دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۳۸ - ۰۴ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۸۵۷
تئاتر شهر

درباره نمایش «سه خواهر»/ تراژدی زنانه

اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر,نمایش سه خواهر
نمایش‌های حسن معجونی یادآور شخصیت او هستند، بازیگوش و خلاق. ساده اما عمیق.

به گزارش خبر آنلاین، «سه خواهر» نمایش تازه حسن معجونی، اقتباسی موفق از نمایشنامه مشهور چخوف است. اثری پرشخصیت، پر از داستانک‌های فرعی و همراه با مایه‌های انتقادی آشنای آثار چخوف. نمایشنامه‌ای که ارزش و غنای آن محدود به زمان و مکان وقوع ماجرا نیست و به همین دلیل همچنان زنده و جذاب است.

 

معجونی در این اجرا، بسیار به متن چخوف وفادار است، اما شیوه خود در روایت را دارد. آنچه تماشای این تابلوی ملال و آشفتگی را برای تماشاگر امروزی، دیدنی می‌کند درونمایه انسانی آن و رویکرد درست معجونی برای مقایسه جامعه‌ای که داستان در آن روایت می‌شود، با جامعه امروز است. کاری که پیشتر در دیگر اقتباس‌هایش از چخوف انجام داده بود.

 

معجونی منطبق با آن تصور رایج و مفهوم آشنا، نمایشنامه‌های خارجی را ایرانی نمی‌کند، او سعی می‌کند ساختمان ظاهری آثار را حفط کند، اما با ارجاع‌هایی، حال و هوایی ایرانی به نمایش می‌دهد. او به سراغ متن‌هایی می‌رود که از نظر مضمون با جامعه امروز همخوان هستند و این امتیاز، قلاب ارتباط مخاطب با اثر است.

 

معجونی در فضایی ساده قصه را روایت می‌کند، برایش مهم است که بخش‌های اصلی درام برجسته شوند و البته جزئیات و داستانک‌ها هم جایگاه خود را دارند. در «سه خواهر» محور داستان زندگی رخوت‌آلود سه خواهر است که پس از مرگ پدر نظامی‌شان، همه رویاها و آرزوهایشان را بی‌اعتبار و در معرض نابودی می‌بینند، اما بقیه شخصیت ها هم مهمند. آندری، دکتر، بارون، ورشینین و ... بخش‌هایی از این پازل ملال و اضمحلال هستند و در کنار همه آنها، مارشا، الگا و ایرینا دیده می‌شود.

 

معجونی تمرکز را روی قصه و بازی‌ها گذاشته. صحنه ساده است و کمترین نشانه و المانی در آن وجود دارد که فضای یک شهر کوچک در روسیه را به ذهن متبادر می‌کند، اما جهانی که لازم است، خلق می‌شود و مخاطب باور می‌کند که نظاره‌گر زندگی پرفراز و نشیب سه خواهر در عمارتی بزرگ با حیاطی درندشت است. یک زندگی اشرافی اما دور از دوران شکوه و جلالش. همان طور که سه خواهر و برادرشان در سراشیبی روزمرگی، تن به ملال سپرده‌اند، عمارت و شهر و حتی جهان نیز این گونه رو به سقوط پیش می‌رود.

 

ماشا از زندگی با معلم آداب‌دان و عصا قورت داده به تنگ آمده، الگا زندگی ظاهرا موفق اما خالی از عشق دارد و ایرینا نمی‌تواند گام‌هایی بزرگ برای رسیدن به رویاهاش بردارد. آندری برادر آنها، خودخواهانه اهداف خود را دنبال می‌کند و به اندازه همه مردانی که موجب رنج و پریشانی سه خواهر می‌شوند، بر آنها ظلم می‌کند. نمایش دو ساعت است، اما مخاطب را خسته نمی‌کند، چرا که ضرباهنگی پرشتاب دارد و در آن به همه شخصیت‌ها و روابط و بحران‌ها پرداخته می‌شود. یکی از امتیازهای «سه خواهر» بازیگران این نمایش هستند.

 

با تماشای مجموعه نمایش‌های معجونی می‌توان سلیقه او در بازیگری را هم درک کرد و از برداشت او از بازی خوب لذت برد. برداشتی که همواره آن را با تماشاگران نمایش‌هایش سهیم شده. انتخاب درست بازیگران و استفاده هوشمندانه معجونی از توانایی‌های آنها باعث شده، بازیگران این نمایش درخشان به نظر برسند. در این تراژدی زنانه، طبیعی است که انتظار داشته باشیم شاه‌نقش‌هایی همچون الگا، ماشا و ایرینا به چشم بیایند و دیده شوند.

 

بازی بسیار خوب فرزانه میدانی که با جزئیات و حرکات خفیف و ظریف چشم‌ها و صورت او همراه است، شخصیت ماشا را بعد داده و جذابیت و شکنندگی توامان او را عینی کرده است. به آفرید غفاریان پرانرژی و انعطاف‌پذیر است و آوا شریفی وقار و متانت همراه با یاس الگا را به خوبی نشان می‌دهد.

 

نمی‌توان سعید چنگیزیان را روی صحنه دید و بی تفاوت از کنار بازی خوب او گذشت، بازیگری شش دانگ که در طی این سال‌ها، انبوهی نقش آفرینی درجه یک در تئاتر داشته و بسیار کاراکتر‌های خاکستری، یا منفی و مثبت و پیچیده را به شکلی عالی بازی کرده است. استعداد ذاتی چنگیزیان و انعطافش در کار با بدن و بیان، و اجرای کاراکترهای پیچیده و چند بعدی در کارهای تصویری‌اش اصلا دیده نشده اما در تئاتر، او همیشه نقش‌هایی خاص بازی کرده و به دلیل مهارتش روی صحنه قادر است توجه تماشاگر را به خود جلب کند.

 

آندری با همه یاس و ناتوانی‌اش در رسیدن به رویاها و حفظ میراث ارزشمند پدری، شخصیتی است که با بازی چنگیزیان، جلوه مضاعف پیدا کرده. «سه خواهر» یک تراژدی کامل است، اما با شوخ طبعی و طنازی معجونی تلطیف شده. نکبتی که بر زندگی سه خواهر حاکم است، به یمن موقعیت‌های کمیکی که در کل نمایش ایجاد شده، کمتر تماشاگر را آزار می‌دهد. شوخی با ماجرای اختلاس یا چهارشنبه سوری، یا ناتوانی مفرط فراپونت و حضور مداومش در عمارت از این دست تمهیدها برای شکستن فضای سراسر ملال و یاس حاکم بر نمایشنامه است.

 

تماشای «سه خواهر» مانند دیدن «ستوان اینیشمور» و «به خاطر یک مشت روبل» لذت بخش است. قرائت توام با بازیگوشی، طنازی و شوخ طبعی حسن معجونی از متن‌های غیرایرانی، اما بسیار نزدیک به روزگار ما و آدم‌هایش همیشه جذاب و سرگرم کننده است.

 

محدثه واعظی‌پور

 

 

  • 13
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش