چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۱:۳۰ - ۲۲ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۵۴۰۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

پردیس منوچهری:

معتمد‌آریا خود بازیگری است

پردیس منوچهری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

پردیس منوچهری بازیگر جوانی است که این روزها به‌واسطه حضور در فیلم سینمایی «آپاندیس» توانسته است توجه اهالی سینما را به خود جلب کند. سینماسینما، علی‌ نعیمی: فیلم سینمایی «آپاندیس» ساخته حسین نمازی که در روزهای اخیر موفق شد جایزه بهترین فیلمنامه جشنواره مونترال کانادا را از آن خود کند یکی از آثاری است که قرار است به زودی روی پرده برود. به بهانه موفقیت اخیر این فیلم در کانادا با پردیس منوچهری بازیگر این فیلم به گفت‌وگو نشسته‌ایم که در ادامه می‌آید:

 

از حضورتان در عرصه بازیگری بگویید. چطور شد که این حرفه را برای فعالیت انتخاب کردید؟

پدرم در سال‌های قبل از جنگ در سینما جوان‌ آبادان فعالیت داشت که با آغاز جنگ و وضعیت بحرانی آبادان مجبور به کنار گذاشتن فیلم‌سازی شد. این موضوع از کودکی ذهنم را درگیر کار‌های هنری و خلق یک اثر کرد. نقاشی، موسیقی، شعر، بازیگری و… تا اینکه سال ۱۳۸۱ بازیگری تئاتر را به طور جدی آغاز کردم و احساس کردم که بازیگری همان چیزی است که در من به ‌درستی شکل می‌گیرد و به نیازهایم پاسخ می‌دهد. سال ۱۳۸۹ وارد موسسه کارنامه شدم و مدرک بازیگری را از آنجا گرفتم و همچنان به فعالیت هنری ام ادامه می‌دهم.

 

فیلم سینمایی «آپاندیس» چندمین تجربه شماست؟

آپاندیس بعد از ۱۰ فیلم کوتاهی که بازی کردم نخستین تجربه بلند سینمایی من بود که پیش از آن ۲ فیلم کوتاه با آقای نمازی کار کرده بودم که سرآغاز آشنایی من با ایشان بود و در ادامه همکاری نقش «زری خسروی» را در آپاندیس به من سپردند.

 

آیا ورود یک چهره جدید به سینما مثل گذشته با سختی همراه است؟ تا چه میزان قدرت بازی و نگرش صحیح به این حرفه در رشد و پیشرفت یک هنرپیشه موثر است؟

درگذشته فضا برای جوان‌ها و بازیگرانی مثل من که به طور جدی پیگیر این حرفه بودند مناسب‌تر و راحت‌تر بود. چراکه امروز جمعیت علاقه‌مند و کسانی که از دانشگاه‌ها و موسسه‌های سینمایی فارغ‌التحصیل می‌شوند بیشتر از گذشته است و رقابت سخت‌تر می‌شود در این‌باره امکان دیده شدن برای بازیگران نو‌پا و ناشناخته کمتر است. همچنین تولیدات سینمایی و شاید تلویزیونی ما پاسخگوی این‌ همه علاقه‌مند تازه‌نفس نیست و لازمه آن امید و تلاش بیشتر از سوی هنرجویان است تا بتوانند در این رقابت موفق بشوند. ضمن اینکه ‌فکر می‌کنم ریشه بازیگری از تئاتر و حضور به روی صحنه می‌آید که بازیگر را در چار‌چوب درست، تمام و کمال با بازیگری و شناخت شخصیت و همان نگرش صحیحی که شما می‌گویید آشنا می‌کند. بازیگر به ‌درستی حرفه خود را می‌شناسد و امکان تجارب متفاوتی را خواهد داشت و اگر بازیگر به روی خط درست خود در تئاتر و سینما که تفاوت‌هایی هم با یکدیگر دارند حرکت کند و احساس قدرتمند بودن بکند به‌طور قطع ماندگار خواهد بود. مثل استادانی که سال‌ها حضور درخشان‌شان برای ما افتخار بوده و هست. بازیگری تنها میل به دیده شدن نیست. بازیگر باید برای خود جهانی خلق کند سرشار از رویا، تخیل، نگاه، شعر، رنگ، موسیقی و… تا بتواند نگاه عمیق‌تری به موقعیت‌های پیرامون خود داشته باشد. حتی دردها و رنج‌هایش باید تبدیل به لذت شود تا در ذهن ماندگار باشد. اینها بخش کوچکی از کارهای بازیگر است که او را قدرتمند و ماندگار می‌کند.

 

بازی در فیلم «آپاندیس» چه تجربه‌هایی برای شما داشت و تا چه میزان به هدفی که برای مسیر حرفه‌ای داشتید کمک کرد؟

آپاندیس برای من سرشار از تجربه‌های درخشان بود. من وارد یک چالش سخت شده بودم که باید تا پایان راه ادامه می‌دادم. به‌واسطه نقشم که تمام مدت روی تخت بیمارستان خوابیده بودم و تنها امکان استفاده از صورتم را داشتم سخت درگیر انتقال حس و وضعیت دشوار کاراکتر روی صورت و تا حدودی دست‌هایم بودم. تلاشم بر این بود که با وجود این محدودیت، کاراکتر در سکانس‌های مختلف وارد تکرار در بازی نشود و همچنین برای مخاطب قابل‌قبول باشد.

 

در سینما و بازیگری دنبال چه هدفی هستید و چه اصولی را دنبال می‌کنید؟

در درجه اول اخلاق درست و حرفه‌ای برایم در اولویت است چراکه باید با روح سالم و تمیز به دنیای بازیگری، تئاتر و سینما قدم گذاشت و به دنبال لذت از تجربه‌های متعدد و خلق آدم‌هایی که هرگز خود آنها نمی‌توانم باشم اما از دریچه کوچکی که برای خودم می‌سازم در وجودشان سرک می‌کشم و جهان را برای لحظاتی از نگاه آنها می‌بینم. این برایم بسیار ارزشمند است و در تکامل شخصیت خود من هم تاثیر بسیاری دارد.

 

در بازیگری از کدامیک از هنرپیشه‌های مطرح تاثیر می‌پذیرید و سقف آرزوی‌تان در بازیگری کجاست؟

من سعی می‌کنم در بازیگری خالق یک فرم باشم که مربوط به خود من است. این‌کار من است که تکرار بازیگر دیگری نباشم. ولی ارادت فراوان به بانو فاطمه معتمدآریا دارم. او خود بازیگر است. قدرتمند و ماندگار. تلاش می‌کنم راه ایشان را پیش بگیرم.

 

بعد از «آپاندیس» چه پیشنهادهایی داشتید و الان مشغول چه‌کاری هستید؟

بعد از آپاندیس چند پیشنهاد برای سریال و سینمایی داشتم که بنا به دلایلی این همکاری شکل نگرفت و تصمیم گرفتم به پیشنهاد‌های دیگری فکر کنم. همچنان به فعالیت در زمینه تئاتر ادامه می‌دهم و چند تجربه درخشان فیلم کوتاه داشتم. درحال‌حاضر مشغول نوشتن، خواندن و تمرین یک نمایش هستم که به‌زودی به روی صحنه خواهد رفت.

 

برای اینکه از پیشنهادهای مشابه نقشی که در «آپاندیس» داشتید به نقش‌ها و کاراکترهای متفاوت از او هم برای آینده فکر کردید؟

به‌ طور قطع میل به تکرار شدن ندارم و با توجه به توانایی و پیشنهاد‌هایی که می‌شود سعی می‌کنم نقش‌های درست و متفاوتی را تجربه کنم و این بستگی به پیشنهاد‌هایی که از سوی کارگردان‌ها داده می‌شود، دارد ولی به‌طور قطع شخصیت را به تیپ تبدیل نمی‌کنم.

 

 

 

 

cinemacinema.ir
  • 17
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش