یکشنبه ۰۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۵۰ - ۰۴ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۰۲۹۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

هومن حاجی‌عبداللهی: نبض «پایتخت» در دست تنابنده است

هومن حاجی‌عبداللهی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
هومن حاجی‌عبداللهی که حضورش در فصل‌های جدید «پایتخت» پررنگ‌تر از قبل شده است، می‌گوید این اتفاق به دلیل استقبال مخاطبان از شخصیت رحمت شاسی افتاده است.

هومن حاجی عبداللهی مجری، صداپیشه و بازیگری است که در همه این عرصه‌ها فعالیت دارد، اما با حضور در سریال «پایتخت» بیشتر توانایی هایش در زمینه بازیگری به نمایش گذاشته شد. شیرینی‌های نقش رحمت شاسی در این سریال محبوب تلویزیون مدیون بازی هوشمندانه حاجی عبداللهی است که با توجه به استقبال مخاطبان باعث پررنگ‌تر شدن حضور این بازیگر در ادامه این سریال شد. به بهانه پخش سری پنجم این مجموعه پرطرفدار پای حرف‌های این بازیگر نشسته‌ایم.

 

چطور شد که رحمت «پایتخت» از فصل قبل این مجموعه اینقدر پررنگ ظاهر شد و حتی در ادامه قصه مستقلی هم برای خودش پیدا کرد؟

 

دوستان به من لطف داشتند و بعد از اینکه من یک قسمت از فصل دو را کار کردم، خواستند تا در فصل‌های بعدی نیز حضور داشته باشم. نقش رحمت با وجود کوتاهی اش خوب از آب در آمد و من هم برایش خیلی زحمت کشیدم و در نتیجه با اقبال عمومی رو به رو شد و گروه سازنده نیز با درخواست‌های زیادی مبنی بر پررنگ شدن این کاراکتر رو به رو شدند خواستند که رحمت در فصل سوم هم باشم.

 

من در این فصل متاسفانه نتوانستم بیشتر از ۸ قسمت بازی کنم، البته به دلیل مشکلات خودم و تولد پسرم که روز به دنیا آمدنش مصادف شد با روز اول تصویربرداری «پایتخت» و باعث شد من اذیت شوم. در این فصل بیشتر از ۲۵ جلسه کار نکردم که ۴۰ روز طول کشید و من در آن مدت زمان حدودا ۲۵ بار به شمال سفر کردم و برگشتم.

 

نوبت به «پایتخت ۴» که رسید آقای مقدم، خانم غفوری، محسن و خشایار خواستند تا حضور بیشتری در این فصل داشته باشم و می خواستند رحمت قصه بیشتری در این سری داشته باشد و کنار خانواده معمولی بماند. در فصل پنجم هم خوشبختانه از آنجاییکه استقبال مخاطبان همواره همراه ما و این نقش بود افتخار همکاری دوباره با این مجموعه را داشتم.

 

این اتفاق فقط به دلیل استقبال مردم افتاد یا نیازی به حضور بیشتر رحمت در فیلمنامه و قصه بود؟

مردم از این شخصیت خوششان آمده بود و خیلی سراغش را گرفتند که چرا در فینال فصل سوم هم حتی حضور نداشته، به همین دلیل تصمیم گرفته شد تا رحمت در «پایتخت ۴» و در ادامه همین سری پنجم حضور بیشتری داشته باشد و از اول تا آخر هم به او پرداخته شود. از روز اول تا آخر هم همراه گروه بودم و به همراه تیم سازنده در شمال مستقر شدیم و رحمت به این شکلی که دیدید در سری چهارم شکل گرفت. این روند در سری پنجم هم ادامه پیدا کرد و نتیجه این شد که شما می‌بینید.

 

به نظر می‌رسد بسیاری از شیرین زبانی‌ها و بامزه‌گی‌های رحمت در طول کار بداهه باشد، چقدر از شوخی‌ها در فیلمنامه آمده و چقدر هنر بداهه گویی خودتان است؟

 

در تمام قسمت‌های «پایتخت» ما متن و دیالوگ داشتیم و برای همه افراد قصه متن ها نوشته شده بود. طرح کلی قصه را محسن تنابنده می‌داد و خشایار الوند و حسن وارسته متن‌ها می‌نوشتند. فیلمنامه دوباره بازخوانی می‌شد، ایرادتش گرفته می‌شد و در نهایت به دست ما می‌رسید. ولی بر اساس دیالوگ‌هایی که داشتیم و جلو می‌رفتیم اگر کنسه یا شوخی‌ای به عنوان بداهه به ذهنمان می‌رسید با محسن در میان می گذاشتیم، اگر خوب بود و قبول می‌کرد در کار استفاده می‌کردیم اگر نه قطعا دلیلش را بهمان می گفت.

 

نبض «پایتخت» دست اوست و می داند تک تک این شخصیت‌ها چه روحیاتی می‌توانند داشته باشند و اگر چه چیز را بگویند به نفعشان است و اگر نگویند به ضررشان. ما با تعامل بین خودمان این کار را انجام دادیم و می توانم بگویم حدود ۷-۸ درصد از نقش من با وجود همه هماهنگی‌ها بداهه بود.

 

 

به نظرتان پرسوناژ رحمت اینقدر جذاب بود که قصه‌ای مستقل داشته باشد و این اندازه به او پرداخته شود؟

 

این اتفاق می‌توانست بیفتد، من همیشه به نظر محسن تنابنده احترام می‌گذارم چون او می‌داند در «پایتخت» چه کار می‌کند و در قصه هم همه شخصیت‌ها را به طور موازی جلو می‌برد، برای هر کدام که لازم باشد درام جای می‌دهد، برای هر که موقعیت اقتضا کند تکیه کلام استفاده می‌کند تا هر شخصیتی رنگ خاص خودش را داشته باشد. ما دقیقا مداد رنگی‌هایی هستیم که کنار هم چیده شدیم و یک نقاشی رنگی قشنگ را در «پایتخت» به وجود می‌آوریم.

 

اگر این اتفاق بیفتد و رحمت در سری بعد هم حضور داشته باشد، فکر می کنید چقدر باید تلاش‌تان را بیشتر کنید تا مثل بعضی از کاراکترها به ورطه تکرار نیفتید و به این شخصیت ضربه وارد نشود؟

 

ذهنیتی که محسن تنابنده دارد با تمام طراحی‌هایی که در ذهنش است، به گونه‌ای‌ایست که تا «پایتخت ده» را هم با تک تک شخصیت‌ها طراحی و ترسیم کرده. چه شخصیت‌های جدید وارد کند چه شخصیت‌های قدیمی را خارج کند، چه آنها کماکان باقی بمانند و کمرنگ‌تر یا پررنگ‌تر شوند. اما هیچ چیز از حالا معلوم نیست که قرار است چه اتفاقی برای رحمت بیفتد.

 

 

حضور رحمت بین خانواده معمولی با توجه به پیشینه قدیمی‌تری که آنها بین مخاطب داشتند باعث نشد کمتر دیده شوید و چقدر برای بیشتر دیده شدن تلاش کردید؟

 

کار من خیلی سخت‌تر بود چون باید خودم را به یکسری آدم که چند فصل را پشت سر گذاشتند می‌رساندم. من تازه برای یک نقش روتین به آنها رسیدم، چون در فصل دو یک قسمت بودم و در سه هم ۸ قسمت بیشتر حضور نداشتم. ولی وقتی قرار شد در فصل چهارم و پنجم حضور بیشتری داشته باشم عزمم را جزم کردم، دوستان هم در متن کمکم کردند و محسن هم در بازیگردانی همراهم شد و اتفاق خوبی برای رحمت افتاد و خوشبختانه به همان اندازه که می‌توانست تیپش بامزه باشد دهانش هم گرم بود و کار گرفت.

 

 

 

khabaronline.ir
  • 14
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش