سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۰۵ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۳۳۶۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

حسين سليمانی:

اعتقادی به مافیای بازیگری ندارم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,حسين سليماني

نوجوان ۱۳ ساله فیلم سینمایی «مهرمادری» سال هاست در سریال ها و فیلم های بسیاری ایفای نقش می کند. از جمله «اروند»، «نهنگ عنبر»، «مارمولک»، «۳۶۰ درجه»، «شاهگوش»، «سرزمین کهن»، «پژمان» و «آقا و خانم سنگی». وی در کنار بازیگری، ترانه سرایی هم انجام داده است و رضا صادقی از جمله خوانندگانی است که با او در این زمینه همکاری داشته است.

 

سلیمانی در این مدت سعی کرده نقش های متفاوتی را بازی کند. از جمله این اواخر که در سریال «پرستاران» به کارگردانی علیرضا افخمی نقش یک مامور انتظامی را بازی کرد. در کنار این سریال وی هر شب با نمایش «ترن» روی صحنه می رود. از این رو بانی فیلم با او گفت و گویی درباره این نمایش و «پرستاران» داشته که می خوانید:

 

|فکر می کنم «پرستاران» دومین تجربه همکاری شما با علیرضا افخمی است؟

– بله. بعد از سریال « پنج کیلومتر تا بهشت»، این مجموعه دومین همکاری من با آقای افخمی بود. البته در برخی کارها که ناظرکیفی بودند هم بازی کرده بودم.

 

|«پرستاران» یک سریال اپیزودیک است و شما در یکی از اپیزودهای آن ایفای نقش کرده اید. با این حال از نتیجه کار راضی بودید؟

– من کار کردن با افخمی را دوست دارم. از طرفی نقشی که من در «پرستاران» بازی کردم، با وجود کوتاه بودن نقش اما متفاوت بود و من بازی در نقش های متفاوت را همیشه دوست دارم. ضمن اینکه من با یک لهجه جدید در این کار آشنا شدم و بازی کردم. بنابراین بازی در «پرستاران» برایم اتفاق جذابی بود.

 

|اصولاً بازی با لهجه های مختلف را دوست دارید؟ چون در اغلب کارهایی که حضور داشتید، با لهجه های مختلف بازی کرده اید؟

– بله. بازی با لهجه های مختلف برایم جالب و جذاب است. اینکه برای یک نقش باید لهجه جدید یاد بگیرم، برایم جالب است.

 

|اما همین بازی با لهجه های مختلف گاهی کار دست بازیگر می دهد!

– به هر حال همیشه عده ای هستند که به یک چیزی معترض باشند. در صورتی که هر چقدر هم یک بازیگر بتواند به خوبی از پس یک لهجه بربیاید، باز هم با اصل آن تفاوت دارد و نمی تواند به خوبی اهالی آن منطقه صحبت کند و تا حدودی می تواند روی آن تسلط داشته باشد و ممکن است سهواً یک چیزهایی را اشتباه بگوید. اما بدین معنی نیست که قصد توهین به کسی را دارد. با این حال برای خودم این نوع نقش ها جذاب تر است. برای این سریال و نقشی هم که بازی کرده ام، کامنت های خوبی گرفتم.

 

|با این حساب از حضور در این کار راضی بودید. اما به عنوان یکی از بازیگران این مجموعه، فکر نمی کنید که این سریال ریتم کندی دارد و برخی صحنه ها در اورژانس می توانست مهیج تر باشد؟

– اگر منظورتان سکانس های مربوط به اپیزودی است که من بازی کرده ام، باید بگویم که قرار بود این داستان ۴-۳ قسمت روایت شود و شاید به دلیل نبودن برخی پلان ها در این اپیزود است که نمی دانم به خاطر ممیزی حذف شده و یا صلاحدید کارگردان.

 

|اما منظور من کلیت سریال است که گاهاً با نمونه خارجی اش مقایسه می شود. از طرفی با توجه به مضمون سریال، می توانست هیجان بیشتر و ریتم تندتری داشته باشد! حال که به عنوان مخاطب، سریال را می بینید، فکر نمی کنید نقاط منفی دارد که باعث می شود از جذابیت سریال کاسته شود؟

– به هر حال نگاه کارگردان به کار اینگونه بوده است. از طرفی به دلیل اینکه من بازیگر این سریال بودم، درست نیست کار را نقد کنم. ضمن اینکه همه به نظر و دیدگاه کارگردان در یک کار احترام می گذارند. بنابراین هر چیزی که من درباره این سریال بگویم به نوعی ناخواسته تعریف کردن است. از طرفی من واقعاً سریال را دوست دارم و نمی توانم آن را نقد کنم. بخصوص اینکه همکاری با آقای افخمی را دوست دارم. با این حال چندان فرصت نکردم پیگیر سریال باشم و به نکاتی که شما عنوان کردید، دقت کنم. چون من هر شب اجرای تئاتر دارم و فرصت دیدن سریال را پیدا نمی کنم. اما با توجه به فیدبکی که من دیده ام، خوشبختانه سریال دیده شده است و مردم دوست دارند.

 

|گفتید که هر شب اجرای «ترن» را روی صحنه دارید. درباره نقشی که در این کار بازی می کنید و حال و هوای این نمایش بگویید.

– «ترن» حدود ۵-۴ سال پیش هم روی صحنه رفته است و امسال با اجرای متفاوت تری روی صحنه می رود. از آن اجرا امیر جعفری و مهراوه شریفی نیا امسال هم حضور دارند. من در این کار در کنار این دوستان و بهرنگ علوی، خسرو احمدی، علی صالحی، فریده سپاه منصور و فرید سجادی حسینی بازی می کنم. این نمایش بازیگران بسیاری دارد و تا آخر سال در سالن اصلی تئاتر شهر روی صحنه می رود و خوشبختانه سالن هر شب پر می شود و خوشحالم که هنوز هم مردم به تئاتر علاقه دارند و برای دیدن نمایش وقت می گذارند. حال من هم خیلی خوب است. آن هم بعد از ۱۲ سال که تئاتر کار نکرده بودم.

 

|چرا ۱۲ سال فاصله افتاده بود و شما در این مدت تئاتر کار نمی کردید؟

– به هر حال غم نان بوده است. البته پیشنهاداتی در این زمینه می شد، اما کارهایی نبودند که دوست داشته باشم در آنها بازی کنم. به هر حال من ۱۲ سال پیش با محمد یعقوبی کار کرده ام و سخت بود با دوستانی که نمی شناختم، کار کنم. از طرفی فکر می کردم زمان آن است که به فکر بازی در کارهای تصویری باشم و درآمد کسب کنم. اما در حال حاضر احساس می کنم خیلی لازم داشتم تئاتر کار کنم. بنابراین وقتی حمیدرضا آذرنگ، پیشنهاد این کار را داد، پذیرفتم و خیلی این کار را دوست دارم.

 

|در مورد نقشتان در این نمایش هم بگویید.

– من، نسیم ادبی و ستایش محمودی در یکی از اپیزودهای «ترن» بازی می کنم. من نقش برادر یک شهید را بازی می کنم. خیلی نمی توانم درباره نقش توضیح بدهم. بهتر است خودتان بیایید و اجرا را ببینید. اپیزود بسیار خوب و جذابی است.

 

|همزمان با اجرای این نمایش در کار دیگری حضور ندارید؟

– من قرار بود که با رضا کریمی در سریال گمشدگان همکاری کنم که به دلیل مشکلات شخصی خودم نتوانستم در این کار حضور داشته باشم. اما حالا که درگیر تئاترم، خودم دوست ندارم کار دیگری را قبول کنم چون حالم خیلی بهتر است وقتی تئاتر کار می کنم.

 

|اصولاً تئاتر خوب حال تماشاگر را هم خوب می کند، چه برسد به خود بازیگر.

– تئاتر کار کردن واقعاً حس بی نظیری است و تمرکز بازیگر را افزایش می دهد و حال آدم را بهتر می کند. ضمن اینکه به جایی برگشتم که دوستش داشتم و تجربیات خوبی به واسطه آن کسب کرده ام.

 

|پیش از پخش سریال «پرستاران»، در سریال «هم سایه ها» حضور داشتید. این مجموعه را چگونه تجربه ای دیدید و ارزیابی تان از آن کار چه بود؟

– «هم سایه ها» هم کار خوبی بود و من دوست داشتم. به هر حال این مجموعه چند کمدین داشت که شناخته شده هستند. جواد رضویان، مهران غفوریان، بهاره رهنما و سیروس گرجستانی کارگردان کنار این افراد خیلی می تواند برای من موثر باشد که تا به حال در چنین ژانری کار نکرده بودم. من تجربه کار کمدی ۴۰ شبی تا به این کار نداشتم، ولی متاسفانه شبکه پخش تغییر کرد و همین اتفاق روی بچه ها خیلی تأثیر بدی گذاشت و آنطور که باید دیده نشد. البته در جریان دلیل تغییر شبکه نیستم، اما اتفاق خوشایندی برای بچه ها رقم زد. با اینکه به هر حال کار دیده شد، ما نه به اندازه ای که ما تصور می کردیم.

 

|البته شبکه نسیم هم مخاطبان خود را دارد!

– بله. اما شبکه دو شبکه سراسری است و مخاطبان بیشتری نسبت به سایر شبکه ها دارد. از طرفی شبکه نسیم به واسطه برنامه هایش بیشتر مخاطب دارد، نه پخش سریال. نسیم، کنداکتوری برای سریال تعریف نکرده است. اما شبکه دو این کنداکتور را دارد. من هم برای این شبکه زیاد کار کرده ام. بنابراین آنطور که باید دیده نشد و اتفاقی که باید برایش می افتاد، نیفتاد. با این حال من سریال را دوست داشتم و برایم تجربه خوب و جذابی بود.

 

|چقدر در تلویزیون شرایط برایتان مهیاست تا حق انتخاب بهتری داشته باشید؟

– خوشبختانه در این ۴-۳ سال اخیر خیلی بیشتر حق انتخاب دادم و شرایط بهتری برایم وجود داشته است. ضمن اینکه متفاوت کار کردن را دوست دارم. کار طنز و جدی هم انجام دادم و خوشبختانه توانسته ام انتخاب های بهتری داشته باشم.

 

|از این جهت این سوال را پرسیدم که عده ای از بازیگران معتقدند شرایط تولید در تلویزیون به گونه ای است که بازیگر حق انتخاب کمتری دارد.

– من در این چند سال هیچ کاری را از روی اجبار بازی نکردم و همه کارهایی را که بازی کردم دوست داشتم.

|یعنی در کارهایی حضور داشتید که قابل دفاع باشد؟

 

– من فکر می کنم هر کاری را که بازی می کنم باید از آن دفاع کنم. بنابراین نقش هایی را می پذیرم که خودم در مرحله اول دوست داشته باشم و از کار لذت ببرم. اتفاقاً به من یک سریال عروسکی هم پیشنهاد شد و دوست داشتم فضای متفاوت این کار را هم تجربه کنم، اما به دلایلی این اتفاق نیفتاد و همکاری میسر نشد.

 

|در سینما چطور؟ با توجه به اینکه اغلب بازیگران معتقدند که در سینما مافیای قدرتمندی وجود دارد و فقط عده خاصی می توانند در فیلم های خوب بازی کنند؟

– من اصلاً مافیا را نمی فهمم و به آن اعتقادی ندارم. به هر حال اغلب بازیگرانی که به این قضیه معتقدند هم به نوعی در مقطعی با دوستان خودشان کار کرده اند. به نظر من آنچه که در این کار مهم است و حرف اول را می زند، اخلاق و نوع بازی است. اگر کسی هم در مقطعی عقب می افتد، به خاطر این است که این مسائل را فراموش کرده است. من باندبازی را قبول ندارم. چون مردم خسته می شوند از تکرار یکسری چهره ها در سینما و تلویزیون. این یک حقیقت است و یکی از دلایلی که باعث شد من به سمت تئاتر بیایم، همین نکته بود. ترجیح دادم به جای اینکه در دو سریال بازی کنم، کمی فاصله بگیرم و تئاتر کار کنم. بنابراین به مافیای بازیگری اعتقادی ندارم و اگر کسی در کار هوای رفیق خودش را داشته باشد، اصلاً چیزی بدی نیست. اما نتیجه کار اگر مثبت نباشد، اتفاق خوبی نیست. مردم هوشیار و باهوش هستند و این تفاوت ها را متوجه می شوند. بنابراین اینگونه محبت ها اصلاً خوشایند نیست.

 

|و چه کاری آماده پخش و یا اکران دارید؟

– با امیراحمد انصاری فیلم «هاری» را کار کردم که اردیبهشت سال آینده اکران می شود. امسال سه کار سینمایی پیشنهاد شد که به خاطر «هم سایه ها» نتوانستم در آنها بازی کنم که یکی از آنها به جشنواره فجر راه پیدا کرد. البته از بخش مسابقه خارج شد. سریال «هم سایه ها» و «پرستاران» را بازی کردم که پخش شد.

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 18
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش