سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۳۸ - ۱۶ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۳۸۴۶
کتاب، شعر و ادب

درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد مجموعه شعر جدید سپیده‌ نیک‌ رو;

سپیده‌ نیک‌ رو: آقایان منتقد زنانه‌سنج‌ نویسی اختراع کرده‌اند!

سپیده‌ نیک‌ رو,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات
سال یک‌هزار و سیصد و شصت و سه، در تهران به دنیا آمده است. او دانش‌آموخته کارشناسی ارشد ادبیات است. با وی درباره مجموعه شعر «درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد»، گفت‌وگو کردیم. این کتاب را نشر چشمه منتشر کرده است.

به گزارش ایران،این شاعر جوان معتقد است: «نیازی نمی‌بینم وجوه زنانه را در وجودم پر رنگ‌تر از آن چیزی که هست به نمایش بگذارم. مرسوم است که امروزه منتقدان میزان زنانگی را می‌سنجند. در شعرها واژه‌های ویژه و احساس‌های ویژه زنانه نام گرفته‌اند. شاید یک‌جور «زنانه‌سنج» اختراع شده و بر اساس آن به شعر زنان نمره می‌دهند. من این نگاه و این اجبار را بر گُرده‌ام احساس می‌کنم اما لزومی نمی‌بینم به آن تن بدهم.» گفت و گو با این شاعر جوان را بخوانید.

 

«درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد» در سه فصل تدوین شده است، مبنای تفکیک شعر‌ها چه بود؟

هنگام جمع‌آوری و ویرایش شعرها بنا به دوره‌های زمانی و ماهیت شعرها تصمیم گرفتم شعرها را در سه فصل گوناگون تقسیم‌بندی کنم. فصل نخست که «درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد» نام دارد حاصل نگرش من به هستی و کلان‌روایت‌هایی چون مرگ است. این فصل در واقع نگاهی به تقابل منِ درونی انسان در برابر پدیده‌هاست و به دلیل اتفاق‌های تاریخی که در دوره زمانی سرایش شعرها به وقوع پیوسته پدیده‌های بیرونی اغلب در فضایی میان مرگ و زندگی معلق‌اند و روایت شعرها اغلب روایتی در میان دو سکوت است.

 

یعنی شعر، ناگهان از وسط ماجرا شروع می‌شود تکه‌ای از ماجرا را به تصویر می‌کشد و بعد پایان می‌یابد بی‌آنکه روایت تمام شده باشد. البته این خصوصیت در بعضی شعرها پر رنگ‌تر است و در بعضی نه. فصل دوم «برای دوست داشتنت برمی‌گردم» چنان‌که از نامش پیداست حاصل ارتباط و تقابل من با دیگری است و موضوع و ماهیت شعرها به رابطه‌ای انسانی منوط است. حضور دوم شخص مفرد در این فصل بیش از فصل قبلی است و این دوم شخص همه جا جایگاه معشوق را دارد. روایت‌های بخش دوم با وجود شباهت نسبت به فصل اول، کمتر تصویر محور هستند و از لحاظ موسیقی اغلب بافت ملایم‌تری دارند. فصل سوم «خورشید از نام کوچک من حرف می‌زند» در واقع شعرهای کوتاه هایکو مانند هستند که از نظر نوع تخیل و تصاویر مشابه فصل اول است اما از نظر  فرم، فشرده‌تر و کوتاه‌تر هستند.

 

بر خلاف عنوان کتاب «درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد» غالب شعر‌های این مجموعه اجرای ساده‌ای دارد دلیل انتخاب این عنوان، چه بود؟

عنوان کتاب، گویای نحوه اجرای شعرهاست اول اینکه عنوان «درخت سؤال نمی‌کند، می‌افتد» حاوی چند گزاره است که ساده‌ترین آنها، تشخص یافتن درخت است. مانند بیش‌تر پدیده‌های طبیعی که در مجموعه زنده شده‌اند و مثل بیش‌تر آنها نماد چیزهایی غیر از خودش است. دوم اینکه معنای این گزاره، بدیهی است اما جذابیت آن این است که نخستین بار است که به این شکل به آن توجه شده،

 

بدیهی است که درخت سؤال نمی‌کند. بدیهی است که می‌افتد. در برابر چه؟ حالا خواننده مجبور است به این‌ها فکر کند. در شعرها هم همین اتفاق می‌افتد. در شعر نخست، نخستین گزاره این است «آیا به چشم سقف/ من بیش‌تر از کله‌ای که راه می‌رود هستم؟» به خودی خود حرف تازه‌ای نیست اما مفهوم و زاویه دید جدیدی است و فکر می‌کنم این وحدت فرم و محتوا در نام و خودِ مجموعه وجود دارد. پیوندهای دیگری هم هست که بیش‌تر مفهومی است و مجال بحث طولانی می‌طلبد که گمان کنم اینجا مجال آن نیست.

 

در فصل نخست مجموعه، عمده شعر‌ها روایت «فقدان» و «فراق» را دستور کار قرار می‌دهد و برخلاف شعر‌های فصل دوم که خرده‌روایت‌هایی از وصال است.

 

این دسته‌ بندی را به این شکل نمی‌پذیرم. فراق در هر دو بخش اول و دوم، با تفاوت‌های معنایی وجود دارد. یعنی این‌طور نیست که در بخش اول اثری از فراق نباشد؛ اما قطعاً شعرهایی که خرده‌روایت‌هایی از وصال دارند در فصل دوم جای گرفته‌اند. تفاوت فراق در بخش اول و دوم از آنجا ناشی می‌شود که فراق بخش اول عمومی‌تر و اجتماعی‌تر است و حتی آنجا که در عرصه یک رابطه رخ می‌دهد بنا به اجباری اجتماعی است. فراق بر اثر مرگ، جنگ، گلوله و... در واقع هدف از بیان آن، بیان فراق نیست بیان آن اجبار است. اما در بخش دوم فراق همان فراق معمول و مرسوم در رابطه‌های انسانی است، تکلیف آن بین دو نفر و گاه در یک «پراید» روشن می‌شود و نقش انتخاب دو نفر در آن پر رنگ‌تر است.

 

بازتاب تجربه‌های زیست زنانه شاعر در این مجموعه بر خلاف بسیاری از شعر‌های زنان چندان پررنگ نیست، وجه انسانی و زنانه شعر‌های مجموعه متعادل است، نظر شما چیست؟

نیازی نمی‌بینم وجوه زنانه را در وجودم پر رنگ‌تر از آن چیزی که هست به نمایش بگذارم. مرسوم است که امروزه منتقدان میزان زنانگی را می‌سنجند در شعرها، واژه‌های ویژه و احساس‌های ویژه زنانه نام گرفته‌اند. شاید یک‌جور «زنانه‌سنج» اختراع شده و بر اساس آن به شعر زنان نمره می‌دهند. من این نگاه و این اجبار را بر گُرده‌ام احساس می‌کنم اما لزومی نمی‌بینم به آن تن بدهم. در اغلب شعرها با دید یک زن و یک انسان نگاه کرده‌ام چون من هر دوی این‌ها هستم.

 

در شعرهای عاشقانه مطمئناً نگاه زنانه پررنگ‌تر است یا در شعرهایی که به مسائل زنانه پرداخته شده مثل برخی شعر‌ها. اما درهمه جا آن احساس و نگاهی که در درونم بوده سروده‌ام و می‌خواهم یادآورم شوم آن‌چه دیگران می‌خواهند از یک زن بشنوند لزوماً آن چیزی نیست که او مایل است بگوید و دیگر اینکه فکر و ذهن و عشق هیچ دو زنی شبیه به هم نیست مثل اثر انگشت هیچ دو انسانی. بنابراین گمان می‌کنم در این تصور که نگاه زنانه چیست و شعر زنان چه مایه باید تحت تأثیر عادات شکل یافته باشد نیاز به بازنگری دارد و ممکن است این نوع نگاه هم تحت تأثیر اجبار جامعه شکل گرفته باشد.

 

گاه برخی از شعر‌ها بویژه در فصل نخست، با ضعف تألیف روبه‌رواست و می‌توانست در این مجموعه نباشد، نظر شما چیست؟

در ویرایش مجموعه، وسواس زیادی به خرج داده‌ام و تا آنجا که شده شعرهای ضعیف را حذف کرده‌ام. شاید هم‌عرض این مجموعه می‌توانستم دو مجموعه دیگر چاپ کنم اما قطعاً نه در این سطح. بیش‌تر شعرها هم از لحاظ محتوا و تخیل ویژگی‌های بارزی داشته‌اند اما از لحاظ فرم اجرا دچار اشکال بوده‌اند و نیاز به بازنگری جدی داشته‌اند فعلاً آنها را کنار گذاشتم. با توجه به این‌ها نمی‌توانم بدون مصداق مشخص، ضعف تألیف را بپذیرم.

 

تنهایی‌ و مرگ از موتیف‌های پربسامد در شعر‌های شماست و در عین‌حال فضای عمومی شعر‌ها مأیوسانه نیست، نظر شما چیست؟

حضور پر رنگ مرگ در این مجموعه جدا از اینکه به هر حال همه ما با اندیشه مرگ رو‌به‌رو هستیم و جدا از وقایعی که سایه سنگین مرگ را در این سال‌ها بر سر ما گسترده بود و قطعاً بر مجموعه اثر گذاشته است؛ تا حدودی هم بر می‌گردد به مرگ پدرم. نخستین‌بار بود که مرگ این‌قدرسایه‌‌ به‌ سایه کنارم ایستاده بود و هنوز به آن فکر می‌کنم. رفتنِ ما گاهی غمگین‌کننده است اما مأیوسم نمی‌کند.

 

گمان می‌کنم تا آنجا که می‌توانیم باید زنده بمانیم و زندگی کنیم. این چیزی است که ازحضور سایه‌به‌سایه مرگ یاد گرفته‌ام. در بیشتر شعرها هم هر جا سخن از مرگ است از زندگی هم هست. البته اغلب در قالب نمادهایی مثل ماهی یا آب و... دیگر اینکه تصویر مرگ خیلی خشن و سخت نیست.

 

در مورد تنهایی هم باید بگویم جنس تنهایی در این شعرها بیشتر تنهایی حاصل از ندیده شدن است. مثل آنچه در «چهارگانه حرف نزدن» می‌خوانید که اتفاقاً مخاطب‌های زیادی داشته‌است و گمان می‌کنم علت آن، تجربه‌های مشابهی است که حاصل کمبود وقت و سرعت و شتاب جهان معاصر است. انگار اغلب آدم‌ها دیگر وقت ندارند در چشم‌های هم نگاه کنند و حرف‌های همدیگر را بشنوند.

 

در این مجموعه از پیش گرفتن، فرآیندهای پیچیده برای شعر‌ها و استفاده از تخیلی پیچیده، انتخاب زاویه‌ دیدهای متفاوت و استفاده از ایده‌های روایی متنوع تن زده‌اید، آیا برای اینکه مجموعه‌ای از شعر‌های ساده و همه فهم ارائه کنید، تن زدید؟

در سؤال‌ها چند چیز را با هم بیان کرده‌اید که لازم می‌بینم برای پاسخگویی روشن آنها را از هم جدا کنم. فرآیندهای پیچیده برای شعرها، دیگر استفاده از تخیل پیچیده، نکته بعد انتخاب زاویه دید متفاوت و استفاده از ایده‌های روایی متفاوت. در مورد موضوع اول نظر شما درست است.

 

نیازی ندیدم فرآیندهای پیچیده‌ای اتخاذ کنم. این نگرش من است و اصولاً معتقد به فرآیندهای پیچیده نیستم. در مجموعه جدیدم که در سال‌جاری به بازار خواهد آمد در فرم‌ها تغییرهای زیادی در جهت موسیقی بیش‌تر در شعرها دارم و پس از عرضه قابل نقد است اما در آنها هم علاقه به فرآیندهای پیچیده نداشته‌ام. البته باید بگویم تا امروز، چون در طول زمان همه چیز قابل تغییر است.

 

دوم در مورد تخیل پیچیده گمان می‌کنم اگر پیچیده را به تخیل دور از دسترس یا تازه و بدیع معنا کنیم؛ می‌شود این مجموعه را از این نظر قابل تأمل دانست اما اگر منظور از پیچیده، غامض و غیرقابل فهم باشد که قطعاً این مجموعه از این نوع پیچیده‌ پنداری بری است.

 

و اما موضوع سوم وانتخاب زاویه دید متفاوت که می‌شود با مثال، زوایای دید را در شعرها بررسی کرد و انواعی در مجموعه دارد که نیاز به دسته‌بندی و بررسی دارد و در فرصتی مناسب می‌شود جداگانه به آن پرداخت. در مورد موضوع چهارم «ایده‌های روایی متفاوت» باید گفت. درمجموعه ایده‌های روایی متفاوت شکل گرفته ‌است اما اینکه این ایده‌ها را به شکل روایت‌های تو‌در‌تو به کار نبرده‌ام و علت همه این‌ها البته علاقه به همه‌ فهم بودن نیست.

 

البته همین‌جا بگویم لزوماً همه‌ فهم‌بودن را اگر همراه با ایجاد تعابیر متفاوت در اذهان مختلف بنا به ظرفیت‌های ذهنی مختلف باشد عیب نمی‌دانم؛ اما گمان می‌کنم در توضیح نوع روایت‌ها باید بگویم این شعرها بیش‌تر داستان‌واره‌هایی استعاره‌ محور هستند که تصویر، تخیل، استعاره، نماد، شخصیت‌ها، صحنه و گاهی زاویه‌دید متفاوت را در اختیار یک روایت گسترش‌پذیر قرار می‌دهند.

حسن همایون

 

 

 

  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه

انواع ضرب المثل درباره امانت داری ضرب المثل ها ابزار ارزشمندی برای انتقال مفاهیم مهم اجتماعی و اخلاقی به نسل های بعدی هستند. انواع ضرب المثل درباره امانت داری نیز از این قاعده مستثنی نیستند و طی قرن ها، اهمیت حفظ امانت و درستی در روابط انسانی را به ما گوشزد کرده اند.

...[ادامه]
ویژه سرپوش