چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۲۷ - ۱۸ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۴۲۶۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

رضا داوودنژاد؛

با پدرم وارد دنیای سینما شدم، اما کاراکترم مستقل است!

رضا داوودنژاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
رضا داوودنژاد که از اواسط دهه شصت با فیلم «بی پناه» به کارگردانی پدرش، علیرضا داودنژاد پا در دنیای تصویر گذاشت، از جمله بازیگران جوانی است که فیلم ها و سریال هایی چون «بچه های بد»،‌«هوو»،‌«هشت پا»،‌«چپ دست»،‌«نیش زنبور»،‌«مرهم»،«دردسر بزرگ»،«کنسرت روی آب»، «نون و ریحون»، «پشت کنکوری ها» و … را در کارنامه کاری خود دارد.

به گزارش بانی فیلم،وی امسال با فیلم «فراری» در جشنواره فیلم فجر حضور داشت و این روزها با سریال «پنچری» بعد از سال ها از شبکه ۳ در قاب جعبه جادویی حاضر شد.

 

داودنژاد که مدتی قبل به دلیل بیماری اش، از بازیگری فاصله گرفته بود، مدتی است که مجددأ به دنیای تصویر برگشته است و قرار است به زودی در قالب جدیدی به نسبت سریال پنچری و دیگر نقش های کمدی که داشته، با کاراکتر جدی و درامی در یک فیلم سینمایی حاضر شود.

 

وی در گفت و گویی که با بانی فیلم داشت، از ورودش به حوزه تصویر توسط پدرش و راهی گفت که همچنان در این مسیر در پیش دارد.

 

او همچنین اعلام کرد که پای همه نقش ها و کارهایی که تا امروز داشته، می ایستد و اگر حتی نقشی بد بوده، حداقل این است که در مقطعی نیاز مالی او را رفع کرده و به خاطره ای خوش مبدل شده است.

در ادامه متن کامل این گفت وگو را می خوانید:

 

 

 با حضور شما در سریال «پنچری» و شکستن وقفه ای شروع کنیم که چند سالی است، درگیر آن بودید، چه شد که بعد از این سال ها با این سریال به تلویزیون برگشتید؟

– در پایان دوران بیماری ام بود که پروژه «پنچری» به من پیشنهاد شد و بعد از اینکه همه از خودم گرفته تا خانواده ام از سلامتی من مطمئن شدند، تصمیم گرفتم تا این کار را بپذیرم، همچنین در این میان نقش قادر نیز از جمله کاراکترهایی بود که آن را دوست داشتم و همه چیز باعث شد تا در این سریال حاضر شوم.

 

 رفتن جلو دوربین برزو نیک نژاد و همکاری با مهران مهام، چطور بود و این اتفاق چه ویژگی هایی داشت؟

– آقای مهام که از تهیه کنندگان حرفه ای این حوزه هستند و با مدیریتی که در کارشان دارند، همه چیز را اداره می کنند. او جزو افراد باسابقه ای است که سال ها تجربه دارد و وقتی تهیه کننده ای مثل او در کاری حضور دارد، آدم خیالش از خیلی جهات راحت است و نگرانی ندارد. در مورد آقای نیک نژاد هم باید بگویم که من پیش از این سریال با او همکاری کرده بودم و می توانم بگویم که برزو نیک نژاد بعد از پدرم بهترین کارگردانی است که من با او کار کرده ام. همکاری با او بسیار لذتبخش است؛ چرا که وی هم کارگردان خیلی خوبی است هم دستی بر قلم دارد و هم بطور کامل در جریان آنچه که از کار می خواهد است و همه اینها به همراه راهنمایی هایی که وجود داشت به من درباره کاراکتر قادر خیلی کمک کرد.

 

 از جمله مواردی که در مورد برزو نیک نژاد وجود دارد، جنس کمدی است که در کارهای او دیده می شود، شما این فضا را چطور می بینید و چه نظری درباره آن دارید؟

– واقعیت این است که من نوع طنز ایشان را خیلی دوست دارم، در این سریال هم ما تنها قرار نبود که آدمها را بخندانیم و در آن کاراکترهایی وجود دارند که درگیر اتفاقات کاملاً جدی می شوند و شاید به زندگی خیلی از مردمی که کار را می بینند نزدیک هستند، در واقع در کنار حس نزدیکی که مخاطب به کاراکترهای موجود در قصه می کند، نوعی طنز وجود دارد که آن را به یک اثر اجتماعی واقعی نزدیک می کند. روزمرگی های معمولی آدمها، جزو رخدادهایی است که به خوبی در کارهای برزو به آن پرداخته می شود. این سریال هم تا جایی که من در جریان آن بودم، دیده شده است و ما نیز سعی مان بر این بود تا یک سریال خوب را ارائه دهیم و اگر مردم آن را کم دیده اند، می خواهم بگویم که ما صادقانه نه تلاش کردیم تا آنها کار را بپسندند.

 

 صحبتی که کم و بیش درباره این دست سریال ها مطرح است، پیرامون سبک آن و شیوه ای است که برخی منتقدان معتقدند که قدیمی شده است و شاید کمتر بشود با این دست تولیدات مخاطب را جذب و نظر آنها را جلب کرد. شما در این باره چه نظری دارید؟

– تا جایی که من در شهرستانها رفتم و دیدم می توانم بگویم که سریال به نسبت خودش بینندگان زیادی داشت. اما درست است، از نگاه منتقدان، افراد حرفه ای و حتی خود من می دانم که هر کاری چند بخش خوب و چند بخش منفی دارد، ولی همان طور که گفتم، درباره این سریال از سوی عامه مردم، در شهرستانها استقبال خوبی صورت گرفته. با وجود این تعداد شبکه ماهواره ای و مجازی نشاندن مردم پای تلویزیون کار خیلی سختی است و من پیش از این هم گفته بودم که مردم دیگر حتی با قلقلک هم نمی خندند و این اتفاقی است که مدتهاست رخ داده اما در مورد «پنچری» تا جایی که دیده ام مخاطب آن را دوست داشته است و تکه کلام ها و اصطلاح های موجود در آن را دیده اند و تکرار می کنند.

 

 به سراغ بازیگرانی که با آنها همکاری داشتید برویم و از مریم سعادت شروع کنیم. این اولین تجربه مشترک شما و ایشان بود، درست است؟

– بله. من قبلاً با خانم سعادت کار نکرده بودم، ولی در این سریال و همکاری ایشان واقعاً هم برای من و هم برای قادر مادری کردند و این اتفاق جزو تجربه های خیلی خوبی بود که رخ داد.

 

 و بقیه گروه از حمید لولایی گرفته تا جوان ترها مثل یوسف تیموری چطور؟

– آقای لولایی واقعاً از جمله انسان هایی است که هر کسی از کنار او بودن لذت می برد و بقیه دوستان مثل مهران و یوسف نیز از جمله کسانی اند که سالهای سال است با آنها رفیق هستم، البته با مهران غفوریان تا به حال جلوی دوربین کار نکردم اما نزدیک به ۲۰ سال است که با هم دوست هستیم و این تجربه مشترک هم جزو اتفاقات خوب و جذاب بود. علاوه بر اینها خانم فکور صبور که نقش افسانه را بازی می کند، نیز جزو کاراکترهایی بود که برای اولین بار مقابل هم بازی داشتیم و ایشان هم از جمله بازیگران پرانرژی و کاربلدی بودند که بازی با ایشان جزو افتخارات من محسوب می شود، همچنین بقیه دوستان نیز همین طور از خانم غنی گرفته تا خانم تسلیمی و… . به طور کلی این گروه جزو گروههای قوی و خوبی بودند که انتخاب آنها نیز به تهیه کننده برمی گردد، ما ۶ ماه کار سخت داشتیم اما فضای دوستانه و لذتبخش موجود باعث شده بود تا همه از حضور در کل ۴۰ قسمت بود و ما از قسمت ۶-۷ توانستیم بیننده را جذب کنیم و این اتفاق علاوه بر داستان و فضای کار به دلیل همان همدلی موجود بین اعضا رخ داد.

 

 جدا از «پنچری»، کمی هم درباره بازی خودتان صحبت کنیم. شما در حوزه تصویر کم و بیش تجربه کار کمدی داشتید و در سینما فضای جدی را هم تجربه کرده اید، می خواهم بدانم خودتان برای ادامه فعالیت تان کدام را بیشتر دوست دارید و کدام یک دشوارتر است؟

– بله، در اینباره باید بگویم که طنز بازی کردن خیلی سخت است و جدی بازی کردن هم آسان نیست و من این فضا را می پسندم، همان طور که همه می دانند من فیلم «مرهم» را بیشتر از کارهای دیگرم دوست دارم و مدتی است که فکر می کنم تا بعد از این سریال یک کار جدی انجام دهم و این اتفاق در سینما در حال وقوع است اما خبر آن چند وقت دیگر منتشر می شود. این روزها خیلی آماده این اتفاق هستم و دوست دارم تا در تلویزیون هم این فضا را امتحان کنم، اما به هر حال کارهایی که در تلویزیون به من پیشنهاد می شود، اغلب در فضای کمدی بوده است.

 

 بله، این فضا که به یک بازیگر مدام نقشی که در آن موفق بوده پیشنهاد می شود، وجود دارد، این برای شما اذیت کننده نیست؟

– درست است که این نگاه هست اما من بعد از این چند سال که نبودم در تلاش هستم تا در سینما به گونه دیگری حاضر شوم، به همین دلیل در این فضا بیشتر درگیر کارهای جدی خواهم شد.

 

 موضوع دیگر در این میان، بحث ایجاد تفاوت بین نقشها و کاراکترهایی است که آنها را می پذیرید، این تفاوت چقدر دغدغه شماست؟

– به هر حال من تلاشم را کرده ام و در این بین می توانم بگویم که من هر کاری که تا الان کرده ام را دوست دارم، یعنی پای همه کارها و نقش هایم می ایستم و آنها را دوست دارم، حتی اگر در مقطعی به خاطر بحث مالی کاری را پذیرفتم، آن اتفاق به خاطره شیرینی مبدل شده که در مقطعی توانستم دغدغه مالی ام را رفع کنم، یعنی اگر هم کار خوب نبوده به جای آن اتفاق خوبی در زندگیم رخ داده.

 

 در این میان با وجود نقش هایی که تاکنون بازی کردید، هنوز کاراکتر و نقشی هست که دلتان بخواهد آن را بازی کنید و هنوز اتفاق نیفتاده است؟

– نه، نقش خاصی که از آن نام ببرم نبوده و فکر می کنم آن اتفاقاتی که باید می افتد و عجله چندانی ندارم.

 

 اصلاً فکر می کنید به اصطلاح تا چه اندازه حقتان را از دنیای تصویر گرفتید و چقدر با نقطه ای که در ذهن دارید، فاصله دارید؟

– واقعیت این است که من تمام تلاشم را می کنم تا به آن حدی که در ذهن دارم برسم، اما باید توجه داشت که این کار انتها ندارد و تا الان از این موقعیتی که دارم راضی هستم، به هر حال من به اسم پدرم وارد این حرفه شدم و همین که توانستم در کنار پدرم برای خودم کاراکتر جدایی را درست کنم و در این مسیر پیش بروم، اتفاق خوبی است و از این به بعد هم تلاشم در این راه ادامه دارد.

 

 به پدرتان و ورود به دنیای تصویر توسط ایشان اشاره کردید، در این فضا چقدر از نظرات و نگاه وی کمک می گیرید.

– قطعاً خیلی زیاد، چرا که او هم پدرم است، هم رفیق و هم استادی که در این مسیر خودش را ثابت کرده است. علاوه بر اینها او پارتی من هم هست.

 

 و از این ماجرا و بردن نام پدرتان به عنوان عاملی ورود شما به این فضا هیچ ابایی ندارید؟

– نه اصلاً. من همیشه گفته ام، به واسطه پدرم وارد شدم و به این اتفاق هم افتخار می کنم.

 

 جدا از اینها، به غیر از سینمایی که به آن اشاره کردید، پیشنهاد دیگری که مشغول بررسی آن باشید را دارید؟

– بله. همیشه مواردی هستند، اما در هر حال فعلاً تصمیم گرفتم تا همان کاری که از آن گفتم را انجام دهم. یک سینمایی که در آن فضایی متفاوت از کارهای تلویزیونی ام وجود دارد، البته در کل پیشنهاد عجیب و غریبی که قابل گفتن باشد و آدم را وسوسه کند، وجود نداشته است.

 

 

 

  • 15
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش