چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۰۳ - ۲۶ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۶۲۱۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با کاظم راست گفتار، کارگردان «آشوب»

عاقبت قناعت به هنر، قطعه هنرمندان است!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,کوروش تهامی

به گزارش جام جم آنلاین، کاظم راست‌گفتار، چند فیلم تجاری و سرگرم‌کننده خوش رنگ و لعاب در کارنامه دارد که زمان اکران با استقبال مخاطبان مواجه شدند؛ عروس خوش‌قدم، پسر تهرونی و زنان ونوسی، مردان مریخی. فیلم نقاب (با نام قبلی پوکر) سوژه و ساختاری جسورانه و جذاب داشت و اکران و توزیع همزمان سی‌دی‌های غیرمجاز آن حاشیه‌هایی ایجاد کرد. راست‌گفتار حالا شش سال بعد از چک، با فیلم آشوب به سینما برگشته است؛‌ فیلمی پربازیگر و پرماجرا که چیزهای خوبی برای تماشا دارد و راستش را بگویم، از آن چیزی که انتظار داشتم، بهتر بود.

 

وقتی آشوب را دیدم، کار سخت و پرزحمتی در ساخت به نظر رسید و حتی به دلیل تعدد ماجراها و سیر طولانی قصه، قابلیت تولید یک سریال را هم داشت.

 

اتفاقا یک مینی سریال هم از این فیلم داریم که بعدا در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود.

 

چک را سال ۹۰ ساختید؛ چرا چند سال دور از فیلمسازی بودید؟

از فضای فیلمسازی دور نبودم. بعد از چک مقداری درگیر تلویزیون بودم و چند برنامه و تله‌فیلم برای صدا و سیما ساختم. ضمن این که همین فیلم آشوب، یک پروژه سنگین بود که ساخت آن از سال ۹۳ تا الان طول کشید. پیش‌تولید، هماهنگی، برنامه‌ریزی و فراهم کردن شرایط ساخت کارهای تاریخی، سختی‌های خودش را دارد. همچنین این فیلم نیاز به جلوه‌های ویژه بصری داشت که آنها هم زمانبر و سنگین بود.

 

ایده نوشتن و ساخت آشوب از کجا آمد؟

فکر می‌کنم ایده و موضوع این فیلم، یک درد مشترک بین همه آدم‌هایی است که در کشور ایران با صداقت، درستکاری و نیت درست می‌آیند و فکر می‌کنند می‌توانند با مجموع فعالیت‌هایشان تغییری در شرایط موجود ایجاد کنند، اما درگیر مسائلی می‌شوند که تبدیل می‌شوند به شخصی که در این فیلم می‌بینید.

 

اگر شما می‌بینید، بی‌اخلاقی بر جامعه و روشنفکران ما حاکم می‌شود و ارزش‌های اجتماعی جای خودش را به ارزش‌های فردی می‌دهد و منافع فردی نسبت به منافع اجتماعی اولویت پیدا می‌کند، به خاطر این است که همین روندی را که شخصیت اصلی فیلم آشوب طی می‌کند، خیلی‌ها در واقعیت طی کرده‌اند. کسانی که این فیلم را می‌بینند و با آن ارتباط برقرار می‌کنند، ممکن است شرایطی مشابه شخصیت اصلی را طی کرده باشند.

 

حتما کسانی هستند که همچون او در نوجوانی و جوانی آرزوهایی داشتند، اما به دلیل برخورد با شرایط صعب و سخت، بخشی یا همه آنها را از دست دادند. درنهایت آدم به جایی می‌رسد که باید کلاه خودش را سفت بچسبد که باد نبرد! وقتی اخلاق از بین می‌رود، هر عملی مجاز می‌شود. تنها چیزی که در همین مناظره‌های نامزدهای ریاست جمهوری وجود نداشت، همان چیزی است که گمشده جامعه ماست: اخلاق.

 

این نگاه کمی بدبینانه نیست؟ واقعا نمی‌توان از طریق هنر، به پیشرفت خوبی در زندگی رسید؟ آیا همه کسانی که مثل فرهاد فیلم شما صاحب استعداد و هنری هستند، برای پیشرفت در زندگی لاجرم باید مسیر دیگری را انتخاب کنند؟

همین فرهاد رفت جلو و دیدید که نشد. خود شما یکی، من هم یکی! همه کسانی که به هنر قناعت کردند و دنبال حفظ اخلاق بودند، الان در قطعه هنرمندان خوابیده‌اند! اینهایی که پیشرفت کرده‌اند و خیلی موفق هستند، دقیقا همان‌هایی هستند که مرزبندی‌های اخلاقی را زیرپا گذاشتند و با بی‌اخلاقی رشد کردند و به اینجا رسیدند.

 

فیلمتان بــه خاطـر تعدد چهره و استفاده از بازیگران شناخته شده حتی در نقش‌های کوتاه، رئال مادریدی است برای خودش!

(می‌خندد) به این دلیل حتی برای نقش‌های کوتاه هم از بازیگران بزرگ استفاده کردیم، چون این فیلم بازیگرمحور است و دیالوگ بعضی شخصیت‌ها کم، بنابراین بازیگران باید به قدری خوب بازی کنند و خوش بدرخشند که در همان یک پلان یا یک سکانس در ذهن تماشاگر باقی بمانند. مساله دیگر این که همه این دوستان عاشق فیلمنامه شدند و برای بازی در این فیلم جلو آمدند. یعنی کسی را وادار نکردیم که حتما اینقدر پول بگیر و بیا بازی کن. ضمن این که همان بحث درد مشترکی که گفتم هم نقش مهمی در این همراهی و همکاری داشت.

 

در تیتراژ پایانی اسم بعضی از بازیگرهاست که در فیلم حضور ندارند، این چه قصه‌ای دارد؟

این به همان بحث سریال برمی‌گردد و بعضی از بازیگرهایی که نامشان در تیتراژ فیلم به چشم می‌خورد، در نسخه سینمایی نیستند، اما در آن سریال پنج، شش قسمتی نقش‌آفرینی کرده‌اند.

 

چرا خودتان به جای شخصیت اصلی فیلم به عنوان راوی صحبت کردید و خود کوروش تهامی این کار را نکرد؟

از زمانی که فیلمبرداری به پایان رسید تا وقتی خواستیم صدای روایت را ضبط کنیم، مدت زیادی گذشت و در این زمان آقای تهامی از کار و آن شخصیت دور شده بود. بعد احساس کردم اگر بخواهد این کار را انجام دهد، باید خیلی روی صدایش کار کند تا به آن حس و حال برسد. ضمن این که راوی، سن و سال بالاتری نسبت به شخصیتی دارد که در طول فیلم دیدیم و ۳۰ سال از ماجراها گذشته است.

 

تصمیم گرفتم گوینده‌ای به عنوان راوی انتخاب شود. گوینده‌های متعددی از جمله آقای بهروز رضوی آمدند، اما گفتند این کار ما نیست، خود تو که اینها را حس کرده‌ای بگو. این‌طور شد که خودم بناچار این کار را انجام دادم. اما آنهایی که دیدند گفته‌اند نتیجه کار خوب شده، چون دیالوگ‌ها گفته نمی‌شود، بلکه از دلم برمی‌آید و خودم آنها را حس کرده‌ام.

 

وحید تاج (خواننده) هم انتخاب خوبی برای فیلم است و صدای او روی چهره تهامی نشسته، اما چرا خود تهامی که در موسیقی و خوانندگی هم توانایی دارد، تصنیف‌ها و ترانه‌های فیلم را نخواند؟

آقای تهامی صدای خوبی دارد، اما به نظرم صدای آقای تاج خیلی روی صورت ایشان نشسته و الان وضعیتی شبیه فردین و ایرج پیدا کرده است!

 

فیلم، چهره‌پردازی‌هـای خوبی دارد، اما گریم پیـری شخصیت عاطفه گودرزی (لیلا اوتــادی) خـوب درنیامده. چرا؟

این مساله را قبول دارم، اما با توجه به شرایط و سختی‌های فیلم، همه کارها را نمی‌توان صددرصد کنترل کرد. تازه ما از آقای شهرام خلج استفاده کردیم که از گریمورهای خوب تلویزیون و سینماست و خیلی هم برای این کار زحمت کشید، اما نتیجه همین است که می‌بینید.

 

چرا از زبان شخصیت همین عاطفه که شاعر است، شعرهای فروغ را می‌شنویم؟

فقط شعرهای فروغ نیست و ما از اشعار شاعران مختلف استفاده کردیم. قصدم این بود در این بخش ادای دینی به شعر نوی ایران داشته باشم. به طور کلی همه آنچه شما در فیلم می‌بینید زاییده ذهن من است، اما سعی شده برگرفته از اجزای واقعیت باشد. مثل اژدهاست، اژدها که واقعی نیست، اما شما برای مجسم کردن آن بالش را مثل بال خفاش تصور می‌کنید، پایش را شبیه تمساح کار می‌کنید، پوزه‌اش را مثلا شبیه مارمولک کار می‌کنید. یعنی با ترکیب جزئیات و عناصری از واقعیت، یک اژدهای خیالی درست می‌کنید. فیلم آشوب هم چنین چیزی است.

 

از اکران در این زمان راضی هستید؟

نه والله، راضی که نیستیم، اما این نوبت اکرانی است که به ما دادند و همین را هم با بدبختی گرفتیم.

 

حرف پایانی؟

امیدوارم مردم فیلم آشوب را ببینند و دوست داشته باشند. در این زمینه امید زیادی به پخش تیزرهای تبلیغاتی از رسانه ملی و تاثیرگذاری آنها دارم و امیدوارم حمایت تلویزیون از سینما که در زمان دکتر علی‌عسکری بیشتر از قبل هم شده، درباره فیلم ما هم ادامه داشته باشد.

 

از آموزگاری تا خوانندگی و وزیری!

کوروش تهامی در فیلم تاریخی و پرماجرای آشوب نقش آموزگاری ساده در نازی‌آباد را در سال‌های دور بازی می‌کند. او که استعدادی هم در هنر و خوانندگی دارد، هرچه تلاش می‌کند تا از این راه به جایی برسد، موفق نمی‌شود تا این که زمانه بازی دیگری برای او درنظر می‌گیرد و مسیر زندگی‌اش را تغییر می‌دهد.

 

او در نهایت وزیر می‌شود، اما در فیلم می‌بینید که به چه قیمتی. بجز تهامی، بازیگران دیگری چون آتیلا پسیانی، یکتا ناصر، لیلا اوتادی، شهره لرستانی، فرهاد آئیش، همایون ارشادی، امیرحسین صدیق، داریوش فرهنگ، محمدرضا هدایتی، نادر سلیمانی، رامین ناصرنصیر، نیما فلاح، فخرالدین صدیق شریف، داریوش کاردان، رضا فیاضی، رضا بنفشه‌خواه، آشا محرابی، میرطاهر مظلومی و غلامحسین لطفی هم در این فیلم بازی می‌کنند.

 

علی رستگار

 

 

  • 18
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش