چهارشنبه ۱۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۲۹ - ۰۵ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۱۳۳۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

شاهرخ استخری :

پیشنها‌دهایی که در سینما داشتم برایم جذاب نبود

شاهرخ استخری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
«پیشنها‌دهایی هم که من در سینما داشتم خیلی برایم جذاب نبود، قبل از این‌که من اولین فیلم‌ سینمایی‌ام را بازی کنم ۱۳ پیشنهاد سینمایی را رد کرده بودم.»

به گزارش صبا،سریال «پرواز در ارتفاع صفر» به‌کارگردانی عبدالحسن برزیده و تهیه‌کنندگی محمد نشاط، سریال این ‌شب‌های شبکه یک سیماست که متناسب با هفته دفاع مقدس ساخته شده است. این مجموعه در هفت قسمت، بیانگر گوشه‌ای از زندگی دشوار و پراسترس خانواده‌های خلبان نیروی هوایی در دوران هشت‌سال جنگ تحمیلی است. شاهرخ استخری که او را بیشتر در نقش‌ جوان‌های امروزی دیده‌ایم، این‌بار در نقشی متفاوت و مهم‌تر از کاراکتر‌هایی که تا به‌حال داشته ظاهر شده است. البته او پیش‌تر نقشی با زمینه‌ تاریخ معاصر داشته، اما این نقش تازه می‌تواند استخری را وارد فاز جدیدی از تصمیمات و انتخاب‌هایش کند. «صبا» با این بازیگر گفت‌وگویی داشته است که در ادامه می‌خوانید.

 

مخاطب همواره شما را در نقش جوانی پر شر‌و‌شور دیده اما این‌بار در نقشی کاملا متفاوت می‌بیند، نقش خلبان جوانی که در دهه ۶۰ زندگی می‌کند و در اجتماع کنونی خود نقش پررنگی دارد. این تصمیم (بازی در این نقش) چطور شکل گرفت و آیا از این انتخاب راضی هستید؟

در ابتدا می‌خواهم درباره همکاری‌ام با عبدالحسن برزیده پیش‌زمینه‌ای را بگویم. من این افتخار را داشتم که در سال ۱۳۸۷ سریال «مثل هیچکس»را به کارگردانی عبدالحسن برزیده کارکنم. در آن مجموعه من نقش جوانی مستقل، معقول و منطقی را ایفا می‌کردم که با رگه‌های مذهبی و خانوادگی همراه بود. البته که این نقش شیطنت‌های خودش را داشت و بخشی از بار عشقی داستان روی او بود. من سعی کردم در همان ابتدای راه بازیگری در میان پیشنهاد‌هایم نقش‌هایی را انتخاب کنم که متفاوت باشند. اما آن‌ چیزی که در ذهن مردم نشسته است، همان جوان پر شر و شور و امروزی است. حتی در سریال «پریدخت» که من نقش یک دانشجوی افسری در سال۱۳۳۴ را ایفا می‌کردم آنقدر بهیاد مخاطب نماند. شاید بخشی از این تفاوتی که به چشم شما آمده به خاطر تغییر گریم و چهره باشد. من در بازی سعی کردم هر آنچه که آقای برزیده می‌خواهد را انجام دهم و اگر هم کار خوب شده به دلیل نگاه ریز بین این کارگردان و ذهنیت‌هایی است که او نسبت به آن زمان دارد و اگر هم نواقصی وجود دارد آن را به حساب من بگذارید.

 

این سریال براساس زندگی خلبان کیومرث حیدری ساخته شده است؟

شاید ما الهامات زیادی را از زندگی این خلبان گرفته باشیم ولی تنها بخشی از اتفاقاتی که برای خلبان حیدری می‌افتد در این مجموعه مطرح شده است. اما اینطور نیست که دقیقا بخواهیم همان داستان را روایت کنیم شاید بسیاری از موضوعاتی که به آن پرداختیم داستان زندگی خلبان حیدری نباشد و درواقع ابراز ارادتی به کل نیروی هوایی کشورمان است. اگر قرار بود براساس زندگی او باشد حتما با نام خودشان این کارساخته می‌شد. ضمن این‌که ما برای ساخت این سریال مشاورانی ازجمله امیرخلیلی و همچنین برخی دیگر از خلبانان بسیار زبده زمان جنگ را در کنارمان داشتیم و از مشورت آن‌ها بهره بردیم. حتی‌ جوان‌تر‌ها که هم‌اکنون در پایگاه شکاری اصفهان هستند خیلی به ما کمک کردند. مخصوصا روی اصطلاحات فنی و تکنیکی، فرم، استایل و همچنین جزئیاتی مثل بالا رفتن از هواپیما که به‌راحتی می‌تواند نشان دهد که آن فرد واقعا تخصص دارد یا نه؟ به‌عنوان نمونه بالا رفتن از هواپیما و سوار شدن اصلا کار آسانی نبود و برای اینکه این حرکت در فرم بدنم بنشیند قبل از اجرا بارها این کار را تمرین کردم و سعی‌کردم به گونه‌ای آن را انجام بدهم که انگار کار هر روز من است.

 

برای استفاده از اصطلاحات تخصصی و فنی جدا از کمک‌هایی که کارشناسان کردند خودتان هم مطالعاتی داشته‌اید؟

درخصوص اطلاعات فنی و اصطلاحات کمتر، چون به نظرم آن‌چه که در پرواز اتفاق می‌افتد ممکن است کمی با آن‌چه که در کتاب‌‌ها نوشته شده متفاوت باشد. به‌عنوان مثال اگر بخواهیم یک کلمه را با لهجه درست زبان انگلیسی بیان کنیم شاید آن کلمه در اصطلاح پرواز و خلبانان به‌گونه‌ای دیگر باشد، من نیز سعی می‌کردم به اصطلاحات مرسومی که خلبانان گفته‌اند نزدیک‌تر شوم. ولی بیشتر مطالعات من در زمینه رشادت‌ قهرمانان هشت سال دفاع مقدس بود.

 

رجعت به گذشته و بازی شخصیتی که نمی‌شناسید آن هم در دوره‌ای که تجربه‌اش نکرده‌اید سخت نبود؟

این‌که آدم بخواهد نقش قهرمان کشورش را بازی کند کار بسیار دشواری است و مسئولیت بزرگی را در پی دارد. ما با این ‌همه نقص و نقطه‌ضعف قرار است نقش یک قهرمان بزرگ ملی را بازی کنیم همین کار را سخت می‌کند و برای من به‌شخصه استرس‌زا بود که مبادا نیروی محترم هوایی کشور وقتی سریال را می‌بینند برخی قسمت‌ها برایشان ملموس نباشد. همچنین بسیار نگران جلوه ویژه کار بود که چگونه از آب درمی‌آید.

 

البته یکی از نقطه‌ضعف‌های این مجموعه جلوه‌های ویژه آن است.

من نمی‌خواهم اسم آن را نقطه ضعف بگذارم اما به دلیل این‌که مردم ما همیشه فیلم‌های روز دنیا را دیده‌اند و چشمشان به جلوه‌های ویژه قوی عادت کرده‌است و هرچیزی را نمی‌پذیرند. البته که ما هم به‌لحاظ زمانی باید بیشتر روی آن وقت می‌گذاشتیم اما فرصت کمی تا زمان پخش داشتیم، شاید اگر دوستان ما وقت بیشتری داشتند کار زیباتری را ارائه می‌دادند. با این‌که کار را زود شروع کردیم اما فیلمبرداری از آن‌چه که انتظار داشتیم بیشتر طول کشید.

 

سبک‌ کارهایی مثل«سیمرغ»، «شوق پرواز»و «پرواز در ارتفاع صفر» هر از گاهی در قالب کارهای الف ویژه ساخته می‌شود اما در دهه ۶۰ و ۷۰ این سریال‌ها نسبت به دهه ۸۰ و ۹۰ بیشتر بود. چیزی که ثابت شده این است که سریال‌هایی از این قبیل مخاطب خودشان را دارند که اخیرا خیلی کمتر به آن پرداخته می‌شود. از نظر شما دلیل این اتفاق چیست؟

واقعا دلیلش را نمی‌دانم اما به‌خاطر دارم که یکی از جذابیت‌های دوران کودکی‌ام این بود که به سینما بروم و فیلم‌های جنگی را ببینم. تقریبا آن زمان هر فیلم جنگی مثل «افق»، «مهاجر» و... که به سینما می‌آمد را می‌دیدم. نمی‌دانم الان اگر بخواهیم فیلمی مثل «افق» رابسازیم با آن همه صحنه انفجار و پروداکشن چقدر هزینه نیازدارد. از طرفی نمی‌دانم که آیا واقعا مخاطبش را دارد یا نه؟ ما مشق سینمای اکشن را از سال ۶۰ تقریبا قطع کردیم. در خیلی چیز‌ها پیشرفت کردیم اما بعید می‌دانم در سینمای اکشن اتفاق خاصی افتاده باشد به‌خاطر این‌که آزمون و خطایی هم در این سال‌ها رخ نداده است.

 

خودتان چقدر با ساخت این نوع کارها و این ژانر موافقید؟

من هم سریال «پرواز در اتفاع صفر» و هم مجموعه «آمین» را که دوسال پیش برای هفته دفاع مقدس ساخته شد به‌شدت دوست داشتم اما فکر می‌کنم آن‌قدر که من انتظار داشتم دیده‌ نشد. همیشه سعی کرده‌ام فیزیکم را حفظ کنم و ورزش را ادامه دهم زیرا کار کردن در این ژانر دوست دارم اما متاسفانه به این ژانر در سینما و تلویزیون کمتر پرداخته می‌شود البته این را نیز باید در نظر بگیریم که باتوجه به بضاعت فعلی سینمای کشور امروز ورود به این ژانر از ریسک بالایی برخوردار است.

 

منتقدان و کارشناسان نگاه ریزبینانه‌تری نسبت به کارهای تاریخی دارند؛ فکر می‌کنید چه دلیلی وجود دارد که «پرواز در اتفاع صفر» توانسته تاکنون گزکی دست آن‌ها ندهد؟

بالاخره هرکاری نواقص خودش را دارد و کار ما نیز از این قاعده مستثنی نیست اما گروه آقای مشکین مهرگان و دقت بسیار زیاد عبدالحسن برزیده موجب این اتفاق شد. من کمتر‌ کارگردانی را دیده‌ام که حواسش به همه چیز باشد، هم بازی، هم صحنه و حتی ابروی بازیگر. ما خیلی دقیق و با حساسیت هر پلان را می‌گرفتیم و واقعا برایشان زمان صرف می‌کردیم. کارگردان مثل یک پروژه سینمایی کار می‌کرد.

 

به‌هر‌حال کارهای تاریخ معاصر نیز در فهرست کارهای تاریخی قرار می‌گیرند، آیا این انتخاب شما را وارد فاز جدیدی در بازیگری نکرده است که بخواهید از این به بعد نقش‌های پررنگ‌تر و مهم‌تری را انتخاب کنید؟

این پروژه واقعا کار سختی بود، من در نقد خودم کمی بی‌رحمم. وقتی کار را می‌بینیم در بعضی سکانس‌ها از دست خودم ناراحتم و احساس می‌کنم خیلی باید تجربه داشته باشیم که بخواهیم یک نقش تاریخی بزرگ را اجرا کنیم.

 

قبل از مجموعه «ماه و پلنگ» شما حضور کمرنگی در تلویزیون داشتید و البته فیلم‌های سینمایی هم داشتید که به اندازه سریال‌هایی تلویزیونی شما دیده نشد. دلیل همکاری دوباره شما با تلویزیون چیست؟ زیرا کارنامه کاریتان خلاف انتظار همه رقم خورد و بیشتر این انتظار را داشتیم که شما را در مدیوم سینما ببینیم.

این‌که سریال بیشتر از سینما دیده می‌شود غیرقابل انکار است. من فیلم «ساعت شلوغی» را کار کردم که در زمان خود ۵۰۰ میلیون تومان با قیمت بلیت آن زمان فروش رفت. فیلم «چک» به کارگردانی کاظم راست‌گفتار و « پس‌کوچه‌های شمرون» به کارگردانی کامران قدکچیان نیز همین‌طور بود. در بهترین حالت وقتی یک فیلم سینمایی ۱۰ میلیارد تومان فروش می‌کند یعنی یک میلیون نفر با بلیت ده‌هزار تومانی آن را دیده‌اند اما زمانی که سریال «دلنوازان» پخش می‌شد بیش از ۴۰ میلیون نفر مخاطب داشت. پس بهتر است این دو مدیوم را از نظر مخاطب با هم مقایسه نکنیم. پیشنها‌دهایی هم که من در سینما داشتم خیلی برایم جذاب نبود، قبل از این‌که من اولین فیلم‌ سینمایی‌ام را بازی کنم ۱۳ پیشنهاد سینمایی را رد کرده بودم و انتظارم از آن سینمایی که بخواهد به سراغ من بیاید چیز دیگری بود که متاسفانه این اتفاق نیفتاد. البته هنوزم که هنوز است پیشنها‌داتی دارم و شاید در جای درستی پیشنهادی مطرح شود که مسیر را تغییر بدهد و این ممکن است برای هر بازیگری اتفاق بیفتد. من تمام تلاشم این است که در هر مدیومی که هستم کارم را درست انجام دهم.

 

در زمان پخش سریال «ماه و پلنگ» نقد‌های زیادی به آن وارد شد؛ باتوجه به فیلمنامه و کارگردانی، دیدگاهتان نسبت به آن کار چیست؟

من سوالی از شما می‌پرسم؛ مگر به سریال«عاشقانه» نقد نشد؟ در صورتی که خیلی‌ هم مخاطب داشت و من هم خوشحالم که مردم این سریال را دنبال کردند و خوشحالم از این که بازیگران موسوم به سینمای هنری در کنار بازیگران پرطرفدار قرار گرفتند و نتیجه آن بسیار دیده شد. همه هم به نواقص و ضعف‌ها واقفیم و سعی می‌کنیم در آینده آن را برطرف کنیم. اما به گروه آرمان زرین‌کوب، احمد امینی و سعید مطلبی چه کسی «نه» می‌گوید؟ اگر بخواهم صادقانه بگویم من محسن شفیعی پنج سال قبل را،‌ قبل از این‌که وارد زندگی شود و ازدواج کند خیلی دوست داشتم و برایم یک نقش بازیگوش و شیرین بود. جالب است این را بدانید که بعد از پخش آن قسمتی که محسن به ملکا می‌گوید می‌خواهم با دوستت ازدواج کنم من به‌خاطرش در اینستاگرام در عرض ده دقیقه دو هزار ناسزا شنیدم. مردم ما خیلی احساسی هستند و در برخی لحظات از سریال دوستمان دارند و در بعضی مواقع نیز از ما متنفر می‌شوند. من اما در نقد خودم، از بیننده بی‌رحم‌تر هستم. اصلا نمی‌خواهم توجیه کنم اما این پروژه کار دشواری بود؛ من روی ۱۷ قسمت قرارداد بستم و در حین تصویربرداری فیلمنامه کامل شد. از ابتدا قرار بود که سریال «ماه و پلنگ» هفتگی پخش شود و باتوجه به این شرایط زمان زیادی تا پخش داشتیم اما ناگهان قرار شد که پخش سریال هر شب باشد، موجب شد به گروه فشار زیادی وارد شود.

 

در پایان اگر ناگفته‌ای مانده، ‌بگویید.

امیدوارم مردم سریال«پرواز در ارتفاع صفر» را دوست داشته باشند و با نگاه نوستالژی آن را ببینند؛ همچنین امیدوارم که نیروی هوایی کشورمان هم کار را دوست داشته باشد و اگر مواقعی از واقعیت‌ها دور شدیم ما را ببخشند و ممنونم از این‌که کار را می‌بینند. 

 

 

 

 

  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش