جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۳۰ - ۰۸ مرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۵۰۱۹۷۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

كوروش تهامی:

اولویت من مدیومی است که برایم احترام بیشتری قائل هستند

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,كوروش تهامی

 کوروش تهامی که از سال ۷۵ با فیلم «سینما سینماست» وارد دنیای تصویر شد، نزدیک به ۲۰ سال است که در این حوزه فیلم ها و سریال های گوناگونی را بازی کرده است.

 

وی تاکنون بیش از ۵۰ فیلم، سریال و تله فیلم را در کارنامه کاری خود ثبت کرده و مدتی است که بیش از پیش مشغول سینما شده است.

 

«آشوب» و «رگ خواب» از جمله کارهای اخیر او هستند که هر ۲ آنها کم و بیش سر و صدا به پا کردند و مورد توجه واقع شدند.

 

«تنها در چند دقیقه سکوت»، «دل بی قرار»، «برف روی شیروانی داغ»، «عصر پاییزی»، «یه تیکه زمین»، «رویای گنجشک ها»، «تبریز در مه»، «شوق پرواز»، «ملکوت» و… از جمله برخی دیگر از فیلم ها و سریال های وی هستند.

تهامی بعد از دو فیلم مذکور، مدتی است که مجدداً با سریال «گمشدگان» به کارگردانی رضا کریمی، به قاب جعبه جادو برگشته و طبق گفت و گویی که داشتیم ممکن است این فعالیت ها ادامه دار شوند. بازگشت ۵ ساله این بازیگر به تلویزیون، پیشنهاداتی که وی در حوزه تصویر داشته و مشکلاتی که صدا و سیما با آن دست و پنجه نرم می کند از جمله مواردی اند که تهامی در گفت و گو با بانی فیلم از آنها صحبت کرد.

 

علاوه بر این ها ماجرای درگیری حسی و تلاش او برای نقشی که اخیراً در «رگ خواب» داشت، از جمله دیگر موضوعاتی بودند که وی از آنها گفت، در ادامه این گفت و گو را می خوانید:

 

 

 شما نزدیک به ۵ سال است که از تلویزیون فاصله گرفته اید و بعد از این وقفه مدتی است که با سریال «گمشدگان» مجدداً به قاب این جعبه جادویی برگشتید، از این سریال و عاملی بگویید که باعث شد تا شما آن را بپذیرید.

ـ من چند سال بود که در تلویزیون کار بلند نکرده بودم، در این مدت نیز پیشنهاداتی که می شد کم نبودند، اما در بین آنها نیز یا نقش های چشمگیری که وسوسه کننده باشد، وجود نداشت و یا فیلمنامه قابل توجهی نبود. گاهی هم کارهایی بودند که کمی با آنها ارتباط برقرار می کردم و مثلاً دلخوش می کردم به اینکه می شود متن آن را با صحبت با کارگردان و نویسنده در آینده بهتر کنیم. اما از لحاظ مالی نمی توانستیم به توافق برسیم، به همین دلیل در این سالها من کمی بیشتر روی سینما تمرکز کردم و در این میان حتی یک تئاتر هم کار کردم.

 

به هر صورت بعد از این مدت سریال «گمشدگان» به من پیشنهاد شد و فیلمنامه قسمت هایی که شخصیت من در آنها حضور داشت را نیز برای بررسی به من دادند، چون در این مجموعه یک بازیگر اصلی بیشتر نیست و بقیه بازیگران به صورت مهمان حضور دارند و هر کس در قسمت های خاصی وارد می شود، ما با آنها همراه می شویم تا اینکه نقششان به پایان می رسد.

 

 یعنی سریال اپیزودیک است؟

ـ اپیزودیک نیست، اما در واقع روی روال ثابتی که کار در حال پیشروی است، آدم های مختلف با داستان های خودشان وارد این قطار می شوند و زمانی که داستانشان تمام می شود به اصطلاح از این قطار پیاده می شوند، من هم یکی از همان نقش های مهمان هستم و اگر اشتباه نکنم از قسمت ۱۵ تا ۱۶ وارد ماجرا می شوم و احتمالاً تا قسمت ۲۳ یا ۲۴ ام حضور دارم، البته هنوز نویسنده ها در حال نگارش هستند و ممکن است تغییراتی ایجاد شود به همین دلیل نمی توانم دقیق صحبتی درباره این موضوع کنم.

 

 به سوال اول برگردیم. داشتید از ماجرای پذیرش این سریال می گفتید.

ـ بله، به هر حال وقتی درباره نقش با آقای کریمی و دستیارشان صحبت کردیم، من از کار خوشم آمد، فیلمنامه را خواندم و حس کردم که این نقش، نقش خوبی است و بازیگر را درگیر می کند و روی مخاطب نیز اثر می گذارد.

 

 و این نقش چه ویژگیهایی دارد؟

ـ مسعود در این سریال کاراکتری است که مقداری مشکلات فیزیکی دارد. دیدش با اشکال مواجه است و روحیات خاص خود را دارد، در کل این شخصیت، نقشی بود که به جهت ویژگی ها و شرایطی که دارد، من احساس کردم که می تواند جای کار داشته باشد. این کاراکتر بابت همین شرایط، نگاهش مقداری به جهان اطرافش تغییر کرده. کمی بدبین و نا امید است و همه این ها باعث می شود تا همانطور که گفتم بشود روی آن تمرکز و کار کرد. همه این ها دلیلی بودند که مجاب شدم تا این وقفه کاری در تلویزیون را کنار بگذارم و این کار را بپذیرم.

 

 کمی هم از گروهی بگویید که در این سریال با آنها همبازی شده اید، می دانم که قبل تر تجربه کار با برخی از آنها چون پرویز پورحسینی و… را داشته اید، این آشنایی و شناخت از بازیگر مقابل چه قدر در روند کار موثر است؟

ـ بله، پیش از این در سریال «مریم مقدس» با آقای پورحسینی کار کردیم، با آقای بهرام ابراهیمی نیز در تئاتر همکاری داشتیم و با خانم مهتاش نجومی نیز در چند کار بازی کردیم و درسریال «عصر پاییزی» ایشان نقش مقابل من بودند.

این آشنایی ها قطعاً بی تأثیر نیستند، چون اینکه تو بازیگران مقابلت را از قبل می شناسی موجب می شود تا در بخشی از بد و بستان ها سر صحنه و کار راحت تر باشی، اما در کل تفاوت چندانی ندارد، چون حتی اگر بازیگرانی که از آنها شناختی نداریم نیز رو به روی هم قرار بگیرند، در تمرین ها و جلساتی که گذاشته می شود، سبک بازی همدیگر را پیدا می کنند و متوجه می شوند که چه طور باید مقابل هم کار کنند، ولی وقتی این شناخت از قبل وجود داشته باشد همانطور که گفتم این داد و ستد راحت تر اتفاق می افتد.

 

 و رفتن جلو دوربین رضا کریمی چه ویژگی هایی دارد؟

ـ آقای کریمی کارگردان خوبی هستند و من زمانی که تعدادی از کارهای ایشان را دیدم، آنها را دوست داشتم و با فضای موجود در آنها ارتباط برقرار کردم.

 

علاوه بر این همیشه فکر می کردم که خوب است مجالی پیش بیاید تا ما بتوانیم با هم تجربه ای داشته باشیم و در این کار این اتفاق افتاد. حال امیدوارم که تجربه های بعدی هم به خوبی اتفاق بیفتد، چون تا الان که من از این کار ناراضی نبودم.

 

 شما سال ها است که تجربه حضور در سینما و تلویزیون را داشته اید و در هر ۲ مدیوم نیز آثار قابل توجهی را کار کرده اید. این حضور منهای چند سال اخیر که بیشتر به سینما اختصاص داشت، تقریباً در هر ۲ حوزه با هم پیش می رفت، می خواهم بدانم که شما در کل ترجیح و اولویتی برای فعالیت بیشتر در یکی از این فضاها دارید؟

سینما و تلویزیون ۲ مدیوم متفاوت هستند و این تفاوت هم از لحاظ اجرایی است و هم از جهت مخاطبینی که دارند، به نظر من هر کدام از این ۲ حوزه در جایگاه خودشان بسیار مهم هستند. همه تلاش من هم این است که اگر قرار شد در هر یک از این مدیوم ها فعالیت کنم، کارم را درست انجام دهم. نقشی که به عهده دارم را دقیق و صحیح اجرا کنم و تعامل خوبی با گروه، کارگردان، نویسنده و… داشته باشم. این ها مواردی اند که برای من اهمیت دارد. و این که بخواهم بگویم کدام برای من ارجحیت دارد واقعاً نمی دانم، اما می توانم بگویم در هر کدام که احترام بیشتری برای من قائل باشند، هر حوزهای که ارزش آدم ها بیشتر صحه بگذارند و در آنها مهم، اتفاقات هنری و فرهنگی باشد که رخ می دهد. ارجحیت را این ها برای من تعیین می کنند. البته آنچه که واضح و مبرهن است، این است که در این سالها تلویزیون مقداری به دلایلی شاید آن جایگاهی که چندمین سال گذشته داشت را از دست داد،

 

اما فکر می کنم با یک برنامه ریزی درست، زمان بندی دقیق سرمایه گذاری های به جا و اینکه آدم هایی انتخاب شوند که کارشان را بلد باشند و تصمیمات باری به هر جهت نباشد، تلویزیون باز هم می تواند به روزهای اوجش برگردد. این رسانه در حال حاضر به یک اتاق فکر قوی و مدیران جسوری دارد که با تمرکز روی اتفاقات خوب حال آن را تغییر دهند. من مدتی پیش شنیدم ۱۲۸ سریال قرار است در تلویزیون ساخته شود، به عقیده من این تعداد کمی زیاد است، چرا که اگر ما تمرکزمان را روی ۶۰، ۷۰ سریال بگذاریم،

 

می توانیم بودجه موجود را بین همین تعداد کار تقسیم کنیم و افرادی را بیاوریم که به کارشان کاملاً مسلط هستند تا این که مخاطبی که بخشی از آنها از دست رفته اند، دوباره برگردند. این درست است که تلویزیون باید آگاهی هایی به مردم دهد و برنامه هایی را در این راستا بسازد، ولی همه ماجرا این نیست، بلکه در بخشی مردم باید با تلویزیون وقتشان را به شکل درست و هیجان انگیز بگذرانند، طوری که آنها تشویق شوند که دیدن یک برنامه خوب را ادامه دهند، حال آن برنامه می تواند سریال، فیلم، مستند، گفت و گو یا هر چیز دیگری باشد، اما در کل باید کمی از این برنامه های کلیشه ای و یکنواخت دوری کرد. در این راستا حتی الگو برداری از برنامه های موفق کشورهای دیگر نیز هیچ اشکالی ندارد، ما می توانیم آنها را ایرانیزه کنیم و متناسب با فرهنگ خودمان تنها از بخش های جذاب آنها استفاده کنیم. از همین رو با تغییر شرایط کنونی می توانیم انتظار داشته باشیم که تلویزیون باز هم به دوران طلایی خود برگردد.

 

 جدا از فضایی که در ۲ مدیوم سینما و تلویزیون وجود دارد، بحث تفاوت در نقش هایی که هر بازیگری انتخاب می کند، موضوعی است که باعث می شود آن بازیگر یا به تکرار بیفتد و یا از آن فاصله بگیرد، شما نیز در پرونده کاریتان نقش ها و فضاهای گوناگونی را تجربه کرده اید، می خواهم بدانم خود شما چه قدر به این موضوع اهمیت می دهید و اصلاً دغدغه عدم تکرار در نقش هایی که بازی می کنید را دارید؟ چون متأسفانه مدت ها است که وقتی یک بازیگر نقشی را خوب بازی می کند مدام در همان حوزه به او پیشنهاد داده می شود. 

ـ بله درست همینطور است و من همیشه از این اتفاق فراری بوده ام، به همین دلیل مدتی بود که کار بلندی رادر تلویزیون نپذیرفته بودم و به دنبال یک اتفاق متفاوت می گشتم. من همیشه معتقد هستم فارغ از شعارهایی که وجود دارد، هر کاری که انجام می دهیم، مثل یک کلاس درس است و یک نفر هیچ وقت نمی خواهد در یک کلاس درجا بزند و شما هم اگر یک نگاه اجمالی به کارنامه من داشته باشید، همانطور که گفتید، متوجه می شوید که همیشه تلاش کردم تا کارهای متفاوتی را بازی کنم، یعنی به طور کلی من نقش عباس میرزا را بازی کردم، از سوی دیگر نقش یک خواننده را در سینما ایفا کردم، همچنین کاراکتر من در سریال های «زیر تیغ»، «ساعت شنی»، «مشق عشق» و… همیشه به گونه ای بوده اند که هیچ کدامشان به دیگری شبیه نبودند. در کشور ما همانطور که گفتید زمانی که یک بازیگر به خصوص کسی که اوایل کارش است، اگر نقشی را خوب بازی کند، من بعد تمام پیشنهادات در همان فضا به او داده می شود. این کار بازیگر را سخت می کند، یعنی آدم باید جرأت نه گفتن را داشته باشد و این را ثابت کند که حاضر نیست در هر کاری حاضر شود.

 

 در بین کارهای اخیر شما از فیلم «رگ خواب» نمی شود گذشت، کسی هم از نقشتان در این کار و درگیری حسی بگویید که به جهت میزان احساسات موجود در کل کار قطعاً برای بازیگران از جمله شما ایجاد شده بود. همچنین بگویید چطور به نقش هایتان چه در «رگ خواب» و چه در دیگر آثاری که دارید نزدیک می شوید و آن را به شکل باور پذیری ارائه می دهید؟

ـ «رگ خواب» واقعاً کار خاصی بود و خوشبختانه وقتی شما در کاری حاضر می شوی که کارگردان ماهری مثل آقای نعمت الله بالای سر آن هست، می توانی راحت خودت را به دست او بسپاری. ما هم در این گروه بعد از صحبت هایی که با هم داشتیم به این نتیجه رسیدیم که قرار است یک کار اثر گذار و قوی ارائه دهیم. نقش کامران هم در «رگ خواب» یک نقش بسیار متفاوتی بود که آن را ایفا کردم. من هم با وجود چرخشی که در شخصیت این کاراکتر بود آن را دوست داشتم و خوشبختانه ارتباط بین من و نقش آن قدر خوب برقرار شد و با کمک آقای نعمت اله خیلی خوب جلو رفتم، تا جایی که این چرخش را نیز دوست دارم، البته ای حرفها بدین معنا نیست که بخواهم خودم را تأیید یا تکذیب کنم بلکه تنها از نظر حرفه ای و تکنیکال این موارد را مطرح کردم. درکل آن نقش یا باید خیلی خوب از آب در می آمد یا با یک اجرای ضعیف رو به رو می شد، اما به لطف خدا، نگاهی که آقای نعمت الله به نقش داشت، متن خوبی که ما داشتیم و تعاملاتی که بین من و خانم حاتمی عزیز بود، موجب شد تا آن اتفاق خوبی که باید رخ دهد، من هم برای لحظه به لحظه آن تلاش کردم و ثانیه ای از آن نقش نیست که باری به هر جهت اتفاق افتاده باشد. همچنین با وجود این که «رگ خواب» بیست و چندمین فیلم سینمایی من است، اما هر روز که سر فیلمبرداری می رفتم آن قدر هیجان داشتم که فکر می کردید این اولین کار سینمایی من است. خودم هم در قبال این نقش طوری رفتار می کردم که تا حد امکان همه چیز در جهت درست و خوبی که باید پیش برود.

 

 و فیلم «آشوب» که در آن هم نقش متفاوتی داشتید، چه طور بود؟

ـ به عقیده من فیلم «آشوب» کمی مورد بی توجهی قرار گرفت، به عنوان مثال زمان اکران «آشوب» مناسب نبود، چرا که با انتخابات و روزهای تبلیغات ریاست جمهوری و… مواجه شد و اینها باعث شد فیلم نتواند آن جایگاهی که باید را کسب کند.

 

حال قرار است که این کار در چند قسمت در شبکه خانگی منتشر شود، چون فیلم «آشوب» این صد و چند دقیقه ای که در سینما دیده شد نیست و زمانش خیلی بیشتر از این بود، به همین دلیل مجموعه ای پر و پیمان تر از سینمایی که بود در شبکه نمایش خانگی عرضه خواهد شد.

 

 جدا از نقش شما، در کل ساختار این فیلم متفاوت و جدید بود.

ـ بله، دقیقاً، اصلاً جای همچین فیلم هایی همیشه در سینما و تلویزیون ما خالی است برای آن که این دست کارها به زمان خاصی تعلق دارند که سازندگان خیلی به سمت آن نمی روند، چون ساخت آنها کار سختی است و نیاز به طراحی و فکر دارد و در «آشوب» این اتفاق ریز به ریز افتاد. مردمی هم که این کار را دیدند کاملاً متوجه این زحمتی که از طرف من و گروه برای نقش و فیلم کشیده بود، شدند.

 

 در آخر بگویید به غیر از «گمشدگان» پیشنهاد و کار دیگری دارید که از آن بگویید.

ـ در حال حاضر هنوز مشغول کار دیگری نشدم، اما ۲ نمایشنامه برایم فرستاده شد که مشغول مطالعه آنها هستم و در حوزه سینما نیز صحبت هایی درباره یک کار کرده ایم که هنوز قطعی نشده است و مضاف بر این ها پیشنهادی از طرف یک سریال تلویزیونی نیز داشته ام که تکلیف آن هم هنوز کامل مشخص نشده است، چرا که دلم نمی خواهد ۲ سریال پشت سر هم بازی کنم، مگر آنکه نقش های موجود در آنها با هم کاملاً متفاوت و قابل توجه باشد.

 

 

 

 

 

  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش