پنجشنبه ۰۶ شهریور ۱۴۰۴
۱۰:۱۹ - ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۰۲۰۶
تئاتر شهر

تحلیلی بر نمایش بی‌پدر

بُزهای خشن، گرگ‌های ترسو

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,نمایش بی‌پدر
«ما بُزها اونقدر ترسیدیم، که می‌تونیم از گرگ‌ها خطرناک‌تر باشیم». (از دیالوگ نمایش «بی‌پدر»- اثر محمد سماوات.

«بی‌پدر» یک طنز آیرونیک در فرم فانتزی با استناد به قصه سنتی «شنگول، منگول، حبه انگور» است؛ نمایشی که هم در فضای بومی و هم در فضای جهانی قابل دیدن و لذت‌بردن است.

 

 

اگر در قصه سنتی «شنگول، منگول، حبه انگور»، حیوان‌ها انسان شده بودند و اضطراب‌های انسانی را تجربه می‌کردند، در این نمایش، این انسان‌ها هستند که حیوان می‌شوند و اضطراب‌های حیوانی را تجربه می‌کنند.

وقتی وضعیت تراژیک، طنز و آیرونی نمایش، به نحوی‌ است که یک گرگ و یک بُز با هم ازدواج می‌کنند و بُز (زن) می‌خواهد که گرگ (شوهر) را به بُز تبدیل کند تا او هم کمی بترسد تا بتواند بز و ترس بز را درک کند، تا اینکه گرگ هم بتواند کم‌کم به بز تبدیل شده و زندگی بهتری داشته باشند.

 

 

وقتی بُز هم می‌خواهد قدرت را تجربه کند، از ترس خود کمی بکاهد و به زورگویی گرگ هم خاتمه دهد، به‌همین‌دلیل از بُزبودن فاصله می‌گیرد و سعی می‌کند گرگ‌بودن را تجربه کند تا به‌تدریج او هم گرگ شود، فرمی است واجد این معنا که وضعیت نوینی برای تجربه اگزیستانس ایجاد شده که با آنچه در روایت سنتی قرن‌ها ذهن ایرانی با آن خو کرده، تفاوت اساسی و بنیادین دارد.

 

 

نتیجه، هم طنز است و مضحک، هم تراژیک است و جهنمی.

بچه‌هایشان نه می‌توانند صدای بع‌بع بُز بدهند، نه صدای زوزه گرگ. نه می‌توانند علف بخورند، نه به شکار گوشت بروند.

 

 

دعوای درونی آنها هم نه مثل بزهاست، نه مثل گرگ‌ها.

مهم‌ترین تجربه اگزیستانس انسان‌های حیوان‌شده که نمایش «بی‌پدر» آن را به درامی صحنه‌ای تبدیل می‌کند، جابه‌جایی نقش‌ها و به‌طور مشخص‌تر، جابه‌جایی ترس‌هاست.

 

آن زمان که تراژدی جهنمی زمانی فرامی‌رسد و هر دو (بز و گرگ، بُززاده‌ها و گرگ‌زاده) گرسنه می‌شوند، آن زمان که «خانم‌بزِ گرگ‌شده»، دیگر علف نمی‌خورد و برای شکار بیرون می‌رود، ولی خرس به او حمله می‌کند و گرسنه و گریان و خونین به خانه برمی‌گردد، آن زمان که «آقاگرگِ بُزشده» هم دیگر نمی‌تواند علف بخورد، منتظر گوشت بوده که خانم‌بزِ برایش بیاورد، اما امیدش ناامید می‌شود، مهم‌ترین تجربه اگزیستانس انسان‌های حیوان‌شده که نمایش «بی‌پدر» آن را به درامی صحنه‌ای تبدیل کرده است، اتفاق می‌افتد؛ تجربه جابه‌جایی نقش‌ها و به‌طور مشخص‌تر، تجربه جابه‌جایی ترس‌ها.

 

 

نمایش «بی‌پدر» با تمرکز بر نقش‌های تاریخی یک قصه قدیمی، فقط آن را به‌روز نمی‌کند، بلکه نوعی خاص از روایت صحنه‌ای را هم ارائه می‌کند؛ روایتی که نه شخصیت‌محور است، نه حادثه‌محور است و نه متن‌محور؛ بلکه روایت «نقش‌محور» است؛ نقش‌هایی که دیگر نه با طراحی کاراکتر آنها که با نام‌هایشان شناخته می‌شوند؛ نام‌هایی که هویت دارند اما شخصیت ندارند و نیازی هم به داشتن شخصیت ندارند. هرچند هویت اين نقش‌ها در بی‌هویتی‌شان باشد. به‌عبارت‌دیگر روایت نمایش «بی‌پدر»، روایت «انسان در موقعیت» است، هرچند با نقش‌های «حیوان در موقعیت» به صحنه آمده باشند.

 

نمایش «بی‌پدر» با فرم «حیوان در موقعیت» به نقد آیرونیکی «انسان در موقعیت» می‌رسد و این نقطه اوج ابتکاری و کم‌سابقه نمایش «بی‌پدر» است. به‌ویژه آن زمان که همگان می‌بینند دست یکی از بچه‌ها کنده شده، چراکه آنها در موقعیتی گیر افتاده‌اند که مجبور به خودخوری شده‌اند؛ موقعیتی که یکی از بچه‌ها (شنگول) تکه‌تکه شده و خورده شده است. در چنین موقعیت تراژیکی هرکس دیگری را به خوردن شنگول محکوم می‌کند، ولی نهایتا مشخص نمی‌شود کدام‌یک از آنها شنگول را خورده است، ‌‌هرچند دیگر تفاوتی هم نمی‌کند که بدانند، زیرا علیه تک‌تک آنها مدرک وجود دارد، آن‌هم درست در زمانی که از دست و دهان همه آنها خون می‌چکد؛ خونِ شنگول.

 

 

و چند نکته دیگر:

۱- «بی‌پدر» روایتی از بی‌هویت‌شدن انسان سنتی و مدرن است. روایتی از اضمحلال انسان است. روایتی انتقادی و آیرونیک، هرچند فانتزی، از خشونت‌های پنهانی ا‌ست که به‌تدریج آشکار می‌شود و در میان شعارهای بهشتی آدمیان، جهنم به‌پا می‌کند.

 

 

۲- در نمایش «بی‌پدر»، بازی‌ها، طراحی صحنه، رنگ‌آمیزی نور، افکت‌های صوتی و موسیقی با متن نمایشی و با اجرای صحنه‌ای هماهنگ است که به تمرکز مخاطب بر متن اثر می‌افزاید.

 

 

۳- متن نمایش از دقت مناسبي در روایت برخوردار است و استفاده نویسنده از قصه سنتی شنگول و منگول در فرمی فانتزی، آیرونیک و مرتبط با مسئله‌ انسان مدرن، به صورتی ابتکاری انجام شده است.

۴- «بی‌پدر» یک اتفاق خوب در تئاتر امروز است و محمد مساوات (نویسنده، کارگردان و طراح کاتالوگ زیبای نمایش) از استعدادهای خوب و مستعد تئاتر ایران است.

 

 

۵- اما مهم‌ترین اتفاق، حضور روایت بومی و جهان‌پسندِ «نقش‌محور» است که هرچند در تئاتر ایران و جهان کم‌سابقه است و مورد بی‌توجهی فعالان تئاتر، اما می‌تواند (و بلکه باید) از ناحیه نویسنده همین نمایش و نیز از طرف فعالان جوان آثار نمایشی ایران جدی گرفته شود که اگر چنین شود، این سبک از روایت می‌تواند در فرم ایرانی‌اش و با پشتوانه آثار غنی داستانی ایرانی که بازمانده قرن‌های پیشین ایران است، به نام ایران در جهان ثبت و مطرح شود و ایران از این طریق آثار زیبای نمایشی را به جهان نمایش ارائه کند؛ آثاری در خدمت نقد و تحلیل انسانِ معاصر در جهانِ معاصر.

 

محسن خیمه‌دوز

 

 

sharghdaily.ir
  • 10
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش