دوشنبه ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۱:۵۲ - ۲۱ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۵۵۶۰
رادیو و تلویزیون

بیست و پنجمین برنامه ماه عسل ۹۷/ از چوپان راستگو تا آرزو‌های کوچک کودکان کرمانشاهی

قسمت بیست و پنجم برنامه ماه عسل 97,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون
برنامه امشب ماه عسل با مهمانان متفاوت روی آنتن شبکه سه سیما رفت.

به گزارش سرپوش، برنامه امشب ماه عسل میزبان مهمان هایی از ۴ خطه کشور بود.

 

اولین مهمان که به ماجرای زندگی او پرداخته شد چوبانی از یکی از روستاهای پیرانشهر بود که در سیلی که اتفاق می افتد حدود سیصد نفر را نجات میدهد. او صدای سیلی که اتفاق افتاده بود را به صدای اژدها تشبیه کرد.

 

علیخانی در ادامه گفت این ترک روستا توسط روستاییان نشانه اعتماد به این مرد بوده است. خانه این مرد که سال گذشته با ۱۲ میلیون بدهی ساخته بود و مدارک شناسایی و اموالش در سیل به طور کلی ازبین رفت و لباسی که در برنامه پوشیده بود نیز از دوستش قرض کرده است .همچنین در این روستا همه خانه ها خراب شده است.

 

این مرد گفت در دستانش پلاتین کار شده و پول خروج آن را ندارد.

 

 

مهمان دوم برنامه امشب ماه عسل امید و سید مصطفی  از کاشان بودند.امید از شخصیت فیلمش علی گفت که فداکرانه تلاش می کند و پای زندگی اش ایستاده است.

 

سید مصطفی از شرافت و پاکی سید علی می گوید که کیف پولی را پیدا می کند و با ۱۱۰ تماس می گیرد و از طریق کارت ملی و مدارک فرد را پیدا کرده و به او تحویل می دهد.

 

در ادامه برنامه سید علی و همسر و سه فرزندش در استودیو حاضر شدند. علی و همسرش گفتند مالک پس از دریافت کیفش را باز می کند و میگوید هر چه می خواهید بردارید اما با وجود اصرارهای بسیار آن ها برنمیدارند و در نهایت مالک کیف به هر کدام از فرزندان سید علی ۱۰هزار تومان هدیه می دهد.

 

قسمت بیست و پنجم برنامه ماه عسل 97,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

در ادامه علیخانی به نمونه ای از شرافت زندگی سیدعلی اشاره کرد که او در محل زندگی اش برنج به او هدیه دادند  و او قبول نکرد به این خاطر که در خانه ۲ کیلو برنج داشت و نیازی نداشت.

 

مهمان بعدی برنامه زنی بود که به دلیل آمپول اشتباه در سه سالگی فلج شده بود. بعد از ازدواج پزشکان گفته بودند به دلیل معلولیتش نمی تواند بچه دار شود و اگر شود با سقط همراه است اما او با توکل بر خدا فرزندش را طبیعی به دنیا اورد. شوهر او را تنها گذاشت و فرزندش در خانواده به مادرش کمک می کند و دست فروشی می کند تا هزینه زندگی را تامین کند و البته مادر هم کنار اوست و کمک می کند. مادر از فرزند و کارهایش فیلم گرفت و به عنوان قهرمان زندگی اش به برنامه ماه عسل فرستادند.

 

زن در ادامه گفت شب قبل از انتخاب قهرمان من به قم و جمکران رفتیم و در کنار این که امید داشتم از خدا خواستم که فیلممان برنده شود. زن از پیام هایی که مردم دادند گفت و این که گفتند نگذاشته ام فرزندم بچگی کند. در همان لحظه صدای سیلی خوردن فرزندم را شنیدم و پاسخش که گفت من تقصیری ندارم.

 

قسمت بیست و پنجم برنامه ماه عسل 97,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

او گفت به دنبال صدا رفتم و دیدم صورت پسرم سرخ است و مردی به صورت او سیلی زده است و فرزندش به او گفت که مادر من دردم نیامده است ناراحت نباش.

 

زن در پایان گفت چنانچه برنده شوم با پولش سرپناهی خواهم ساخت و زندگی را پیش خواهم برد. برای من کار و سر کله زدن با مردانی که در ارتباطاتشان با من کلام های مختلفی ممکن است رد و بدل کنند سخت است و این پول شاید می تواند کمک زیادی به زندگی من بکند.

 

 مهمانان و فیلم اخر برنامه امشب ماه عسل کودکانی از کرمانشاه بودند که با ارزوهای ساده و شیرین و از روی غیرتشان در استودیو برنامه حاضر شدند.

 

یکی از این کودکان گفت مادرم سه ماه دیگر فارغ می شود و من دوست داشتم مادرم در خانه وضع حمل کند چون کانکسهای فعلی بسیار گرم و زندگی در آن سخت است. بنابراین کپر ساختیم اما باران زد و آنها را ویران کرد. بچه های دیگر گفتند ما می خواهیم خانه ای داشته باشیم تا با فروش شیرینی محلی بژی برای بچه های دیگر کرمانشاه خانه بنا کنیم. یکی دیگر از کودکان گفت ما نماینده کودکان سر پل ذهاب هستیم و نیازمند نیستیم بلکه فقط سرپناهی می خواهیم که بتوانیم کار کرده و تلاش کنیم.

 

قسمت بیست و پنجم برنامه ماه عسل 97,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

 

 

mizanonline.com
  • 11
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
با سلام اینجانب سمیراگوشبرانی دارای دو فرزند که هشت سال است که دچار بیماری RP شده ام واز هر دو چشم خیلی کم بینا شده ام که حتی قادربه دیدن فرزندانم نیستم واز شما خواهشمندم که دراین امر خدا پسندانه مرا یاری کنید که هزینه عمل پروتز بنده ۷۰۰میلیون تومان است که از عهده من خارج است ولطفا به من کمک کنید باکمال تشکر از آقای احسان علیخانی
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش