چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۳۶ - ۲۵ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۷۱۸۷
موسیقی

ماجرای قرار جالب حسین علیزاده و سایه/ ‌اثری که باعث حیرت ابتهاج شد

حسین علیزاده و امیر هوشنگ ابتهاج,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی
"سایه بی‌تاب سیگار دستش بود که بیایید ببینم کار چطور شده. سایه دستگاه صوتی خیلی خوبی داشت. اولین شنونده درست و حسابی این قطعه، سایه بود. بعد از مدتی سری تکان داد و گفت حیف نیست این بیاید زیر شعر من."

حسین علیزاده، هنرمند پرآوازه کشورمان آثار ماندگار و ارزشمند زیادی در حوزه موسیقی ساخته است که انتخاب برترین آنها ممکن نیست. چه کارهای بی‌کلام و آهنگسازی برای فیلم‌ها و سریال‌ها و چه کنسرت‌ها و آثاری که علیزاده با همراهی محمدرضا شجریان و دیگر خواننده‌های مطرح اجرا و منتشر کرده است.

اما همه مردم "نینوا"حسین علیزاده را از صداوسیما شنیده‌اند و با آن دلشان لرزیده و تأثیر این موسیقی بی‌کلام را در ایام حزن و ماتم و به‌ویژه در سوگواری ائمه اطهار حس کرده‌اند. گرچه شاید خیلی‌ها ندانند این اثر جاودان کار کیست و چگونه ساخته شده است.

به گزارش ایرنا، سید عباس سجادی، شاعر و پژوهشگر موسیقی، در گفت‌وگویی ویدیویی که با استاد حسین علیزاده داشته و در کانالش منتشر شده، ماجرای ساخته شدن نینوا را مرور کرده است.

علیزاده حرف‌هایش را درباره ساخته شدن نینوا این‌طور شروع کرد: یک‌بار به عباس کیارستمی گفتم که به نظر من همه هنرمندان در زندگی‌شان یک اثر می‌نویسند و آن اثر را در طی تاریخ تکرار و کامل می‌کنند. نمونه‌هایش فیلم‌های خود کیارستمی بود. یعنی مثل این است که شما به یک موضوعی فکر می‌کنید و این فکر در سنین مختلف شما بلوغ پیدا می‌کند و یک اثر دیگر تولید می‌شود ولی آن اثر قبلی هم در این اثر وجود دارد. از من پرسیده می‌شود که چطور شد آن اثر را ساختی، اما من همیشه یک سلسله کار به نظرم می‌آید. مثلاً من سال ۶۲ نینوا را ساختم ولی از ۶۲ به بعد دیگر زندگی نکردم؟ دیگر زندگی من چیزی نداشت که روایت کنم؟ همه قطعاتی که ساخته‌ام برایم عزیز هستند. چون تمام روزهایی که زندگی کرده‌ام برایم عزیز بوده است و هیچ روزی هم ندارم که بدون قصه‌ای زندگی کرده باشم. اتفاقاً فراز و نشیب زندگی‌ام بسیار زیاد بوده و من الان که در حضور شما نشسته‌ام، پر از آنها هستم و خیلی خوشحالم که با زبان موسیقی آنها را روایت کرده‌ام. شما اجرای نوا در سال ۵۶ را گوش کنید و بعد بروید نینوا را گوش کنید. کاراکتر سازها عوض می‌شود، ولی جوهره همان است. در نوا یک جوری آدم به درونش می‌رود، من این را با خودم نجوا می‌کردم. نینوا یک جوری غمگین است

علیزاده در ادامه به ماجرای جالبی در مسیر ساختن اثر نینوا اشاره کرد: یک بار سایه (امیر هوشنگ ابتهاج؛ شاعر معاصر) گفت من دارم یک مثنوی می‌سازم، گفتم چه خوب، بیا به همدیگر یک تعهدی بدهیم. خیلی جسارت بود که من به سایه این را بگویم.

اصلاً هم اندازه و هم قد نبودیم. گفتم شما تا وقتی که مثنوی‌ات را می‌سازی من هم این قطعه‌ام را تمام می‌کنم و وقتی تمام شد می‌گذاریمش موسیقی متن مثنوی شما. گفت خیلی خوب است و قبول. و واقعاً این ذوق و شوق در هر دوی ما به‌وجود آمد. من تا آن موقع عادت کرده و یاد گرفته بودم که نجوای درونی‌ام را در دستگاه نوا زمزمه کنم. واقعاً دستگاه نوا یک حس خاصی را برای من ایجاد می‌کرد. نوشتن و ساختن نینوا چیزی نزدیک ۵ -۶ ماه طول کشید که البته به موازاتش کارهای دیگری را هم انجام می‌دادم. در هر صورت این کار ضبط شد. و یک روز صبح میکس‌های آخر را با ایرج حقیقی انجام دادیم و بلند شدیم رفتیم خیابان کوشک، منزل سایه.

سایه بی‌تاب سیگار دستش بود که بیایید ببینم کار چطور شده. سایه دستگاه صوتی خیلی خوبی داشت. اولین شنونده درست و حسابی این قطعه، سایه بود. آن روز من بودم، مجید درخشانی، جمشید عندلیبی و سایه. این را گذاشت داخل دستگاهش و پخش کرد. من با خود گفتم که واقعاً این را تو ساختی، یواشکی در دلم به خودم گفتم: آفرین، آفرین. سایه هم سیگار پشت سیگار. یک سکوتی کرد. سکوتش لازم بود. بعد از مدتی سری تکان داد و گفت حیف نیست این بیاید زیر شعر من. این همه چیز دارد. باید خودش مستقل باشد. آن موقع که این حرف را زد سال ۶۲ بود، من ۳۲ سالم بود. یک بزرگی جلوی من نشسته بود و می‌گفت کار تو حیف است بیاید زیر کلام من. این باید خودش منتشر شود. در هر صورت قرار بر همین می‌شود. ولی هر دو موفق بودیم در آن قرار. چون سایه مثنوی‌اش را تمام کرد من هم نینوایم را.

حسین علیزاده و امیر هوشنگ ابتهاج,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی

حسین علیزاده در کنار امیر هوشنگ ابتهاج (سایه) در دهه ۶۰

این آهنگساز شناخته شده کشورمان در پایان این گفت‌وگو تأکید کرد: چقدر خوب است که سفارش دهنده یک کاری، خودش یک هنرمند دیگر باشد. به هر صورت اگر کسی علاقه‌مند باشد که بداند بعد از سال ۶۲ من چه کارهایی کرده‌ام، این است که نینوا برای من یک پله شد، اما من در چارچوب نینوا نمانده‌ام. اتفاقاً دست به تجربه‌های دیگری زدم که خارج از ایران هم اجرا شد. در تمام این مسیری که طی کرده‌ام، یکی از پیچ‌هایش نینوا است. وقتی با کیارستمی صحبت کردم گفتم به نظر من هنرمندان در تمام عمرشان یک اثر را به‌وجود می‌آوردند و از آن اثر شروع می‌کنند و آن بسط و گسترش پیدا می‌کند.

گفتنی است بخشی از گفت‌‎وگوی بلند سید عباس سجادی با حسین علیزاده در کتاب دست‌نوشته‌های پارتیتور "نی‌نوا و ارکستر زهی" توسط مؤسسه فرهنگی تار و پود منتشر شده است.

  • 15
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش