سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۱۸ - ۱۸ آبان ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۸۰۰۵۵۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

بازیگرنقش فرح:

گاهی از شدت سوزش چشم به محوطه کاخ فرار می کردم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ساغر عزیزی

به گزارش صبا،روانه شدن به سمت روزهایی نه‌چندان دور، ورود به عمارتی با ستون‌های سر به فلک کشیده و پر زرق‌و‌برق، واکاوی در زیروبم تاریخ دیروز و اهالی آن، فرازو‌فرودهای بی‌شمار، به بند‌کشیدن و به‌خون نشستن فرزندان ایران، همه‌و‌همه در مجموعه‌ای به‌نام «معمای شاه»؛ آشنایی با چهره‌هایی که شاید نسل امروز با آن‌ها غریبه باشد و نباشد، فرح دیبا؛ سومین همسر محمد‌رضا شاه پهلوی از شخصیت‌های آشنایی است که محمدرضا ورزی، ساغر عزیزی را برای ایفای نقش او انتخاب کرده است، عزیزی که پیش از این تجربه همکاری با ورزی را داشته است از سختی‌ها و شیرینی‌های این نقش می‌گوید. گفت‌وگوی «صبا» با بازیگر نقش فرح دیبا در «معمای شاه» را در ادامه می‌خوانید. 

 

آخرین کاری که در آن حضور داشتید «دیوار شیشه‌ای» به کارگردانی احمد معظمی است، بازی شما در این سریال به اتمام رسید؟ کمی از جزئیات این مجموعه بگویید.

«دیوار شیشه‌ای» یک سریال اپیزودیک است که من در یک اپیزود آن بازی کردم. این سریال مضمونی شبیه به برنامه «ماه عسل» با اجرای احسان علیخانی دارد، به‌طوری که دو مجری جوان در استودیو مستقر هستند و از مهمانان دعوت می‌کنند تا قصه‌هایشان را تعریف کنند، بیننده با روایت هر داستان وارد قصه زندگی او شده و با کارهمراه می‌شود؛ ما در «ماه عسل» فلاش‌بکی به گذشته مهمانان نمی‌بینیم اما در این مجموعه بخش اصلی کار بر این اساس است، قصه‌ها طبق داستان‌های واقعی نوشته شده‌اند و مدت زمان هر قسمت ۴۵ تا۵۰ دقیقه خواهد بود، نقش مقابل من در این اپیزود را علیرضا استادی ایفا می‌کند.

 

پیشنهاد بازی در نقش فرح دیبا چگونه مطرح شد؟

سر سریال «تبریز در مه» که دومین همکاری من با آقای ورزی بود، یک روز با پالتو و کلاه پوست سر صحنه رفتم و آقای ورزی به من گفت چقدر شبیه فرح دیبا هستی و آن‌جا قرار شد تا من نقش او را بازی کنم، سه سال بعد هم زمانی که من در شاهرود سر کار «یلدا» بودم آقای ورزی در حال بستن عواملشان بودند، ظاهرا روی یکی‌دو بازیگر دیگر تست گریم انجام شده بود که هیچ‌کدام نتیجه دلخواه را نداده بود اما گویا روی عکس من کارهایی انجام شده بود و بعد از مدتی من به پروژه پیوستم.

 

گریم در مجموعه «معمای شاه» یکی از ویژگی‌های بارز به‌شمار می‌آید؛ گریم شما چقدر زمان می‌برد و چقدر سخت بود؟

بعد از بستن قرارداد دو ماه تست گریم می‌شدم؛ این کاراکتر، گریم بسیار سنگینی داشت، گذاشتن سربند، قطعه بینی، مو، ابرو و ... مراحل زیادی داشت، فاصله چشم و ابروی من با چهره نقش، تفاوت زیادی داشت به‌همین دلیل برای شبیه‌سازی، ابروهایم را می‌تراشیدند، گریم من در یک سال اول ۱۰ تا ۱۲ ساعت طول می‌کشید اما با گذشت زمان دوستان گریمور و طراح لباس در حدود هفت،هشت ساعت کار گریم را به اتمام می‌رساندند، در نهایت با این زمان طولانی گریم، در یک روز بیشتر از ضبط یک سکانس امکان‌پذیر نبود.

 

چراکه هر روز ساعت ۶ صبح سرکار حاضر می‌شدم،بعد از ۱۲ ساعت گریم، ساعت هشت و‌نیم، نه شب جلوی دوربین می‌رفتم و تا ۱۲ شب کار طول می‌کشید و هر روزی که فیلمبرداری بود همین منوال را داشتیم؛ در یکی از روزها خانمی که از بچه‌های لباس بود کاموایی که به‌عنوان مو در نظر گرفته شده بود را به پوست سرم دوخت، یا برای برداشتن قطعه‌ای که روی بینی من کار می‌شد از الکل و استون استفاده می‌کردند که بعضی اوقات از شدت سوزش چشم فریادزنان به محوطه کاخ می‌دویدم تا کمی هوای تازه استنشاق کنم و موارد دیگری که به‌وجود می‌آمد. بعد از دقیق شدن به این سختی‌ها تازه متوجه شدم چقدر عاشق کارم هستم و این مشقات را با عشق تحمل کردم.

 

بازی در نقش یک ملکه (همسرشاه) چه جذابیت‌هایی برای شما داشت؟

آنجلینا جولی که از بازیگران مورد علاقه من است، در یکی از مصاحبه‌هایش درخصوص یکی از کارهایش یعنی بازی در نقش ملکه جن‌ها، گفته بود هر بازیگری مایل است تجربه نقش‌های مختلف را در کارنامه کاری خود داشته باشد، مگر به چند نفر پیشنهاد بازی در نقش ملکه داده می‌شود، البته باید درنظر داشته باشیم همه نقش‌هایی که تا امروز ایفا کرده‌ام را دوست دارم، نقش اقدس در نمایش «ماشین نشین‌ها» که به‌یاد ماندنی بود، به‌همان اندازه ایفای نقش ملکه ایران کاری بسیار متفاوت محسوب می‌شد. من به‌هیچ‌وجه علاقه‌ای به مسائل سیاسی ندارم اما اگر به تاریخ چند هزارساله خود مراجعه کنیم در هر دوره‌ای از تاریخ ایران فقط یک زن شهبانو شده است که من در نقش او ظاهر شدم، به‌یقین این جذابیت‌ها در نقش وجود داشت اما به‌طور کل فکر می‌کنم که آرتیست جماعت از سیاست سررشته ای ندارد! و من سردسته آن‌ها هستم، زیرا هیچ سواد سیاسی‌ای ندارم و به خودم اجازه قضاوت درباره وقایع تاریخی را نمی‌دهم.

 

عکس‌العمل‌های بعد از اتمام اولین گریم چطور بود؟

خیلی خوب. همه گروه، کارگردان، طراح گریم، طراح لباس، من و دوستانی که مجری گریم بودند از این که ماحصل کار به این شکل نتیجه داده بود خوشحال و راضی بودیم.

 

کم‌وبیش همه ما در جریان نقدهایی که به این سریال وارد شد قرار داریم، شما به‌عنوان بازیگر این پروژه با نقد غیر‌منصفانه‌ای روبه‌رو شدید؟

من به‌طور کل با نقد مخالف نیستم، هرکسی با دیدگاه مختص به خود کارش را می‌سازد و هیچ‌کدام از ما تاریخ را صددرصد نمی‌دانیم، شاید برخی از ما اعتراض‌هایی که در گذشته داشته‌ایم را به فراموشی سپرده باشیم، من فکر می‌کنم به‌جای این‌که یکدیگر را نقد کنیم، فکر کنیم؛ البته با انتقادهای زیادی مواجه شدم، حتی فحش هم شنیدم، هنوز برخی من را با نام شهبانو صدا می‌زنند، من شهبانو نیستم، شهبانو را بازی کردم؛ همان‌طور که نقش‌های دیگر را بازی کردم در قالب این کاراکتر هم قرار گرفتم، من دوبار قراردادم را با این پروژه به‌هم زدم اما وقتی که در خاتمه پذیرفتم در کار حضور داشته باشم، دیگر تمام شده بود و هیچ گلایه‌ای بابت آن ندارم و منتش برسر خودم است خیر ‌و شر آن را هم خودم می‌پذیرم. فکر می‌کنم اگر ذره‌ای درایت و انصاف را بتوانیم رعایت کنیم شاهد اتفاقات بسیار خوبی خواهیم بود. ممکن است بعضی از این نقدها اذیت‌کننده باشند اما با ریختن چند قطره اشک در تنهایی فراموششان می‌کنم. خدارا شکر می‌کنم که روحیه منفک از سیاست دارم و اهل هیچ بازی سیاسی‌ای نبوده و نیستم، تا جایی که، در جمع‌هایی که بحث سیاسی باشد محل را ترک می‌کنم. اصولا اهل حاشیه نیستم.

 

سطح دستمزدی که برای نقش فرح دیبا گرفتید رضایت‌بخش بود؟

ابتدا قرار بود دستمزد دیگری بگیرم اما همان‌طور که گفتم قرارداد به‌هم خورد؛ من دستمزد نرمال گرفتم نه بالا و نه پایین؛ همان چیزی که در قرارداد قید شده بود را دریافت کردم، یعنی کمی بیشتر از مبلغی که در سریال «یلدا» گرفتم. کمی پرداخت‌ها خوب نبود؛ من بعد از دو سال و هفت ماه قسط‌های آخر را دریافت کردم، نمی‌دانم! می‌گویند بودجه‌ای میلیاردی پشت کار بوده، گاهی عوامل مشکلات مالی داشتند و حتی مواقعی کار به‌علت بروز کمبودهای بودجه متوقف شد، شاید این قضایا به وضعیت اقتصادی تلویزیون ربط داشت که در برهه‌ای به‌هم ریخته بود، سررشته‌ای از اقتصاد ندارم، البته بعضی اوقات دوستان فکر می‌کنند مبلغ هنگفتی را برای بازی نقش فرح دیبا گرفته‌ام اما این‌طور نیست، البته هیچ اعتراضی ندارم چون روزیِ من دست کس دیگری است، دست خدا نه بنده خدا؛ تا به امروز در نمانده‌ام، برای این نقش دستمزد ویژه‌ای نگرفتم و شنیده‌ام که این اتفاق شامل حال برخی از دوستان هم شده است اما در مورد من این‌طور نیست. در نهایت باید بگویم که با همه این شرایط باز هم راضی هستم.

 

برای قرار گرفتن در قالب درست نقش خود چقدر به مطالعه و تحقیق پرداختید؟

از زمان سریال «سال‌های مشروطه» (نقش همسر امیرکبیر) به اجبار تاریخ مشروطه را به‌طور کامل مطالعه کردم، برای «تبریز در مه» هم همین‌طور تا این‌که رسیدیم به پهلوی دوم؛ درواقع من تاریخ معاصر را از زمان قاجاریه تا پهلوی دوم خواندم، این مطالعات دیدگاه‌های بسیار عمیق و خوبی را در اختیار من قرار داد، ناخواسته مجبور شدم تاریخ ایران را ورق بزنم و چیزی که می‌توانم بگویم این است که فهمیدم مردم همیشه از اشتباهات خودشان ضربه می‌خورند، مردم هستند که تغییرات را ایجاد می‌کنند و به حق خودشان آگاهی پیدا می‌کنند بنابراین افرادی که چشم و گوش خود را می‌بندند و فقط دهانشان را باز می‌کنند در معرض هر بلایی از جانب هرکسی قرار دارند، امیدوارم مردم کشور من که از هوش بسیار بالایی برخوردارند، مطالعه را فراموش نکنند و شنوندگان خوبی باشند، در این صورت انسان‌های آگاهی خواهیم بود که هیچ‌کسی نمی‌تواند آزاری به ما برساند.

 

  • 19
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش