دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۴۶ - ۲۱ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۵۴۱۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

آناهیتا همتی: کشورهای دیگر می‌توانند با کل در آمد صدا وسیما کشورشان را اداره کنند

آناهیتا همتی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
آناهیتا همتی با انتقاد از صدا و سیما گفت: در حال حاضر هیچکس تلویزیون ایران را دوست ندارد.

به گزارش خبرگزاری برنا، آناهیتا همتی از جمله بازیگرانی است که با بیش از ۲۰ سال سابقه بازیگری در رسانه ملی حالا از تلویزیون فاصله گرفته و ترجیح می‌دهد در سینما و تئاتر بازی کند. او در حال حاضر در نمایش «تنهایی پرهیاهو» به کارگردانی کاوه آهنین جان حضور دارد.  به بهانه این نمایش با همتی در خصوص نقشش و داستان آن گفت و گویی داشته‌ایم که در ادامه می‌خوانید.

 

ابتدا از نقشی که در نمایش «تنهایی پرهیاهو» ایفا می‌کنید برایمان بگویید؟

من در این نمایش نقش مانچا، دختر مستقل و پر انرژی، را بازی می‌کنم که در گذشته عشق قدیمی هانتا بوده است. هانتا که نقش آن را بانیپال شومول بازی می‌کند در حال حاضر دچار یک درگیری ذهنی و روحی شده که دلیل آن از بین بردن کتاب‌هاست و چون او عاشق کتاب است دچار این تناقض شده است.

 

هانتا عاشق کتاب است در حالی که آن‌ها را از بین می‌برد و موجب شده تعادلش را از دست بدهد، من و همه بازیگران ذهنیت او هستیم که روی صحنه می آییم و نمود پیدا می کنیم. اما مانچا دختر مستقلی است که برای رسیدن به اهداف حاضر است هر کاری انجام بدهد. کار با گروه «تنهایی پرهیاهو» مثل کار با یک ارتش عاشق است زیرا همه کسانی که در این جا جمع شده اند عاشق بازیگری و تئاتر هستند و این عشق یکدست آنها به من نیز انرژی می‌دهد.

 

امیدوارم مردم نمایش ما را ببینند چون این گروه زحمت بسیاری کشیده و آقای آهنین جان نیز از دل و جان برای این کار مایه گذاشته است. به نظرم همکاران ما از جمله کارگردانان، فیلم نامه نویس‌ها و... این نمایش را ببینند و شاید همین بچه‌ها نسل بعدی باشند که قرار است در فیلم‌ها و سریال‌های آن‌ها بازی کند.

 

شما جزو بازیگران گزیده کار و کم کار هستید، نقش مانچا چه ویژگی‌هایی داشت که آن را پذیرفتید؟

برای من ویژگی خاص مانچا انرژی بیش از حد اوست. زمانی که او وارد صحنه می شود با قهقهه و انرژی زیادی همراه است که مخاطب را شگفت زده می‌کند. البته من خیلی دیر به این نمایش ملحق شدم و اعضای گروه از قبل تمرینات را شروع کرده بودند ولی با دیدن تئاتر قبلی آقای آهنین جان به او گفته بودم خیلی دوست دارم در کارهای بعدی‌ اش بازی کنم. بنابراین فرصت نشد نمایشنامه را بخوانم و بگویم می‌خواهم آن را قبول کنم یانه؟ از این رو به آقای آهنین جان گفتم من بلافاصله سر تمرین شما می آیم؛ در واقع من اول پیشنهاد را پذیرفتم و بعد با نقشم آشنا شدم. 

 

چه ارزیابی از شرایط فعلی تئاتر دارید؟ فکر می‌کنید شرایط به سامانی دارد؟

نکته قابل توجهی که در حال حاضر شاهد آن هستیم تمرین خالصانه برخی از گروه های تئاتر است. برخی از آن‌ها بسیار با انگیزه، پرکوشش و با اراده کار می کنند که واقعا قابل تقدیر هستند. یکی از آرزوهای من این است که سالن‌های تئاتر زیاد باشند و البته به صورت رایگان در اختیار بازیگران تئاتر قرار بگیرد.

 

اصولا تئاتر با توجه به ترافیک تهران و وجود سالن‌ها در محل‌های پر ترافیک، مخاطبان کمی دارد. ضمن اینکه پول اندکی از فروش گیشه به دست می‌آید اما افرادی که در این حرفه زحمت می‌کشند مستحق دریافت دستمزد بیشتری هستند. ای کاش تماشاخانه‌های دیگر نیز مثل ایرانشهر سالن‌هایشان رایگان را در اختیار هنرمندان بگذارند تا آن‌ها به راحتی کارشان را انجام بدهند.

 

اینکه سالن‌های متعددی وجود دارد خوب است اما اجاره‌های سنگینی دارند. خوشبختانه ایرانشهر این طور نیست و هنرمندانی که اینجا تئاتر اجرا می کنند، تمام پول به دست آمده از گیشه نصیب خودشان می‌شود و من آرزویم این است که این‌گونه سالن‌ها زیاد شود. البته در همه جای دنیا به این صورت است که تئاتر، کنسرت و ... را شهرداری حمایت می‌کند اما در کشور ما این‌طور نیست.

 

پیش از این شما حضور پررنگ تری در تلویزیون داشته‌اید دلیل این‌که کمتر شما را در قاب تلویزیون می بینیم چیست؟ آیا در کنار بازیگری کار دیگری می‌کنید؟

من ابتدای کارم را با آموزش تئاتر و در نتیجه با بازی در تئاتر شروع کردم. بعدها به تلویزیون آمدم که در چند سال اول خوب بود ولی رفته رفته کیفیت کارهایی که برای تلویزیون ساخته و از آن پخش می‌شد به شدت پایین آمد. شاید می‌شد از کنار این مساله گذشت اما علاوه بر این در کنار این مشکلات آدم‌هایی که به تلویزیون آمدند دیگر از هیچ قانون مدونی پیروی نمی‌کردند.

 

مثلا زمانی که من کار می کردم پس از گذراندن ۱۲ ساعت کار، آزاد بودیم اما در این سال‌های اخیر ما با آدم‌های پر توقعی کار کردیم که از ما انتظار داشتند ۱۸، ۱۹ ساعت سر فیلمبرداری بمانیم و هیچ حرفی هم نزنیم و بعدها شرایط خیلی بد شد. بدتر از آن برخی‌ها با صفر تومان بودجه شروع به ساخت یک کار می کردند در صورتی که پیش‌تر تهیه کننده باید از یک سطح مالی مشخص برخورد می بود یا حتی حساب بانکی‌اش را هم چک می‌کردند.

 

کم کم تهیه کننده‌ها بی پول شدند و از ما برای حضور در کارهایشان دعوت می کردند و وعده می دادند که هر وقت تلویزیون پول ما را داد ما نیز با شما تسویه می‌کنیم. از آنجا که تلویزیون هم در هیچ زمانی خوش حساب نبوده این تسویه هم هیچ وقت صورت نمی گرفت. با این حساب بعد از مدتی فرد دلسرد می‌شود زیرا با خودش می‌گوید چقدر انرژی بگذارم و آخر سر هم به هیچ نتیجه‌ای نرسم؟ البته بعد از چند سال که تلویزیون هم پول تهیه کننده‌ها را می‌داد، یک سری از تهیه کننده‌ها نیز پول رابرای خودشان بر می‌داشتند و باز هم به عوامل نمی‌دادند.

 

من نیز بیشتر از ۲۰ سال توان نداشتم با این شرایط مبارزه کنم و گفتم دیگر در تلویزیون کار نمی کنم. وقتی که توان مالی پایین می آید کیفیت متن‌ها، کیفیت آدم‌ها و سوادشان هم پایین می‌آید. بازیگران نیز تا یک جایی می‌توانند مدارا کنند و بعد کنار می روند. اما در حال حاضر واقعا تلویزیون برنامه خاصی ندارد و مردم هم نگاه نمی‌کنند.

 

الان مردم سریال‌های تکراری را از شبکه های دیگر نگاه می کنند و حتی از روی ماهواره برنامه های ایرانی که خودمان در ۲۰ سال پیش ساخته ایم را می بینند. من نمی دانم در حال حاضر سریال «ترش و شیرین» از کدام شبکه پخش می‌شود اما از مردم واطرافیان می‌شونم که چقدر دوباره از آن استقبال می‌کنند. مگر ما بد راهمان را می رفتیم که متوقفمان کردند؟ چرا این شرایط را به گونه ای فراهم کرده اند که افراد با تجربه و کهنه کار تلویزیون را رها کرده اند. تا کی تلویزیون می خواهد مصاحبه و حرف های تکراری نشان دهد؟

 

آخرین کاری که در تلویزیون انجام دادید چه بود؟

آخرین کار تلویزیونی که من انجام دادم « باغ سرهنگ» بود. البته تصمیم نداشتم این کار را بازی کنم ولی آن گروه فوق العاده بودند و نمی‌توانستم به آن‌ها نه بگویم. چون من قبلا با آقای اوجی و خانم سام کار کرده بودم و تجربه خوبی از همکاری با آنها داشته ام، ضمن اینکه خانم سام متن کامل را به من می دادند. اما در برخی از کارها حتی متن را به صورت کامل در اختیار بازیگر نمی گذارند.

 

اگر همه بازیگران این روند را نپذیرند و کار نکنند کیفیت کار و سطح خودشان را به خاطر کار در تلویزیون پایین نیاورند این اتفاق نمی افتد. به هر حال تلویزیون باید روزی به خودش تکانی بدهد و کارش را درست انجام دهد تا مردم آن را دوست داشته باشند. الان هیچکس تلویزیون ایران رادوست ندارد. حتی برخی از این عصبانی‌اند که چرا فوتبال‌ها را هم کامل نشان نمی‌دهید؟ علاوه بر این‌ها در آمدی که تلویزیون دارد رقم بسیار بالایی است طوری که حتی برخی کشور ها فقط با در آمد تلویزیون ایران می توانند کل کشورشان را بچرخاندند.

 

برخی از بازیگرانی که با شما هم دوره بوده اند در حال حاضر کارگردانی می کنند شما نمی‌خواهید این حرفه را نیز تجربه کنید؟

فکر می کنم انرژی اش را ندارم چون برای انجام آن باید از هفت خان رستم گذشت و زن بودن در ایران کلا باز دارنده است و مردهایی که در راس قرار دارند موجبات آزار را فراهم می‌کنند و دل شان نمی‌خواهد که زنان پیشرفت کنند. تا زمانی که اینقدر تبعیض جنسیتی حاکم باشد فکر نکنم به سمت کارگردانی بروم. به این دلیل که من آدمی هستم که ممکن است حرص و جوش مرا بکشد و نمی توانم در مواجهه با حرف‌ها و آزارهایی که از مردهای محیط کار می بینیم بی خیال و بی تفاوت باشم.

 

به همین دلیل سعی می کنم تاجایی که ممکن است از آن‌ها دور بمانم. چند وقتی هم است که کارها نیز انتخابی شده است مثل همین نمایشی که کاوه آهنین جان آن را کارگردانی می‌کند چون می‌دانم کارش چیست و نسبت به زن ها نگاه از بالا به پایین ندارد و خودش را جنس برتر نمی داند پذیرفتم با او کار کنم. ترجیح می‌دهم الان با چنین افرادی کار کنم که افکارشان به من نزدیک است.

 

شما جزو بازیگرانی بوده اید که به خاطر ظاهر کمتر از سن تان نقش هایی به شما پیشنهاد می شد که از سن واقعی تان کوچک تر بود این رویه کماکان در پیشنهادات شما وجود دارد؟

بله هنوز هم گاهی هست. البته در فیلم سینمایی «قهرمانان کوچک» من نقش مادر دو کودک ۱۰ و ۱۲ ساله را بازی می‌کنم. اما هنوز هم نقش سنین پایین مثل دختر مجرد را به من پیشنهاد می‌دهند.

 

نظر برخی مدیران درخصوص فیلم سینمایی «قهرمانان کوچک» خیلی مثبت بوده است. خودتان چه بازخوردهایی از این کار گرفته‌اید؟

من این فیلم را خیلی دوست دارم برای اینکه هم فضای شاد و مفرحی دارد و هم اینکه دوست بودن و رفاقت را به کودکان آموزش می‌دهد. در صورتی که ما الان در بزرگترها هم این رفاقت را نمی‌بینیم. «قهرمانان کوچک» فیلمی است که بدون نصیحت کردن تمام احساسات خوب مثل دوستی، رفاقت، سادگی، ورزش و... که بین آدم‎ها می‌تواند وجود داشته باشد را به کودکان می آموزد.

 

من واقعا از این فیلم لذت بردم نه به این خاطر که خودم در آن بازی کرده‌ام به این دلیل که بازی کودکان بسیار عالی بود. واکنش مردم هم به خصوص مادران و پدران درباره این فیلم خیلی خوب بوده است. متاسفانه امروزه ۹۸ درصد فیلم‌ها و سریال‌هایی که ساخته می‌شود مناسب کودکان نیست.

 

اغلب سوژه ها هول محور کلاهبرداری، حقه بازی، اعتیاد، خیانت و... است و دیدن این نوع فیلم ها اصلا برای کودکان مناسب نیست زیرا کودکان در کنار پدر و مادر خود آن را دنبال می کنند. طبیعتا زمانی که پدرها و مادرها تا نیمه شب تلویزیون تماشا می‌کنند فرزندان شان هم در کنار آن‌ها بیدار می مانند فیلم و سریال هایی که نباید را تماشا می کنند، این روند قطعا در آینده شان تاثیر خواهد گذاشت.

 

اکرم رضایی ثانی

 

 

  • 17
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش