چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۴۷ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۱۸۱۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با بیتا فرهی

اعتقاد ندارم که مدام دیده شوم

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,بیتا فرهی

«برادرم خسرو»، نخستین تجربه کارگردان جوانی است که به گفته بسیاری از کارشناسان سینما یکی از درخشان‌ترین فیلم‌های سال‌های اخیر را ساخته. این فیلم که اخیرا به نمایش عمومی درآمده، درباره ارتباط دو برادر است که شخصیت اصلی از اختلال «دوقطبی» رنج می‌برد. شاید این بیماری برای بسیاری ناشناخته باشد، اما قطعا مبتلایان  از عوارض این بیماری رنج می‌برند.

 

بیتا فرهی که با نقش تحسین‌برانگیز «مهشید» در فیلم درخشان «هامون» به سینمای ایران معرفی شد، در این فیلم هم حضور کوتاه و مؤثری دارد. بیتا فرهی که اغلب در سال‌های اخیر نقش‌های کوتاه و درعین‌حال تأثیرگذار را بازی کرده، در «برادرم خسرو» نیز به انتخاب درستی دست زده است. به همین بهانه با این بازیگر به گفت‌وگو نشستیم.

 

وقتی درباره حضورتان در سینما صحبت می‌کنیم، بدون شک شمایل زنی مدرن و متفاوت در نخستین فیلم‌تان یعنی «هامون» فراموش‌نشدنی است. البته خوشبختانه همکاری‌تان با داریوش مهرجویی بعد از آن تداوم پیدا کرد. به نظرم بد نیست دراین‌باره صحبت کنیم. موافقید؟

تقریبا چگونگی ورود من به سینما و همکاری‌ام با داریوش مهرجویی در فیلم ماندگار «هامون»، قصه‌ای است که در این سال‌ها درباره‌اش حرف زده‌ام. هنوز هم وقتی به آن زمان فکر می‌کنم، پیشنهاد آقای چشم‌آذر، دوست صمیمی دایی‌ام و معرف من به داریوش مهرجویی باعث شد به سمت سینما کشیده شوم. آن سال‌ها از سینما فاصله داشتم.

 

اما قطعا به دلیل اسم و اعتبار داریوش مهرجویی، حس کردم که دوست دارم تجربه کنم. خوشبختانه برای بازی در این فیلم انتخاب شدم. به هر حال اشاره شما به گذشته و نقشی که با آن وارد سینما شدم درست است. نقش «مهشید»، جلوتر از نقش‌های آن زمان بود. تا آن زمان چنین زنی وارد سینمای ایران نشده بود. بلافاصله بعد از «هامون»، آقای مهرجویی بازی در فیلم «بانو» را پیشنهاد کرد. البته همان زمان تأکید کردند که این نقش شباهت‌هایي با شخصیت من دارد!

 

واقعا؟ چه جالب.

بله. من فیلم «بانو» را دوست دارم و اتفاق خوبی در کارنامه من است. بعد از آن با وقفه‌ای دوساله فیلم «کیمیا» را بازی کردم و همکاری با آقای درویش را تجربه کردم. فیلم با حال‌وهوای جنگی ساخته شد. اما هنوز هم یکی از فیلم‌های محبوب من است.

 

تصور می‌کنم تنوع و کیفیت فیلم‌نامه‌ها در آن زمان، فرصت انتخاب بیشتری برای بازیگر در انتخاب نقش‌ها  فراهم می‌کرد. نظرتان چیست؟

متأسفانه در مقطعی قرار داریم که شخصیت‌هایی در رده سنی من بسیار کم نوشته می‌شود.

 

دلیلش چیست؟

شاید به این دلیل که بازیگرانی در رده سنی من کم‌کارتر شده‌اند و درنتیجه نقش‌ها کوتاه‌تر می‌شود. البته مناسبات سینمای ایران در مقایسه با سال‌های گذشته دستخوش تغییراتی شده است. فکر می‌کنم خواسته‌ها، مطالبات و ذهنیت مردم هم نسبت به گذشته تغییر کرده است. مخاطب امروز در سینما بیشتر به دنبال سرگرمی است.

 

شاید هم حق با اوست و ترجیح می‌دهد در میان فشارها و اضطراب‌های زندگی، زمانی را به استراحت بگذراند و با دیدن فیلمی طنز یا مفرح سرگرم شود. اما قطعا میان فیلم‌های کمدی نیز تفاوت‌هایی وجود دارد، برخی از آنها اساسا فیلم‌های کم‌مایه‌ای‌اند که به هیچ‌وجه ذهن را پرورش نمی‌دهند یا جایی برای تفکر مخاطب باقی نمی‌گذارند.

 

سال‌ها قبل سطح کیفی فیلم‌ها نیز متفاوت‌تر بود. علل مختلفی ازجمله کیفیت فیلم‌نامه‌ها یا حضور کارگردان‌هایی که با دقت  و وسواس بیشتری فیلم می‌ساختند،  بی‌تأثیر نبوده است. اما به جز فیلم، مردم زمان بیشتری را به مطالعه و سایر فعالیت‌های هنری مثل دیدن نمایش و... اختصاص می‌دادند و خلاصه به نظرم همه‌چیز بهتر و عمیق‌تر از امروز  بود.

 

در حوزه بازیگری این تغییرات را چگونه ارزیابی می‌کنید؟

بازیگران جوان را دوست دارم. اما متأسفم گاهی منزلت خود را قدر نمی‌دانند و برخی‌ها برای بازیگرانی که سال‌ها پیش‌تر از آنها، فعالیت خود را شروع کرده و سابقه‌ای طولانی دارند،  ارزشی قائل نمی‌شوند! خصوصا بازیگرانی که در سابقه فعالیت حرفه‌ای، کارهای شاخصی انجام داده و سعی کرده‌اند همیشه استانداردی را در کارهایشان رعایت کنند.

 

بهانه این گفت‌وگو پرداختن به فیلم سینمایی «برادرم خسرو» است  که می‌توان بازی موجز و مؤثر شما را یکی از نقاط قوت این فیلم دانست. معمولا چطور به نقش نزدیک می‌شوید؟

درباره  شیوه بازی می‌توان به این مورد اشاره کنم که خیلی سخت و با وسواس فیلم‌نامه‌ای را انتخاب می‌کنم. قبل از اینکه جلوی دوربین بروم فیلم‌نامه را بارها می‌خوانم و در باره نقش فکر می‌کنم. اما نوع بازی من بسیار غریزی است و در صحنه با تمرین‌های متعدد، گریم و لباس مختص نقش شکل می‌گیرد. به دورخوانی اعتقاد زیادی ندارم و آن را ضروری نمی‌دانم، فقط در فیلم «خون‌بازی» دورخوانی‌های زیادی را تجربه کردم. چون فیلم سختی بود. اما به طور کلی از «تکنیک» سر درنمی‌آورم. اما از آنجایی  که احساساتی هستم، به قول معروف احساساتم همیشه دمِ‌دستم هستند.

 

در «برادرم خسرو» هم نقش کوتاهی را ایفا کردید؛  خواهری که نزدیک‌ترین فرد به برادری است که از اختلال دوقطبی رنج می‌برد و درک درستی از علائم بیماری دارد. این شخصیت از نظر شما چطور زنی است؟

برای من این نقش جذابیت‌های لازم را داشت؛  زنی که در زندگی شخصی خود دچار مشکل است. دخترش در خارج از کشور به سر می‌برد. اما درعین‌حال از برادر بیمارش هم مراقبت می‌کند. در کل زن رنج‌دیده‌ای است که در بسیاری از مواقع به او حق می‌دهم و از صمیم قلب دوستش دارم. به گفته بسیاری از صاحب‌نظران، خوشبختانه از پس نقش برآمدم و خدا را شکر که نتیجه مطلوب هم حاصل شد.

 

تا قبل از این  فیلم، با اختلال دوقطبی آشنا بودید؟

بله. بیماری دوقطبی کم‌وبیش متداول است. این بیماران یا سرخوشی بیش از حد دارند یا از افسردگی شدید رنج می‌برند. خوشبختانه احسان بیگلری اطلاعات جامع و کاملی از این بیماری داشت و همراه پریسا هاشم‌پور، فیلم‌نامه درخشانی نوشته بودند. البته برخی از روان‌پزشکان و متخصصان نیز مشاوره‌های مفیدی منتقل کردند.

 

فیلم‌نامه فیلم نقاط قوت زیادی داشت. بااین‌حال سویه قضاوت شما درباره این دو برادر، ناصر و خسرو، به کدام‌یک گرایش داشت. اصلا تحلیل‌تان چه بود؟

خودم شخصیت خسرو را خیلی دوست دارم. به نظرم به دل می‌نشیند و شهاب حسینی هم به‌زیبایی این نقش را ایفا کرد.

 

«برادرم خسرو»  نخستین تجربه احسان بیگلری در مقام کارگردان است که با وجود جوان‌بودن، توانست توجه منتقدان را جلب کند. چرا با یک کارگردان جوان همکاری کردید؟

کارکردن با کارگردانان جوان را دوست دارم. ویژگی اغلب آنها، انرژی زیاد و خوش‌فکربودن‌شان است و خلاقیت‌هایی که در ساخت فیلم به خرج می‌دهند. احسان بیگلری، محمد حمزه‌ای یا زنده‌یاد نیما طباطبایی ازجمله جوان‌های خوش‌فکری هستند که با آنها همکاری داشتم و لذت بردم. اما قطعا احسان بیگلری از آن دست کارگردان‌هایی است که آینده درخشانی پیشِ‌رو خواهد داشت. او هنگام کار سخت‌گیر، مسلط و کاربلد بود. دقیقا می‌دانست چه می‌خواهد. بازیگران و عوامل را هم درست هدایت می‌کرد.

 

با کوتاهی نقش مشکلی نداشتید؟

به یاد می‌آورم روزی که برای اولین بار با پیشنهاد احسان بیگلری برای بازی در این نقش روبه‌رو شدم، پاسخم منفی بود. خب نقش کوتاه بود و حس می‌کردم آن‌گونه که باید به این نقش پرداخته نشده! اما احسان بیگلری من را مجاب کرد  قطعا نقش تأثیرگذاری در روند قصه است که در اجرا دقیقا همین‌طور شد.

 

خوشبختانه همکاری بسیار خوبی در این فیلم صورت گرفت. شهاب حسینی، ناصر هاشمی و هنگامه قاضیانی به عنوان سه بازیگر اصلی این فیلم بسیار حرفه‌ای و درخشان ظاهر شدند و دوست دارم اینجا به سعید ملکان به عنوان تهیه‌کننده فیلم اشاره کنم که بسیار کاربلد و حرفه‌ای هستند.

 

تابه‌حال با کارگردان‌های مطرح سینما کار کرده‌اید. در جایی خواندم که همکاری با رخشان بنی‌اعتماد برای شما دلپذیر بود؟

بله. یکی از آرزوهای من در عرصه بازیگری این است که بار دیگر با رخشان بنی‌اعتماد همکاری کنم، کار با او فوق‌العاده است. یادم می‌آید صحنه‌ای از فیلم «خون بازی»، مادر از فرط ناچاری به دخترش (باران کوثری) هروئین می‌دهد؛ جایی که مادر از همه‌چیز بریده است. از این سکانس ١٤،١٣ برداشت گرفته شد تا اینکه به جایی رسیده بودم که حس کردم الان سکته می‌کنم و در نهایت رخشان بنی‌اعتماد رضایت داد. کار با او بسیار سخت اما حاصلش شیرین و دوست‌داشتنی است.

 

چرا در سال‌های اخیر مجددا با داریوش مهرجویی همکاری نکردید؟

همیشه علاقه‌مند به همکاری با او بودم. اما اتفاق نیفتاد. شاید زنان قصه‌های او با من تفاوت داشته‌اند. امیدوارم دوباره این همکاری حاصل شود.

 

اساسا در فیلم‌های «دوران عاشقی»، «بشارت به یک شهروند هزاره سوم» و برخی دیگر از فیلم‌ها در نقش‌های کوتاهی به ایفای نقش پرداختید. به چه دلیل؟

اعتقاد ندارم  مدام دیده شوم و حضورم حتی شبیه  این باشد که پیش‌برنده هیچ اتفاقی در داستان نباشم. اما قطعا نقش‌های کوتاه و مؤثر در پیشبرد قصه را دوست دارم. حتی اگر سه سکانس بازی کنم ولی دیده شوم. مثلا در «خانه‌ای روی آب» که این اتفاق افتاد.

 

شما در این سال‌ها در تلویزیون هم حضور داشتید و در سریال «سرزمین کهن» بازی کردید و به‌زودی مقابل دوربین بهرام بهرامیان هم خواهید رفت. برای شما میان تلویزیون و سینما  مرزبندی خاصی وجود ندارد؟

خیر. اگر قصه جذاب باشد و کارگردان کاربلد، قطعا مدیوم برایم تفاوتی ندارد. «سرزمین کهن» قصه بسیار جذابی داشت و خوشحالم با کمال تبریزی همکاری کردم. البته متأسفانه این سریال دچار وقفه‌هایی شد و بهرام بهرامیان هم نام شناخته‌شده و قابل اعتنا در سینما و تلویزیون ماست. اعتقاد اصلی‌‌ام به مردم است. من همیشه برای مردم احترام قائل هستم و دوست دارم برای آنها کار کنم.

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 14
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش