پنجشنبه ۲۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۲:۲۵ - ۱۷ آذر ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۰۹۰۰۵۸۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

ویدا جوان از ماه و پلنگ می‌گوید

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
بازیگر نقش کتایون در سریال "ماه و پلنگ" می‌گوید حذف تعدادی از سکانس‌ها باعث شد ریتم داستان از بین برود.

به گزارش هنرآنلاین، بازیگر نقش کتایون در سریال "ماه و پلنگ" می‌گوید حذف تعدادی از سکانس‌ها باعث شد ریتم داستان از بین برود.

 

 ویدا جوان بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون که این روزها سریال "ماه و پلنگ" با بازی او از شبکه سه پخش می‌شود، به ما گفت: فیلمبرداری سریال تازه چند روز است که به پایان رسیده است و با وجود پیشنهاد‌هایی که برای حضور در تلویزیون داشتم، فعلاً قصد ندارم کار خاصی شروع کنم و ترجیح می‌دهم مدتی به استراحت بپردازم.

  

وی ادامه داد: از خردادماه و بعد از آخرین اجرای تئاترم مشغول بازی در این سریال بودم و وقت خالی نداشتم که بخواهم به کار دیگری فکر کنم. اگر کار تلویزیونی خوبی پیشنهاد نشود، با همسرم به‌زودی نمایشی را به روی صحنه خواهیم برد.

 

بازیگر سریال "شمعدونی" در ادامه درباره بازخوردها و نوع ارتباط مخاطب با این سریال عنوان کرد: واکنش‌ها کاملاً متفاوت هستند. برخی بسیار موافق‌اند با این سریال و برخی مخالف. درواقع در سطح شهر بازخوردها خوب است، اما در فضای مجازی بیشتر مخالفان دیده می‌شوند که البته درصد حضورشان اندک است، چراکه این مخاطبان با کار ارتباط برقرار نکردند. فکر می‌کنم از آنجایی ‌که نقش کتایون نقش منفی جدیدی است و تاکنون به‌مانند آن در تلویزیون نشان داده نشده است، پذیرفتن اتفاقات جدید برای همه اقشار جامعه آسان نیست، به نظرم باید کار تمام شود و کلیت آن دیده شود بعد بازخوردها را سنجید و درباره آن نظر داد.

 

جوان همچنین با اشاره به این‌ که ایفای این نقش حرکت روی لبه تیغ بوده است، بیان کرد: نقش کتایون در طی داستان دائم به سمت منفی‌تر شدن پیش می‌رود. قبلاً دیده بودم مردم چطور با نقش منفی رفتار می‌کنند. عوام جامعه بازیگر را با نقش می‌شناسند، بنابراین می‌دانستم که ممکن است بازخوردها منفی باشد، اما من نقش کتایون را دوست داشتم، چرا که من را به چالش می‌کشید و برایم این مهم بود که نگاه حرفه‌ای به نوع بازی‌ام چگونه است. بازی در این نقش کار بسیار سختی بود و درواقع روی لبه تیغ قرار داشت و راه رفتن روی لبه تیغ هم همواره سخت است.

 

او درباره استفاده از مابه ازای بیرونی برای بهتر ایفا کردن نقش گفت: این‌طور کاراکترها خیلی یگانه‌اند و یکی از دلایل عدم پذیرفتن این کاراکتر از سوی مخاطب هم همین است، چراکه ما به ازای بیرونی ندارد. بنابراین خیلی نمی‌توانستم از ما به ازای بیرونی در نقش بهره بگیرم، اما چند فیلم مستند دراین‌باره دیده بودم و یکی از آن‌ها درباره عروسی بود که در روز عروسی همسرش را از دست می‌دهد و در مراسم خاکسپاری دائماً کل می‌کشد و دیگران را دعوت به شادی می‌کند، حرکات این کاراکتر و بکری آن به کاراکتر کتایون نزدیک بود و آن بی‌روحی را که در چهره آن دختر دیدم، برداشتم و در سکانس مراسم خاکسپاری اجرا کردم.

  

این بازیگر درباره ویژگی‌های نقشی که ایفا کرده است عنوان کرد: کتایون یک کاراکتر کاملاً چندبعدی و چندگانه است. دختر بسیار باهوش و بسیار احساساتی است و بیماری او از همین رو شدت پیداکرده است. درواقع این شخصیت درون‌گرای مطلق یا برونگرای صرف نیست. تمرینات تئاتر و اجرای تئاتر خیلی به بازی من در این نقش کمک کرد، چراکه باید می‌توانستم تحلیل شخصیت داشته باشم و احساس کردم حضورم در طی یک سال گذشته بر صحنه تئاتر در این زمینه بسیار به کمکم آمد و تسلط خاصی روی اجرا داشتم. از سوی دیگر به جهت اجرای پانتومیم همواره میمیک صورت داشتم و می‌توانستم بازی درون‌گرای شخصیت کتایون را با اجرای درست و فیگورهای مناسب و میمیک چهره‌ام نشان دهم، اما همواره این نگرانی را داشتم که خیلی بازی‌ام نمایشی نشود و خیلی هم درونی نباشد که چیزی از آن خوانده نشود در عین‌ حال سریال است و با بازی سینمایی و تئاتری کاملاً متفاوت است.

 

جوان در ادامه به سانسورهای بی‌رویه این سریال از سوی صداوسیما اشاره کرد و گفت: سکانس‌هایی داشتیم که بسیار روی آن‌ها کار شد، ولی به دلیل سانسورهای زیاد تلویزیون حذفش کردند و همین باعث شد ریتم داستان از بین برود در صورتی ‌که این ضوابط خیلی لازم نیست و همین ضوابط بی‌مورد بیننده را از تلویزیون دور می‌کند. زمانی که فیلمنامه یک اثر از سوی شبکه تائید می‌شود و دیالوگ‌ها عین به‌عین آنچه در فیلمنامه نوشته‌شده بیان می‌شود و بر اساس همان چارچوب کار پیش می‌رود، واقعاً دلیل این‌همه سانسور را نمی‌فهمم. اینکه بر چه اساسی سکانس‌ها را سانسور می‌کنند، نمی‌دانم. فکر می‌کنم قاعده کلی برای سانسور در تلویزیون وجود نداشته باشد و حتی مدیریتی هم به شکل مطلق وجود ندارد.

 

سکانسی داشتیم که خیلی برای آن تلاش کردیم و تنها سکانسی بود که غم کتایون به‌خوبی در آن نشان داده شد، اما این سکانس را به‌طور کامل سانسور کردند. قانونی هم در این زمینه وجود ندارد و علت حذف این سکانس بیشتر شخصی بوده است. آن‌طور که شنیدم سکانس‌درآورده را وقتی پیش آقای پورمحمدی بردند، او گفته بود این سکانس هیچ مشکلی نداشت و بدون دلیل حذف‌ شده است. فکر نمی‌کنم با توجه به این سانسورها و خط قرمزهای زیاد تلویزیون، درصد زیادی از مردم مخاطب آن باشند. مردم ترجیح می‌دهند همچنان سریال‌های بی‌کیفیت ترک را ببینند، چرا که احساس می‌کنند فضای این سریال‌ها به زندگی واقعی خودشان نزدیک‌تر است.

 

 

 

  • 17
  • 4
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۸
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش