شهرزاد سیفی: خیر من اولین نفر نبودم. اواخر کار بود که فیلمنامه را خواندم و هیچ فشاری هم برای قبول این نقش بر روی من نبود. آقای آبست هم از من چند تست گرفتند و درنهایت من وارد کار شدم.

 

عبد آبست: در این فیلم همه با هم به صراحت صحبت می‌کردیم و اصلا تعارف نداشتیم. سطح کیفی کارهر کس را راحت بیان می‌کردیم تا نقاط ضعف و قوت مشخص شود.

 

معمولا اینگونه است که قبل از قبول بازی در یک کار، متن فیلم‌نامه را بازیگران می‌خوانند. آقای راد آیا به خاطر دوستی با آقای آبست آن را پذیرفتید و آیا آشنایی‌تان با هم باعث می‌شود که راحت‌تر با هم کار کنید؟

وحید راد: فیلم «تمارض» اولین تجربه بازی من در یک فیلم سینمایی بود. دوستی من و عبد به سال‌ها قبل برمی‌گردد که در یک تئاتر با هم همکاری می‌کردیم. اولین همکاری ما سال ۹۰ در یک نمایش ژاپنی به اسم «در بیشه» بود که در تالار مولوی اجرا رفت. بعد از آن در کارهای زیادی با هم همکار بودیم تا اینکه آقای آبست وقتی میخواست «تمارض» را بسازد به من پیشنهاد دادند و کار آغاز شد. قطعا این دوستی تأثیرگذار است زیرا ما هم به لحاظ ذهنی و هم نوع نگاهی که داریم، می‌دانیم که قرار است چه کاری انجام دهیم. من می‌دانستم که به خاطر نوع خاص فیلم‌نامه و اینکه «عبد» می‌خواست آن را بسازد، قطعا با یک چالش مواجه خواهم بود.

 

این چالشی که می‌گویید چیست؟

وحید راد: یعنی من می‌دانستم این کاری که قرار است انجام بدهیم با کارهایی که پیش از این انجام داده‌ام متفاوت است و این برای من جذاب بود.

 

وقتی فیلم‌نامه را نوشتید و آماده کردید برای ساخت در زمان پیش‌ تولید با چالشی هم مواجه شدید؟

عبد آبست: وقتی بخواهید فیلمی را شروع کنید فشار روانی زیادی بر شما می‌آید. برای من  اولین حس، ترس بود. ولی همین حس ترس می تواند باعث می‌شود تو تمام تلاشت را انجام بدهی. وقتی فیلم‌نامه ۵۰ صفحه‌ای من آماده شد، خودم تک به تک با بازیگران تماس گرفتم و آن‌هایی که فکر می‌کردم آن سه گزینه را دارند و یا با سه ماه تمرین به آن دست پیدا می‌کنند، انتخاب کردم. ما بعد از سه ماه تمرین، فیلم‌نامه ۵۰ صفحه‌ای‌مان به ۹۰ صفحه تبدیل شد و سپس شروع کردیم به ساخت ماکت‌ها و استوری بورد و این چنین شکل بیرونی فیلم تکمیل شد.

 

آن موقع تازه من با عوامل پشت دوربین هماهنگ کردم. خودم با آقای خضوعی به عنوان مدیر فیلم برداری تماس گرفتم. ما در ابتدا به عنوان پیش تولید در مدت پنج روز با یک دوربین معمولی فیلم برداری را انجام دادیم تا بتوانیم نتیجه کار را قبل از فیلمبرداری نهایی ببینیم. ما در واقع تمام مراحل تولید یک فیلم را به صورت مجزا انجام دادیم. سپس برای فیلم‌برداری اصلی ۳۴ روز وقت داشتیم ولی توانستیم در ۲۸ روز در استودیویی در صباشهر انجامش دهیم.

 

قطعا حال و هوای آدم‌های فیلم روی داستان تأثیرگذار است. انگار بچه‌ها باید با فیلم‌نامه همزادپنداری می‌کردند.

 

عبد آبست: در واقع این فیلم از توان بازیگرانش بشدت سود می‌برد. اگر آن‌ها نقش‌شان و فضا را  باور کنند تماشاچی هم باور می‌کند. اگر آنها این اعتقاد را نداشته باشند همه چیز فرو می‌ریزد. بازیگری در فیلم‌های رئال هم همین طور است. ولی در این فیلم سخت‌تر است زیرا تمام آنچه دیده و شنیده می‌شود در تضاد با فیلم‌های رئال است و تا آخر این خطر بازیگر را تهدید می‌کند اما بازیگران این فیلم توانستند این کار را به درستی و با تسلط بالا انجام دهند.

 

اولین حضور و به نوعی رونمایی از فیلم "تمارض" در جشنواره برلین آلمان اتفاق افتاد. در واقع فیلم شما اول در خارج از ایران و سپس در ایران اکران شد ولی به خاطر برداشت‌های متفاوتی که از فیلم شما شده بود در جشنواره فیلم فجر با مشکلاتی مواجه شد.

 

عبد آبست: این فیلم با داده‌های درون ذهنی هر کس کار می‌کند. این فیلم بستری را برای شما به وجود می‌آورد که هر آنچه را که می‌خواهی روی پرده سینما ببینی و این چرایی را ایجاد می‌کند که علت آن تصور شما چه بوده است. همین.

 

در نمایش‌های خارجی که داشتید با وجود آنکه، آن‌ها تجربه ساخت فیلم در استودیو را دارند، بازخوردها چگونه بود؟

حضور فیلم‌های رئالیستی در کل فستیوال‌ها دنیا زیاد است و فیلم‌هایی که از این خط پیروی نمی‌کنند، معمولا از کشورهای دیگر آمده‌اند. وقتی از ایران در این جشنواره‌ها شرکت می‌کنید از اولین سوالاتی که از شما می‌پرسند این است که آیا در ایران زندگی می‌کنید؟ و ما اصلا توقع چنین فیلمی را از ایران نداشتیم و با تصویری که قبل‌تر از سینمای ایران دیده بودند این سبک فیلم برایشان شوک‌آور بود. با این حال اکران‌ها و نمایش‌هایی خوب بود که به مسائل خود فیلم برمی‌گشت و به آن می‌پرداختند و نه مسائل جانبی.

 

در بیشتر جشنواره‌های دنیا بحث‌های سیاسی هم مطرح می‌شود و گاهی غلبه پیدا می‌کند.

عبد آبست: بله. به هر حال همیشه موضوعات سیاسی مطرح می‌شود ولی این فیلم به خاطر سبک خاص‌اش اجازه ورود به مسایل سیاسی را به شکل متعارفش نمی‌داد و چون مخاطبان با یک انتظار دیگری آمده بودند و با یک چیز دیگر روبرو می‌شدند که انتظارش را نداشتند، برایشان بشدت آشنازدا بود.

 

حضور حمید خضوعی ابیانه به عنوان مدیر فیلم برداری در ساخت این فیلم چه تأثیری داشت؟

نتیجه حضور ایشان  کاملا در فیلم قابل مشاهده است. وقتی می‌خواهی در یک محیط بسته فیلم‌برداری کنی به یک فیلم‌بردار با توان نورپردازی عالی نیاز داری زیرا زیبایی شناسی که می‌توانی از منظر بصری برای آن تعریف کنی خیلی متفاوت است و عمق میدانی که داری نیز متفاوت است. من همیشه یادم می‌ماند که ایشان چه لطفی به من و پروژه کردند.

 

تا کنون در چند جشنواره‌ جهانی شرکت کردید؟

تا کنون در ۱۱ یا ۱۲  فستیوال شرکت داشته‌ایم.

 

آیا از همان ابتدا تقاضای اکران فیلم‌تان را به گروه سینمایی هنر و تجربه دادید؟

عبد آبست: به هرحال تمارض هیچ شباهتی به فیلم‌های جریان اصلی سینما ندارد.

 

آیا هنر و تجربه فرصت خوبی برای اکران فیلم شما بوده است؟

بله. قطعا همین طور بوده. به نظر من جریان اصلی سینما می‌گوید مردم چه چیزی می‌خواهند و همانی که مردم می‌خواهند را به آن‌ها می‌دهد ولی گروه «هنر و تجربه» می‌گوید که چرا مردم این را می‌خواهند؟ این دو می‌توانند از منظر کیفی و فروش روی هم تأثیر بگذارند. گروه هنر و تجربه حضورش الزامی است ولی در حال حاضر  عملکرد پُر اشکالی دارد. آن‌ها یک رزومه سه ساله دارند و می‌توان بر اساس آن قضاوتشان کرد. به نظر من اکران شدن این تعداد فیلم به کلیت این گروه و بقیه فیلم‌ها بشدت لطمه زده است.

 

این گروه بوجود آمده تا فیلم بی‌کیفیت در آن نمایش داده نشود. من دلیل آن را نمی‌فهمم چرا واقعا فیلم‌های بی‌کیفیتی که نه کسی آن را می‌بیند و نه خوش ساخت هستند، چرا در این گروه اکران می‌شوند. اگر تعداد اکران فیلم‌ها کمتر شود و کل انرژی برای معرفی تعداد فیلم‌های با کیفیت باشد، گروه هنر و تجربه تاثیر گذارتر می‌شود.

 

شما برای ارائه فیلم‌تان، هم تبلیغات تلویزیونی و هم تبلیغات شهری دارید و البته تیزرهایتان هم متفاوت از دیگر فیلم‌ها است.

عبد آبست: ما تمام تلاشمان را انجام می‌دهیم تا این فیلم دیده شود و این هزینه بیشتری را برای ما ایجاد می‌کند زیرا تو می‌خواهی آن بدنامی که فیلم‌های بی‌کیفیت دیگری که در گروه هنر و تجربه باعث شدند را از بین ببری و بگویی لطفا بیایید این فیلم را ببینید. صراحت در کلام‌ام برای این است که آن‌ها در بهترین فرم خود باید قرار بگیرند. این به سود همه است اما آنچه مسلم است، حضور این گروه الزامی است.

 

به نظرتان نمایش برخی فیلم‌ها نباید در این گروه اتفاق بیفتد؟

باید از نظر کیفی فیلم‌ها سنجیده شود زیرا که اکران فیلم‌های سطح پایین به بقیه فیلم‌ها هم ضرر می‌زند. آنچه امروز روبروی ما است عملکرد شورای تصمیم گیرنده برای اکران در هنر و تجربه است. این عین روز مشخص است و در اکثر پدیده‌ها در ایران تعداد، مهم‌تر از کیفیت شده است.

 

بازتاب‌ها و سانس‌های اکران فیلم چگونه بود؟

وقتی تعداد فیلم‌ها زیاد است اکران فیلم‌ها هم با مشکل مواجه می‌شود. اگر تعداد فیلم‌ها را کاهش دهند، این گروه می‌تواند مخاطب خودش را جذب کند. الان مخاطب در انتخاب سانس و سینما گیج می‌شود و این عملکرد درستی نیست. اینکه این دولت بستر آن را فراهم کرده است عالی است، که در دولت قبل اصلا نمی‌توانستی راجع به این‌ها صحبت کنی. با این اوصاف آیا کیفیت هم برایشان مسئله است؟ اگر هدف این است که این گروه از نظر کیفیت می‌خواهد به جریان اصلی کمک کند باید بگذاریم ادامه دهد و اگر نمی‌تواند علت‌یابی شود. متأسفانه این اتفاق بدی است که در حال رخ دادن است.

 

شما در شهرستان‌ها هم اکران دارید؟

بله و تاکنون استقبال و فروش خوبی هم داشته است. مثلا در هویزه مشهد چندین بار سالن پر شده و استقبال در خانه هنرمندان، چارسو  و موزه سینمای تهران هم خیلی بالا بوده.

 

فکر می‌کنید چقدر این موضوع که فیلم شما در جشنواره‌های خارجی حضور داشته است، می‌تواند بر روی جذب مخاطب تاثیر بگذارد؟

اگر اوایل گروه هنر و تجربه بود راحت‌تر می‌توانستم به این سوال پاسخ بدهم. اما اکنون با انباشتی که در طی این سه سال و ارائه فیلم‌های بی‌کیفیت در این گروه ایجاد شده است نمی‌توانم پاسخ دقیقی بدهم. تو باید همه آن‌ها را کنار بزنی و خودت را نشان بدهی و این کار آسانی نیست و هزینه مضاعفی به کل فیلم وارد می‌کند. علیرغم اینکه ما ممنونیم و می‌گوییم که گروه هنر و تجربه باید باشد، اما این اتفاقات هم هست. خیلی سخت است که نظر کسانی که از سینمای هنر و تجربه زده شده‌اند را برگردانی. حالا یک فیلم هر چقدر که در جشنواره‌ها شرکت کرده باشد. در ایران ما با این مشکل مواجه هستیم و این قابل پیش‌بینی نیست.

 

یک کمپانی پخش آمریکایی فیلم "تمارض" را خریده است و فیلم در ماه مارس در آمریکا اکران می‌شود و ما بابت فروش فیلم در خارج از ایران در آمد خوبی بدست آورده‌ایم. کمپانی‌های پخش فیلم در آمریکا حتی یک دلار هم به فیلمی نمی‌دهند، اگر حدس بزنند آن فیلم فروش نخواهد داشت.

شهرزاد سیفی: من فکر می‌کنم که کار ما خیلی سخت است چون مسئولین در سازمان سینمایی و خانه سینما  هم ما را نادیده می‌گیرند و اینکه ما بتوانیم خودمان را در جامعه سینمایی هم برجسته کنیم کار سختی است. این فیلم موقعیت اسکار داشت ما آن را در شهرستان «جهرم» اکران کردیم که مشکل نمایش در داخل کشور هم حل شود. هیأت انتخاب اسکار فیلم را دیدند و حتی این لطف را به ما نکردند که این فیلم را جزو ۱۰ فیلم نامزد معرفی به اسکار اعلام کنند که این فیلم دیده شود و خیلی راحت یکی از اعضا آمد و گفت که انتخاب نشده است و وقتی که یک فیلم پخش کننده آمریکایی هم پیدا می‌کند می‌گویند که پخش کننده معتبر نیست و این هم به این دلیل است که آن‌ها فقط چند پخش‌کننده محدود را می‌شناسند. این فیلم یک پخش‌کننده آمریکایی دارد و شما اصلا حاضر نیستید این فیلم را جزو ۱۰ فیلم قرار دهید که در بین مردم دیده شود.

 

این‌ها نمی‌خواهند هیچ توجهی به این نوع فیلم‌ها که مثل جریان اصلی سینمای ایران نیست، داشته باشند و برایشان سخت بود که حالا که یک فیلمی در هنر و تجربه اکران شده  و این همه فستیوال معتبر هم رفته و پخش کننده آمریکایی هم دارد را در کنار ۹ فیلم دیگر قرار بگیرد. با این اوصاف از دست ما چه کاری بر می‌آید؟ صرفا می‌توانیم به این فکر باشیم که فیلم بعدیمان خیلی بهتر باشد که با این طرز تفکر مقابله کنیم. این کاری است که ما حتما انجام می‌دهیم.

 

یکی از پیشنهاداتی که به ما می‌دهند این است که می‌گویند فیلم شما حاشیه ندارد، برای خودتان حاشیه داشته باشید تا فیلم دیده شود. به طور مثال چند شب در سینما شاهد این بودم که آنونس می‌کردند که قرار است برای اکران یک فیلم، بازیگرش همراه با همسرش بیاید و سپس بازیگر با شما عکس می‌گیرد و یک جایزه هم تهیه کننده توسط بازیگر به شما می‌دهد. با این جریان چه کار می‌شود کرد؟!

عبد آبست: من فکر می‌کنم یک اختلاف و فاصله عمیقی در حال وقوع است. اگر من چنین کار سطح پایینی که خانم سیفی گفتند را انجام بدهم، فکر می‌کنم اعضای گروه‌ام دیگر با من صحبت هم نکنند. در تاریخ پاسخ همه عملکردها به صورت کلی وجود دارد. کافی است فقط به عملکردها و نتیجه‌ها توجه شود. من فکر می‌کنم این اتفاقات مثل نادیده گرفتن جریانی که با ما هم فکر نیستند، روزی از بین می‌رود.  یک گروه می‌گویند شما که در خارج اکران می‌کنید و گروهی دیگری می‌گویند شما هم که جریان اصلی سینما هستید هر چه بخواهید می‌سازید. این عدم ارتباط قبلا در بلوک شرق اتفاق افتاده مثلا در لهستان به نقاشانی که غیررئالیستی نقاشی می‌کردند رنگ هم نمی‌دادند ولی آن دیوار فرو ریخت. این رفتار که غیرخودی را نبیند تا یک جایی می‌تواند جواب دهد و بالاخره زمانی آن دیوار بر روی سر کسانی که آن را بالا برده‌اند فرو می‌ریزد. این درحالی است که این اتفاق ما را اصلا به عقب نمی‌راند.

 

وحید راد: اگر این کار در جشنواره برلین یا در تورنتو نبود چه اتفاقی برای فیلم می‌افتاد؟ وقتی که اینقدر  راحت در جشنواره فجر فیلم ما را کنار گذاشته‌اند. برای ما عجیب بود زیرا فکر می‌کردیم اگر کار خوبی بسازیم حتما دیده می‌شود ولی اینطور نشد. این اتفاق از خیلی قبل‌تر شروع شد و حتما با فیلم‌های دیگری هم این کار انجام می‌شود ما احترام زیادی برای مخاطب قائل هستیم و رنج  زیادی در این راه کشیده‌ایم. من شب گذشته به تماشای فیلمی رفتم و بعد از دیدن آن، به خودم گفتم که ما برا دیدن این فیلم پول داده‌ایم مجانی که نبوده پس چرا کارگردان ما را اینقدر سطح پایین در نظر گرفته است. من سوالم اینجاست که یک کار تجربی باید چه کار دیگری انجام دهد غیر اینکه در این تعداد جشنواره شرکت کند و یک کمپانی‌ خارجی آن را بخرند تا کنجکاوی مخاطب برانگیخته شود.

 

عبد آبست: در فضای کلی سینمایی ایران برای جوان‌ترهای غیر خودی معمولا اعتباری قائل نیستند. نمی‌شود به هر کسی که قدمت دارد گفت حرفه‌ای. محیط سینما یک محیط آکادمیک است، نمی‌شود با یک سیستم قدیمی آن را اداره کرد. مثلا بیایید ببینید میانگین سنی افرادی که در فستیوال برلین کار می‌کنند چند سالشان است و بعد میانگین سنی افرادی که در فجر کار می‌کنند را بگیرید؟ مقصر این اتفاقات در ایران کسانی هستند که جلوی رابطه جوان‌ها و قدیمی‌ترها را گرفته  و غیرخودی‌ها را در این مسیر راه نمی‌دهد. این اصلا خوش آیند نیست که فیلم سازان بزرگ ما امروزه فیلم‌هایی می‌سازند که تماشاچی از دیدن آن خنده‌اش می‌گیرد و کمدی ناخواسته از آن درآمده است، کسانی که این شرایط را به وجود آورده‌اند باید پاسخگو باشند.

 

انگار کیفیت و توانایی افراد دیگر مهم نیست و فقط قدمت و عرض ادب کردن است که اهمیت دارد. تا موقعی که این‌نگاه واپس‌گرا وجود دارد نمی‌شود با سرعت مناسبی در سینما جلو رفت و پیشرفت کرد. همانطور که در این کار، یک گروه  جوان در کنار با تجربه‌هایی مثل آقای خضوعی و خانم صفی یاری قرار می‌گیرد، ببینید این همراهی چه تاثیری بر روی هم دارند و می‌تواند کیفیت کار را بالا ببرد.

 

همه چیز در سینما در دنیا در حال عوض شدن است. وقتی کسی توانایی اداره کردن امور را ندارد باید نتیجه عملکردش با صراحت  سنجیده شود و اگر ضعیف است، نباید در این عرصه بماند و حضورش پذیرفتنی نیست. آن هم در کشوری که جمهوری است و مردم حق رآی دارند. شاید در کشورهای دیکتاتوری بلامانع باشد اما اینجا نباید باشد.

شهرزاد سیفی: صنف سینمایی یک گروهی را نادیده می‌گیرد و تا زمانی که نخواهیم به آنها نزدیک شویم، این روند نادیده گرفتن ادامه پیدا می‌کند. ولی ما اخلاق را زیر پا نمی‌گذاریم. ما سختی های زیادی در این راه کشیده‌ایم و از ایده‌هایی که داریم پا عقب نمی‌کشیم.

 

عبد آبست: ما گاهی صراحت در کلام را با بی‌ادبی اشتباه می‌گیریم. نمی‌دانم چرا وقتی ما حرفی می‌زنیم می‌گویند شما جوانان احترام بزرگتر را رعایت نمی‌کنید. درطول این سالها چرا صادقانه به آدم‌ها گفته نشده که کارشان اشکال یا ایرادی دارد، همین امر باعث شده که امروز چنین فیلم‌های بی‌کیفیتی تولید شود. این باید جا بیفتد که صراحت از عشق زیاد می‌آید نه بی‌ادبی. وقتی کارت خوب نیست باید یا کارت را درست کنی یا کلا از آن خارج شوی. این‌ حقیقت است و شما نمی‌توانی با همان کیفیت قبل آن را ادامه دهید.

 

آیا مشغول نوشتن یا تولید کار جدیدی هستید؟

عبد آبست: بله در حال نوشتن یک فیلم‌نامه هستم.

 

با وجود تمام این سختی‌هایی که برای ساخت و اکران "تمارض" کشیده‌اید باز هم می‌خواهید یک فیلم دیگر بسازید و این بسیار خوب است.

آبست: بله و باید به این فکر کنم که چطور می‌شود دوباره این کار سخت را انجام داد. یکی از چیزهای مهمی که در ایران وجود ندارد بحث قانون کپی رایت است. خلا وجود این قانون را وقتی متوجه شدیم که با  کمپانی آمریکایی قرارداد بستیم و آنها از ما اسنادی خواستند که ما اصلا در ایران به آن توجهی نداریم.

 

و حرف پایانی؟

امروزه جوانان به خاطر اینکه از اتفاقات و فیلم‌های روز دنیا باخبر هستند، بسیار به روز و آگاه‌ هستند. بنابر این دیدن این فیلمی که هم قصه و هم ابتدا و میانه و پایان دارد را به دانشجویان پیشنهاد می‌کنم. ما هرآنچه در توانمان بود انجام دادیم و فکر می‌کنم که جیب کسی را خالی نکرده‌ایم‌. با شرافت آنچه داشتیم را انجام دادیم و نخواستیم به هر قیمتی مخاطب را به سینما بکشانیم.

 

وحید راد: بیشترین فروشی که ما از این فیلم داریم در سینما «چارسو» است یکی از علت‌های آن حضور دانشجویان در این منطقه است و این نشان می‌دهد که این فیلم توانسته برای قشر دانشجو موثر باشد.

 

شهرزاد سیفی: حضور قشر جوان و دانشجویان برای تماشای این فیلم باعث خوشحالی است. در سالن سینمایی که برای تماشای "تمارض" رفته بودم جو مثبتی حاکم بود. متولدین دهه هفتاد با سینمای روز دنیا آشناترند و مخاطب‌های خوبی هستند زیرا قدرت تخیل بالایی دارند.

 

به گزارش ایسنا، مریم شفیعی تهیه‌کننده و محمد اطبایی عرضه و پخش بین‌المللی این فیلم را برعهده دارد. "تمارض" محصول "هیچ فیلم" و اولین فیلم سینمایی عبد آبست است.

 

عبد آبست / وحید راد / مجید یوسفی / دانیال خجسته / شهرزاد سیفی / اَصغر پیران / جواد پورحیدری / جواد پولادی / علیرضا ساوه درودی / ایمان بسیم / حنانه شاهرخی / حسن و حسین جعفری در این فیلم ایفای نقش می‌کنند.

 

 

 

 

 

 

  • 12
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش