یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۵۰ - ۲۸ دي ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۰۰۱۴۱۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

تلخی‌ها و خوشی‌های تصویرگر «هامون»

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,تورج منصوری
تورج منصوری که می‌گوید همیشه در هر فیلمی که بوده بیشترین لذت را برده است، ناتمام ماندن همکاری‌اش با علی حاتمی را تلخ‌ترین اتفاق دوران کاری خود می‌داند.

به گزارش ایسنا، دست‌اندرکاران سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر به روال رسم چندساله‌ی این رویداد که در مراسم افتتاحیه از بزرگانی تقدیر می‌کنند، به تازگی اعلام کرده‌اند که امسال بزرگداشتی برای تورج منصوری که فیلمبرداری بسیاری از آثار شاخص سینمای ایران را از جمله «هامون»، «بانو»، «جنگ نفت‌کش‌ها»، «قارچ سمی»، «مهمان مامان»،‌ «سنتوری» و «آواز گنجشک‌ها» برعهده داشته است، به پاس یک عمر فعالیت سینمایی برپا می‌کنند.

 

تورج منصوری که اولین بار کار خود را با فیلم «جاده‌های سرد» مسعود جعفری جوزانی آغاز کرد و برای آن لوح زرین بهترین فیلمبرداری را از چهاردهمین جشنواره فیلم فجر دریافت کرد، در گفت‌وگویی با ایسنا از خاطرات تلخ و شیرین خود در طول این سال‌ها سخن گفت و ابراز تاسف کرد که جدیدترین فیلمش در همکاری با تهمینه میلانی به جشنواره راه پیدا نکرد.

 

«تختی» ناتمام علی حاتمی؛ حسرتی بر دل

فیلمبردار فیلم «محاکمه در خیابان» به بهانه همین بزرگداشت درباره‌ی ناخوشایندترین اتفاقی که در طول سال‌های کاری خود داشته است به ایسنا گفت: تلخ‌ترین چیزی که در این سال‌ها در سینمای ایران برایم رخ داد، ناتمام ماندن فیلم «تختی» به کارگردانی مرحوم علی حاتمی بود؛ فیلمی که با درگذشت ایشان ادامه پیدا نکرد و فکر می‌کنم تلخ‌تر از آن، دیگر اتفاقی نداشتم.

 

او افزود: این اتفاق به من خیلی سخت گذشت چون همیشه آرزو داشتم که بتوانم با علی حاتمی کار کنم. البته چند باری پیش آمده بود که این اتفاق بیفتد، اما به دلیل گرفتاری‌های من یا همزمان شدن کارها میسر نشد. با این حال در آخرین کار حرفه‌ای زندگی‌ علی حاتمی و در آخرین پلانی که فیلمبرداری کرد، کنارش بودم. یک دلیل دیگر سخت گذشتن این ماجرا هم بر من این بود که آن پروژه سینمایی کاری بود که خیلی دوست داشتم انجام دهم چون داشت به یک نتیجه درخشان می‌رسید و تجربه‌ای بود که دیگر تکرار شدنی نبود، به همین دلیل رفتن آقای حاتمی و فوت ایشان چیزی را برایم ناتمام گذاشت که سال‌ها بود به آن فکر می‌کردم.

 

فیلمبردار «بلندی‌های صفر» ادامه داد: شیرین‌ترین اتفاق هم تا به این لحظه تمام فیلم‌هایی است که در آن‌ها کار کرده‌ام، چون هیچ وقت طوری در یک فیلم حضور نداشتم که سهم من تافته‌ی جدا بافته از فیلم باشد. در واقع به عنوان کسی که فیلمبرداری یک فیلم را انجام می‌دادم، هیچگاه کارم از فیلم بیرون نزد. حتی اگر فیلم بد بود به کار من هم به همان اندازه دیده شد و اگر خوب بود به اندازه‌ی فیلم خوب بود، چون هر کاری که من انجام بدهم بر اساس فیلمنامه و در سطح آن انجام می‌شود، به همین دلیل حل شدن در ماجرا و پروژه‌ای که سر فیلمبرداری آن هستم، بزرگ‌ترین کِیف من از کارم در سینما بوده است.

 

تورج منصوری از مهرجویی تا ده‌نمکی

تورج منصوری در ادامه درباره‌ی همکاری با فیلمسازان مختلفی از داریوش مهرجویی گرفته تا مسعود ده‌نمکی گفت: من از تمام کارگردان‌هایی که با آن‌ها همکاری داشتم بدون استثناء چیزهایی یاد گرفتم، چون وقتی قبول می‌کنی فیلمی را بسازی و فردی را به عنوان کارگردان قبول می‌کنی، پس به نحوی از او چیزهایی یاد خواهی گرفت، حال ممکن است از یکی بیشتر یا از یکی دیگر کمتر باشد، اما بیشترین چیزی که در سینما یاد گرفتم از داریوش مهرجویی، مسعود کیمیایی و مرحوم علی حاتمی بود که اصلا از او معجزاتی دیدم. ضمن اینکه از همکاری با مسعود جعفری جوزانی، مجید مجیدی، رسول ملاقلی‌پور و دیگر فیلمسازانی که با آن‌ها همکاری کردم، هم نکات زیادی را یاد گرفتم.

 

دوران احیای منصوری و مهرجویی

وی درباره اینکه برخی از فیلمسازانی که با آنها همکاری داشته است، در سال‌های گذشته به اندازه‌ی قبل درخشان نبوده‌اند، با یادآوری برخی از فیلم‌های خود ادامه داد: در فیلم «هامون» حال همه‌ی ما خوب بود و می‌دانستیم چه می‌کنیم. بلافاصله بعد از آن فیلم «بانو» کار شد که اگر امکان نمایش پیدا می‌کرد می‌توانست به همان اندازه بدرخشد و موفق باشد. سال‌ها گذشت تا «مهمان مامان» را با مهرجویی کار کردم. در آن دوران احساس می‌کنم، خودم احیا شدم و فکر می‌کنم برای داریوش هم همین‌طور بود چون فیلم نتیجه خوبی دارد.

 

کارگردان «دعوت» و «در مسیر تندباد» اضافه کرد:‌ سپس با کمی فاصله فیلم «سنتوری» را ساختیم که فکر می‌کنم پربیننده‌ترین فیلم تاریخ سینمای ایران به لحاظ تعداد دفعات دیده شدن باشد، آن هم در شرایطی که اکران عمومی نشد ولی نسخه‌های کپی آن بسیار دست به دست چرخید به طوری‌که وقتی یک بار برای فیلمبرداری یک فیلم سینمایی به یکی از مناطق دور شمال ایران رفته بودیم ساکنان روستایی را دیدم که آهنگ فیلم «سنتوری» را گوش می‌دادند و زمانی که با آن‌ها صحبت کردم، متوجه شدم همه‌ی‌ افراد بومی آن منطقه، فیلم را دیده‌ و آن را می‌شناختند.

 

منصوری با اشاره به فیلمسازی مهرجویی گفت: او کارگردانی است که خوب می‌داند چطور یک سنگ جواهر را بتراشد تا شیء با ارزشی به دست آورد. وقتی کار می‌کند مثل یک سفالگر می‌ماند که یک تکه گل را روی چرخ می‌چرخاند و در آخر اثری با ارزش تحویل می‌دهد.

 

بازار مکاره‌ سینما

او بیان کرد: من همیشه استقبال می‌کنم تا دوباره شرایطی فراهم شود که فیلم‌هایی مثل «هامون»، «جاده‌های سرد»، «محاکمه در خیابان»، «جرم»، «مهمان مامان» یا «قارچ سمی» ساخته شود و من جزئی از آن‌ها باشم؛ حتی فیلمی مثل «بلندی‌های صفر» به کارگردانی حسینعلی لیالستانی را هم دوست دارم که اولین فیلمی بود که در جشنواره تخصصی لهستان برای فیلمبرداری کاندیدای دریافت جایزه شد. هرچند این فیلم می‌توانست به عنوان بهترین فیلم آن سال انتخاب شود اما سلیقه‌ها به هر حال متفاوت است.

 

وی با اشاره به بیش از ۲۰ بار نامزدی خود برای دریافت جایزه اضافه کرد:‌ این حرف را از سر گلایه مطرح نمی‌کنم، چون معتقدم وقتی بین پنج نفر کاندیدا می‌شوی حتما جزو لایق‌ترین‌ها هستی و این خودش یک اعتبار و درخشش مجزایی دارد، اما فکر می‌کنم فیلمی مثل «بلندی‌های صفر» که جزو بهترین کارهای من بوده در هیچ جایی دیده نشد. شاید برای زمانی بود که سرِ سینما خیلی شلوغ بود، چون سینما مثل بازار مکاره‌ای می‌ماند که گاهی یک انفجار در آن رخ می‌دهد و بعد همه مثل هم می‌شوند و تنوع گرفته می‌شود.

 

آرزو برای پرده‌ نقره‌ای سینما

کارگردان‌های فیلم‌های «پل چوبی»، «آینه‌های روبرو»، «گشت ارشاد» و «ایران برگر» ادامه داد:‌ الان هم فکر می‌کنم، جوان‌گرایی لجام‌ گسیخته نمی‌تواند این درد را درمان کند، چون باید سالیان سال بگذرد که یکی از آن‌ها بدرخشد. با این حال نکته‌ی مهم این است که همه‌ی ما در این سال‌ها تلاش کردیم پرده‌ی نقره‌ای سینما در کشورمان نقره‌ای‌تر، پرنورتر، عظیم‌تر و جامع‌تر باشد و امیدوارم این پرده هیچگاه کوچک و کم‌رنگ نشود و درخشش‌اش آرام‌آرام به صحنه‌ی کوچک تلویزیون نرسد.

 

منصوری در پایان به فیلم جدیدش با نام «ملی و راه‌های نرفته‌اش» اشاره کرد و گفت:‌ امسال این فیلم می‌توانست به کارگردانی تهمینه میلانی در جشنواره فجر حضور داشته باشد، اما به دلیل موضوعی مورد اقبال قرار نگرفت و ممکن است حتی دلایل دیگری هم داشته باشد، اما متاسفم که این فیلم در جشنواره نیست و امیدوارم پس از آن بهتر دیده شود.

 

 

 

 

 

  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش