جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۲۲:۵۲ - ۰۸ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۲۰۸۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

پروانه معصومی: نه لیلا ضدانقلاب است، نه من حکومتی

پروانه معصومی و لیلا حاتمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

هنر پیشه حکومتی! این عنوانی است که بعد از انتشار گفته های پروانه معصومی در انتقاد از لیلا حاتمی خیلی سر زبان ها افتاد. اصلا با او تماس گرفته بودیم برای حرف زدن درباره همین واژه. این که آیا او هم سعی می کند نشان دهد یک هنرمند «وابسته» است تا از امتیازاتش برخوردار شود؟ اما او حرف های متفاوتی برای گفتن داشت. می گوید حرف هایش در دیدار با رهبری را تقطیع کرده اند و بعد طوری منتشر کردند که چیزی نمانده بود در خیابان کتکش بزنند. از روزهای کودکی لیلا و بازی های دخترانه او با دخترش در پاریس گفته و تاکید کرده: «کاش لیلا این حرف ها را جای برلین در تهران می زد تا خودم پشت سرش فریاد بزنم زنده باد!»

 

می خواستم درباره حرف هایی که در واکنش به اعتراض لیلا حاتمی گفته بودید صحبت کنیم.

اولش من یک چیزی به شما بگویم؛ من هیچ اعتراضی به خانم حاتمی نکردم. شما خبرنگارها کاری می کنید که آدم پشیمان می شود که اصلا یک جمله با شما حرف بزند. من در راه شمال به تهران برای فیلم برداری بودم. یک آقایی زنگ زد گفت شما درباره این صحبت های خانم حاتمی چه می گویید؟ گفتم من اصلا روحم هم خبر ندارد. گفت ایشان گفته اند من در کشوری زندگی می کنم که معترضین را می کُشند. دقیقا عین همین جمله که امیدوارم ضبط کرده باشد.

 

گفتم مگر در کشورهای دیگر به دستان معترضان بوسه می زنند؟ آنها هم می زنند و در آخر هم گفتم کسانی که دوست ندارند در این مملکت باشند خب بروند. اینجا کشور من است و من دوستش دارم و کشورم را ستایش می کنم. کسانی هم که می روند وقتی بر می گردند اولین کاری که می کنند در فرودگاه خاک ایران را می بوسند. این چیزی بود که من گفتم. از پریروز تا به حال همینطور به من تلفن می کنند که این حرف ها چه بود به خانم حاتمی گفتید. خانم لیلا حاتمی مثل بچه من است و من از بچگی ایشان را می شناسم. ایشان بچه بودند در پاریس با بچه من همبازی بودند. این حرف ها چیه؟ چرا همه را به جان هم می اندازید؟

 

شما همیشه نقش مادرانه داشته اید. عقایدتان قابل احترام است و عقاید خودتان را داشته اید ولی هیچ وقت وارد این نوع دعواها نمی شدید.

من اصلا نمی دانم چه نوشته اند چون کانال های اجتماعی را دنبال نمی کنم ولی هر کس به من می رسد درباره این حرف ها می گوید. دیروز سر میز ناهار یکی از دوستان گفت چه چیزهایی به لیلا حاتمی گفتی و من واقعا محلی نگذاشتم چون حوصله ندارم. من تهران زندگی نمی کنم، خارج از تهران زندگی می کنم که آرامش داشته باشم. یک جمله که من گفتم در کشورهای دیگر بوسه به دستان معترضان می زنند باید این گونه شود؟

 

اساس شما به این اعتقاد دارید که هنرمند باید اظهارنظر سیاسی یا اجتماعی بکند؟

صد در صد. من امیدوارم شما آدم شریفی باشید و این حرفی که می گویم را بنویسید. هر هنرمندی و هر انسانی در هر مملکتی که زندگی می کند حق دارد اعتراض کند. کما اینکه خود من خیلی اعتراض دارم منتها من این اعتراضم را در مملکت خودم می کنم نه این که بروم خارج در مملکتی که سلاح شیمیایی به صدام فروخته که هموطن های من را به آن روز بیندازد گله کنم. من گله پیش خودی می کنم نه پیش غریبه. حرف من این است.

 

پروانه معصومی و لیلا حاتمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

به نظر می رسید لیلا حاتمی هم درددلی داشته که در یک حالت احساسی آن را گفته. چون آقای مانی حقیقی هم آنجا این حرف را نزد ولی بعد گفت ما هم به این نوع برخوردها اعتراض داریم ولی ترجیح می دهم اینجا حرف نزنم.

همین که آقای حقیقی گفتند درست است مگر می شود ما اعتراض نداشته باشیم؟ مگر ممکن است من اعتراض نداشته باشم؟ من که بازیگر هستم دو تا تار موی سفیدم از روسری بیرون می افتد من را می خواهند و می گویند این خط قرمز تلویزیون است، این چه خط قرمزی است؟ اینها جان من را به لبم می آورند زمانی که دارم بازی می کنم و این پیش پاافتاده ترین اعتراضی است که من دارم. اگر اعتراض درست و حسابی باشد، وقتی همه اعتراض کنند من هم اعتراض می کنم منتها اگر حرف دلم باشد، نه این که از زبان من چیز دیگری بنویسند.

 

وقتی یک نفر مثل لیلا اعتراض می کند و یک نفر مثل شما هم به آن انتقاد می کند، به یکی برچسب حکومتی می خورد و به دیگری ضدانقلاب. این موضوع را چطور ارزیابی می کنید؟

این بدترین کار است.

 

شما هنرپیشه حکومتی هستید لیلا ضدانقلاب؟

اصلا این طور نیست. لیلا یک هنرپیشه بسیار ارزشمند است. سالیان سال است کار می کند، هم بازیگر خوبی است و هم این که انسان خوبی است.

 

در این دوگانه حملاتی که در فضای مجازی به خودتان شده...

من ندیده ام. اینستاگرام ندارم، فقط یک مورد را یکی از دوستان برایم خواند، گفتم اصلا مهم نیست ایرادی ندارد بگذار بگویند. اصلا آدم نمی تواند حرف بزند. من الان آقای حاتمی کیا را خیلی خوب درک می کنم که آن روز در اختتامیه جشنواره آن حرف ها را زد. چقدر برچسب به من زدند. شما باور می کنید که وسط خیابان می خواستند من را کتک بزنند؟

 

چرا؟ درباره حجاب چیزی گفته بودید؟

نه من خیلی هم آدم حجابی نیستم. نه قبل از انقلاب حجاب داشتم و نه الان خودم را می پیچانم. من معتقدم حجاب آدم باید ذاتی باشد. احساس می کنم آدمی که وقیح است و حجاب درونی ندارد هزار مدل هم خودش را بپوشاند فایده ندارد.

 

این اعتراضی که در خیابان به شما شده برای چه بوده؟

برای این که من خدمت آقای خامنه ای رفته بودم، صحبتی کردم و صدای آمریکا- قابل توجه دوستانی که فقط به رسانه های خارجی توجه می کنند- بخش هایی از آن را پخش کرده بود و مردم فقط آن را شنیده بودند. از خواهر و دوست و همسایه و... به من اعتراض کردند. بعد هم از طرف دوستان عزیز و نورچشمی های من، من شدم بازیگر حکومتی و دولتی و آنها هم مستقل شدند.

 

بعد از آن رانتی برایتان قائل شدند یا این که سفارش کارهایتان کم شد؟

اصلا از کنارم رد نمی شدند. پیشنهاد کار بازی دارم ولی چیزی است که به نظر خودم ارزشمند نیست.

 

پروانه معصومی و لیلا حاتمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

شاید در همین دوقطبی که اتفاق افتاده کارگردان های بزرگی که بیشتر با آنها کار می کردید آن طرف قرار گرفته اند و شما این طرف؟

دقیقا. مثل همان حرف هایی که آقای حاتمی کیا زد که من واقعا از او سپاسگزارم. شش، هفت سال از انقلاب گذشته بود من در یک مهمانی بودم، یکی از شاعران بسیار برجسته ما به من گفت تو که با این حکومت همکاری می کنی. گفتم منظورتان چیست؟ من در این مملکت زندگی می کنم. گفت تو داری فیلم بازی می کنی. گفتم اگر فیلم بازی نکنم چطور زندگی کنم و بعد بسیار عصبانی شدم و از اتاقی که نشسته بودیم بیرون آمدم چون احترام آن فرد واجب بود و جای پدر من بود؛ به خانه که برگشتم گفتم اگر این طور باشد که ایشان به من می گوید تو داری همکاری می کنی، خب هر کس در این مملکت کار می کند و نان می خورد همکاری می کند. مگر ما خودمان را نکشتیم که انقلاب شود. من ۲۲ بهمن ۵۸ بعد از انقلاب به ایران برگشتم. انقلاب شده بود، شاه رفته بود، آن چیزی بود که دلمان می خواست. ولی این داستان چیست تا یک نفر یک حرفی می زند شما روزنامه نگارها کاری می کنید که همه را به جان هم بیندازید. من پنج، شش سال هیچ گفت و گویی نکردم الان هم باز پشیمان شدم.

 

شاید یک گروهی از دوستان سابقتان انتظار دارند شما همچنان همان قدر از نظر آرا و عقاید به آنها نزدیک باشید که شاید هم خیلی دور نباشید.

من نمی فهمم اصلا یعنی چی؟ همان دوستان اگر چنین نظری دارند، مثلا برای یک کاری تبلیغات می کنند و از من می خواهند همکاری کنم، من با آن کار مخالف هستم دلیل نمی شود که با من دشمن شوند.

 

درباره آقای حاتمی کیا منتقدان می گویند ایشان بیشترین فرصت را برای کارکردن داشته و بیشترین حمایت هم از ایشان شده شاید دیگر حق انتقاد ندارند.

من فکر می کنم همه حق انتقاد دارند؛ منتها انتقاد درست و بجا. آقای حاتمی کیا کجا اعتراض کردند؟ پشت یک تریبونی که یک عده از هموطنان خودش نشسته بودند نه در یک کشور خارجی. من اگر حرفی هم زدم منظورم این است که در خارج از کشور اعتراض نکنیم و اگر حرفی داریم همینجا بگوییم. لیلا هم اگر همینجا می گفت من هم پشتش می ایستادم و می گفتم زنده باد.

 

فاطمه پاقلعه نژاد

 

 

kargozaran.net
  • 10
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش