چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۲۵ - ۱۷ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۳۶۷۸
کتاب، شعر و ادب

زنده‌ها و مرده‌ها در برزخ

جایزه داستان مازندران,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

نخستین دوره جایزه داستان مازندران با محوریت داستان کوتاه به پایان رسید و برنده‌های خود را شناخت. در این دوره از مجموع ۶۰ مجموعه‌داستان منتشرشده، ۱۲ مجموعه‌داستان به مرحله نهایی راه یافتند که درنهایت سه مجموعه‌داستان توانستند جایزه کتاب اول تا سوم را از آن خود کنند: کیهان خانجانی با «یحیای زاینده‌رود»، میترا معینی با «آقای چنار با من ازدواج ‌می‌کنی؟»، و محمود رضایی با «پشت فرودگاه». داوری این دوره از جایزه را محمدرضا صفدری، آرش آذرپناه، منصور علیمرادی، احمد ابوالفتحی و انوشه منادی بر عهده داشتند. کتاب اول جایزه داستان مازندران درحالی به کیهان خانجانی (۱۳۵۲-رشت) رسید که او طی یک سال اخیر توانسته با هر دو کتابش موفقیت‌های چشمگیری به دست بیاورد.

«بند محکومین» جایزه احمود را در سال ۹۷ از آن خود کرد و به مرحله نهایی جایزه مهرگان ادب و هفت‌اقلیم نیز راه یافت و مجموعه‌داستان «یحیای زاینده‌رود» هم توانست کتاب اول جایزه داستان مازندران را از آن خود کند. آنچه می‌خوانید نگاهی است به مجموعه‌داستان «یحیای زاینده‌رود» به مناسبت برگزیده‌شدن آن در جایزه داستان مازندران.

کتاب «يحياي زاينده‌رود» شامل هفت داستان کوتاه است؛ هرچند که تعداد اصلي داستان‌ها در ابتدا پانزده ‌تا عنوان شده، ولي به گزارش برخي خبرگزاري‌ها، هشت داستان از اين مجموعه غيرقابل چاپ عنوان شده است! درهرصورت، همين تعداد باقي‌مانده از داستان‌ها نيز غنيمتي است؛ چنانچه توانست در نخستين دوره جايزه داستان مازندران، کتاب اول را به خود اختصاص دهد. نکته‌ مهمي که در مورد اين مجموعه وجود دارد، اين است که هر يک از داستان‌هاي اين مجموعه را درعين استقلال در قصه، فرم و ساختار بايد ادامه‌اي براي داستان بعدي نيز درنظر گرفت.

اين روند نه‌تنها در مفهوم بلکه در سير زماني داستان‌ها نيز صادق است؛ بنابراين ترتيب چيدمان داستان‌ها، نه‌تنها اتفاقي نيستند، بلکه کاملا مهندسي‌شده و با تفکر عميق نويسنده نسبت به ماهيت داستان‌ها شکل گرفته است.

در داستان اول يعني «روضه‌الشهدا» نويسنده با تغيير زاويه‌ ‌ديد ميان راوي کودک و داناي کل و همچنين پل کلامي «...که ناگاه شب شد»، دست به يک بازي زماني موازي مي‌زند. از ديگر تفاوت‌هاي اين دو بازه‌ زماني، باغ خوفناکي است که قرار است تبديل به پارک شود. بنابراين در بازه‌هاي زماني اول از لفظ «باغ» استفاده مي‌شود و در بازه‌هاي زماني دوم، براي همان مکان از لفظ «پارک» استفاده مي‌شود.

اين تغيير لفظ (درمورد يک واحد مکني) همچنين در محتوا به مخاطب کمک مي‌کند تا متوجه تحقق آرزوي بچه‌هاي محله براي تبديل باغ به پارکي براي بازي بشود. گرچه همان‌طور که در قصه از طرف بزرگ‌ترها حدس زده مي‌شود، اين آباداني ظاهري اين‌قدر دير اتفاق مي‌افتد که ديگر از سن بازي بچه‌ها گذشته! و سرانجام پارک نه جايي براي بازي، که گوري مي‌شود براي بچه‌هاي ديروز! در اين داستان ما نه با زندگي يک شخص، بلکه با سرگذشت زندگي سه نفري همراهيم که هرکدام نماينده‌ بخشي از جامعه‌ زمان خود هستند. به لحاظ زمان تقويمي هم، اتفاقي که در پارک رخ مي‌دهد، ارجاعي‌ است به دهه‌‌اي در سي سال گذشته که شايد تا امروز کمتر به آن پرداخته شده باشد. همچنين نام اين داستان بخشي از بار معنايي را به دوش مي‌کشد که تاثير به‌سزايي در فهم محتوايي داستان دارد.

در داستان دوم يعني «پونه» با جزييات بيشتري از سرنوشت «دانشجو» يا به‌طور اختصاصي‌تر «دختر دانشجو» در داستان‌هاي کيهان خانجاني آشنا مي‌شويم. گويا که دورنماي داستان اول، حالا نزديک‌تر مي‌شود. اين داستان، با راوي داناي کلي روايت مي‌شود که وابسته به زاويه‌ ديد مادر است. درواقع نويسنده با اين انتخاب هوشمندانه دو هدف را دنبال کرده. اول اينکه با انتخاب‌نکردن مادر به‌عنوان راوي، داستان را از ورطه‌ زياده‌گويي‌هاي احساسي رهانده و به آن شکل مرثيه‌سرايي نداده است. دوم اينکه با دخيل‌کردن زاويه‌ديد مادر در روايت، تاثير حسي لازم را به داستان و متعاقب آن به خواننده القا کرده است.

داستان بعدي، «روشناي يلداشبان» است که ظاهرا در ژانر فانتزي نوشته شده، منتها اين انتخاب به‌دليل تنوع ژانر يا ويژگي‌هاي زيبايي‌شناختي آن نيست، بلکه انتخابي ا‌ست به شدت در خدمت معناي تلويحي داستان. زبان خاص نويسنده نيز در اين داستان بيش از داستان‌هاي ديگر نمود پيدا کرده و سبک روايت توصيف و صحنه‌ها به انحصار نويسنده در‌آمده است. «روشناي يلداشبان» به‌عنوان يک داستان مستقل، نسبت به سرنوشت شخصيت‌هاي غايبش تعليق نيز ايجاد مي‌کند. ولي با توجه به پيش‌زمينه‌اي که داستان‌هاي قبلي در ذهن مخاطب ايجاد کرده و سرنوشت‌هاي مشابه در داستان‌هاي قبلي، اين تعليق پررنگ از کار درنمي‌آيد. گرچه با تمهيد ساختار اپيزوديک به‌هم‌ريخته از سوي نويسنده، خواننده به‌نوعي غافلگيري و مکاشفه در ذات داستان مي‌رسد.

در داستان «قصه به‌سر نمي‌رسد» راوي شاهدي داستان را روايت مي‌کند که در جاي درست و منطقي نسبت به ماجرا ايستاده است. اين داستان يک زمينه‌ با ماجرايي عاشقانه دارد. عشقي که به‌ظاهر با بي‌وفايي دختري کُرد به نام ژينا نافرجام مي‌ماند. در اين داستان براي پي‌بردن به اصل ماجرا بايد گفتار و رفتار شخصيت‌ها را مثل تکه‌هاي يک پازل کنار هم چيد. گفته‌هاي مادر، خاطرات راوي (که در آن زمان کودک بوده) و سکوت جانبداراصنه و شک‌برانگيز پدر همه ‌و همه ضدونقيض‌هايي هستند که مي‌توان از خلال آن، حقيقت را درمورد سرنوشت ژينا حدس زد. و متعاقب آن به پس‌زمينه‌ اجتماعي-سياسي داستان رسيد.

داستان «پلنگ مهتابي تاريک» را شايد بتوان به نوعي سرگذشت راوي داستان اول يعني «روضه‌الشهدا» دانست. گرچه داستان بدون وابستگي به کليت مجموعه هم به‌طور مستقل روي پاي خود ايستاده. در اين داستان، همچنان که از نام آن و پاراگراف اول مي‌شود نتيجه گرفت، سرگذشت کسي را مي‌خوانيم که تاوان قرارنگرفتن در مکان و زمان نادرست را مي‌دهد.

در داستان «به استناد پاسگاه» کل ماجرا در پاسگاه اتفاق مي‌افتد و نويسنده از پتانسيل اين دگرجا براي فضاسازي داستانش به‌خوبي بهره برده است. از طرفي پاسگاه را مي‌شود استعاره‌اي از کليت جامعه درنظر گرفت و حاضران در آن را اقشار مختلف آدم‌هاي جامعه دانست. به‌همين دليل است که در اين داستان به جاي قصه‌ فردي، با قصه جمعي افراد حاضر در پاسگاه مواجهيم. تقويم زماني ماجرا هم با شيوه‌ مخصوص نويسنده، به‌طور غيرمستقيم بيان مي‌شود. با توجه به اخبار راديويي که در داستان آمده، تلفن همراه راوي يا اشاره‌ پيرزني که در جست‌وجوي نوه‌اش آمده، به دخيلي که به‌ دست نوه‌ دانشجويش است، متوجه زمان ماجرا مي‌شويم و نيز پي مي‌بريم نسبت به داستان اول به زمان ‌حال نزديک‌تر شده‌ايم و ماجرا مربوط به يک دهه قبل است.

و اما «يحياي زاينده‌رود»؛ داستاني که نام کتاب نيز از آن گرفته شده و در بدو امر ناخودآگاه را سمت يحياي تعميد‌دهنده مي‌برد. از واگويه‌هاي شخصيت مرد، متوجه مي‌شويم که او و همسرش صاحب فرزند نمي‌شوند تا زماني‌که بالاخره، نطفه‌اي جان مي‌گيرد و کمي زودتر از موعد به‌دنيا مي‌آيد. نام اين نوزاد را «يحيا» مي‌گذارند. تا اينجا، ماجرا بي‌شباهت به داستان زکرياي نبي و تولد يحيا نيست. اما اين يحيا بيش از يک روز زنده نمي‌ماند! گويا که با مرگش به نام يحيا طعنه ‌مي‌زند؛ چراکه اين نام، مفاهيمي چون زندگي و نجات‌بخشي را دربردارد.

و زاينده‌رودي که پدر، يحياي مرده را به ديدن آن مي‌برد هم مي‌تواند به نوعي طعنه و اشارتي به رود اُردن باشد و هم به تمسخرگرفتن مفهوم زايندگي و جاري‌بودن. نام و محتواي متناقض اين داستان شايد بي‌شباهت به نام داستان «سنگر و قمقمه‌هاي خالي» از بهرام صادقي نباشد. از لحاظ محتوا هم در داستان بهرام صادقي با مرگ نوزادها مواجهيم و اعتراف پدرها در هردو داستان به اينکه، درصورت زنده‌ماندن هم سرنوشت خوبي در انتظار فرزندانشان نبود.

سرنوشتي که نويسنده‌ «يحياي زاينده‌رود» در داستان‌هاي پيشتر از آن گفته و در اين داستان به آن اشاره مي‌کند.

در يک نگاه کلي، خوب است به جغرافياي داستان‌هاي خانجاني نيز توجه کنيم. داستان‌هاي اين مجموعه، اغلب در رشت اتفاق مي‌افتد. پرسشي که پيش مي‌آيد اين است که آيا نويسنده قصد نوشتن داستان‌ اقليمي داشته؟ بايد گفت، مولفه‌هاي محتوايي و تاريخ اجتماعي-سياسي داستان‌ها اين‌قدر پررنگ هستند که هدف نويسنده را به فراتر از معرفي جغرافياي فرهنگي مي‌برد. و به‌نظر مي‌رسد انتخاب رشت يا اصفهان به‌عنوان «شهرداستاني» براي روايت ماجراها در بستر اين شهرها صورت گرفته. آن هم به‌دليل تجربه‌ زيستي و آشنايي که نويسنده با اين شهرها دارد.

به‌عنوان نکته پاياني بايد به مهارت نويسنده در نشان‌دادن به جاي بيان مستقيم اشاره کرد. هم‌چنان که در کل کتاب حرفي از گلوله و تفنگ نمي‌زند، اما با نشان‌دادن تن سوراخ‌سوراخ شخصيت‌ها و خون دلمه‌بسته‌شان آن را نشان مي‌دهد. يا تنها اشارتي با بار معنايي سنگين، به سايه‌اي که روي نقشه افتاده (در داستان «به ‌استناد پاسگاه»)، به‌جاي سطرها توضيح‌دادن. در داستان «قصه به‌سر نمي‌رسد» نيز به‌جاي اشاره به گرايش و عضويت ژينا، با نشان‌دادن و توصيف لباس‌هايش اين گره براي خواننده باز مي‌شود. زمان‌هاي تقويمي در تمام داستان‌ها نيز (همانطور که پيشتر گفته شد) با فضاسازي و اشاره‌هاي غيرمستقيم بيان مي‌شوند. اين ويژگي علاوه بر اينکه لذت مکاشفه را براي خواننده به‌همراه دارد، اين حقيقت را هم بيان مي‌کند که نويسنده در سبک داستان‌گويي خود، مخاطبش را هوشمند مي‌بيند.

نیلوفر اجری

armanmeli.ir
  • 14
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش