سه شنبه ۰۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۵۵ - ۱۹ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۴۶۳۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفتگو با ستاره اسکندری درباره فیلم «خانه کاغذی»

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

ستاره اسکندری که این روزها فیلم «خانه کاغذی» را روی پرده دارد از نقش خود، علاقه مندی برای بازی در عاشقانه های کلاسیک، شرایط سینما، تلویزیون، تئاتر و چند نکته دیگر می گوید. کارنامه ستاره اسکندری را که وارسی می کنیم، انتخاب هایش غالبا به سمت تئاتر است و در سینما به فیلم هایی بله می گوید که اصولا براساس قواعد گیشه ساخته نشده اند. نمونه تازه اش، فیلم «خانه کاغذی» مهدی صباغ زاده است.

 

این فیلم فارغ از کیفیت و این که اصلا آن را دوست بداریم یا نه، حرف مهمی مطرح می کند: اهمیت روشنفکری و روشنگری. اسکندری در «خانه کاغذی» یکی از این آدم ها است که البته به خاطر شرایط سخت، جلای وطن کرده و بعد از سال ها بازگشت عشق قدیمی او و امیرعلی (پرویز پرستویی) سر باز می کند. با خانم اسکندری درباره این فیلم، علاقه مندی اش به «خانه کاغذی»، حال و روز سینما، جشنواره فجر، تئاتر، تلویزیونی و چند موضوع دیگر حرف زدیم.

 

در سال های اخیر عاشقانه هایی که در سینمای ایران به تصویر کشیده می شوند، عمدتا درباره عشق های آدم های میان سال است. عشق کهنه ای که سر باز می کن و زندگی را برای آدم هایی که در وسط یک رابطه هستند، دگرگون می کند. در فیلم «خانه کاغذی» هم شاهد بازگشت یک عشق قدیمی هستیم. فکر می کنید چرا داستان های عاشقانه سینما بیشتر به این سمت رفته اند؟

شاید اگر این سوال را از فیلمنامه نویسان سینما بپرسید بهتر باشد. اما به نظر من وقتی جریان های موجود در اجتماع به یک سمتی می رود، این ها به شکل نیاز در فیلم های سینمایی احساس می شود. شاید این روزها همه نیازمند گذشته ای هستند که با نوعی عشق معنا پیدا می کند. عشق های گذشته باعث حرکت می شد اما دلبستگی های این روزها دیگر آن معنا و مفهوم را ندارد. عشق های گذشته همراه با یک جور دلتنگی است که باعث پویایی بوده، اما در شتاب زدگی این روزها و این سال ها دیگر مفهوم این چنینی خود را از دست داده اند. شاید به این دلیل است که در این روزگار فیلمنامه نویس ها شخصیت های فیلمنامه های خود را در شرایطی قرار می دهند که به عشق های سابق خود بر می گردند.

 

نقش مینو در فیلمنامه «خانه کاغذی» چه فاکتورهایی داشت که این کاراکتر را پذیرفتید؟

اصولا هر چیزی که به طور مستقیم بیان نشود را دوست دارم. فیلمنامه خانه کاغذی متفاوت بود و بُعد داشت. به این مفهوم که فقط درباره ارتباط یک زن و مرد نبود و همزمان جایگاه اجتماعی ای که این افراد داشتند را هم در بر می گرفت و در قالب یک عاشقانه اتفاقی اجتماعی پیش می آمد. در فیلم های این روزهای سینمای ایران غالبا شرایط آدم ها از نظر جایگاه اجتماعی رصد می شود و یا برعکس آن روابط زن و مرد، عاشق و معشوق، پدر و دختر و... به صورت مستقیم به نمایش در می آید. فیلمنامه این کار برای من بعد داشت و یک احساس درونی باعث یک حرکت بیرونی می شد و این به نظرم خیلی جذاب است.

 

«خانه کاغذی» به نوعی ادامه ای بر «خانه خلوت» است که جزو بهترین کارهای مهدی صباغ زاده به حساب می آید. با علم به آن این پیشنهاد را پذیرفتید؟

نمی دانم که این کار ادامه «خانه خلوت» است، اما می دانم که هر دوی این فیلم ها در کارنامه آقای صباغ زاده زیر یک آسمان نفس می کشند. من خیلی کوچک بودم وقتی فیلم خانه خلوت را دیدم اما هنوز صحنه هایی از آن در ذهن من مانده. اصولا گرفتار شدن نویسنده در یک چارچوب خانه و در یک انزوا، همیشه ذهن من را مشغول می کند و در خانه کاغذی هم وجود دارد.

 

به نظر شما «خانه کاغذی» توانسته ادای دینی به روزنامه نگاران کند؟

من گاهی با کلماتی مانند ادای دین مشکل دارم، چون وقتی این طوری می گوییم انگار سفارشی در کار بوده که براساس آن این کار صورت گرفته است. در صورتی که «خانه کاغذی» زندگی یک روزنامه نگار را که سوای جاه طلبی ها در یک جامعه سیاست زده کار می کند، نشان می دهد. من خیلی قاضی خوبی نیستم چون وقتی بخشی از یک کار را برعهده دارم و در آن بازی می کنم، نسبت به آن با عرق خاصی صحبت می کنم. بنابراین باید این سوال را از روزنامه نگاران بپرسید که آیا احساس همذات پنداری دارند یا نه؟ به عنوان کسی که از دور نگاه می کنم این فیلم اتفاق میمون و مبارکی است چون در تمام این سال ها انگار نه انگار که شغل روزنامه نگاری اصلا وجود داشته و کمتر فیلم دیدم که به آن پرداخته شده باشد. این که کیفیت این فیلم در پرداخت به دنیای روزنامه نگاران چه حد کیفیت دارد، واقعا صاحب نظر نیستم.

 

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

بعضی ها معتقدند که وقتی فیلمی در جشنواره ملی فجر نشان داده می شود، همه نقدها و حرف ها درباره آن زده می شود و در زمان اکران عمومی از حجم هیجانات کاسته می شود و این به فروش فیلم ضربه می زند. فیلم «خانه کاغذی» در جشنواره سال گذشته اکران نشد و یک نمایش در جشنواره جهانی داشت و بدون هیچ پیش زمینه ای وارد چرخه اکران شد. به نظرتان این بر روی فروش آن تاثیر داشت؟

خوب بودن یا خوب دیده شدن فیلم لزوما به جشنواره بستگی ندارد. درباره عشق های قدیمی پرسیدید، باید بگویم واقعا جشنواره هم جشنواره های قدیم، چون اتفاق هایی که در سال های گذشته می افتاد و می توانست به فروش فیلم ها کمک کند، یک اتفاق کیفی بود که به لحاظ انتخاب ها و داوری می افتاد. در این چند سال اخیر اتفاقات عجیبی در جشنواره ها افتاده که بیش از کارشناسی، به سلیقه نزدیک شده ایم. از منظر مردم و تماشاچی های سینما الان ممکن است با انواع و اقسام سیمرغ ها رو به رو باشیم و چرایی وجود این جوایز برایم پیش می آید که اصلا چرا یک فیلمی بسیار دیده شده ولی وقتی اکران می شود شاید  اینقدر جوایز شامل حالش نمی شده. این ضعف ها برای تماشاگران حرفه ای و حتی تماشاگران عادی سینما مشخص شده.

 

آنها فهمیده اند که لزوما تعداد سیمرغ نشان دهنده کیفیت فیلم نیست. همچنین با واقعیت فیلم ها در بحث فروش مواجهه شده اند که با عواملی که در آن دخیل هستند، دیده شدن یا نشدن در جشنواره واقعا خیلی دور است از بحث فروش؛ وقتی پخش کننده فیلم، تعداد سانس ها و کمدی بودن و نبودن یک کار بیشتر از به تفکر واداشتن یک فیلم در فروشش اهمیت دارد. باید به عقب تر بازگشت و دید الان نیاز جامعه چیست؟ حتی قاعده سوپراستارها هم دیگر صادق نیست چون به کف فروش هم نمی رسند. کلا با دنیای آشفته ای رو به رو هستیم.

 

چقدر نقش حوادث اخیر را در کاهش فروش فیلم ها موثر می دانید؟

وقتی یک پخش کننده خوب دارید همه چیز مهیا است برای این که اکران موفقی داشته باشید، بعد یک اتفاقی در کشور می افتد که بودن بازیگر تو را بر پرده سینما یا صحنه تئاتر دچار اختلال می کند. وقتی شرایط خاص پیش می آید مخاطب دچار ریزش می شود. وقتی محدوده زمانی تعریف شده برای کار من، اول تا آخر دی ماه است و دقیقا در همان زمان حوادثی در کشور رخ می دهد و آمار فروش تصمیم گیرنده است که کار تو بر پرده بماند یا نه. بنابراین شرایط خیلی پیچیده تر از این حرف ها است که بتوانیم بگوییم الگویی وجود دارد و برای فیلم خوب مختصاتی در نظر بگیریم. اصولا سینمای ما روی امواجی در حرکت است که گاهی پایین می رود و گاهی به بالاترین نقطه خود می رود و هیچ قاعده ای ندارد.

 

بازیگران مشهور,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

این غیرقابل پیش بینی بودن، شما را به عنوان کسی که در این جامعه سینمایی زندگی و کار می کنید اذیت نمی کند؟ احساس این که هیچ چیزی دست خودتان نیست.

از نظر من در ایران فروش فیلم هیچ ربطی به کیفیت فیلم ندارد. من نه تهیه  کننده سینما هستم و نه حتی کارگردان، فقط بازیگر صرف هستم. چه بسیار فیلم هایی که از لحاظ فروش در درجه بسیار بالایی هستند اما از نظر کیفیت واقعا در جایگاه پایینی قرار دارند. رسالتی که من برای سینما قائل هستم این است که فروش هیچ ربطی به کیفیت ندارد. البته نه به این معنی که هر فیلمی که خوب فروش می کند از ارزش برخوردار نیست منظورم برعکس این است. چیزهایی که در سینما از گذشته من را آزار می داد و حالا با گذشت سالیان آن را پذیرفته ام، خیلی پیچیده تر از بحث فروش است. اصلا قبل از ساخت یک فیلم، این که چه کسانی محق هستند که سینما را هدایت می کنند،

 

چه نوع سیاست گذاری وجود دارد که سینمای ما را از اندیشه دور کرده و به بازار نزدیک کرده است، چه جنس از قهرمان پروری ها توسط دنیای مجازی دارد اتفاق می افتد و... اما فقط به عنوان یک عضو کوچک می ایستم و نگاه می کنم، چه شد که سطح سلیقه ما اینقدر پایین آمده. یادم است در جشنواره های زمان نوجوانی ما وقتی برف بسیار شدیدی در زمستان ها بود، ساعت ها صف جشنواره ها برای دیدن فیلم های رخشان بنی اعتمادها، ناصر تقوایی ها، بهرام بیضایی ها و... شکل می گرفت. بنابراین تهی شدن از اندیشه مشکل خیلی بزرگتر است که سینما با آن درگیر است.

 

به عنوان بازیگری که در این سال بیشتر در صحنه تئاتر فعال بوده است، این آفت دامن تئاتر را هم گرفته؟

در روزگاری که فساد ما دارد روح همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد، این اتفاق در هر زمینه ای اجتناب ناپذیر است، خواه در سینما و خواه در تئاتر. تئاتر هم دچار اختلال شده است. ما با یک اتفاقاتی پیش رفتیم و مثلا دولت جریان تئاتر خصوصی را به ما واگذار کرد اما در این مسیر تنها بودیم. در صورتی که باید گام به گام با ما پیش می آمد تا این جریان پخته شود. این روزها همه چیز شبیه هم شده. سینما، تئاتر و تلویزیون فرقی ندارد.

 

در تلویزیون که شاهد سریال هایی هستیم از نظر کمی بسیار بالا و از نظر کیفی نازل. هنوز سریال های دهه های گذشته به عنوان مجموعه های تلویزیونی به یاد همه می آید. برای من این طور تعریف شده که اقتصاد در حال غلبه کردن به هنر است. الان سینما و تئاتر یک بخشی از اقتصاد شده است و این بسیار برای من دردناک است. من برای تخصصی کارکردن در بازیگری بسیار تلاش کردم اما میبینیم که امروز باید مثل یک بیزینس من به همه چیز نگاه کنم.

 

روزنامه هفت صبح

سارا شمیرانی

 

bartarinha.ir
  • 11
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش