سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳:۴۲ - ۱۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۳۶۹۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

مجید واشقانی:

اجرا نکرده ام، مجری را بازی کردم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,مجید واشقانی

مجید واشقانی، بازیگر جوانی است که حضور در سینما، تلویزیون و تئاتر را تجربه کرده است. وی در مقطعی با حضور در چند فیلم، در نقش نیروهای پلیس ظاهر شد و بعد از آن هم فضاهای گوناگونی از کمدی گرفته تا درام را تجربه کرد. مسیر انحرافی، هوش سیاه۲، پایتخت، زیر هشت، هشدار پلیس، ماتادور، انقلاب زیبا و … از جمله سریال های وی و هاری، ناسپاس، شور عشق نیز نمونه هایی از کارهای سینمایی او هستند. واشقانی علاوه بر این ها تجربه اجرا را نیز در پرونده کاری خود دارد و این شب ها نیز با سریال «دیوار شیشه ای» در نقش یک مجری برنامه گفت و گو محور با داستانی جدید، در قالبی متفاوت از کارهای قبلی خود، حاضر شده است. این شب ها علاوه بر سریال مذکور، مجموعه های هوش سیاه و برادر نیز با بازی او در حال پخش مجدد هستند و پس از آن ها مجموعه جدیدی با عنوان «لبخند رخساره» نیز از وی پخش خواهد شد.

 

کار کردن با سه کارگردان کار خیلی سختی است. در «دیوار شیشه ای» ابتدا قرار بود که بستر اصلی داستان را احمد مؤذنی که در گذشته نیز با هم کار کردیم بسازد، او کارش را به خوبی بلد است و دکوپاژ آن دقیقاً مطابق با حس صحنه، فضایی که وجود دارد و اتفاقاتی که می افتد، است. از سوی دیگر ما باید راکوردهایی را حفظ می کردیم که از روز اول با احمد مؤذنی و محمد سلطانی درباره آن به نتیجه رسیدیم و بعد هم با راما قویدل و حمید مهین دوست که رفیق هم هستیم تعامل و تبادل نظر کردیم تا مسیر کلی داستان این مجری چطور باشد، علاوه بر اینها هر کسی اپیزود خودش را نیز کارگردانی می کرد. این تجربه جدیدی بود که می توانست خیلی سخت باشد، اما….

 

 این شب ها شما با حضور در سریال «دیوار شیشه ای» در نقش نو و جدیدی نسبت به کارهای قبلی تان حضور دارید. چه شد که به این مجموعه پیوستید؟

– «دیوار شیشه ای» داستان خاصی دارد و هر بازیگری که به او پیشنهادی می شود، سعی می کند تا نقاط جذاب، خاص و مواردی که آن داستان را منحصر به فرد می کند را در نظر بگیرد، در فیلمنامه این سریال نیز به وفور چنین مواردی به چشم می خورد، از داستان کلی آن که راوی قصه یک مجری تلویزیونی که برنامه پر بیننده ای با عنوان «دیوار شیشه ای» دارد، گرفته تا داستانک هایی که در هر قسمت از این برنامه اتفاق می افتد، همه بخش ها ماجراها و رخدادهای قابل توجه و جالبی دارند، که فکر می کنم به جز من، برای مخاطب نیز جذاب است. در جریان این سریال مثل خیلی از برنامه های گفت و گو محور، هر شب مهمانی در کار حاضر می شود و در اصل دو داستان به شکل موازی با هم پیش می روند، داستان کلی ماجرای زندگی آن مجری است که بستر اصلی است و دیگری قصه هایی را شامل می شود که در هر قسمت اتفاق می افتد، در واقع بیننده یک داستان سریال و یک داستان اپیزودی را دنبال می کند. در این مجموعه در هر قسمت یک زندگی به تصویر کشیده می شود و به همین جهات است که می گویم از لحاظ فرم و محتوای یک کار جدید و نوآورانه خلق شده است که برایم جذاب بود. در مورد سریال اپیزودیک همیشه این خطر هست که ۲ قسمت دیده نشود، یا از قلم بیفتد وجود دارد و در عین حال شما چیزی را از دست نمی دهید، اما در اینجا با توجه به داستان اصلی که قصه خود مجری است، نمی تواند سریال را رها کند، چون اگر آن را نبینند، بخشی از ماجرا را از دست می دهد.

 

 یکی دیگر از مواردی که شاید با دیدن سریال «دیوار شیشه ای» به ذهن مخاطب خطور کند، شباهت برنامه گفت و گو محور موجود به «ماه عسل» است. شما چه نظری در این باره دارید؟

– شکل برنامه «دیوار شیشه ای» که در مجموعه وجود دارد، می تواند شبیه هرگونه تالک شویی، از جمله «ماه عسل» باشد، در اینجا نیز به «ماه عسل» بیشتر اشاره می شود، چرا که این برنامه نمونه موفق برنامه ای با این شکل و محتوا است، اما شکل سریال هیچ ربطی به «ماه عسل» ندارد، چرا که در آنجا شما تنها برنامه «ماه عسلی» را می بینید که احسان علیخانی مجری آن است و دیگر زندگی شخصی علیخانی نوعی را که نمی بینید، بلکه تنها وارد تالک شویی می شوید که بعد از گپ و گفت مجری با مهمانش و بررسی زندگی کسی که او را نمی شناسید، برنامه تمام می شود، اما در «دیوار شیشه ای» اینگونه نیست و قصه ما، داستان همان مجری است. طبق این صحبت ها شاید برنامه «دیوار شیشه ای» از جهاتی به «ماه عسل» شباهت داشته باشد.

 

 برای ایفای نقش این مجری، به طبع شباهت کلی برنامه به «ماه عسل»؛ شما هم از احسان علیخانی یا دیگر مجریانی که در این حوزه هستند، الگو گرفته اید؟

– نه از هیچکس، من نه مثل کسی اجرا کردم و نه الگو برداشتم حتی سعی کردم نمونه هایی که در ذهنم هست را فراموش کنم، از سوی دیگر خود من اجرا نکردم، یعنی اگر برنامه ای را اجرا کنم، قطعاً اینگونه نخواهد بود.

این نکته ظریفی است، من اینجا قرار است تا نقش مجری را بازی کنم که کاراکتر آن از پیش توسط نویسنده کار طراحی شده، پرسش و پاسخ های برنامه و تمام جزئیات آن مشخص است، چرا که مثلاً اگر من می خواستم سوال طرح کنم و یا در پاسخ به مهمان حرفی بزنم، شاید چیز دیگری می گفتم. روی تمام این موارد از پیش فکر شده است، به همین جهت من تنها نقش بازی کرده ام، نه اجرا.

 

 شما علاوه بر بازیگری، اجرا را نیز تجربه کرده اید، این تجربه چطور؟ از آن کمک نگرفتید؟

– بله، به هر حال آنها کمک کننده بودند، اما از طرفی ما تیم نویسنده ای داریم که سرپرستشان محمد سلطانی بود، من او را نمی شناختم، اما وقتی با او آشنا شدم و فیلمنامه را خواندم، متوجه شدم که خیلی قلم او را دوست دارم، چرا که یک قلم بی ادعا، حرفه ای و بسیار روان داشت و زمانی که خود او را دیدم، این بی ادعایی را بیشتر در وی دیدم. ما خیلی روان با هم مشورت کردیم و بعد سر بعضی نظرات به تفاهم رسیدیم.

 

 یکی دیگر از ویژگی هایی که این کار دارد، حضور سه کارگردان در آن است. فکر می کنم این اتفاق مقداری کار را برای گروه و بازیگران مشکل کند، برای شما این تجربه چطور بود؟

– بله درست است، کار کردن با سه کارگردان کار خیلی سختی است. در «دیوار شیشه ای» ابتدا قرار بود که بستر اصلی داستان را احمد مؤذنی که در گذشته نیز با هم کار کردیم بسازد، او کارش را به خوبی بلد است و دکوپاژ آن دقیقاً مطابق با حس صحنه، فضایی که وجود دارد و اتفاقاتی که می افتد، است. از سوی دیگر ما باید راکوردهایی را حفظ می کردیم که از روز اول با احمد مؤذنی و محمد سلطانی درباره آن به نتیجه رسیدیم و بعد هم با راما قویدل و حمید مهین دوست که رفیق هم هستیم تعامل و تبادل نظر کردیم تا مسیر کلی داستان این مجری چطور باشد، علاوه بر اینها هر کسی اپیزود خودش را نیز کارگردانی می کرد. این تجربه جدیدی بود که می توانست خیلی سخت باشد، اما همکاری تیمی موجود در این کار قسمت مدیریت اکبر تحویلیان که سالها او را می شناسم، قرار گرفت. من الگو مدیریت، نوع رفتار حرفه ای، شخصی و عملکرد کسی را نپسندم اینطور نیست که آن را اعلام کنم، ولی حداقل درباره اش حرف نمی زنم، ولی وقتی این موارد برایم دلنشین باشد و در کار به من کمک کند، حتماً از آن می گویم. مدیریتی که اکبر تحویلیان در پروژه ای که به جهت حضور سه کارگردان و مشکلاتی که ممکن بود ایجاد شود در این پروژه داشت، واقعاً مثال زدنی است. این پروژه بنا به دلایلی مدتی به لحاظ مالی خوابیده بود، بخش هایی از آن ضبط شده بود، قسمت هایی باقی مانده بود، گروه عوض شده بود، هرکس نظرات خودش را داشت و موارد دیگری در آن بود که می توانست فضای متشنجی را رقم بزند، اما آنقدر پشت صحنه شیرین و دلچسب داشتیم که با وجود سخت بودن کار برای من، همه چیز به خوبی پیش رفت.

 

 منظورتان از سخت بودن کار چه بود؟

– تقریباً اغلب بخش های کار ضبط شده بودند و به دلیل مشغله ای که داشتم قسمت های مربوط به من باقی مانده بود و این کار را خیلی برایم سخت کرده بود، یعنی من حتی یک روز نصفه هم آف نداشتم و از صبح علی الطلوع می رفتم و تا شب جلو دوربین بودم. با همه اینها آنقدر شرایط برایم دلچسب بود که من به آقای تحویلیان گفتم خواهش می کنم این کار را ادامه دهم، حتی به محمد سلطانی هم می گفتم که این قصه هنوز جا دارد، باز هم بنویس.

 

 یعنی ممکن است «دیوار شیشه ای» باز هم ادامه پیدا کند؟

– من که از خدایم است، چون همانطور که گفتم، علاوه بر اینکه قصه جا دارد، برای من هم داستان خیلی جذاب است و امیدوارم که مردم هم دوست داشته باشند، چرا که نمی دانم با توجه به بحث انتخابات و برنامه های موجود، آیا زمان مناسب برای پخش سریال است یا نه، از سوی دیگر سریال «هوش سیاه ۲» و «برادر» هم باز هم در حال پخش شدن است، از این بابت خوشحالم که سه سریال از من در حال نمایش است، اما اینکه نتیجه نهایی آن با توجه به بحث انتخابات چه می شود، باید صبر کرد و دید، چرا که این مجموعه فضا خوب و حرفه ای داشت و امیدوارم به آن آنتن پر کن نگاه نشده باشد.

 

 شما در مقطعی چند کار پلیسی پشت سر هم داشتید و این اتفاق با وجود حضورتان در مجموعه هایی چون «پشت بام تهران» و «برادر» در قالبی متفاوت، به گونه ای به چشم آمد. بعد از این ها هم که این نقش کاملاً متمایز را در «دیوار شیشه ای» پذیرفتید، از این تفاوت بگویید.

– خیلی ها این عقیده را دارند، اما همانطور که گفتید من بعد از ان مجموعه ها «پشت بام تهران» و «لبخند رخساره» را بازی کردم، اما به هر حال پیشنهادات متفاوت با کار دیگر و یا شکل متفاوتی از یک نقش کمتر به یک بازیگر پیشنهاد داده می شود. مثل ایفای نقش یک مجری تلویزیون که در این سریال وجود دارد. در «دیوار شیشه ای» ما چیدمان جالب و نویی داریم و بازیگرانی حضور دارند که فضاهای گوناگونی چون سینما را تجربه کردند، افرادی مثل کوروش تهامی، شبنم قلی خانی، علیرام نورایی و… یعنی نابازیگران خیلی خوبی داریم که به لحاظ حرفه ای پرونده قوی و سبقه قوی دارند که هر کدام وزنه ای برای دنیای هنر محسوب می شوند. این مسئله موجب شد تا با هر کدام که در استودیو «دیوار شیشه ای» روبروی هم بازی می کردیم، کار خیلی لذتبخش و دلچسب پیش برود.

 

 کمی هم از همکاری با حدیثه تهرانی، به عنوان نقش مقابلتان بگویید.

– من با خانم تهرانی در فیلمی با عنوان «زاپاس» بازی کردیم و بعد سرمایه گذار آن هم کلاهبردار از آب درآمد، اما کمدی خوبی بود. به همین جهت ما تجربه خوبی در فاز کمدی با هم داشتیم. از دوستان قدیمی هم هستیم و در این سریال قرار شد تا او نقش همسر آن مجری را بازی کند، کسی که تهیه کننده برنامه هم هست. وی علاوه بر اینکه یک بازیگر حرفه ای و کاربلد است، فکر می کنم که چالش هایی که مجری با همسرش در کار داشت، با حضور ایشان و پاسکاری هایی که داشتیم خوب از آب درآمد، یعنی ایفای نقش ها به شکلی صورت گرفتند که فکر نمی کنم بیننده از درک او عقب بماند، یعنی همانطور که داستان روان پیش می رود، بازی های منعطف و روان نیز به پیشبرد آن کمک کردند.

 

 به سراغ «لبخند رخساره» برویم، با توجه به اینکه تجربه کار با سعید نعمت ا… را در «پشت بام تهران» و مجموعه های دیگر داشتید، کمی هم از این سریال و نقشی که در آن دارید بگویید.

– بله، من با سعید نمت ا… مجموعه هایی چون «میکائیل»، «پشت بام تهران» و «زیر هشت» را کار کردم. متن های سعید نعمت ا… برای همه مشخص است،‌ کسی متن بی تأثیر،‌ کم بیننده و بی خاصیت از او ندیده است،‌ تمام سریال های او مورد استقبال قرار گرفته اند. در «لبخند رخساره» هم این اتفاق می افتد،‌ چرا که مضاف بر متن او کارگردانی بهرنگ توفیقی که هم دوست و هم راهنمای من است، در آن لحاظ شده است و باز هم در این مجموعه با هم همکار شدیم.

 

در «لبخند رخساره» هم نقش خیلی خوبی دارم که پر از چالش و افت و خیزهای حسی است و فکر می کنم که جزو سریال های پربیننده باشد.

 

 از زمان پخش «لبخند رخساره» خبری دارید؟

– دقیق مشخص نیست، تنها امیدوارم که در ماه رمضان که صحبت هایی در مورد زمان پخش آن شده بود، شاهد نمایش این سریال باشیم.

 

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 15
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش