سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳:۱۸ - ۲۵ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۴۵۵۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

 علي اكبر ثقفي:

ما شیشه ایم، ما را بشکنند تیزتر می شویم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,علی اکبر ثقفی
علی اکبر ثقفی فارغ التحصیل رشته ادبیات است، او فعالیت سینمایی خود را از سال ۵۹ با کارگردانی فیلم های مستند تلویزیونی آغاز کرد.

به گزارش بانی فیلم،علی اکبر ثقفی سال ۶۷ دفتر سینمایی آبگون فیلم را تأسیس کرد. او فیلم های «جان سخت» و «فوتبالیست ها» را در کارنامه دارد. اخیراً فیلم «هلن» از ثقفی بر پرده سینما اکران شده است.

 

«هلن» قصه دختری را روایت می کند که رویای سفر به خارج از کشور و مهاجرت را در سر می پروراند، اما در این مسیر با مشکلاتی مواجه می شود. ثقفی انگیزه اش از ساخت این فیلم را توجه به نهاد خانواده و موضوع مهاجرت می داند. او معتقد است در سخت ترین و بحرانی ترین شرایط خانواده به کمک جوانان می آید و چاره ساز مشکلات آنها می شود.

 

| چطور شد تصمیم گرفتید موضوع مهاجرت را به عنوان تم اصلی فیلمتان انتخاب کنید؟

ـ وقتی پسرم امیر ثقفی طرح و ایده فیلمنامه «هلن» را به من داد، موضوع مهاجرت و عنصر خانواده در آن وجود داشت؛ چون فکر می کنم جوانان امروز در تصورشان بهشت و آمالی دارند که فکر می کنند با مهاجرت می توانند به آرزوهایشان جامه عمل بپوشاند. در صورتی که بخش بزرگی از این مسأله واهی است. بزرگی می گفت هر گیاهی در خاک خودش رشد می کند؛ ما فکر می کنیم به چیزهایی که نمی توانیم در وطن خودمان به دست بیاوریم، در جای دیگر به دست می آوریم. در صورتی که بسیاری از مهاجران غیرقانونی داخل کمپ ها هستند و ۵ سال درگیرند و با انواع مشکلات رو به رو هستند و به همین دلیل احساس کردم موضوع خوبی است و جوانان را ترغیب کنم که نروند.

 

| با دغدغه نسل جوان در فیلمتان رو به رو هستیم و چقدر نسبت به این نسل شناخت دارید؟

ـ جوانان مسائل و مشکلات بسیاری دارند و ما سعی کردیم در یک زمان محدود به بخشی از آن ها یعنی مهاجرت و خانواده اشاره کنیم. تفاوت ما ایرانیان در این است که در سخت ترین شرایط باز هم این خانواده ها هستند که به داد هم می رسند. در سکانس پایانی می بینیم مادر باز هم به دختر پناه می آورد و این برایم اهمیت داشت. سعی کردم اخلاق در کارهایم حاکم باشد و به خانواده خیلی پایبندم و اگر خانواده ای منسجم باشد، جامعه هم منسجم می شود. خانواده جامعه کوچکی است که احترام به آن از اهمیت فوق العاده ای برخوردار است.

 

| چطور به این گروه بازیگران از جمله رویا نونهالی، پژمان بازغی و روشنک گرامی رسیدید؟

ـ این تا حدودی بستگی به شخصیت ها دارد و فکر می کنم بهترین نقشی است که رویا نونهالی بازی کرده؛ یعنی نقش یک مادر سایکو با شخصیت دوگانه را دارد و زمانی که کاری انجام می دهد، شما نمی دانید، چه می کند و هر لحظه امکان دارد رفتار غیر عادی از او سر بزند. در فیلم هم می بینیم که این مادر در جایی با دخترش و در جایی دیگر با بابی درگیر می شود و فکر می کنم آناتومی صورتش به گونه ای است که می توانست از عهده این نقش بر بیاید. برای نقش هلن ما گزینه های دیگری هم داشتیم و حتی با یک بازیگر قرارداد بستیم و تست گریم و لباس شد، اما اتفاقی برای مادرش افتاد که نتوانست ادامه دهد. من هم از این اتفاق متأثر شدم اما فکر می کنم روشنک گرامی به این نقش نزدیکتر بود، چون سن بازیگر قبلی به یک دختر نوجوان نمی خورد.

 

| به نظر می رسد خوی و خصلت هلن در فیلم بیشتر به پسران نزدیک است. این تصور درستی است؟

– نه، هر انسانی برای خود در جامعه نوعی مکانیزم دفاعی دارد. بعضی افراد قدرت طلب و بعضی دیگر مهرطلب هستند. شخصیت هلن برای اینکه بتواند در جامعه نوعی حریم امنیتی برای خودش ایجاد کند، شبیه پسرها لباس می پوشد؛ در صورتی که بسیار لطیف است و در خانه معصومیت خاصی دارد. تمام صحنه هایی که با نگین و ستاره برخورد دارد، همیشه مثل یک دختربچه مظلوم و معصوم است. وقتی هلن بیرون می رود، احساس می کنید شبیه پسران است که به نوعی پوشش و استتار است. در مدرسه هم وقتی دختری ورزشکار باشد، کمتر مورد تعدی قرار می گیرد تا دیگر دختران. نسل امروز ما پویا هستند و دوست داشتم آن ها را بشاش نشان دهم؛ یعنی این آدم ها به رغم مشکلات شادی هم دارند.

 

| در «هلن» اشاره خوبی به تفریح نسل جوان امروز داشتید.

– شادی نوعی مسکن است که نسل جوان به آن نیاز دارد و قطعا نمی توانستم در تمام فیلمم این صحنه ها را بگذارم. ما در زندگی روزمره خود هر روز تولد نداریم، اما برای تولد برنامه ریزی داریم. فیلمنامه را امیر ثقفی و خانم سروش نوشتند و این افراد جزو نسل جوانند و با دغدغه های این نسل هم آشنا هستند، اما من نیز با این مسائل بیگانه نیستم. در حال حاضر دنیای مجازی و اطلاعاتی که از جوانان می گیریم، به قدری زیاد است که اگر از این طرف خیابان به آن طرف برویم، تا زانو در سو‍‍‍ژه های مختلف غوطه ور می شویم. کسانی مثل ما و پدر و مادرها باید حکم باغبان را داشته باشند، اما وای به حال هنرمندانی که از این مسائل فارغ شوند و نتوانند خوراک فرهنگی برای روح جوانان فراهم کنند.

 

| برای نشان دادن این شادی ها با مشکل ممیزی خاصی رو به رو نبودید؟

– نه، اتفاقا یکی از مسئولان ارشاد وقتی فیلمم را دید، گفت چرا رقص و شادی آن را بیشتر نکردید و با مشکل خاصی رو به رو نبودیم. فیلم «هلن» می خواست بگوید که در بدترین شرایط باز هم نقطه امید وجود دارد و نوعی از فیلم است که تماشاگر با دیدن پایان آن مغبون یا غمگین نمی شود. متأسفانه بعضی از فیلم هایی که طی این سال ها دیدیم، هیچی نیستند و مثل قطار شهربازی هستند؛ یعنی مبدأ دارند اما مقصد مشخصی ندارند.

| به ارتباط و روش اشتباه زندگی والدین هم اشاره خوبی داشتید.

 

– بله، خواستم بگویم زندگی هلن معلول علت های گذشته است که بخشی از آن مربوط به پدرش و بخشی از آن مربوط به مادرش می شود. هلن پدرش را می شناسد، اما پدر دخترش را نمی شناسد. شاید با دیدن این فیلم بعضی ها از خانواده پاسداری کنند تا متلاشی نشود. به هر حال خواستم نوعی انسجام در ضمیر و ناخودآگاه فیلم باشد. مادر هم با اینکه فرد سایکو و عصبی است، جایی باعث خیر می شود؛ چون از رفتن هلن به خارج ممانعت می کند. تماشاگر هم در پایان خوشحال می شود که این اتفاق نمی افتد. این جزو لایه های زیرین فیلمنامه است و سعی کردم فیلمی بسازم که در خور نسل امروز و سینمای روز ما باشد.

 

| دلیل گرم بودن رنگ ها در فیلم به رغم قصه تلخ، چه بود؟

ـ خواستم بگویم در بدترین شرایط هم انسان ها می توانند حال خوب داشته باشند. این دختر و مادر حتی وقتی غذا هم می خورند، مادر ترانه ای زمزمه می کند و موزیکی می گذارند و نشان می دهد با حداقل هم می توانیم شاد باشیم. این افراد آدم هایی هستند که می توانند از لحظه حال استفاده خوبی کنند و این جزو نکاتی است که آن را دوست دارم و در فیلم فضای بومی و زندگی ایرانی نشان داده شده است. سکانس پایانی را هم خیلی دوست دارم، چون مادر  و دختر دوباره به هم می رسند و در دین هم توصیه شده است که اگر اشتباه کردید، توبه کنید و مادر دوباره به اشتباه خود اعتراف می کند.

 

| تنوع لوکیشن در فیلم شما دیده می شود. نکته ای که باعث فاصله گرفتن از فضای آپارتمانی می شود. این برای شما سخت نبود؟

– چرا، سخت بود. می خواستم تنوع بصری فیلم زیاد و در حرکت باشد. دوربین ما اصلا روی سه پایه نبود و سعی کردم دوربینم به صورت نبضی باشد که هرجا بازیگر می رود، با آن همراه باشد.

 

| شما برای فیلمتان طراحی استوری برد داشتید و کمتر پیش می آید که کارگردانی این طور کار کند.

– ما از اولین فیلم های امیر ثقفی طراحی استوری برد داشتیم. همیشه نوعی مهندسی لوکیشن برای فیلم های خود داریم و کارگردان نوعی دکوپاژ ارائه می دهد و این دکوپاژ را به طراحمان بر اساس آنچه از پیش طراحی شده، می دهیم، پیش می رویم و پلان مصور می کشیم و این خیلی کار ما را جلو می برد. سال ها پیش آکیرا کوروساوا برای کارهایش طراحی استوری برد داشت و چرا کاری که می دانیم مفید است را نباید انجام دهیم؟… به دلیل نداشتن طراحی های لازم است که گاهی زمان فیلمبرداری یک فیلم، تا هفت ماه طول می کشد.

 

| چطور به این چهره پردازی در خصوص پژمان بازغی و هوتن شکیبا رسیدید؟

– تصمیم داشتم برای شخصیت هایم فاصله گذاری داشته باشم و شاید این جدی ترین بحثی است که در خصوص هلن به آن اشاره می کنم. برای متمایز شدن شخصیت ها، جدا از شخصیت درونی، نشانه ای برای شان در نظر گرفتم. فکر می کردم موهای هوتن شکیبا باید به گونه ای باشد که میان هزاران نفر تشخیص دهیم اشکان چه کسی است. همچنین برای پژمان بازغی گریم و تیپ خاصی را در نظر داشتم که به نظر با تجربه بیاید. برای تیپ سازی هلن هم مدیون طراح صحنه و لباس و هم گریم هستیم.

 

| از چه نشانه هایی در سینمای جهان برای ساخت فیلم هایتان وام می گیرید؟

– علاقه مند به سینمای بومی خودمان هستم و به اندازه ای که قائم به فیلمنامه و موضوعم، وابسته به فرم نیستم. شاید بعد از ۱۵ سال فیلمسازی بتوانم بگویم هلن جدی ترین فیلمم است. به هر حال فیلم دیدن و مطالعه در ضمیر ناخودآگاه آدم تأثیر می گذارد.

 

| با توجه به اینکه اکران فیلم در زمانی است که بعضی فکر می کنند، مناسب و برخی دیگر تصور می کنند، نامناسب است، از اکران آن راضی هستید؟

– من آدم ریسک پذیری هستم. ما شیشه ایم، ما را بشکنند تیزتر می شویم. این وضعیت شبیه جنگجویی است که اگر اسیر شود، مقاومتش لذتبخش است. من چاره ای نداشتم، چون اکران به تأخیر می افتاد. همین الان که فیلم را اکران کردم، ۵۷ فیلم پشت اکران مانده اند. البته بی عدالتی و نا برابری هم وجود دارد و فیلم من در تهران ۱۶ سالن و یک فیلم دیگر ۱۷۰ سالن دارد. گاهی ماهانه من ۱۰۰ سانس دارم، اما آن فیلم ۱۰۰۰ سانس دارد. در یک مورد به سینمایی رفتم و سانس ۸ شب من را به فیلم دیگری داده بودند و زمانی که اعتراض کردم، مسئول آن سینما می گفت جبران می کنم. در حال حاضر سینمای ما متکی بر فضا و صندلی هاست و به خوب و بد بودن فیلم ها کاری ندارند.

 

 

 

 

 

  • 11
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش