شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۱:۲۵ - ۱۵ آذر ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۹۱۳۵۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

رابرت داونی جونیور: پدرم در ۶ سالگی به من مواد مخدر داد!

رابرت داونی جونیور,زندگینامه رابرت داونی جونیور
رابرت داونی جونیور تنها ۶ سال داشت که اولین قدم را در مسیر پر فراز و نشیب خود به سمت اعتیاد به مواد مخدر و زندان برداشت.

رابرت داونی جونیور تنها ۶ سال داشت که اولین قدم را در مسیر پر فراز و نشیب خود به سمت اعتیاد به مواد مخدر و زندان برداشت. پدرش او را در حال نوشیدن در یک شب دورهمی در خانه خانوادگی در نیویورک دیده بود. اما به جای اینکه به سرعت مانع از این کار پسر خردسالش شود، به او حشیش داده بود. رویکرد غیرمتعارف رابرت داونی پدر، فیلمساز کالت، به مراقبت از کودکان چنین بود.

رابرت داونی پدر به مراتب کمتر از پسر ستاره هالیوودش که بر شیاطین خود غلبه کرد و به پردرآمدترین بازیگر جهان تبدیل شد شناخته شده است، کارگردانی که در بیشتر عمر خود درگیر مواد مخدر بود.

سال‌ها بعد، او اعتراف کرد که در دادن مواد مخدر به پسر ۶ ساله‌اش یک اشتباه وحشتناک و احمقانه مرتکب شده است. با این حال همانطور که یک مستند جدید نتفلیکس “.Sr” که تولید آن سه سال طول کشیده است، نشان می دهد با سبک تربیتی پر هرج و مرج و غیرمسئولانه او مطابقت داشت.

به گفته داونی جونیور، زندگی خانوادگی او شامل بزرگ شدن در خانواده‌ای بود که در آن همه مواد مخدر مصرف می‌کردند.

مستند “.Sr” جنبه دیگری از زندگی بازیگری عمیقاً آشفته اما با اعتماد به نفس رابرت داونی جونیور را نشان می دهد که در سال ۱۹۹۹ به قاضی گفت که به لطف اینکه پدرش به او مواد مخدر می داد، از ۸ سالگی درگیر شده بود.

در جولای ۲۰۲۱، داونی پدر در سن ۸۵ سالگی بر اثر بیماری پارکینسون درگذشت. اگرچه آنها رابطه عاطفی عمیقی نسبت به یکدیگر نشان می دهند و داونی جونیور از سرزنش مستقیم او اجتناب می کند، نقش پدرش در مشکلات ویرانگر شخصی او بسیار واضح است.

رابرت داونی جونیور در سال ۱۹۶۵ در منهتن، شهر نیویورک به دنیا آمد و در ابتدا در محله نامتعارف گرینویچ ویلج بزرگ شد، جایی که به گفته او در خانه توسط مواد مخدر احاطه شده بود. پدر و مادرش فیلم‌های زیرزمینی می‌ساختند، مادرش السی در هر کاری که شوهرش می‌ساخت بازی می‌کرد.

اگرچه داونی جونیور پدر بر نسلی از فیلمسازان جوان تأثیر گذاشت، فیلم‌های داونی پدر هرگز از نظر تجاری موفقیت‌آمیز نبودند و خانواده دست به دهان در یک اتاق زیر شیروانی و تبدیل‌شده تنگ زندگی می‌کردند.

رابرت جونیور تنها پنج سال داشت که اولین نقش روی پرده را برای پدرش بازی کرد. داونی پدر معمولاً سن رابرت پنج ساله را در دیالوگ های حاوی مطالب مربوط بزرگسالان که برای او نوشته بود، در نظر نمی گرفت.

دو سال بعد، داونی جونیور هفت ساله در یکی دیگر از فیلم های آشفته پدرش ظاهر شد، در این فیلم گلوی او توسط یک واعظ، مسیح وار بریده شد و او مجبور شد شاهد ضرب و شتم وحشیانه مادر خود که در این فیلم نیز نقش آفرینی کرده بود، باشد.

مستند جدید “.Sr” شامل یک کلیپ از یک مصاحبه نادر است که ظاهرا مربوط به دهه ۱۹۹۰ است، که در آن داونی پدر اعتراف می کند: «بسیاری از ما فکر می کردیم که این کار ریاکارانه است که بچه هایمان در مصرف ماری جوانا و چیزهایی از این قبیل شرکت نکنند. این یک حرکت احمقانه از جانب ما بود که آن را با فرزندانمان به اشتراک بگذاریم.»

رابرت داونی جونیور,زندگینامه رابرت داونی جونیور

او در پاسخ به این سوال که آیا تا به حال نگران این بوده که پسرش ممکن است زنده نماند، می گوید: «خیلی وقت ها.»

با گذشت زمان، پیروان این کارگردان توجه استودیوهای بزرگ هالیوود را به خود جلب کرد و خانواده به کالیفرنیا نقل مکان کردند تا او بتواند در سال ۱۹۸۰ یک کمدی به نام Up The Academy بسازد. اما شکست خورد.

داونی جونیور می‌گوید سرانجام، مصرف مواد مخدر تنها راهی شد که پدر آشفته اش می‌دانست چگونه با آن ارتباط برقرار کند. او در مصاحبه‌ای در سال ۱۹۸۸ توضیح داد: «وقتی من و پدرم با هم مواد مخدر مصرف می‌کردیم، مثل این بود که سعی می‌کرد عشقش را به من تنها به روشی که می‌دانست ابراز کند.»

والدین داونی جونیور در سال ۱۹۷۸، زمانی که رابرت ۱۳ ساله بود طلاق گرفتند. او در ۱۶ سالگی مدرسه را رها کرد و به دنبال بازیگری رفت. در ۱۸ سالگی، زمانی که پدرش حمایت مالی خود را قطع کرد، مجبور شد هزینه زندگی اش را تامین کند.

داونی جونیور به نیویورک بازگشت تا شانس خود را روی صحنه امتحان کند. او به سرعت نه تنها کار، بلکه رئابط عاشقانه اش را هم پیدا کرد. پس از جدایی از ماریسا تومی، رابطه ای جدی با سارا جسیکا پارکر، یکی دیگر از بازیگران، که در آن زمان نیز ۱۸ ساله بود را آغاز کرد. آنها پنج سال با هم زندگی کردند تا اینکه اعتیاد داونی جونیور به مواد مخدر رابطه آنها را از بین برد. در این مدت او نقش های خوبی را به دست آورد و در سال ۱۹۹۲ با مدل دبورا فالکونر ازدواج کرد و صاحب یک پسر به نام ایندیو شد.

در سال ۱۹۹۶ داونی جونیور به دلیل سرعت غیرمجاز در حالت مستی و داشتن هروئین، کوکائین، کراک و یک اسلحه خالی دستگیر شد. ماه بعد، در حالی که در انتظار محاکمه بود، همسایگان او متوجه شدند داونی جونیور غرق در مواد روی تخت پسر ۱۱ ساله خود از هوش رفته است، با پلیس تماس گرفتند. در همان سال، همسرش، دبورا او را ترک کرد. یک قاضی به او دستور داد تا به بخش بازپروری برود. اما او فرار کرد، دوباره دستگیر شد و بازگردانده شد. در نهایت او در سال ۱۹۹۹ به مدت سه سال حکم زندان گرفت.

حتی پس از بیرون آمدن در سال ۲۰۰۰ و برنده شدن گلدن گلوب او همچنان با مشکل مواجه شد. پلیس کوکائین و متامفتامین را در اتاق هتل او پیدا کرد و در حالی که در آزادی مشروط بود، او را سرگردان در اطراف لس آنجلس پیدا کردند.

سرانجام در سال ۲۰۰۳ با سوزان لوین تهیه کننده آشنا شد. سوزان به او گفت در صورتی که او قول دهد که مواد مخدر را برای همیشه ترک کند با او ازدواج خواهد کرد و آنها در سال ۲۰۰۵ با هم ازدواج کردند.

در سال ۲۰۰۸، داونی جونیور برای ایفای نقش مخترع میلیاردر تونی استارک، با نام مستعار مرد آهنی، در اولین فیلم موفق مرد آهنی مارول کامیکس انتخاب شد. این بازیگر که زمانی در زندان ۸ سنت در ساعت دستمزد می‌گرفت، از این فرنچایز ۴۳۶ میلیون دلار درآمد کسب کرده است.

این یک داستان شگفت‌انگیز از رستگاری است که ارزش یک فیلم هالیوودی را دارد. سوال این است که آیا اگر داونی پدر، سال‌ها پیش اولین حشیش را به پسر ۶ساله‌اش نمی‌داد، اتفاقی می‌افتاد؟

رابرت داونی جونیور,زندگینامه رابرت داونی جونیور

  • 14
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش