پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۲۸ - ۱۳ دي ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۰۰۰۶۰۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

یکی از کشف های مهران مدیری در طنز

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,نگین معتضدی

سال‌ها پیش همزمان با دورانی که ساخت سریال‌های اپیزودیک دوباره در تلویزیون رونق گرفته بود چهره جدیدی با مجموعه تلویزیونی «شاید برای شما هم اتفاق بیفتد» به مخاطبان تلویزیون معرفی شد. نگین معتضدی دختر بااستعدادی بود که با ایفای نقش‌های جدی کار خودش را آغاز کرد اما مدتی طول نکشید که مهران مدیری از توانایی‌های دیگر او در حوزه طنز پرده برداشت.

 

 با نگین معتضدی که یکی از کشف‌های مهران مدیری در حوزه طنز است به‌بهانه بازی‌اش در مجموعه طنز «شهرک جیم» به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

این شب‌ها شما را در سریال «شهرک جیم» شبکه سوم سیما می‌بینیم، چه شد که بعد از مدت‌ها بازی در سریال‌های ملودرام یا تجربه مدیوم نمایش خانگی، این سریال را که گونه طنز هم دارد انتخاب کردید؟

اواسط مرداد ماه فیلم سینمایی «دزد و پری» به‌کارگردانی حسین قناعت و بازی من در سینما اکران بود که حسین توکلی؛ دستیار آقای شب‌خیز؛ کارگردان شهرک جیم، بازی من را در این اثر دیده بودند و از من برای حضور در این پروژه دعوت کردند. به‌سبب بازی در دو پروژه طنز «ویلای من» و «ابله» خیلی علاقه‌ای نداشتم که در ادامه مسیر حرفه‌ای‌ام دوباره با کار طنز دیده شوم و قبولش برایم سخت بود. از طرفی من تجربه همکاری با دو کارگردان بزرگ عرصه طنز به‌خصوص مهران مدیری را در کارنامه کاری‌ام داشتم و همین انتخاب را برایم سخت می‌کرد. اما وقتی به دفتر آقای شب‌خیز رفتم و دیدم گروهی جوان سرشار از ایده‌های خلاقانه می‌خواهند کاری طنز را شروع کنند، نظرم تغییر کرد. شاید باور نکنید اما من فیلمنامه نخوانده و بر مبنا صحبت‌هایی که با آقای شب‌خیز داشتم حضور در این پروژه را قبول کردم. حقیقتا اولین چیزی که مرا برای این همکاری مجذوب کرد انرژی نهفته در گروه بود و البته کارنامه و سابقه آقای شب‌خیز و اطمینان به این‌که «شهرک جیمژن کار خوبی از آب درمی‌آید هم اصلا بی‌تاثیر نبود.

 

در تلویزیون قرارداد بستن بدون خواندن فیلمنامه به‌قدری مرسوم است اما برخی از بازیگران بعد‌ها پشیمان می‌شوند؛ این اتفاق درخصوص «شهرک جیم» برای شما نیفتاد؟

٥ قسمت اول فیلمنامه را که خواندم فهمیدم با طنزی متفاوت روبه‌رو هستم و می‌توان خروجی خوب و قابل‌قبولی را از آن شاهد بود، البته از طرفی چون کارگردان کار ایده‌های جذاب و خلاقانه‌ای داشت و از همه مهم‌تر اهل تعامل و همفکری با بازیگر بود احساس می‌کردم همکاری لذت‌بخشی خواهیم داشت اما نمی‌دانستم مخاطب از نتیجه کار به‌اندازه خود من راضی خواهد بود یا نه؟!

 

حالا که سه کار قوی در عرصه طنز در کارنامه کاریتان ثبت کردید، خودتان را بازیگر طنز می‌دانید ؟

من مصرانه می‌گویم که بازیگر طنز نیستم و اصلا بلد نیستم و اگر بخواهم جوکی را برای دوستانم بگویم آنقدر بی‌مزه می‌گویم که هیچکس نمی‌خندد. به‌خاطر همین خوب می‌دانم مولکولی از طنز در من وجود ندارد. در کارهای طنزی که تا به امروز بازی کرده بودم مثل «ویلای من» شخصیتی جدی داشتم که در موقعیتی طنز قرار گرفته است و پارادوکس این شخصیت جدی در کنار شخصیت‌های طناز، باعث ایجاد موقعیت‌های طنز می‌شد. این اتفاق در «شوخی کردم» هم وجود داشت. در سریال «ابله» هم من نقش سه شخصیت متفاوت با گریم‌های جذابی که کار استاد اسکندری بود را ایفا می‌کردم و مخاطب باز شخصیت طنزی نمی‌دید اما در «شهرک جیم» سعی شده کاراکتر من کمی به‌سمت طنز برود البته این اتفاق با لوده‌بازی و ادای دیالوگ و حرکات عجیب و غریب نمی‌ا‌فتد بلکه در صفات این شخصیت که در برخی از خانم‌ها وجود دارد اغراق شده است.

 

شخصیت‌تان را در سریال «شهرک جیم» چگونه می‌بینید؟ چقدر ما‌به‌ازای بیرونی در جامعه دارد؟

سهیلا یک زن معمولی است که چشم و هم‌چشمی و حسادت‌های زنانه دارد؛ او دختری ٢٠ ساله دارد اما نمی‌خواهد قبول کند و مدام با او رقابت می‌کند. این مسائل و اتفاقات تاحدی در جامعه وجود دارد اما شخصیت سهیلا در «شهرک جیم» به‌شکل اغراق شده آن است؛ حتی فکر می‌کنم بیش از آن‌که بُعد طنز آن پررنگ باشد بُعد رئالیستی دارد.

 

چقدر مهران مدیری در تغییر مسیرتان به‌سمت آثار طنز و حضور در این حوزه تاثیر‌گذار بود؟

قبل از همکاری با مهران مدیری من نه پیشنهاد طنز و نه علاقه‌ای به فعالیت در این حوزه داشتم و همان‌طور که از کارنامه کاری‌ام مشخص است پیش از آن در آثار درام و ملودرام دیده شده بودم اما با همه این‌ها چه‌کسی می‌تواند به پیشنهاد همکاری با مهران مدیری نه بگوید؟

 

تجربه همکاری با او برایتان چطور بود؟

صبح روزی که قرار بود به دفتر آقای مدیری بروم از شدت استرس به مادرم گفتم می‌خواهم تماس بگیرم و قرار را کنسل کنم و واقعا مواجهه با آقای مدیری که از سال‌ها قبل جزو اسطوره‌هایم بود برایم کار دشواری بود اما این برخورد بسیار خوب اتفاق افتاد و آقای مدیری با من که آن زمان نهایتا سه سریال و ده تله فیلم بازی کردم بسیار متواضعانه و فروتن برخورد کرد و من با خودم گفتم وقتی چنین ناخدایی هست من چرا سوار کشتی نشوم. تلاش‌ها و عملکرد مهران مدیری و گروه او باعث شد کاراکتر من در این سریال به‌خوبی شکل بگیرد تا آن‌جایی که با گذشت چندسال از پخش سریال هنوز من را با نام هنگامه مهاجر یا خانم وکیل می‌شناسند.

 

گفتید نمی‌خواهید بازیگر طنز باشید؛ از این‌که در این عرصه بمانید نمی‌ترسید؟

بعد از بازی در «ویلای من» پیشنهاد بازی در آثار طنز بسیار داشتم و حتی ترسیده بودم از این‌که در این ژانر بمانم و نتوانم شخصیتی جدی داشته باشم اما خدا را شکر با بازی در «گذر از رنج‌ها»، آقای فریدون حسن‌پور توانست من را باز هم به‌عنوان بازیگری برای نقش‌های جدی جا بیندازد اما بعد از «ابله» واقعا قصد داشتم که دیگر در حوزه طنز بازی نکنم و حتی مصاحبه‌ای هم داشتم و این نکته را گفتم که دیگر در آثار طنز بازی نخواهم کرد اما همه‌چیز دست‌به‌دست هم داد تا در «شهرک جیم» هم حضور داشته باشم.

 

همان‌طور که خودتان اشاره کردید شما در سریال «ابله» کمال تبریزی هم حضور داشتید، با وجود اتفاقات و حاشیه‌هایی که برای این سریال به‌وجود آمد و نیمه‌کاره رها شد از حضور در آن پشیمان نیستید؟

خیر؛ شاید برای سریال «ابله» بازخورد و آن اتفاقی که سازندگان می‌خواستند نیفتاد اما با همه این‌ها کار کردن و آموختن از کمال تبریزی، گریم شدن توسط استاد اسکندری، حضور در گروهی حرفه‌ای و آشنایی و همکاری با هانیه توسلی آنقدر برایم لذت‌بخش بود که اگر زمان به عقب هم برگردد باوجود تمام مشکلات و اتفاقات باز هم این کار را انجام می‌دهم.

 

ساعت پخش سریال «شهرک جیم» کمی قبل‌تر از زمان طلایی پخش سریال در شبکه سه است، به‌نظرتان در جذب مخاطب مشکلی ایجاد نمی‌کند؟ از این ساعت پخش راضی هستید؟

زمانی که ساعت پخش اثر را متوجه شدم کمی ناراحت شدم چون هرکسی دوست دارد سریالش ساعت ٩ شب پخش شود اما از آن‌جایی که سریال ما در شب‌های زمستان پخش می‌شود تفاوت چندانی میان ساعت ٨ و ٩ شب نیست. باید واقع‌بین بود؛ وقتی سریالی خوب باشد مخاطب خودش را پیدا می‌کند به‌علاوه این‌که سریال ما ساعت‌های تکرار خوبی دارد.

 

اوایل امسال فیلم سینمایی «دزد و پری» را در اکران داشتید و درحال‌حاضر سر فیلمبرداری فیلم سینمایی مهران مدیری هستید، چرا انقدر دیر وارد سینما شدید یا بهتر بگویم چرا کمتر در فیلم‌های سینمایی حضور دارید؟

من در سینما خیلی خوش‌شانس نبودم. کار اولی که در این مدیوم بازی کردم به‌کارگردانی قاسم جعفری، هیچ‌وقت اکران نشد و همین‌طور کار دومم هم فقط در جشنواره فجر به‌نمایش درآمد. درحال‌حاضر «شک نرگس» را برای حضور در جشنواره فجر دارم اما جدا از همه این‌ها یکی از بهترین اتفاقات زندگی حرفه‌ای‌ام بازی کردن در فیلم سینمایی مهران مدیری است و برایم افتخار بزرگی به‌حساب می‌آید که در اولین فیلم سینمایی او و مقابل دوربین استاد کلاری حضور دارم.

 

مدتی در تلویزیون بسیار پرکار بودید اما بعد به یک‌باره رویه‌تان تغییر کرد و در اصطلاح گزیده‌کار شدید، علتش چه بود؟

من اوایل فعالیت‌ام در عرصه بازیگری بسیار پرکار بودم و به‌مدت چهار یا پنج سال بدون‌وقفه جلوی دوربین بودم تا حدی که یک‌بار پژمان بازغی به‌شوخی به من گفت تو فقط در کانال کولر نیستی، ما هر کانالی می‌زنیم تو هستی...اما وقتی که نام کارگردانان بزرگی چون مهران مدیری، کمال تبریزی، فریدون حسن‌پور، فریدون فرهودی و دیگر دوستان در کارنامه کاری‌ام جای گرفت ناخودآگاه و بالطبع من به‌عنوان یک بازیگر مجبورم سخت‌تر انتخاب کنم چرا که توقعم حتی بالا می‌رود. وقتی یک بازیگر تجربه حضور در کار حرفه‌ای و با عوامل درجه‌یک را داشته باشد برایش کارکردن با گروه‌هایی که مناسبات حرفه‌ای را رعایت نمی‌کنند طبیعتا خسته‌کننده می‌شود؛ مثلا این اتفاق برایم بعد از بازی در «گذر از رنج‌» های فریدون حسن‌پور بسیار پررنگ بود و به‌خاطر حرفه‌ای بودن آن کار دیگر به هر پروژه‌ای راضی نمی‌شدم.

 

شما خواهر طلا معتضدی، یکی از بهترین و پرکارترین فیلمنامه‌نویسان تلویزیون هستید، چقدر حضور او در زندگی شخصی و حرفه‌ای شما تاثیر‌گذار و پیش‌برنده بود؟

داشتن خواهر نویسنده از کودکی روی من آنقدر تاثیر گذاشت که دیگر حتی لازم نبود در بزرگسالی از او تاثیر بگیرم وقتی خواهری داشته باشی که به‌جای عروسک‌بازی برایت قصه‌های صمد بهرنگی را بخواند مسلما جهانی پر از تخیل خواهی داشت. طلا چهار سال از من بزرگ‌تر است و تمامی خاطرات من از او محدود می‌شود به این‌که او برایم قصه تعریف می‌کرد، کتاب می‌خواند یا برایم کارتون می‌خرید.

 

طلا من را با کتاب آشنا کرد و کتاب عنصر جداناپذیر زندگی من شد. طلا کاراکتری قوی دارد و برای من که در کودکی شخصیت حساس و زودرنجی داشتم، باعث شد تا بتوانم با اتفاقات زندگی راحت‌تر کنار بیایم. در اوایل شروع فعالیتم شرایط بسیار دشوار بود و باید خودم را به همه و گروه‌هایی که در آن بودم ثابت می‌کردم گاهی که کم می‌آوردم وجود طلا به‌عنوان یک شخصیت قوی در کنارم تاثیر‌گذار بود تا بتوانم مسیرم را ادامه دهم.

 

 

 

ion.ir
  • 19
  • 3
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش