جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۱۰ - ۲۵ شهریور ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۶۰۶۵۹۱
فیلم و سینمای ایران

جزئیات پروژه توضیح دار کردن فیلم‌ها برای نابینایان

فیلم سازان ایرانی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
سالن سینما تاریک است. مثل همان چیزی که هر بار در اکران فیلم‌ها اتفاق می‌افتد تماشاچیان نشسته‌اند تا تیتراژ و فیلم آغاز شود. تصویر می‌افتد روی پرده سینما و یکدفعه صدایی می‌پیچد داخل سالن تاریک: «در باز می‌شه رو به کوچه. منیر خانم می‌افته روی زمین... آشغال‌های دوست داشتنی»

صدا صدای نیما رئیسی است و اینجا یکی از سالن‌های سینما چارسوی تهران. جایی که نابینایان برای دومین بار در برنامه‌ای خاص به تماشای یکی از فیلم‌های روز سینمای ایران نشسته‌اند. پروژه‌ای که گلاره عباسی بازیگر سینما آن را آغاز کرده و کم کم دارد جان می‌گیرد. فیلم اول «سرخپوست» بود که با صدای حبیب رضایی توضیح دار شد. این نامی است که گلاره عباسی و گروهش به کار تازه‌شان داده‌اند؛ توضیح دار کردن فیلم‌ها. پروژه‌ای که چند سالی است در بعضی کشورها انجام می‌شود تا نابینایان هم امکان ارتباط برقرار کردن با فیلم‌ها را داشته باشند.

پیش از این کار، نابینایان برای دیدن فیلم‌ها و سریال‌ها دو راه بیشتر نداشتند یا باید کسی کنارشان می‌نشست و صحنه‌های بدون دیالوگ و صدا را برایشان توضیح می‌داد یا خودشان تلاش می‌کردند از این صحنه‌های بدون صدا و دیالوگ هم قصه فیلم را متوجه شوند. هر دو راه اصلاً آسان نیست. به قول امیرحسین سلیمانی نابینایی که در این کار با گروه عباسی همکاری می‌کند کسی که همراه او می‌شد باید آرام برایش توضیح می‌داد تا برای کسانی که در سینما نشسته بودند مزاحمتی ایجاد نشود.

محمد محقق هم می‌گوید که خیلی وقت‌ها داستان را به دلیل سکانس‌های بدون دیالوگ فیلم گم می‌کند، متوجه نمی‌شود چه اتفاقی افتاده و حتی فیلم چطور تمام شده است. محمد با وجود این مشکل طرفدار و بیننده پروپا قرص سینماست و تقریباً تمام فیلم‌ها و تئاترهای امسال را به روش خودش دیده است. این همان مخاطبی است که گلاره عباسی می‌گوید گم کرده بودند: «ما نمی‌دانستیم یک مخاطب گم شده‌ای وجود دارد. نمی‌دانستیم چقدر دقیق و ریزبین هستند و چه منتقدی می‌توانیم داشته باشیم.»

اما یک تجربه باعث شد عباسی به فکر این گروه از مخاطبان سینما بیفتد. خودش می‌گوید: «از یک تجربه شخصی شروع شد. من همراه چند نابینا برنامه اجرا کردم و وقتی بعد از برنامه با آنها صحبت می‌کردم متوجه شدم بسیاری از کارهای من را دیده‌اند و درباره‌اش حرف می‌زنند. خیلی برایم جالب شد. وقتی پرسیدم برای دیدن فیلم و سریال‌ها مشکلی ندارید گفتند ما همراه داریم که هنگام فیلم دیدن سکانس‌ها را برایمان تعریف می‌کند.»

جرقه کار همین جا برای گلاره عباسی زده شد. او از فیلم «اجاره نشین‌ها» شروع کرد و خودش آن را توضیح داد. با حضور یکی از دوستان نابینایش که او کمکش می‌کرد متوجه شود کجا توضیح اضافه داده و کجا کارش خوب بوده است. کار را برای گروهی از نابینایان ارائه کرد و آنها هم استقبال کردند اما گفتند که دوست دارند فیلم‌های روز سینما را هم به همین شکل ببینند. این درخواست باعث شد عباسی گروهش را گسترده‌تر و مؤسسه‌ای به نام سوینا تأسیس کند تا محصولات فرهنگی را برای نابینایان به صورت مناسب‌سازی شده عرضه کنند. انتخاب اول «سرخپوست» بود و اولین گوینده حبیب رضایی و یک ماه بعد نوبت «آشغال‌های دوست داشتنی» و نیما رئیسی رسید.

هر دو فیلم با استقبال بسیار زیاد نابینایان مواجه شد. استقبالی که هنوز هم عباسی با ذوق درباره‌اش حرف می‌زند: «خیلی زود ظرفیت ما پر شد و بعد از ظهر اولین روز مجبور شدیم عذرخواهی کنیم و بگوییم که دیگر نمی‌توانیم ثبت‌نام کنیم. ۱۵ نفر از شهرستان‌های مختلف آمده بودند و سه نفر خودشان به تنهایی به سینما آمدند. این یک اتفاق حیرت‌انگیز است.»

زیاد توضیح نده

حبیب رضایی بعد از تجربه توضیح‌دار کردن فیلم «سرخپوست» در توییترش نوشت: «یک تجربه ناب ‌وعجیب. جمعه ۲۸تیر فیلم سرخپوست، توسط‌، سِوینا (سینمای ویژه نابینایان)، برای نابینایان ‌اکران شد و بنده با لذت و ‌اشتیاق، همه توضیحِ صحنه‌های بی‌کلام و لحظات سکوت در فیلم‌ را به صورت زنده برای عزیزان بازگو ‌کردم. نتیجه، حیرت‌انگیز بود و این تجربه برای این حقیر، غیرقابل توصیف.»

نیما رئیسی هم که روز عید قربان فیلم «آشغال‌های دوست داشتنی» را برای نابینایان توضیح داد همین حس و حال را داشته است. او که روانشناسی کودکان استثنایی خوانده با مشکلات نابینایان ناآشنا نبوده و یک بار با مدیریت نصرالله مدقالچی همراه نابینایان یک فیلم دوبله کرده است. با این حال تجربه جدید برایش متفاوت بوده است: «به نظر من این کار بشدت نیاز به تمرکز، حواس جمع، انرژی و سرعت دارد و باید همه هم و غم خودت را بگذاری تا در زمان نمایش فیلم از پس توضیح آن بربیایی. ماجرای جذاب و سختی برای من بود.»

یکی از سختی‌های کار هم این است که شاید گیج شوی توضیحت برای فرد نابینا کافی بوده یا نه و او توانسته با فیلم ارتباط برقرار کند؟ یا برعکس، توضیحی که داده‌ای داستان را لو نداده است؟ رئیسی این چالش را اینطور توضیح می‌دهد: «ماجرا این است که ما فیلم را می‌بینیم و قرار است که آن فیلم و اتفاقاتی که در آن می‌افتد برای کسی که نمی‌بیند توضیح داده شود. به شکل استاندارد سینما پر از تعلیق و اتفاقاتی است که شما را غافلگیر می‌کند. داستان طوری پیش می‌رود که بخش‌هایی از فیلم برای شما غیر قابل تشخیص می‌شود و همین هیجان است که فیلم را جذاب می‌کند. چیزی که مهم است این است که شما نباید طوری توضیح دهید که پیش پیش این غافلگیری‌ها و هیجان داستان را لو بدهی. به همان اندازه که یک تماشاگر بینا ممکن است نسبت به اتفاقی که در فیلم رخ می‌دهد نادان باشد فرد نابینا هم باید این نادانی را داشته باشد. توضیح اضافه دادن یا باز کردن یک چیزی داستان را لو می‌دهد. اصلاً اینطور نیست که شما با بستن چشم تجربه یک آدم نابینا را بتوانید بازسازی کنید. چون حواس دیگر آنها بشدت قوی است. یکی از نابیناها به من کامنت داد که توضیحم برای فیلم خیلی خوب بود و گفت ولی باز هم می‌توانستی جاهایی را کمتر توضیح بدهی.»

 به نظر می‌رسد هم نیما رئیسی و هم حبیب رضایی کار را به خوبی انجام داده‌اند. ماه گل مقتدر که فیلم سرخپوست را در سینما با توضیح‌های حبیب رضایی دیده می‌گوید: «می توانم بگویم تمام سکانس‌های سرخپوست را تصور کردم. هنوز هم وقتی به آن روز فکر می‌کنم مثلاً چوبه دار را کاملاً می‌توانم تصور کنم یا سکانسی که نوید محمد‌زاده از این‌که ترفیع گرفته بود خوشحال بود و می‌رقصید.»

فاطمه راغ‌نژاد برای هر دو فیلم در سالن حضور داشته و می‌گوید: «چون قبل از این کم بینا بودم تصویرسازی‌ام خوب است. برای همین هر چه در این دو فیلم توضیح داده می‌شد در ذهنم نمایان می‌شد.»

تجربه استقلال

سوینا و توضیح دار شدن فیلم‌ها امکانی را به وجود آورده که نابینایان همراه خانواده‌هایشان یا خودشان به تنهایی در یک اتفاق فرهنگی شرکت کنند. مسأله‌ای که عباسی بر آن تأکید زیادی دارد. البته خیلی‌ها به او و گروهش انتقاد کردند و گفتند او نابینایان را از جامعه جدا کرده اما خودش معتقد است این کار را انجام نداده و همه تلاشش ایجاد یک شرایط برابر برای این گروه از جامعه است: «ما از تفکیک پرهیز می‌کنیم. برنامه ما این است که همه بتوانند کنار هم در سینما فیلم را ببینند. این برای ما لذتبخش است که ببینیم زن و شوهری با هم به سینما آمده‌اند که فقط یکی از آنها نابیناست یا پدر و مادر همراه فرزند نابینایشان فیلم را می‌بینند.»

سوینا کارش را به همین محدود نکرده. رادیو و سایت این مؤسسه امکاناتی را در نظر گرفته تا نابینایان بتوانند کتاب صوتی گوش دهند یا حتی آنهایی که نتوانسته‌اند به سینما بیایند فایل توضیح‌دار شدن فیلم را از طریق سایت بشنوند. حتی سریال «هیولا» هم با کمک نیما رئیسی توضیح دار شده و قسمت به قسمت روی سایت قرار داده می‌شود.

توضیح دار شدن فیلم‌ها فعلاً ماهی یک بار در سینما چارسو اتفاق می‌افتد اما گروه گلاره عباسی امیدوار است بتواند کارش را گسترده‌تر کند و حتی به مرور امکاناتی مثل گوشی‌های خاص برای نابینایان در سینما ارائه شود تا آنها بتوانند توضیحات را بشنوند.

شاید برای کسی که بیناست و هر بار با خیال راحت بلیت می‌خرد و فیلم را تماشا می‌کند این توصیف‌ها و این فضا عجیب باشد اما باید حس و حال نابینایان را بشنوید تا بدانید چقدر این کار کمک شان می‌کند با اطراف شان ارتباط بهتری برقرار و بتوانند از محصولات فرهنگی استفاده کنند. شاید توصیف همه آن حس و حال در همین چند جمله ماه گل باشد: «استقلالی داشتم که تا الآن اصلاً تجربه‌اش نکرده بودم. یعنی این حس که خودم بنشینم و فیلم را ببینم و کسی کنارم ننشیند تا برایم توضیح بدهد و برای کسی که کنارم است دردسر نباشد و او اذیت نشود.»

iran-newspaper.com
  • 14
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش