جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۰:۴۱ - ۲۴ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۶۸۷۸
فیلم و سینمای ایران

شوخی با ابهت سینما

چرا فیلمسازی سحر قریشی خبر مهمی شد

سحر قریشی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
خبر اینکه سحر قریشی تصمیم دارد فیلم بسازد، خیلی بیشتر از آنچه کــــه تصــــور مــــی‌شد، واکنش درپی داشت. این خیلی‌ها را عصبانی کرده و چنین خبری را نمادی از سقوط معیارهای اصیل هنری در ایران و درغلتیدن بیش از پیش سینمای کشور در ورطه ابتذال می‌دانند. این همه واکنش منفی از کجا می‌آیند؟

به گزارش فرهیختگان، خبر اینکه سحر قریشی تصمیم دارد فیلم بسازد، خیلی بیشتر از آنچه کــــه تصــــور مــــی‌شد، واکنش درپی داشت. این همه واکنش منفی از کجا می‌آیند؟ هنرپیشه‌ای که از اولین حضورش در یکی از ملودرام‌های شبانه تلویزیون ۱۰ سال می‌گذرد و اولین فیلمش را در ۲۲سالگی بازی کرده بود، بی‌اینکه تحصیلات قابل‌توجه یا مطالعه قابل‌ملاحظه‌ای نه‌تنها در فن بازیگری یا به‌طور کل هنر سینما، بلکه در هر زمینه‌ای داشته باشد، حالا می‌خواهد فیلم بسازد. این خیلی‌ها را عصبانی کرده و چنین خبری را نمادی از سقوط معیارهای اصیل هنری در ایران و درغلتیدن بیش از پیش سینمای کشور در ورطه ابتذال می‌دانند. اینکه چقدر احتمال اینکه چنین خبری به وقوع بپیوندد، وجود دارد، مهم نیست.

خود کسانی که بیشترین اظهار تاسف را از قضیه می‌کنند، خوب می‌دانند که خیلی‌ها از این جور حرف‌ها زده‌اند؛ خیلی از هنرپیشه‌های سینمای ایران که جایگاهی تثبیت‌یافته‌تر و جدی‌تر از قریشی داشتند، به اینکه تصمیم‌شان برای فیلم ساختن جدی است، اشاره کرده‌اند. حدود هفت سال پیش اکبر عبدی در یک دوره زمانی بخصوص، لااقل در پنج مصاحبه پشت سر هم گفت که می‌خواهد فیلم بسازد، ولی نساخت. پنج سال پیش رضا رویگری چنین حرفی زد و حتی می‌گفت فیلمنامه آماده‌ای هم دارد. شبیه این حرف‌ها زیاد زده شده و کسانی که آن را گفته‌اند، نسبت به سحر قریشی اعتبار هنری خیلی بیشتری داشتند و کلا مسیرشان از هر جهت به تحقق وعده‌ای که می‌دادند نزدیک‌تر بود؛ ولی این فیلم‌ها هیچ‌وقت جلوی دوربین نرفتند و احتمالا هم هیچ‌وقت نروند.

از مجید مظفری گرفته تا جهانگیر الماسی و حتی مهشید افشارزاده، خیلی از هنرپیشه‌ها هم تصمیم گرفتند فیلم بسازند و ساختند و اصلا کسی کارهایشان را ندید. البته بوده‌اند هنرپیشه‌هایی که فیلم‌های بهتری ساختند، اما به‌هرحال سابقه نشان می‌دهد صرف شناخته شدن یک بازیگر، باعث خواهد شد فیلم او بیشتر از حقش دیده شود و بتواند جریان سینمای ایران را به سمت و سویی خاص ببرد. پس اعلام تصمیم سحر قریشی برای فیلم ساختن چرا اینقدر مهم و واکنش‌برانگیز است؟ مصاحبه سحر قریشی با برنامه اینترنتی «دید در شب» که با اجرای رضا رشیدپور پخش می‌شد، فصل مهمی از موضع‌گیری‌ها درباره او را به‌وجود آورد. رشیدپور از قریشی می‌پرسد شما تحصیلات بازیگری ندارید؟ و او می‌گوید «نه متاسفانه ندارم، اما در حال حاضر تایم پیک کاری من (زمان اوج فعالیت من) هست، ولی تصمیم گرفتم بعد از این دوران، کارگردانی بخوانم، زیرا از لحاظ تجربی به درجه‌ای رسیده‌ام که بخواهم فیلم بسازم و باید علم این کار را هم یاد بگیرم.»

رشیدپور از تحصیلات، مقداری کوتاه می‌آید و این‌بار می‌پرسد در حوزه بازیگری مطالعه دارید؟ «دروغ چرا، نه. بیشتر سعی می‌کنم فیلم ببینم و  در دوره‌های عملی بازیگری یا کارگردانی شرکت کنم.» عده‌ای می‌گویند شما دیپلم ندارید؛ «اینکه میگن بی‌سوادم و حتی دپیلم ندارم، شایعه است. شاهد دارم که دیپلمم رو با معدل پایین گرفتم...» هنرپیشه‌ای که همان پنج سال پیش هم گفته بود قصد دارد کارگردان شود، در انتهای برنامه وقتی یک‌سری تصاویر را نشانش دادند تا درباره‌شان نظر بدهد، کوئنتین تارانتینو را که تقریبا معروف‌ترین فیلمساز خارجی در ایران است، نشناخت. بعد تصویر فرانسیس فورد کاپولا را نشانش دادند و باز هم نتوانست بشناسد. رشیدپور برای کمی راهنمایی هم که شده، نام فیلم «پدرخوانده» را برد و قریشی آهی کشید و با تعجب گفت طرف چقدر پیر شده.

بلافاصله معلوم شد با اشاره به فیلم «پدرخوانده»، او فکر کرده تصویر کاپولا متعلق به آل‌پاچینو، بازیگر آن فیلم است، بی‌اینکه ذره‌ای بین این دو نفر شباهت باشد. مردم اسم این حالت را صداقت نمی‌گذارند و احتیاجی نیست اشاره شود که چه نامی روی آن می‌گذارند. اینکه چنین فردی تصمیم می‌گیرد فیلم بسازد، بدون اینکه این فیلم ساخته بشود، خودش وهن هنر فیلمسازی است. شوکی که به ذهن‌ها می‌آید از این جهت است که «بیچاره هنر فیلمسازی؛ این کار به قدری سبک و بی‌اعتبار شده که کسی با این سطح دانش و بهره هوشی، خودش را در حد انجام آن می‌بیند.»

به اینها باید گفت در مورد سحر قریشی تا حدودی حق با شماست. فیلمسازی یعنی کاری که نام‌های بزرگی در سینمای ایران انجامش داده‌اند و باید اینقدر ابهت داشته باشد که سحر قریشی در هر مصاحبه یا فرش قرمزی هوس نکند بگوید قصد ورود به آن را دارد. اما آیا سحر قریشی تنها نمونه در بین جریانی است که به نماد آن تبدیل شده؟ او از کجا آمد؟ آیا سحر قریشی را می‌توان هجمه‌ای بیرون از ساختار سینمای ایران برای تخریب و فروکاست ارزش‌هایش دانست؟ باران کوثری هم تا سال‌های سال فقط دیپلم داشت و بعد از مدتی تصمیم گرفت معماری بخواند. بهنوش طباطبایی در همان سال‌ها که قریشی داشت وارد سینما می‌شد، در عین اینکه هنرپیشه مشهوری بود، تازه به دانشگاه علمی- کاربردی آمد تا مدرک فوق‌دیپلم بگیرد

از این نمونه‌ها بسیارند و از چنین افرادی هم بارها شنیده شده که می‌خواهند فیلم بسازند؛ اما چرا سحر قریشی اینقدر حساسیت‌برانگیز شده؟ لابد چون دوز خصوصیاتی که در این زمینه حساسیت‌برانگیزند، در او بالاتر از بقیه است. آیا به باقی همتایان قریشی در سینمای ایران هم به نسبت همان دوزی که چنین خصوصیاتی را دارند، واکنش نشان داده شده؟ خانم قریشی چرا اینقدر مهم است؟ چرا فیلمی که او می‌گوید قصد دارد بسازد و احتمال ساخته شدنش به هیچ‌وجه نسبت به وعده‌های این‌چنینی و محقق‌نشده افراد دیگر بالاتر نیست، تا این حد شایسته قرار گرفتن در جایگاه نمادین از غلتیدن سینمای ایران به ورطه ابتذال است؟ واقعیت این است که چنین واکنش‌هایی به سحر قریشی چندان عجیب و نامعقول نیستند. چیزی که سر جایش نیست، واکنش‌های دیگری از همین جنس به افراد دیگری از جنس سحر قریشی است؛ آنها هرچند کمتر از قریشی اظهارنظرها و رفتارهایی از این دست داشته باشند، متناسب با همان مقداری که از آنها سرزده هم واکنشی دریافت نکرده‌اند.

سحر قریشی وقتی در برنامه «دید در شب» حاضر شد، از رئیس‌جمهور قبلی دفاع کرد. این باعث شد پس از آن، وقتی اظهارنظرهای شاذ و عجیب او در فضای عمومی قرائت می‌شد، در بین صاحبان این تریبون‌های منتقد که امروز از اعلام تصمیمش برای فیلمسازی ابراز هراس می‌کنند، کسی از او دفاع نکند. کسی نگفت این نظر شخصی اوست و نظر شخصی هرکس محترم است. کسی نگفت او که سیاستمدار و جامعه‌شناس و فیلسوف نیست و نباید توقع عجیبی از چنین آدمی داشت. اینکه کسی از سحر قریشی دفاع بیجا نکرد، واقعا اتفاق خوبی بود. اما مساله سحر قریشی در همین یک نفر یا چند هنرپیشه دیگر مثل او که از رئیس‌جمهور قبلی دفاع کرده بودند، خلاصه نمی‌شود. کافی است جای قریشی را با هنرپیشه‌ای عوض کنیم که برای مرگ گربه خانگی‌اش با لحن مادران فرزندمرده، متنی را در فضای مجازی منتشر کرد که واکنش گسترده مردم را در پی داشت.

آیا شنیدن خبر اینکه او هم می‌خواهد کارگردان شود، تا این حد واکنش برمی‌انگیخت؟ ایراد از واکنش‌هایی نیست که به قریشی صورت گرفته، ایراد از واکنش‌هایی است که به همتایان او در جبهه سیاسی دیگر صورت نگرفت. اگر این واکنش‌ها به‌طور آگاهانه و حتی گاهی ناخودآگاه، گزینش‌گرانه نبودند و یک برخورد یکدست و فراگیر از طرف تمام طیف‌های فکری و سیاسی و اجتماعی با پدیده ابتذال صورت می‌گرفت، امروز شرایط و اوضاع فرهنگی کشور می‌توانست تفاوت محسوسی با آنچه اکنون دارد، پیدا کند.

  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش