جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۲۹ - ۰۹ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۱۷۳۶
رادیو و تلویزیون

کلیشه‌ها و اتفاقات پایان‌بندی سریال «ستایش» چه بود؟

قهرمان‌بازی‌های فردوس‌لی و ازدواج‌های پیاپی

سریال ستایش 3,اخبار صدا وسیما,خبرهای صدا وسیما,رادیو و تلویزیون

فصل سوم سریال پرسروصدای «ستایش» سه‌شنبه‌شب پس از پخش ۳۹ قسمت، به پایان رسید و دیگر ماجرای ناتمامی برای ادامه آن باقی نمانده است. این سریال از همان ابتدا با اتفاقات عجیبی همراه بود، مانند جوان بودن چهره «ستایش» و نحوه نمایش شخصیت «صابر» که بازیگر آن مهاجرت کرده بود؛ اتفاقاتی که همراه با محتوای عامه‌پسند سریال، سهم زیادی در دیده شدن سریال هم داشت. امروز به بهانه پخش آخرین قسمت این مجموعه، درباره پایان بندی سریال «ستایش» نوشته‌ایم.

پایان قصه با ازدواج

«ازدواج» دیگر تقریباً به اتفاق جدانشدنی سریال‌های ایرانی تبدیل شده و در پایان هر سریالی با هر ژانری، باید شاهد یک مراسم عروسی یا ازدواج باشیم. در قسمت‌های پایانی مجموعه «ستایش» هم مانند بسیاری از آن سریال‌ها، دو کاراکتر اصلی سریال یعنی «حشمت فردوس» و «ستایش»، به ترتیب با «خانم بزرگ» و «مهدی» ازدواج کردند و تنها شخصیت‌هایی که مجرد باقی ماندند «محمد» و «خانم مظفری» بودند! البته اگر ماجرای علاقه «محمد» به «لیلا» دختر «انیس» را که در فصل ۲ دیده بودیم، در فصل سوم پیگیری می‌شد، شاهد یک ازدواج دیگر نیز بودیم.

سرنوشت قابل‌ پیش‌بینی ‌بدها و خوب‌ها

در قسمت پایانی سریال، همان طور که پیش‌بینی می‌شد، مانند بسیاری از سریال‌های ایرانی که در تلویزیون دیده‌ایم، شخصیت‌های منفی قصه مجازات شدند، آدم‌های سفید قصه هم پاداش خوبی‌های شان را گرفتند و به آرامش رسیدند. «پری‌سیما» و «حمید» که همه قتل‌ها زیر سر آن‌ها بود با مرگ و زندانی شدن به سزای اعمال‌شان رسیدند. شخصیت‌های منفی دیگر مانند «انیس» و «صفایی» نیز که آن‌قدر سیاه نبودند که ظرفیت اصلاح شدن نداشته باشند، هرکدام بابت کارهای بدی که انجام داده بودند به نوعی تنبیه و پشیمان شدند. «حشمت» هم به عنوان شخصیت مثبت قصه، دوباره کار و ثروتش را به دست آورد و زندگی جدیدی تشکیل داد.

بخشش و آشتی

یکی دیگر از آن کلیشه‌های معروف پایان‌بندی که در سریال «ستایش» دیدیم، بخشش شخصیت‌های منفی توسط آدم‌های خوب داستان و آشتی کردن بود. «حشمت» از «زیور» که در توطئه قتل او همکاری کرده بود، هیچ شکایتی نداشت و حتی از «صفایی» که در بالا کشیدن اموالش دست داشت، شکایت که نکرد هیچ بلکه بابت مرگ دخترش با او همدردی کرد و اتفاقاً رفتار مهربانانه‌ای با او داشت! «حشمت» با «ستایش» هم که به علت ازدواج دومش با او قهر کرده بود، آشتی کرد و بار دیگر ارتباط خوب و مسالمت‌آمیز میان آن‌ها برقرار شد. در واقع پایان «ستایش» حکم همان جمله «و به خوبی و خوشی در کنار یکدیگر زندگی کردند» را داشت که آخر کتاب‌های قصه می‌خواندیم.

مرگ کاریکاتوری «پری‌سیما»

نحوه کشته شدن «پری‌سیما» به دست پدرش، یکی از اتفاقات عجیب و غیرقابل باور پایان «ستایش» بود. در سکانسی از قسمت ۳۸ دیدیم که «پری‌سیما» متوجه می‌شود «انیس» به «فردوس» خبر داده که قصد دارند او را بکشند، به همین دلیل عصبانی می‌شود و تصمیم می‌گیرد «انیس» را خفه کند. «صفایی» که قبلاً درباره کشتن خواهرش به «پری‌سیما» هشدار داده بود، در حالی که دارو مصرف کرده بود و حتی نمی‌توانست از پله‌ها درست پایین بیاید، اسلحه‌اش را برمی‌دارد که خودش را بکشد و از این طریق توجه او را جلب کند تا دست از سر «انیس» بردارد، اما اسلحه به طور ناخواسته، ناگهان درست به سمت قلب دخترش شلیک می‌شود! حالا بماند که اصلاً «پری‌سیما» به صورت نیم‌رخ ایستاده بود و معلوم نیست در این شرایط چطور اسلحه مستقیم به سوی قلبش نشانه رفت! غیرمنطقی بودن این اتفاق واکنش‌های طنز و انتقادآمیز مخاطبان را به دنبال داشت.

قهرمان‌بازی‌های فردوس‌لی

قهرمان‌‌بازی‌های «حشمت فردوس» هم در لحظه رویارویی با قاتلانش، از اتفاقات خنده‌دار و عجیب قسمت ۳۸ بود. در حالی که «فردوس» توسط «حمید» و چند نفر دیگر که چاقو در دست داشتند، محاصره شده بود، توانست با یک زنجیر، به سبک فیلم‌های هندی «حمید» را از پای درآورد و بعد هم با کمک نیروهای پلیس از مهلکه جان سالم به در ببرد! بعضی از کاربران شبکه‌های اجتماعی قهرمان‌بازی «فردوس» را در این سکانس، به مبارزات «بروس‌لی» تشبیه کردند و آن را دستمایه شوخی‌های خود قرار دادند.

مائده کاشیان   

khorasannews.com
  • 35
  • -4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش