شنبه ۰۱ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۳۹ - ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۰۳۹۹
تئاتر شهر

بهروز غریب پور: امسال اپرای عروسکی آران را به ثبت می‌رسانم

بهروز غریب پور,اخبار تئاتر,خبرهای تئاتر,تئاتر

بهروز غریب‌پور را با اپراهای عروسکی داستان‌ها و شاعران کلاسیک ایرانی می‌شناسیم. این‏بار هم اگرچه گروه «تئاتر عروسکی آران» یکی دیگر از داستان‌های ادبیات کلاسیک را روی صحنه برده است اما برای مخاطبان این نسل چندان شناخته‏شده نیست. روایت «شیخ صنعان و دختر ترسا» را شاید از زبان مادربزرگ و پدربزرگ‌هایمان شنیده‌ایم. شیخ زاهدی که بعد از ۵۰ سال اقامت و عبادت، خواب‌نما می‌شود و با یارانش قصد سفر به روم می‌کند و در آنجا عاشق دختر ترسا شده و دل و دین می‌دهد. این روایت از منطق‌الطیر عطار نیشابوری را غریب‌پور به نام «اپرای عشق» روی صحنه برد.

 

این کارگردان تئاتر عروسکی می‌گوید: «استقبال مخاطبان باعث شد که علی‌رغم برنامه‌ریزی که داشتیم اجرای «اپرای عشق» در سالن فردوسی را تمدید کنیم و همچنین بعد از آن اجرای «اپرای خیام» را خواهیم داشت».

از آنجایی که پیش‌تر قصه «لیلی و مجنون» را روی صحنه برده بودید، چطور شد که تصمیم گرفتید نام «اپرای عشق» را برای «شیخ صنعان و دختر ترسا» انتخاب کنید؟

 

 زمانی که به پیشینه داستان‌های کلاسیک در جامعه نگاه می‌کنیم، متوجه می‌شویم بعضی ‌از داستان‌های شاهنامه یا نظامی به قدری معروف شده‌اند که گذاشتن هر نام دیگری روی آن‌ها شبهاتی را ایجاد می‌کند و در مواردی اصلا ضرورتی برای داشتن نام جدید وجود ندارد. «شیخ صنعان و دختر ترسا» برای این نسل و این مخاطب کاملا ناشناخته است چرا که مدت‌هاست این داستان در کتاب‌های درسی نیست و اصلا توجهی به آن نشده است. بنابراین می‌خواستم نامی را انتخاب کنم که طولانی نباشد و از سوی دیگر مبنای داستان را مشخص کند. وقتی می‌گوییم «اپرای عشق»، مضمون نمایش به سهولت نشان داده می‌شود.

 

از چه زمانی تصمیم گرفتید «روایت شیخ صنعان» را کار کنید؟

 بسیاری از داستان‌هایی که در این سال‌ها روی صحنه بردم مربوط به چالش‌های دوران جوانی و نوجوانی من است. در واقع من دوره رضاشاه و محمدرضاشاه در شهر سنندج به دنیا آمدم و زندگی کردم و از آنجایی که تغییرات در شهرهای کوچک به کندی اعمال می‌شود حتی از زمان قاجار هم آموزه‌هایی داشتم. آن زمان هنوز در قهوه‌خانه‌ها و شب‌نشینی‌ها خواندن و شنیدن قصه‌هایی مثل «شیخ صنعان و دختر ترسا» رواج داشت. طبیعی است که این داستان ‌برای من آشنا بود. در دوران دانشجویی نیز مجدد بازآفرینی شد، چراکه ادبیات فارسی کلاسیک را زیرنظر دکتر ضیاءالدین سجادی و شناخت ادبیات نمایشی ایرانی را زیر نظر دکتر مهین تجدد و فریدون رهنما گذراندم. این سه بزرگوار توجه ویژه‌ای به ادبیات کلاسیک داشتند، به‏خصوص فریدون رهنما که از سویی در دنیای شعر و سینما یک مدرنیست محسوب می‌شود و از سوی دیگر بی‌نهایت به ادبیات فارسی علاقه‌مند بود.

 

پس می‌توان گفت از سال‌ها قبل برای اجرای داستان‌های کلاسیکی از این نوع برنامه‌ریزی کردید؟

دهه ۴۰ یا ۵۰۰ گروه «باله پارس» رقصی تحت عنوان «شیخ صنعان و دختر ترسا» کار کردند اما با اطلاعاتی که همان زمان هم درباره این حکایت داشتم، به نظرم برداشت چندان عمیقی نمی‌آمد. بنابراین همواره بر آن بودم که برداشت خودم از داستان را اجرایی کنم. بالاخره بعد از کارهایی در این مدت انجام دادم این اپرا در الویت قرار گرفت و پس از دو سال کارکردن به اضافه پیشینه‌ای که در این باره داشتم موفق به اجرای آن شدم.

 

متن نمایشنامه چندبار بازنویسی شد؟

به صورت معمول هر لیبراتور را ۳ بار می‌نویسم.

 

روند نگارش متون منظوم در این کار چگونه است و از چه منابعی استفاده کردید؟

 در داستان شیخ صنعان بسیاری از گفت‌و‌گوها روایی است. بنابراین جنبه دراماتیک ندارد. زمانی که این داستان را توصیف می‌کنید بسیار متفاوت‌تر از دیالوگ‌نویسی است. به این منظور از دیوان شمس، دیوان شیخ عطار و از داستان اصلی (منطق‌الطیر) استفاده کردم. می‌توان گفت اپرای «شیخ صنعان و دختر ترسا» ترکیبی از همه قابلیت‌های شعری است که امکان تبدیل‏شدن به دیالوگ را دارند.

 

عروسک‌های موردنیاز اپراها به صورت کامل در داخل کشور ساخته می‌شود؟ با وجود تحریم‌های ایران، مشکلی برای تهیه مواد و عناصر موردنیازتان نداشتید؟

 خیر! ما در اوج تحریم‌ها «اپرای عشق» را کار کردیم. قیمت‌های بازار بسیار بالا رفت ولی خوشبختانه تمام آنچه موردنیاز بود به جز یکی دو مورد را در داخل ایران تهیه کردیم. در واقع بعد از اپرای «رستم و سهراب» اراده کردم تا هر آنچه نیاز داریم از ایران تهیه شود و تمام افراد هم ایرانی باشند. امیدوارم این روند ادامه پیدا کند و قطعا هدف‏مان جز این نیست.

تا پیش از این موسیقی‌های اپرای عروسکی در خارج از ایران ضبط می‏شد، در مورد «شیخ صنعان» چطور بود؟

برای «شیخ صنعان و دختر ترسا» از اپرای غیرایرانی استفاده نکردیم. شورا کریمی به عنوان آهنگساز در «شیخ صنعان» همکاری کرد و به نظرم استراتژی بنده را کاملا متوجه شد.

 

پس انتخاب ارکستر خارجی ارتباطی به موارد تکنیکی نداشت؟ صرفا شما فرد موردنظر را به‏عنوان آهنگساز اپرا پیدا نکرده بودید.

 این قضیه دو وجهه دارد اینکه آیا به خدمت گرفتن اپرای غیرایرانی خوب است یا نه؟ معتقدم که خیلی خوب است به دلیل اینکه یک رهبر ارکستر با تجربه در ماحصل کار تاثیر بسزایی دارد. در «اپرای سعدی» که با بهزاد عبدی کار کردم، ولادیمیر سیرنکو باتجربه به‏عنوان رهبر ارکستر پارتیتور یک آهنگساز جوان را تا حد بسیاری بالا برد که کاملا طبیعی است. همچنین در «اپرای خیام» پارتیتور امیر بهزاد جوان کم‌تجربه را فرنوش بهزاد که ارکستر اوراسیا را در لندن دارد تا حد زیادی بالا برد. همچنین ایرادات و مزایای کار را آشکار کرد. بنابراین داشتن یک ارکستر بزرگ کمک‌کننده است. با این‌همه در «اپرای شیخ صنعان» شرایط به‏گونه‌ای بود که تولید کار با هزینه بالا غیرقابل انجام بود. پس، من و شورا کریمی باید تصمیم می‌گرفتیم که زبده‌ترین نوازنده‌های ارکستر سمفونیک را گرد هم آوریم و یک ارکستر جدید به وجود بیاوریم.

 

نکته قابل توجه دیگری که در «اپرای عشق» وجود دارد ساخت عروسک حیواناتی نظیر خوک است. آیا خلق این مدل عروسک‌ها متفاوت‌تر از نمونه‌های دیگر بود؟

بدون شک ساخت عروسک حیوانات سخت‌تر است به دلیل اینکه تجربه ۹۹ اپرا پشت سر گروه تولیدکنندگان عروسک وجود دارد. به‏عنوان مثال طراحان ما با ساخت عروسک اسب آشنایی دارند چون در اکثر کارهایی که تابه‌حال انجام دادیم، اسب بوده است. درحالی‏که قرار بود برای نخستین‏بار خوک بسازند. وقتی تجربه داشته باشند می‌دانند که آناتومی عروسک چگونه است، به چند قطعه نیاز دارند و مواردی از این دست به کمک سازندگان عروسک می‌آید. در مورد ساخت خوک اما ماجرا متفاوت است چون شاید فقط یکبار برای همیشه از این عروسک در نمایشی استفاده شود. البته همیشه لیبراتور را به این هدف می‌نویسم تا به قدری سخت باشد که همه گروه را به چالش بکشد. همانطور که می‏بیند شیوه طراحی صحنه نیز در «اپرای عشق» کاملا متفاوت است. بنابراین اصلا و ابدا گروه درجا نمی‌زند و باید تجارب نوین کسب کند. لذت من هم به همین چالش‌های جدید است. اگر چیزی به حالت روتین درآید به سرعت آن را کنار می‌گذارم.‌

 

در پایان نمایش مخاطبان تازه بازی‌دهندگان عروسک را در بالای صحنه می‌بینند و متوجه می‌شوند که چه کار سخت  و پیچیده‌ای داشتند. درباره روند کار آن‌ها در این اپرا توضیح می‌دهید؟

خانم معترف که کارگردان ‌تئاتر است و به جهان نمایش عروسکی اشراف دارد، بعد از تماشای اجرای سال ۹۷۷ به من تبریک گفت و رفت ولی کمی بعد برگشت و گفت: «خیلی کار سختی انجام دادید. این بچه‌ها تمام‏ مدت آن بالا بودند؟» در واقع بازی‌دهندگان عروسک تمام مدت بالای سن هستند. ما دو پل داریم که عروسک‌ها باید بین این دو پل بازی داده شوند. تماشاگران وقتی پرسپکتیو را می‌بینند، تصور می‌کنند که هر عروسک به عروسک‌های انتهای صحنه نگاه می‌کند درحالی‏که مطلقا چنین اتفاق نمی‏افتد.

 

بازی‌دهنده باید تمرین لازم را داشته باشد که وانمود کند انتهای صحنه را می‌بیند. این در حالی است که اصلا به روی صحنه دید ندارد. ضمن اینکه بازی‌دهندگان باید در ارتفاع یک متر و ۷۰ سانتی ‌مستقر شوند، پس مجبورند که خم شوند و عروسک را بازی دهند، حرکت کنند، بدوند و سوار اسب شوند. همه این‌ها سخت است و نیاز به بدن آماده و ورزیده دارد. در کل، روش کاری ما یکی از سخت‌ترین‌ها در کل دنیاست و به‏نوعی می‌توان گفت که منسوخ شده است.

متاسفانه این روزها آسان‌طلبی گروه‌های تئاتر عروسکی در طراحی صحنه و بازی‏دادن عروسک‌ها رواج پیدا کرده است.

 

با توجه به اینکه قرار نبود «اپرای عشق» در سال جدید تمدید شود، چرا تصمیم گرفتید که اجرای این اپرا را ادامه دهید؟

از آنجایی که قرار است «اپرای خیام» را در کشور رومانی اجرا کنیم، برنامه‌ریزی سال ۹۸ به‏گونه‌ای بود که تمرین و بازآفرینی این اپرا برای اجرا در تهران هم انجام شود و بعد به سفر برویم. وقتی استقبال مردم را که از «اپرای عشق» دیده‌ایم، فکر کردیم اجرای ما در خردادماه است و به این صورت فروردین و اردیبهشت‏ماه سال جاری در برنامه خالی بود. همچنین نمی‌توانستیم این دو ماه را صرفا به «اپرای خیام» اختصاص دهیم. در نهایت استقبال مخاطبان و خلائی که در برنامه وجود داشت باعث شد که اجرای «اپرای عشق» را در سال جاری ادامه دهیم و پس از آن در اردیبهشت‏ماه «اپرای خیام» را روی صحنه می‌بریم.

 

به خاطر دارم که پیگیر تعلق‏گرفتن ردیف بودجه‌ای برای اپرای عروسکی بودید، آیا در سال ۹۷ این مهم انجام شد؟ همچنین سرمایه‌گذار «اپرای عشق» چه کسی بود؟

 سرمایه‌گذار اپرای عشق؛ بنیاد فرهنگی و هنری رودکی است. این بنیاد در سال‌های اخیر حمایتش را از این شیوه نوین اپرایی سلب نکرده است، اگرچه هنوز با آنچه باید فاصله داریم. پیش‌تر قرار بود ردیف بودجه‌ای به گروه «تئاتر عروسکی آران» تخصیص داده شود که هنوز مثل «ارکستر سمفونیک ملی» رسمی نشده اما حمایت‌ها تا حد زیادی انجام شد. این مورد در برنامه‌های بنیاد وجود دارد اما هنوز در برنامه‌های دولت وجود ندارد. خوشبختانه بنیاد رودکی و شاکله فرهنگی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی پذیرفته است اپرای عروسکی که گروه «آران» انجام می‌دهند شاخص است، مطلقا تقلید از شیوه غربی نیست و یک شیوه ابداعی ایرانی است، در همین راستا یکی از کارهایی که سال جدید قصد انجامش را دارم به‏ثبت‏رساندن اپرای عروسکی است که در دنیا منحصربه‏فرد است. همچنین وظایف محوله به این گروه از جمله شناساندن ادبیات کهن ایرانی انحصاری نیست پس باید به رسمیت شناخته شود.

 

فاطمه رنج‌اندیش

 

 

ebtekarnews.com
  • 16
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش