سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۲۵ - ۰۹ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۲۵۰۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

فرهاد قائمی از نقشش در سریال سّر دلبران می گوید

فرهاد قائمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
فرهاد قائمیان خیلی سخت انتخاب می‌کند و ترجیح می‌دهد هر بار در نقشی متفاوت ظاهر شود؛ این اتفاق هم در سینما افتاده و هم در تلویزیون. او در فیلم «ناخواسته» دیالوگ نداشت و فقط با چشم بازی می‌کرد، اما با چند سکانس کوتاه، توانست نقش ماندگاری را در ذهن بیننده ثبت کند.

به گزارش جام جم،وقتی کارنامه تلویزیونی او را بررسی می‌کنیم، تعداد کارهایش به انگشتان دو دست نمی‌رسد؛ در این باره می‌توان به سریال‌های وفا، شوق پرواز، سرزمین کهن، تعبیر وارونه یک رویا، نردبام آسمان، یادآوری و زمانی برای عاشقی اشاره کرد. او در یک سریال نقش جاسوسی به نام خرچنگ را بازی می‌کرد و در یک مجموعه تاریخی نقش ترخان را به عهده داشت و در اثر دیگری نقش پلیس خاصی را ایفا می‌کرد. قائمیان این روزها در سریال تلویزیونی «سر دلبران» به کارگردانی محمدحسین لطیفی در یزد مشغول بازی است. او نقش بهمن را به‌عهده دارد. همین بهانه‌ای شد تا با او گپ و گفت صمیمانه‌ای داشته باشیم.

 

آقای قائمیان مخاطب همیشه شما را در یک شخصیت تازه می‌بیند. در سریال سر دلبران چه نقشی را بازی می‌کنید؟

نقش بهمن را بازی می‌کنم که برایم خیلی هم جذاب است.

 

درباره بهمن توضیح می‌دهید که چگونه شخصیتی است؟

(با خنده) مثل خودم خیلی شیرین است!

 

حال به غیر از شیرین بودن، مثبت است یا منفی؟

حیف است پاسخ این پرسش را بدهم. بهتر است صبر کنید تا مجموعه پخش شود.

 

با توجه به این‌که سعی می‌کنید در هر اثر یک شخصیت متفاوت ارائه دهید، چه چیزی شما را برای بازی در سریال سر دلبران وسوسه کرد. حضور لطیفی در کسوت کارگردان یا فیلمنامه؟

ما از چند ماه پیش در دمای ۵۲ درجه یزد، سریال سر دلبران را کار می‌کنیم. فقط می‌توانم بگویم همه بی‌تکلف در این مجموعه فعالیت می‌کنند. سریال سردلبران پر از حرف‌هایی است که برگرفته از خود نهج‌البلاغه و مسیری است که بزرگان رفته‌اند. مفاهیم سریال، دغدغه شخصی خودم هم است و این برایم مهم بود.

 

روزی که می‌خواستم سر صحنه سردلبران بیایم فقط سه تا چهار قسمت فیلمنامه آماده بود، حتی انتهای ماجرا را هم نمی‌دانستم؛ فقط می‌دانستم که می‌خواهم نقش بهمن را بازی کنم. چهارچوب کار خیلی شکل نگرفته بود و به خاطر اعتمادی که به لطیفی داشتم، پیذیرفتم. ضمن این‌که مفاهیم کار را خیلی دوست داشتم.

 

یکی دیگر از ویژگی‌های این سریال، حضور بازیگران ابرقدرت سینما و تلویزیون در آن است و افتخار می‌کنم کنار این بزرگان بازی می‌کنم. واقعا باید از قلم حسین حسنی، فیلمنامه‌نویس سریال تشکر کنم که بسیار زیبا قصه را نوشته است. انگار قصه برای یزد نوشته شده، در حالی که از ابتدا قرار بود تهران کار شود، اما بعد ماجرا تغییر کرد. مطمئنم اگر داستان این سریال در هر شهر دیگری اتفاق می‌افتاد، به این خوبی از کار درنمی‌آمد.

 

اشاره کردید مفاهیم سریال برگرفته از نهج‌البلاغه است. در این باره توضیح بیشتری می‌دهید؟

مفاهیم نهج‌البلاغه در کار مستتر است، نه این‌که شعار بدهیم؛ بلکه زیرپوستی به آن پرداخته شده است. به همین دلیل تاکید کردم که نویسنده، متن را شیرین و بی تکلف نوشته و در کنار هدایت کارگردان باعث شده شاهد یک کار دلچسب باشیم. یکی از لوکیشن‌های اصلی سریال، مسجد است و می‌توانم بگویم شخصیت قصه است. در سکانس‌هایی که در مسجد می‌گیریم، احساس می‌کنم هر شب در مسجد محله‌مان نماز می‌خوانم.

ما به ازایی هم برای شخصیت بهمن داشتید؟

نه، هیچ ما به ازایی نداشتم. سعی می‌کنم با توجه به هدایت کارگردان، کاراکتر را بازی کنم. از کلیشه شدن فراری هستم و می‌توانم بگویم نقش بهمن خیلی در لبه مرز قرار دارد. به همین دلیل چنین نقش‌هایی کار را سخت می‌کند و من با افتخار انجام دادم. از تهیه‌کننده و کارگردان تشکر می‌کنم، چون تولید چنین سریالی کار راحتی نیست.

همچنین به سهم خودم از اهالی یزد تشکر می‌کنم که نهایت همکاری را با گروه داشتند. در این مجموعه برزو ارجمند هم نقش یک روحانی را بازی می‌کند که کاراکترش را خیلی دوست‌داشتنی بازی کرده است.

 

بازی در مجموعه سر دلبران، پنچمین همکاری شما با محمدحسین لطیفی است. بعد از این چند تجربه او را به لحاظ کارگردانی چگونه توصیف می‌کنید؟

آقای لطیفی فضایی ایجاد می‌کند که هنرمند با تمام وجود برای نقشش انرژی می‌گذارد و خیلی خوب بازیگر را راهنمایی می‌کند و همین باعث می‌شود خروجی کار لذت‌بخش باشد. واقعا از همکاری با او لذت می‌برم.

 

این مجموعه ابتدا قرار بود ماه رمضان امسال پخش شود، اما به تعویق افتاد. مناسبتی بودن این مجموعه عاملی بود که شما را برای آن ترغیب کند؟

نه. مناسبتی بودن مرا وسوسه نکرد، بلکه مضمون اصلی برایم اهیمت داشت. خودتان می‌دانید که من بندرت کاری را می‌پذیرم و حتما قصه چیزی داشت که مرا برای بازی جذب کرد. البته منظورم این نیست که متفاوت هستم، اما ترجیح می‌دهم کارهایم قابل دفاع باشد. به هرحال سازندگان آثار نمایشی در تلویزیون باید در کار دقت بیشتری داشته باشند، چون مخاطبان این رسانه از همه اقشار هستند و ضمن این‌که سریال‌های طولانی باید آنقدر تعلیق داشته باشند تا بتوانند مخاطب را تا انتها جذب کنند.

 

برایتان فرقی نمی‌کند در سینما بازی کنید یا در تلویزیون و تئاتر؟

نه، تفاوت ندارد. هر یک از مدیوم‌های سینما، تئاتر و تلویزیون ویژگی‌های خاص خودشان را دارند و آنچه اهمیت دارد این است که بازیگر نقشش را درست اجرا کند. اصل مهم، خوب بودن متن و کاراکتری است که پیشنهاد می‌شود. دوست دارم نقشی که می‌پذیرم با نقش‌های قبلی ام تفاوت داشته باشد. این برای من اهمیت دارد. از نقش‌هایی که مرا به چالش می‌کشاند، استقبال بیشتری می‌کنم. باید حواسمان در هر مدیومی به مخاطب باشد و بدانیم که چگونه نظر او را تامین کنیم.

 

 

 

 

  • 12
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش