سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
۰۸:۱۹ - ۰۶ فروردین ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۱۰۲۹۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

من پیرترین بازیگر ایران نیستم، باور کنید!

اردشیر کاظمی,بازیگر پیشکسوت سینما
اردشیر کاظمی، بازیگر پیشکسوت کشورمان که بیشتر او را به عنوان کاراکتری جدی اما طنز و شیرین به یاد داریم، تاکید می کند که «همه مرا پیرترین بازیگر ایران خطاب می کنند اما باور کنید اشتباه است و من پیرترین نیستم!» کاظمی که همیشه با چهره صامتش و در کمال جدیت مخاطب را می خنداند، این روزها فعلا در حال استراحت است اما می گوید اگر کار خوبی پیشنهاد شود بازی می کند و خستگی و کهولت سن برایش معنی ندارد.

خبرنگار ایسنا به انگیزه تبریک سال نو، سرانجام به سختی توانست اردشیر کاظمی را پیدا و با او گفت و گو کند. این بازیگر در این گپ خبری از اوقات فراغت این روزهایش سخن گفت و سال نو را به همه هم میهنانش تبریک گفت.

همه ما تا الان او را به عنوان مسن ترین بازیگر سینما و تلویزیون ایران می شناختیم و تاریخ تولدش در همه رسانه ها سال ۱۲۹۹ قید شده است؛ با این حساب ۱۰۲ سال را باید رد کرده باشد؛ اما وقتی به او می‌گوییم شما مسن ترین بازیگر ایران هستید و چه احساسی دارید؟ بی درنگ پاسخ می دهد: ممنون از اینکه مرا برای صحبت انتخاب کردید. به من لطف دارید که تماس گرفتید جویای احوالم شدید اما باور کنید من مسن ترین بازیگر نیستم. من متولد ۲۹ آبان ۱۳۱۷ هستم. نمی دانم چرا به اشتباه تاریخ تولدم اینگونه در همه جا عنوان شده است. نمی دانم می شود اصلاح کرد یا خیر. همه به من می‌گویند پیرترین بازیگر اما من پیر نیستم.

او ادامه می دهد: البته مردم به من لطف دارند و مرا دوست دارند. من هم همه را دوست دارم اما لطفا شما بگویید که من پیرترین نیستم.

همکاری با سریال جدید سروش صحت پس از «لیسانسه ها»

بازیگر سریال های «من یک مستاجرم»، «خوش نشین ها»، «راه در رو»، «پژمان»، «لیسانسه ها» و «دودکش»، سپس درباره حال این روزهایش و اینکه آیا مشغول کاری برای تلویزیون است؟ می گوید: الحمدلله خوب هستم، خدا را شکر و ممنون از احوالپرسی شما. حدود دو ماه است که تازه کارم را با آقای سروش صحت به پایان رساندم. یک سریال با ایشان کار کردم که مدت ها بود مشغول آن بودم و تازه تمام شده است.

در ادامه وقتی از او درباره کار کردن در این سن و سال و دشواری هایش می پرسیم با انرژی عجیبی پاسخ می دهد: کار کردن برایم هیچ خستگی ای ندارد. من در کارهایم هیچ دشواری حس نمی کنم، چه در تهران چه در شهرستان. حتی اگر بگویند برای کار به خارج از کشور برویم حتماً قبول می کنم و با کمال میل می روم چرا که نه. من همچنان هستم. خداراشکر هنوز از پا نیفتاده ام.

اردشیر کاظمی,بازیگر پیشکسوت سینما

سروش صحت حسابش از همه جداست

اردشیر کاظمی درباره اینکه بهترین همکاری اش با کارگردان‌ها کدام بوده است؟ اینگونه اظهار می‌کند: من در این سال ها با کارگردان‌های زیادی کار کرده‌ام. افرادی مثل سروش صحت، کیانوش عیاری، محمدحسین لطیفی و خیلی‌های دیگر؛ سال هاست در این عرصه مشغولم چه سینما و چه تلویزیون اما از میان همه این ها با سروش خیلی راحتم. سروش حسابش از بقیه جداست. او را دوستش دارم و خیلی راحتم.

تنها باری که اردشیر کاظمی خندید!

در ادامه به چهره جدی و صامت اردشیر کاظمی اشاره می کنیم. او در واکنش به این جمله که شما علیرغم چهره جدی تان در کارهای طنز زیادی حضور داشته اید اما خنده تان را نمی بینیم، اینگونه می گوید: ژانرِ کار تفاوتی برایم ندارد. من کلا با دوربین راحتم، طنز و غیر طنز هم ندارد اما اصولا نمی خندم. فقط در یک سکانس از سریال «دودکش» به یاد دارم که خندیدم که آن هم مربوط به سکانس رقصیدن در کنار بهنام تشکر و هومن برق نورد بود که با این دوستان هم بسیار راحتم و دوستشان دارم.

کاظمی تاکید می کند: من خیلی اهل مصاحبه و مطرح شدن نیستم؛ چراکه معتقدم عددی نیستم. من خودم را خاک پای بقیه می دانم و آنقدر مهم نیستم که بخواهم خودم را مطرح کنم. شما هم به من لطف داشتید که انتخابم کردید. مردم هم به من لطف و محبت بسیاری دارند.

وی سپس به سن و سالش اشاره می‌کند و می‌گوید: به هر حال سن و سال که بالا می رود مشکلاتی هم هست و باید کنار آمد. دیگر جوان ۲۰ ساله نیستیم اما تا وقتی که زنده ام کار می کنم و هیچ سختی برایم مطرح نیست.

آرزویی ندارم

وقتی از آرزوهایش می پرسیم با خنده ای کوتاه و معنادار می گوید: نه بابا دخترم دیگر هیچ نمی خواهم. جوان ها باید آرزو کنند از ما که گذشت. خدا کند جوانان ما چیزی بارشان باشد ما دیگر آرزویی نداریم. همه چیز برای جوانان باشد.

اردشیر کاظمی,بازیگر پیشکسوت سینما

اردشیر کاظمی در پایان صحبت‌هایش به اوقات فراغتش اشاره می کند.

این بازیگر پیشکسوت می‌گوید: اعتیادم این روزها به مجله و روزنامه و کتاب خواندن است. وقتی در خانه هستم مدام مطالعه می کنم و می خوانم و خودم را مشغول می کنم. همین.

  • 16
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش