سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۱۶ - ۰۳ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۰۷۳۳
تئاتر شهر

روایت «حسن معجونی» از نمایش «خرس و خواستگاری»

حسن معجوني,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

حسن معجوني هنرمندي است كه روي پاي خودش مي‌ايستد. او كه در حيطه بازيگري، كارگرداني و تدريس تئاتر فعال است، سال‌ها پيش گروه تئاتر «ليو» را راه‌اندازي كرد و اين گروه از نخستين گروه‌هايي بود كه خيلي زود از حمايت بخش دولتي چشم پوشيد و با طراحي و اجراي برنامه‌هايي مانند برگزاري فستيوال «مونوليو» (جشنواره تك‌گويي گروه ليو) يا پروژه ميكرو تئاتر نشان داد ايجاد يك جريان درست فرهنگي همواره نيازمند حمايت دولتي نيست بلكه اگر خواست و اراده‌اي درست در ميان باشد، بخش خصوصي و خود هنرمندان بهترين برگزاركنندگان چنين رويدادهايي هستند. معجوني كه جزو بنيانگذاران تئاتر خصوصي است، چند ماهي است تهران را ترك كرده و با راه‌اندازي سالن تئاتر «هامون» فعاليت‌هاي خود را در شهر رشت ادامه مي‌دهد. او در اين دوره از جشنواره تئاتر فجر با اجراي نمايش «خرس و خواستگاري» كه دو تك پرده‌اي از آنتوان چخوف هستند، حضور دارد و اين نمايش به عنوان كاري از رشت و با لهجه گيلكي به صحنه مي‌رود.

 

آقاي معجوني ظاهرا علاقه شما به چخوف در رشت هم ادامه پيدا كرده است و براي اجراي اولين نمايش‌تان در اين شهر بازهم سراغ چخوف رفتيد.

بله. نمايشنامه‌هاي تك پرده‌اي «خرس» و «خواستگاري» در مقايسه با ديگر آثار چخوف قدري سبك‌تر هستند چون من اين نمايشنامه‌ها را با هنرجويان جوان تئاتر رشت كار كردم و درواقع اين نمايش‌ پروژه پايان كار كلاسي اين هنرجويان بود. مي‌دانستم كه هنوز وقتش نرسيده كه با اين هنرجويان كار سنگين‌تري اجرا كنم. همچنان به چخوف علاقه‌مندم ولي اجراي ديگر نمايشنامه‌هايش نيازمند بازيگران حرفه‌اي است كه براي هنرجويان جوان ما زود بود. خوشبختانه اجراي خوبي از دو تك پرده‌اي «خرس» و «خواستگاري» داشتيم و بچه‌ها به خوبي از عهده اجراي اين آثار برآمدند.

 

از آغاز قصد داشتيد نمايش را به گويش گيلكي اجرا كنيد يا بعدتر و مثلا به دليل لهجه بازيگران به اين نتيجه رسيديد؟

وقتي تمرين‌ها را شروع كرديم، متوجه شدم در اجراي اين نمايشنامه‌ها لهجه گيلكي در مقايسه با فارسي بسيار مناسب‌تر است و ديدم تجربه فوق‌العاده‌اي است. آن زمان هنوز خود من خيلي با لهجه گيلكي آشنا نشده بودم ولي وقتي اين لهجه را در تمرين‌ها مي‌شنيدم، ديدم چقدر با حال و هواي نمايشنامه‌هاي چخوف مناسب است و براي اين دو كار بهتر جواب مي‌دهد. مناسبات و شرايط فرضي كه چخوف براي اين دو كار در نظر گرفته است، با اين لهجه بهتر جواب مي‌داد. حال و هواي آدم‌ها، مناسبات زمين و زمين‌داري و كشاورزي و... با لهجه گيلكي خيلي بيشتر مناسب بود و اصلا متوجه شدم شايد مردم شهر رشت خيلي بهتر از ما متوجه اين مناسبات بشوند.

 

پس با اين حساب نياز چنداني هم به دراماتورژي يا بازنويسي نمايشنامه هم نبود؟

نه. فقط متن را به گيلكي ترجمه كرديم. چون شرايط و مناسبات آنقدر با حال و هواي شهر رشت هماهنگ بود كه ديگر نيازي به تغييرات چنداني نبود و فقط كمي متن را دستكاري كردم.

 

«خرس و خواستگاري» اولين كار شما در رشت و در واقع سنگ بناي فعاليت شما در اين شهر بود. اولين برخورد تماشاگران اين شهر كه مدت‌ها تئاتر نديده بودند، با اين اثر چگونه بود؟

ما در مجموع دو نوبت اجراي عمومي داشتيم كه در هر دو نوبت استقبال خوبي از كار ما صورت گرفت.

 

پس اين تشنگي كه مي‌گويند در شهرستان‌ها براي تئاتر وجود دارد، درست است.

شهر رشت سابقه خوبي در تئاتر دارد و در گذشته تئاتر بسيار فعالي داشته است. اتفاقا در دوره‌اي كه مدام از حمايت از تئاتر ديگر شهرها حرف زده مي‌شد و همه ما فكر مي‌كرديم به فعاليت‌‌هاي نمايشي ديگر شهرها رسيدگي شده است، اين اتفاق اصلا نيفتاد و هيچ حمايت درستي انجام نشد. در گذشته، رشت حتي قبل از تهران تئاتري كاملا حرفه‌اي و گروه‌هايي بسيار فعال داشته است. اما همين تئاتر و گروه‌هاي نمايشي در دوره‌‌اي به دليل سياستگذاري‌هاي نادرست از بين رفت در حالي كه اين نياز واقعا در شهرهاي ما وجود دارد به ويژه در شهرهايي مانند شيراز يا رشت كه تئاتر در آنها قدمت دارد و اصولا شهرهايي فرهنگي هستند اما در سال‌هاي اخير يكي از جذابيت‌هاي تهران براي مردم ديگر شهرها، اجراي تئاترهاي خوب بوده است. به طوري كه تعداد زيادي از تماشاگران براي ديدن كارهاي مورد علاقه‌شان به تهران مي‌آمدند در حالي كه مي‌توانيم اين شرايط را در شهرهاي خودشان براي آنان فراهم كنيم تا براي ديدن يك اثر نمايشي ناچار به صرف هزينه، زمان و انرژي زيادي نشوند. تماشاگر تئاتر در ديگر شهرها اتفاقا تماشاگري بكر، تشنه و فعال است. فقط چون شرايط تئاتر در ديگر شهرها شرايط ثابتي نيست و ‌اجراهاي حرفه‌اي تئاتر خيلي جسته گريخته و پراكنده انجام مي‌شوند اين امكان را از تماشاگران تئاتر در شهرهاي ديگر گرفته‌ايم.

 

آيا مي‌توان اميدوار بود كه با اجراي مستمر اجراي تئاترهاي تهران در سالن «هامون»رشت، تبادل تجربيات ميان هنرمندان اتفاق بيفتد؟

ـ بله. اين تبادل تجربيات در حال انجام است. تعدادي از نمايش‌هايي كه در تهران اجرا شده‌اند، براي اجرا در رشت هم دعوت شدند مثل نمايش‌هايي از محمد عاقبتي، ليلي رشيدي، ساقي عطايي، نمايش قبلي خودم «متران پاژ» و... در كنار اينها هنرمندي مانند عليرضا كوشك‌جلالي نيز با هنرجويان رشت نمايشي را توليد كرد و به صحنه برد.

 

كمي هم از سالن هامون صحبت كنيم.

اين سالن قبل‌تر وجود داشت اما فعال نبود. درواقع سالن اجتماعات متعلق به هلال احمر است كه آن را اجاره كرده‌ايم. مدتي غيرفعال بود و ما دوباره آن را فعال كرديم.

 

اما گاهي پيش مي‌آيد كه به محض فعال شدن اين سالن‌ها مدعياني پيدا مي‌شوند. در حال حاضر آيا در اين سالن ثبات و آرامش لازم را داريد؟

هنوز خيلي نمي‌توانم درباره مشكلات اينچنيني صحبت كنم. به هر حال بايد زمان بيشتري بگذرد و مثلا بعد از حدود يك سال مي‌توانم در اين باره اظهارنظر كنم. ولي فعلا مشكل زيادي بابت اين موضوع نداريم. به اين فكر مي‌كنيم كه يكي دو سالن ديگر راه بيندازيم. سالن‌هاي ديگري هستند كه بي‌استفاده مانده‌اند.

 

با وجود ادعاهاي بخش دولتي مانند اجراي طرح استقرار گروه‌هاي نمايشي در استان‌ها اين تجربه هم نشان داد اتفاقا گروه‌هايي كه به دولت وابسته نيستند، مي‌توانند اينگونه جريان‌ها را در استان‌ها نيز رقم بزنند.

در حال حاضر اين اتفاقات مي‌افتد. شيراز هم مثل رشت است. من قبل از فعاليت در رشت، در شيراز روي صحنه رفتم. به تازگي هم سالني در شيراز افتتاح شده و قرار است دو سالن بلك‌باكس ديگر هم افتتاح كنند و اينها به دليل تعداد نمايش‌هايي است كه در اين شهر روي صحنه مي‌رود. بنابراين يك بار ديگر ثابت مي‌شود كه وقتي مخاطب هست، يعني گروه تامين است و اين اتفاقات مي‌افتد كه سالن‌هاي بيشتري فعال مي‌شوند و جريان تئاتر شكل مي‌گيرد.

 

اما در حوزه موسيقي گاه ديده‌ايم فعاليت هنرمندان در شهرهاي ديگر با مشكلات و محدوديت‌هايي رو به رو شده است كنسرت‌هايي كه در تهران اجرا شده‌اند در ديگر شهرها امكان اجرا پيدا نكرده‌اند. شما در تئاتر با مشكلات مشابهي رو به رو نشده‌ايد؟

در رشت اداره كل ارشاد متولي اينگونه فعاليت‌هاست و به دليل قدمت فعاليت‌هاي هنري در اين شهر، شرايط كار در رشت نسبت به شهرهاي ديگر بازتر است چون اصولا شهري فرهنگي است. ببينيد هر شهر را نياز آدم‌هايش تعريف مي‌كند. در بسياري جاها نمي‌توان خارج از اين عمل كرد. فعلا مشكل عجيبي پيش نيامده است. در مورد يكي از نمايش‌ها مشكلي پيش آمد كه به نظر من مي‌توانست حل شود.

 

قرار است همچنان نمايش‌هايي از تهران به رشت دعوت شوند يا فعاليت‌هاي شما گسترده‌تر هم خواهد شد؟

با تعدادي از كارگردان‌ها صحبت كرده‌ام كه به تدريج به اينجا مي‌آيند و با بچه‌هاي جوان رشت كار مي‌كنند و تصميم داريم كم كم بچه‌هاي همين جا را به كار بگيريم و اين بهترين و درست‌ترين شكل آموزش است. خودم هم شروع به كار مي‌كنم. دعوت از گروه‌هاي تئاتري تهران براي اجرا در رشت، صرفا براي تغيير سليقه مخاطب است ولي اتفاق درست‌تر اين است كه هنرمندان صاحب تجربه با هنرجويان بومي هر شهر كار كنند چون از اين راه است كه تجربيات آنان منتقل مي‌شود و در كنار آن سطح سليقه مخاطب هم ارتقا پيدا مي‌كند. اطمينان دارم هر اتفاق درستي در حوزه تئاتر از ناحيه هنرمندان صورت مي‌گيرد و هيچ اميدي به هيچ جايي ندارم. ما در رشت از حمايت هيچ يك از نهادهاي دولتي استفاده نمي‌كنيم ولي جريان روتين تئاتر موجب شده كه بسياري از افراد در بخش خصوصي براي حمايت مالي از گروه‌هاي تئاتري تشويق شوند و بسياري از حاميان مالي علاقه‌ به سرمايه‌گذاري در تئاتر پيدا كرده‌اند و پيشنهادهاي خوبي از سوي حاميان يا همان اسپانسرهاي مالي مطرح شده است و همه اينها به اين دليل است كه شاهد جريان مستمر و روتين تئاتر هستيم و نبض اين هنر در شهري مانند رشت مي‌تپد.

 

 

  حال و هواي آدم‌ها، مناسبات زمين و زمين‌داري و كشاورزي  كه  در نمايشنامه‌هاي كوتاه «خرس و خواستگاري» وجود دارد با لهجه گيلكي خيلي بيشتر مناسب بود و اصلا متوجه شدم شايد مردم شهر رشت خيلي بهتر از ما متوجه اين مناسبات بشوند.

 

   اتفاقا در دوره‌اي كه مدام از حمايت از تئاتر ديگر شهرها حرف زده مي‌شد و همه ما فكر مي‌كرديم به فعاليت‌‌هاي نمايشي ديگر شهرها رسيدگي شده است، اين اتفاق اصلا نيفتاد و هيچ حمايت درستي انجام نشد.

  اطمينان دارم هر اتفاق درستي در حوزه تئاتر از ناحيه هنرمندان صورت مي‌گيرد و هيچ اميدي به هيچ جايي ندارم.

 

 

etemaad.ir
  • 9
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش