شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۳۷ - ۰۳ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۰۵۷۲
فیلم و سینمای ایران

نگاهی به فیلم سینمایی «کاتیوشا» علی عطشانی

فیلم کاتیوشا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

علی عطشانی کارگردانی جنجالی در سینمای ایران است و او را می‌توان به نوعی یکی از رکورد داران فیلم‌های توقیف شده و به اکران در نیامده بین کارگردان‌های بعد از انقلاب کشور دانست. او و صحبت‌های جنجالی‌اش همیشه سوژه رسانه‌ها شده و بن مایه آثاری که می‌سازد هم همین قدر جنجالی و پر سر و صداست. اما فیلم کاتیوشا فارغ از این هیاهوهای همیشگی عطشانی ساخته شده، در صورتی که هیاهوی جالبی در اندرون بطن داستان خود فراهم کرده است. فیلم تضاد نسل‌هایی را نشان می‌دهد که امروزه در یک جامعه به نام ایران در کنار هم زندگی می‌کنند و یک نسل تفاوت بین آن‌ها وجود دارد.

 

هادی حجازی‌فر، نقش اصلی فیلم کاتیوشا را بر عهده دارد؛ بازیگری که در دوران میانسالی خود به شهرت رسیده و تاکنون هم با انتخاب دقیق فیلم‌هایی که در کارنامه‌اش ثبت شدند، توانسته چهره مناسبی از خودش بر سینما به‌جا بگذارد. حجازی فر که با «ایستاده در غبار» چهره شد، حالا برای اولین بار در ژانر کمدی پا می‌گذارد و قرار گرفتن نامش در کنار افرادی چون احمد مهرانفر و ارژنگ امیرفضلی کمی نامانوس به نظر می‌رسد اما با دیدن کاتیوشا تمام این مسائل به هم ربط پیدا می‌کنند. فیلم جدید علی عطشانی با آنکه نام کمدی را هم در پس زمینه خود یدک می‌کشد ولی این کمدی به معنای واقعی طنز است و با فیلم‌های خنده‌دار دیگر ایرانی تفاوت‌هایی دارد. تفاوت‌هایی که نمی‌توان گفت به خوب بودن فیلم کمک کرده ولی در هر حال آن را از سخیف شدن و لمپنیسم نجات داده است.

 

در خلاصه قصه کمدی «کاتیوشا» سر بنرهای تبلیغاتی‌اش آمده‌است: «من اگه بخوام توی زندگیم موفق باشم حتما نباید اونجوری به زندگی نگاه کنم که تو نگاه می‌کنی». اما واقعا موضوع فیلم درباره چیست؟

 

علی کاتیوشا مردی میانسال است که در جنگ هشت ساله دفاع مقدس هم شرکت داشته و حالا بعد از سالیان سال تمام شدن جنگ، با خانواده‌اش زندگی می‌کند. او صفحه‌ای در اینستاگرام دارد که در آن حرف‌های سیاسی و جنجالی با ده‌ها هزار مخاطبش می‌زند و با دیگر شاخ‌های اینستاگرام تفاوت دارد. دختر علی کاتیوشا معتقد است که می‌تواند از پدرش یک چهره مشهور بسازد و هر روز ویديوها و سخنرانی‌هایی از او به همراه کلاهخود جنگی و چفیه‌اش می‌گیرد و کاتیوشا هم در این ویديوها اعتراضات خود را نسبت به وضع جامعه اعلام می‌کند.

 

با این حال این موارد هیچ کدام برای کاتیوشا نان و آب نمی‌شود و در نهایت او به کمک یکی از همرزمان قدیمی‌اش که حالا رییس یک موسسه بادیگاری است، تصمیم می‌گیرد بادیگارد شود. در نهایت او بادیگارد پسر یکی از اشخاص مشهور ممکلت می‌شود که به تازگی اعتیادش به مواد را ترک کرده و در ایام تعطیلات نوروز که قرار است در خانه تنها باشد، باید تحت نظر کاتیوشا قرار بگیرد تا مبادا دوباره سر وقت مواد برود. این جوان بچه پولدار عرشیا نام دارد (با بازی احمد مهرانفر) و مجبور است کاتیوشا را به مدت دو هفته در کنار خود تحمل کند و لب به مواد نزند...

 

عرشیا و کاتیوشا بیش از ۹۰ درصد فیلم را تشکیل می‌دهند و در نتیجه درآمدن شیمی مناسب بین این دو بازیگر خیلی مهم بوده که خوشبختانه این شیمی به خوبی از آب در آمده است. در بین این دو حجازی فر بهتر ظاهر شده و مهران‌فر در مواردی تکراری بازی می‌کند؛ به طوری که تفاوت زیادی با سایر نقش‌های کمدی‌اش (به استثنای فیلم خجالت نکش که در آن درخشید) نمی‌توان برای او قايل شد.

 

بازیگران فرعی فیلم اما با وجود اینکه نقش‌هایی به نوعی افتخاری دارند (تبلیغات فیلم روی پرستاره بودن فیلم مانور می‌دهد، در حالی که این تکنیک مارکتینگ گول‌زننده چندان جالب نیست؛ چرا که عموم بازیگران نام برده در تیزرها در نهایت سرجمع سه دقیقه در فیلم حضور دارند) همگی بد ظاهر شده‌اند و این موضوع در نوع خود تعجب آور است. براي مثال سکانسی که نیما شاهرخ شاهی در آن حضور دارد و قرار است که در دقایق پایان فیلم تبدیل به یک سکانس تاثیرگذار باشد، به خاطر بازی بد او تباه شده و فیلم را نمی‌تواند از غرق شدن در یک سوم پایانی فیلم نجات دهد.

 

از آن جهت اصطلاح غرق شدن در یک سوم پایانی را گفتم؛ چرا که فیلم کاتیوشا با پیشروی کردن در داستان ذره ذره تمام می‌شود. ایده‌های فیلمنامه ته می‌کشد و صدای کفگیر به ته دیگ خوردن کارگردان به وضوح در نیم ساعت پایانی شنیده می‌شود.(گرچه همان دوسوم اولیه فیلم نیز سکانس‌های زايدی همچون خرید از فروشگاه لباس را در برمی‌گیرد ) یک سوم پایانی کاتیوشا تمامی یک ساعت اولیه‌اش که بهتر (نه بی‌نقص) به داستان پرداخت شده را خراب می‌کند و تبدیل به سریالی ایرانی می‌شود که گويا دقیقه‌ای با صدا و سیما حساب کتاب دارد و فیلم را باید کش دهد تا بتواند پول خوبی به جیب بزند.

 

این یک سوم پر از سکانس‌ها و دیالوگ‌های زايد است و استارت آن که با دخیل کردن موضوع شهدا به رگه‌های داستان هست هم نمی‌تواند دراماتیک باشد. وارد شدن ماجرای دفاع مقدس به فیلم از جایی که جدی می‌شود با وجود سعی و تلاش تیم سازنده فیلم اعم از فیلمبردار و بازیگران و موسیقی فیلم، چندان اندوهناک نمی‌شود و این به زور مخاطب را تحت تاثیر قرار دادن مانند بمبی عمل می‌کند که بعد از تمام شدن ثانیه‌شمارهایش به جای آنکه بترکد و تاثیرش را بر پرده بگذارد، خنثی از آب در آمده و خاموش می‌شود.

 

فیلم کاتیوشا حرف‌های خوبی برای گفتن دارد که به نظر می‌رسد همین معدود حرف‌ها توسط ایده‌پرداز کار یعنی محراب قاسم‌خانی سر برآورده (در تیتراژ فیلم ذکر شده که فیلمنامه کار بر اساس ایده‌ای از وی بوده است) و باقی دیالوگ‌ها و روایات داستان به زور به داستان اصلی چسبانده شده‌اند. قرار بوده که یک جانباز یا یک سرباز بازگشته از جنگ با نسل قرتی و پولدار جدید دمخور شده و این تبدیل به یک اثر کمدی شود، حال اینکه عطشانی و تیمش تصمیم گرفته‌اند که کار را مثل هزارپا در نیاورند و رنگ و بوی جدی‌تری به آن دهند، نتوانستند از پس ماموریت‌شان سربلند بیرون بیایند و تنها با بازی خوب دو بازیگر اصلی‌ توانسته‌اند که سرپا بایستند.

 

دیالوگ‌های معدودی در فیلم وجود دارند که شنیدنش خالی از لطف نیست و برخی دیگر هم با آنکه حال و هوایی شعاری دارند ولی پیام فیلم را می‌رسانند و موقعیتی که بیان می‌شود بار شعاری آن را کم می‌کند. دیالوگی مثل: «حاجی نسل شما دشمن رو روبه‌روتون می‌دید و می‌دونست دشمنش کیه، ولی نسل ما نمیدونه دشمنش کجاست و دشمنش همه جا هست. این فرق نسل من و تو هست!» شعاری است اما در خفقان این روزهای جامعه، همین شعارها هم بدجوری می‌چسبد و عطشانی با علم بر این موضوع، آن‌ها را وارد داستان کرده است.

 

فیلم کاتیوشا با مطرح کردن موضوعات امروزی چون اینستاگرام و فضای مجازی و... خودش را به روز نشان می‌دهد ولی مطالبی را که در آن مطرح می‌کند، نخ نما شده و حرف‌هایی‌است که از فضای توییتر فارسی اقتباس شده است. شاید پرداختن با اصالت‌تر به این موضوع می‌توانست تاثیر مثبتی در خروجی کار داشته باشد اما این را هم باید در نظر گرفت که شاید عطشانی از قصد آنچنان وارد این مساله نمی‌شود تا فیلمش همچون مردمان و مخاطبان ایرانی‌اش، اسیر سوژه فضای مجازی و اعتیاد به آن نشود.

 

شوخی‌های فیلم کاتیوشا برخلاف برخی آثار کمدی اخیر سینما پاستوریزه هستند و از این حیث نيز می‌توان آن را نکته مثبتی شمرد؛ چرا که با فیلمی خانوادگی‌تر روبه‌رو هستیم که شاید بیشتر از آنکه به درد نسل از جنگ بازگشته و جوانان امروزی بخورد، بتواند نوجوانان این روزها را تحت تاثیر قرار دهد و تفاوت‌ها را به‌آن‌ها نشان دهد و از دوستی‌های بین این تفاوت‌ها بگوید. فیلم کاتیوشا باوجود ایراداتی که در ناتوانی فیلمنامه‌نويس به پرداخت موضوع خاص و هدفش پشت فیلم دیده می‌شود، همچنان می‌تواند دست و پا شکسته حرف خود را بزند ولی می‌توان گفت که عطشانی می‌توانست خیلی بهتر به فیلمش بپردازد و آن را از یک اثر معمولی و حتی گاهی ضعیف، تبدیل به اثری ماندگار کند.

 

 

ghanoondaily.ir
  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش