پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۸:۲۹ - ۲۵ مهر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۷۰۵۹۹۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

برزو ارجمند، بازيگر نقش روحانی سريال «سر دلبران»

در یزد از من سئوال شرعی می پرسیـدند!

برزو ارجمند,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 برزو ارجمند پس از مدتها که در مجموعه های طنز به کارگردانی مهران مدیری ایفای نقش می کرد، در سریال «سر دلبران» ایفاگر یک نقش کاملا جدی است. نقش یک روحانی که محوریت سریال است. روحانی جوانی که در یزد به اتفاق خانواده اش زندگی می کند و درگیر چالش هایی در زندگی و کار خود می شود. وی که از همکاری مجدد با محمدحسین لطیفی ابراز رضایت می کرد، در گفت و گو با بانی فیلم از نقشی که در این سریال بازی می کند و تجربه متفاوتی که کسب کرده گفت که در ادامه می خوانید:

 

 پس از مدتها البته بعد از «معراجیها» در نقش یک روحانی ظاهر شده اید. در این باره توضیح می دهید؟

– من اصولا عادت ندارم که درباره نقشی که بازی می کنم، توضیح بدهم. اینکه ان نقش بد است با خوب است. قطعا نقش خوبی بوده و دوست داشتم که بازی کردم. ضمن اینکه این کار هیچ ربطی به آن نقشی که من در «معراجیها» بازی کردم، ندارد. در آن کار جنگ و فرمانده و آن فضا بود، ولی اینجا زندگی هست و مردم و مسجد. بنابراین خیلی با هم متفاوت است. اما این سریال چند نکته دارد

 

 بله گوش می کنیم.

– آقای لطیفی کارگردانی است که من بیشترین همکاری را با او در کارنامه کاری ام دارم و یکی از دلایل حضورم در این کار خود کارگردان بود. دوم اینکه این سریال قرار است در ماه رمضان پخش شود و من به شدت به دعای خیر مردم هنگام افطار معتقدم و سوم اینکه این متن پس از مدتها من را قلقلک داد. چون راجع به آدمها و فضایی حرف می زنیم که داریم فراموش می کنیم. چون عادت کرده ایم به سریال های آپارتمانی و بدون دغدغه و با سرعت ساختن و کیفیت را فدای کمیت کردن. این هم برای من نکته مهمی بود. از طرفی ما پس از مدتها سریالی را کار می کنیم که ۸ ماه است از تهران دور هستیم. این اتفاق کمتر در کارهای ما می افتد. البته سختی های خودش را دارد، اما فضای کار متفاوت و لذت بخش است. نکته آخر اینکه من بچه مشهد هستم و زمانی که بچه بودم، با دوستانم حرم می رفتیم و در آنجا کتاب می خواندیم و بحث می کردیم. آنجا بود که با چند روحانی آشنا شدیم و برایشان جالب بود که ما از مدرسه فرار می کنیم و حرم می آییم و کتاب می خوانیم. روحانی که من در این سریال بازی می کنم، شبیه یکی از آن روحانی هاست که الان در میان ما نیست.

 

 بخش سخت بازی شما در این نقش کجاست؟

– بخش سخت این ماجرا باورپذیری نقش بود. به هر حال بازی در این نوع نقش ها خطوط قرمزی دارد که باید رعایت شود. ضمن اینکه طول نقش هم جزو سختی های آن بود.

 

 آقای لطیفی که به خاص بودن این نقش خیلی تاکید داشتند. بنابراین ویژگی های این شخصیت با شما در تنهایی و خلوت شما چه کرده است؟

– اول اینکه ما به دلیل اینکه در شهرستان کار می کنیم و ماه هاست که در یزد ساکن شده ایم، برخوردها و عکس العمل های مردم برای ما خیلی جالب است. روزهای اولی که من و آقای لطیفی آمدیم، ما هر روز لباس روحانی می پوشیدیم و بین مردم می رفتیم و قدم می زدیم و دنبال عکس العمل های مردم بودیم. آقای لطیفی دوست روحانی داشتند که نزد او می رفتیم و با هم صحبت و مشورت می کردیم. کتاب می خواندم و تهیه کننده یک سری دعا برای من می فرستاد که می خواندم. نهج البلاغه آقای مطهری را دوباره خواندم و فیلمنامه را به خودم نزدیک کردم و خودم را به نقش. البته امیدوارم نتیجه خوبی حاصل شود. چون خیلی برای این کار زحمت کشیدیم و تلاش کردیم.

 

 خودتان چه پیش بینی از بازخورد مخاطب و ارتباطی که با ان برقرار می کند، دارید؟

– احساس همه ما که در این سریال حضور داریم و تلاش می کنیم خروجی خوبی داشته باشد، این است که می تواند به خوبی با مخاطبان ارتباط برقرار کند. به هر حال محمدحسین لطیفی کارگردانی است که تجربیات خوبی در این زمینه دارد و وقتی به کارنامه اش نگاه می کنید سریال های «صاحبدلان»، «وفا»، «سفر سبز» و «نردبام آسمان» را می بینید. یعنی مخاطبش را می شناسد و بی گدار به آب نمی زند. این کار هم ۸ یا ۹ کاری است که من برای ماه مبارک رمضان کار می کنم. به شدت شما تاثیر دعای مردم را می بینید. خیلی برای من لذت بخش است. به عینه قدرت دعا را در کار می بینید و من بارها تجربه اش کردم.

 

 به اتفاق جالبی هم برخورد کرده اید؟ آن هم در برخورد با مردم زمانی که با لباس روحانی میان آنها می رفتید؟

– بله اتفاقا یکی من را نشناخت و سوال شرعی از من پرسید.

 

 پس یعنی شما را با این لباس باور کرده اند؟

– امیدوارم همین طور باشد و سریال پرمخاطبی شود و تلاش همه اعضای گروه نتیجه بدهد.

 

 

 

 

 

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش