جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۵۴ - ۲۲ آذر ۱۴۰۰ کد خبر: ۱۴۰۰۰۹۲۱۲۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

انتقاد غلامحسین لطفی از انتشار عکسش در اینستاگرام/ می‌توانم از آنها شکایت کنم

غلامحسین لطفی,هنرمند پیشکسوت
غلامحسین لطفی ـ هنرمند پیشکسوت کشورمان که سال هاست در قاب تلویزیون دیده نمی شود ـ دلیل این غیبت طولانی را اینگونه تعبیر می کند، عده ای از ما قدیمی ها دیگر تمایلی به کار کردن نداریم چراکه نه دستمزد خوب می دهند و نه نقش های خوبی برای ما وجود دارد. او در عین حال در بخشی از صحبت هایش چنین می گوید: لابد دیگر نیازی به ما ندارند که نیستیم، وگرنه ما مخلص مردمیم و عاشق مردم کشورمان هستیم.

غلامحسین لطفی با اینکه از به کار بردن واژه «کنار گذاشته شدن» در قبال برخی هنرمندان دلخور است، در عین حال با لحنی مهربان ادامه می دهد، «ما هنور هم می توانیم کار کنیم، فقط کمی پا به سن گذاشته ایم.»

آنچه در ادامه می خوانید مشروح گفت و گو با غلامحسین لطفی، هنرمند باسابقه کشورمان است:

ـ آقای لطفی خیلی وقت است در تلویزیون نیستید؛ چرا؟ هنوز در شهر قزوین سکونت دارید؟

بله، هنوز در قزوین زندگی می کنم. اینکه آدم ها پیدایشان نیست لابد یک عده نمی‌خواهند که آدم پیدایش باشد، وگرنه هنرپیشه یا کارگردان همیشه باید فعالیت داشته باشد. من زمانی روزی سه فیلم سینمایی بازی می کردم و همه منتظرم بودند، اینکه الان نیستم خواسته من نیست.

ـ مدتی است برخی از هنرمندان تلویزیون به حاشیه کشیده شده اند و دیگر حضور ندارند؛ شما نظرتان در این زمینه چیست؟

لازم می دانم اول این توضیح را بدهم که من شب ها که صفحه شخصی ام را چک می کنم، صفحه ای به نام هنرپیشه هایی که کنار گذاشته شده اند، تشکیل شده که در آن اسم من هم هست، من می‌خواهم بگویم آقا، خانم یا موسسه‌ای که عکس‌های ما را می گذارید، شما کاملاً اشتباه می‌کنید، ما را کنار نگذاشته اند، ما خودمان کار نمی کنیم. هنرمندی مثل آقای کاویانی بنده خدا بیمار است و نمی تواند کار کند یا شاید هم اصلا به ایشان مراجعه نمی‌کنید که کار کند، چرا می‌گویید به ما توجه نمی شود؟! خیر، آدم هایی که قرار است به ما توجه کنند، به صراحت می گویم که انگشت کوچک دست من هم نمی شوند، چه به لحاظ شخصیتی، کاری، فکری و بقیه مسائل؛ بنابراین آنها بلد نیستند مرا کنار بگذارند نه اینکه نمی‌خواهند، اصلا کنار بگذارند، برایم اهمیتی ندارد. من خودم نمی خواهم کار کنم چون شرایط، شرایط خوبی نیست.

ـ چرا مانند گذشته تمایل چندانی به کار کردن ندارید؟ به شرایط تلویزیون برمی گردد یا یک نگاه شخصی است؟

نه دستمزد خوب می دهند و نه نقش های خوبی برای ما وجود دارد. من جزو هنرپیشه هایی هستم که تا نقشم را دوست نداشته باشم، به هر قیمتی قبول نمی‌کنم و اقدام به بازی نمی‌کنم. حتی اگر بگویند دقیقه ای ۱۰۰ میلیارد می‌دهیم اما نقشی که تکست (متن) نداری را بازی کن، اگر از گرسنگی بمیرم هم این کار را نمی‌کنم و هرگز قبول نمی کنم. آنجا که عکس های ما را می گذارند و از ما به عنوان هنرمندان کنار گذاشته شده یاد می کنند، از ما اجازه نگرفته اند و من می توانم از آنها شکایت کنم. افرادی مثل آقای الماسی و آقای کاویانی هم اسمشان مثل من در آن صفحه هست. مردم هم آگاهی ندارند، نگاه می‌کنند و دلشان به حال ما می سوزد و فکر می‌کنند ما بدبختیم و یک عده ما را کنار گذاشته اند و ما طرد شده ایم. خیر، ما نه بدبخت هستیم و نه کسی می‌تواند ما را کنار بگذارد. هیچکس حق ندارد ما را کنار بگذارد، اینکه می گویند ما کنار گذاشته شده ایم به روحیه آدم ها برمی‌خورد. این کارها درست نیست. مثلا شبکه‌ای مثل آی فیلم چطور پربیننده ترین شبکه ایرانی می شود؟ چون سریال های قدیمی امثال ما هنرمندان را پخش می‌کند و به خاطر همین است که بهترین شبکه شناخته می شود.

ـ شما دقیقا چند سال است که برای تلویزیون کار نکرده اید، آیا هنوز پیشنهادهایی به شما می شود؟

پنج، شش سال است که برای تلویزیون کار نکرده ام. بله هنوز به من پیشنهاد می‌شود، حتی در همین یک سال گذشته شاید بگویم حداقل ۲۰ پیشنهاد از سوی تهیه کننده و کارگردان های مختلف داشتم اما یا از داستان خوشم نمی‌آید یا نقش و اینکه اکثرا از من نقش کوتاه می‌خواهند! من دیگر نقش کوتاه بازی نمی‌کنم. دیگر از من گذشت. من ۷۰ سالم را رد کرده ام، برای چه باید نقش ۱۰ دقیقه ای در یک سریال ۲۰ قسمتی بازی کنم؟! آن زمان که نقش‌های کوتاه را بازی می‌کردم می خواستم بگویم برای من هنرمند نقش کوتاه و بلند فرقی ندارد اما دیگر بس است. قرار نیست همان طور در نقش‌های کوتاه بمانیم. من در سریالی مثل «خانه به دوش» یکی از نقش های اصلی داستان بودم، الان بیایم نقش ۵ دقیقه ای بازی کنم که چه اتفاقی بیفتد؟ دوم اینکه هنوز دستمزدهای ۳۰ سال پیش را به من پیشنهاد می دهند! چرا؟ 

ـ اگر شرایط آن طور که می خواهید بشود، باز هم به تلویزیون برمی گردید؟

بله، حتما می آیم. مردم به من لطف دارند، نقش و کار خوب باشد، چرا نیایم. متاسفانه دیگر پشت صحنه ها هم خوب نیست و منِ هنرمند آزار می بینم. من مدت هاست از پشت صحنه کارها لذت نمی‌برم. یکسری افراد غریبه بی ادب و بلا نسبت بعضی از دوستان، لات و لوت آمده‌اند که مال این کار نیستند و من هنرمند اصلا از کارم لذت نمی برم. آن زمانی که من روزی دو فیلم بازی می‌کردم شب قبل از فیلمبرداری از شدت خوشحالی خواب نداشتم اما الان معذرت می خواهم حالم بهم می‌خورد که فردا می خواهم سر فیلمبرداری بروم، چرا باید اینطور باشد؟ یکسری اتفاقات پشت صحنه افتاده که من هنرمند زده شده ام. تماشاچی از من هنرمند توقع دارد زمانی که ظاهر می‌شوم کاری بهتر از کار قبلی ام ارائه بدهم، من همیشه در کارهایم سعی کردم بهتر از قبلم باشم؛ البته شاید موفق نبودم اما سعی خودم را کرده ام.

- آقای لطفی به عنوان یک هنرمند پیشکسوت، آیا برای بهتر شدن شرایط پیشنهادی به پیمان جبلی، رئیس فعلی صداوسیما دارید؟

من اصلا ایشان را نمی شناسم و تا به حال ندیده ام. حتما ایشان از دید خودش کارهایی می کند اما باید با هنرمندان به اشتراک بگذارد و از هنرمند بخواهد حرف بزند که متاسفانه مدیران ما اهل این کارها نیستند. به نظرم مهمترین معضل این روزها این است که افرادی که سر کار هستند، مالِ آن کار نیستند. کسی که در عمرش حتی یک فیلم و سریال ندیده است، چطور می تواند قضاوت کند؟ من مخلص آدم های خوب و باتجربه هم هستم و به همه احترام می‌گذارم، ولی یکسری افرادی وارد کار شده‌اند که سر جایشان نیستند. بی تعارف بگوییم، دیگر مثل گذشته مردم پای سریال های تلویزیون نمی نشینند و بیشتر ماهواره تماشا می‌کنند یا همین شبکه آی فیلم را که سریال های قدیمی را پخش می‌کند، دنبال می‌کنند. به عنوان مثال سریالی مثل «خانه به دوش» تاکنون بارها پخش شده و هر بار هم بیننده دارد. در «خانه به دوش» من سعی کردم بهترین بازی‌ام را ارائه بدهم. چرا دیگر ما مثل این سریال ها را نداریم؟

ـ می گویند برخی هنرمندان از صداوسیما و تلویزیون قهر کرده اند، شما چه نظری دارید؟

به نظرم اسمش قهر نیست، بلکه بی اعتنایی است و این بی اعتنایی از قهر بدتر است چون بالاخره قهر، زمانی به آشتی ختم می شود اما بی اعتنایی خیلی زمان می‌برد تا حل شود و آن هم بستگی به روشش دارد؛ وگرنه اگر همین طور ادامه بدهند، ما هم در خانه هایمان نشسته ایم، با مردم کیف می کنیم و هیچ اتفاقی نمی افتد. من عاشق مردمم هستم، هنوز وقتی مرا در خیابان می بینند با من عکس می گیرند، از قدیم ها صحبت می‌کنند که چرا نیستم و من می‌گویم شرایط، شرایط خوبی نیست وگرنه مگر آزار دارم که بازی نکنم. من از با مردم بودن لذت می برم، من وظیفه دارم برای شما مردم کار کنم، مگر چند سال دیگر زنده هستم. ما باید فعالیت داشته باشیم اما وقتی شرایطش نیست، ما چه کار کنیم؟ ما دیده می‌شویم، پس باید ما را خوب ببینند، والسلام.

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش