دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۲۳ - ۲۱ دي ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۰۰۰۹۹۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

هیولای پول، ستاره هالیوود را بلعید

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,جودی فاستر
«جودی فاستر» در ۱۹۶۲ لس آنجلس به دنیا آمد. مادرش او را بزرگ کرد و همواره در حال بردن او از یک صحنه فیلم برداری به صحنه ای دیگر بود. جودی ۵۳ سال دارد و از زمانی که چشم باز کرده بازیگر بوده است. با این وجود هنوز خود را یک بازیگر واقعی نمی داند.

 به گزارش سینماخبر،«جودی فاستر» در ۱۹۶۲ لس آنجلس به دنیا آمد. مادرش او را بزرگ کرد و همواره در حال بردن او از یک صحنه فیلم برداری به صحنه ای دیگر بود. جودی ۵۳ سال دارد و از زمانی که چشم باز کرده بازیگر بوده است. با این وجود هنوز خود را یک بازیگر واقعی نمی داند.

 

او که در دانشگاه ییل در رشته ادبیات تحصیل کرده، همچنان معتقد است که نقش هایش را با توجه به متن، داستان و تصاویر بررسی می کند. به عبارت دیگر، او با دید کارگردان، نقش هایش را بررسی می نماید. در دهه ۸۰ فعالیت های بسیار موفقی را آغاز کرد که در نهایت دو جایزه بهترین بازیگر زن اسکار را در آن سال ها از آن خود کرد؛ یکی برای فیلم «متهم» (۱۹۸۸) و دیگری برای فیلم «سکوت بره ها» (۱۹۹۱).

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,جودی فاستر

وی همچنین در همان سال ها برای کارگردانی فیلم «تیت، مرد کوچک» (۱۹۹۱) بر سر زبان ها افتاد. در مدت کوتاهی پس از اینکه برای بار چهارم در سال ۱۹۹۵ کاندیدای دریافت جایزه اسکار بهترین بازیگر زن شد، دومین اثر کارگردانی وی فیلم نامدار «خانه ای برای تعطیلات» (۱۹۹۵) با بازی هالی هانتر و رابرت داونی جونیور روی پرده رفت.

 

با گذشت زمان، فاستر جایگاه اصلی خود را در پشت صحنه یافته است و بیشتر میخ واهد خودش تماشاچی باشد تا اینکه دیگران بازی او را به تماشا بنشینند. او این روزها برای اکران آخرین اثر کارگردانی خویش «هیولای پول» آماده می شود که در آن دو بازیگر برجسته تاریخ سینما، جرج کلونی و جولیا رابرتز نقش آفرینی می کنند.

 

گفت و گوی زیر درباره  تجربه کارگردانی و نگاه بازیگری فاستر در هیولای پول است که از دو منبع رسانه ای متفاوت در سال جاری گردآوری شد.

 

«هیولای پول» به نظر فیلم کارآمدی بود. اتفاق های درون آن زیاد است اما چیزی بیهوده رخ نمی دهد.

بله... این از جمله زیبایی های فیلم ما بود. همه چیز بامعنی است. انتخاب ها، لنزها، طراحی ها، گرافیک، و... و انرژی بازیگران و روند دگرگونی آنها در راستای داستان رخ می دهد؛ همگی در راستای یک هدف مشترک حرکت می کنند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,جودی فاستر

کدام ویژگی سبک فیلم شما با کار تلویزیونی متفاوت است؟

این نوع کارها در تلویزیون شدنی نیست، تلویزیون زیبایی شناسی خودش را دارد. برای نمونه یک داستان می تواند تا ۸ قسمت ادامه داشته باشد و مخاطب هم به سیر تغییر کاراکترها عادت می کند. تلویزیون سیر خطی ندارد و همه چیز در راستای یک هدف نهایی رخ نمی دهد... فکر می کنم همین ویژگی بزرگ و متفاوت با یک فیلم است که در یک ساعت و نیم پایان می یابد. من فیلم های بیشتر از این مدت زمان را نمی سازم. هر نمادی در یک فیلم باید چیزی به آن اثر بیافزاید.

 

البته این بیشتر نظر شخصی شماست.

من در هر چیزی دنبال معنا هستم. فکر می کنم که این فیلم دربردارنده ایده هایی اندیشه ورز است. ما به وسیله تکنولوژی با هم درارتباط هستیم و همین دنیای غلط مجازی و عجیب و غریب باعث شده است تا با تماشای تلویزیون و یا داشتن افراد در گوشی های تلفن همراه یا هندزفری احساس نزدیکی کنیم. این نزدیکی و ارتباط وجود دارند اما از نظر احساسی خیلی از هم دور هستیم.

 

خیلی جالب است که تکنولوژی به این معناست که ما در حال انجام ۱۰ کار همزمان هستیم و سیر داستانی ۱۰ اتفاق مختلف را به طور همزمان دنبال می کنیم، درست همان گونه که جولیا رابرتز در این فیلم عمل می کند. او با تجزیه و تحلیل ۴۰۰ کار مختلف به طور همزمان زندگی می کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,جودی فاستر

شخصیت جرج کلونی در فیلم از تکنولوژی برای جلب اعتماد مخاطب استفاده می کند. چرا مخاطب باید به چنین شخصی اعتماد کند؟

پرسش خیلی خوبی است. فکر می کنم به خاطر گیرایی، لبخند دلنشین وی و نگاه مستقیم او به مخاطب است که باعث می شود آنها با این جمله «من تو را می شناسم، من هم یکی از شما هستم.» دلگرم شوند. فکر نمی کنم که خود او هم از قدرتش آگاه باشد اما به طور دقیق یک شخص مشهور همین گونه رفتار می کند، او در خود غرق است و ترکیب عجیبی از کسی است که «ایگو»ی بزرگی دارد و بسیار جاه طلب است و همین طور احساس بی ارزشی می کند.

 

شما هم بازیگر هستید و هم کارگردان. به عنوان یک کارگردان، شما حرف آخر را می زنید؟ آیا این ماجرا موجب تغییر دیدگاه شما شده است

فکر می کنم سرانجام به این ایده عادت می کنیم که تنها چیزی که می شود به آن اعتماد کرد واقعیت است. این تنها دلیل من برای فیلم سازی است. من فیلم های واقع گرا می سازم و مدام از خودم می پرسم آیا این مستند است؟ آیا حقیقت دارد؟ به تازگی با کاندیدای اسکار «جولی تمیر» (کارگردان فیلم فریدا) صحبت می کردم... و فکر می کنم که او نیز از خود همین سوال ها را می پرسد اما فیلم های او سرشار از جهش های بسیاری از خیال و عبارت های خلاق هستند.

 

ما در دو قطب متضاد یکدیگر قرار داریم اما اطمینان دارم که او نیز از خود چنین پرسش هایی را می پرسد. او تنها می گوید که واقعیت تو واقعی تر ازواقعیت من است؟ این پرسش ها کار هم فیلم ساز است. این کار تنها کار قابل اعتماد است. اگر کسی می گوید «تماشاچی عاشق آن خواهد شد، گریه خواهد کرد، خواهد خندید،...» قابل اعتماد نخواهد بود.

 

 

به عنوان یک بازیگر چگونه به این مسائل نگاه می کنید؟

به عنوان بازیگر، شما در راستای دید کارگردان قرار دارید و بهتر است که با یان قضیه خیلی سریع کنار بیایید. تنها می توانید امیدوار باشید که به کارگردانی درست برخورد کنید که با شما همسو است. به همین دلیل من به ویژگی های کارگردانی علاقه دارم.

 

من با اعتماد کامل همه چیز را به عهده کارگردان می گذارم و به او می گویم: «ببین، من به تو ۱۰ برداشت می دهم و فکر می کنم از بین آنها یکی یا دو تا خوب از آب دربیاید. شاید نظرهای ما با هم یکی نباشد.» درواقع بستگی به من دارد که چقدر فیلم سازی، دید کارگردان و اجرای خودم را درک می کنم. برای خود من بهتر است که آگاهی بیشتری درباره فیلم سازی به دست آورم.

 

آیا حرفه کارگردانی به اندازه بازیگری یا حتی بیشتر باعث رضایت شما می شود؟

این دو بسیار متفاوت هستند. شاید حرفه کارگردانی بیشتر مرا راضی کند چون افزون بر بُعد احساسی، دارای بُعد فکری بیشتری است اما هیچ چیز جای اجرای نقش را نمی گیرد. بازیگری، چیزی عجیب و غیرقابل وصف است. هیچ وقت متوجه نخواهید شد که چه کاری درست است تنها می توانید آماده باشید و کسی بگوید: «حرکت» و شما آغاز کنید.

 

 

زمان زیادی از آخرین بازی شما می گذرد. آیا دوباره بازی خواهید کرد؟

البته... هرگز بازیگری را ترک نمی کنم. حتی نمی توانم تصور جدایی از این کار را بکنم. من از کودکی بازیگر بوده ام. بازیگری کاری است که همیشه انجام داده ام و قرار است تا ابد به آن مشغول باشم اما در حال حاضر از تمرکز خودم بر کارگردانی لذت می برم. من در ۲۷ سالگی نخستین فیلم خود را کارگردانی کردم و تا امروز تنها ۴ فیلم ساخته ام که در این مدت، فیلم های زیادی نیست.

 

باید خیلی چیزها یاد بگیرم، برای همین به یک مدرسه خوب فیلم سازی رفته ام. درواقع از جهت گیری جدید زندگی ام هیجان زده هستم. مدت های طولانی بین بچه هایم و شغل بازیگری در نوسان بودم اما در حال حاضر دلم می خواهد که بر روی کارم تمرکز کنم. فکر می کنم دیگر نوبت من است.

 

 

 

  • 15
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش