پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۵۳ - ۲۷ فروردین ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۱۰۴۳۹۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگو با نسرین نصرتی؛ فهیمه «پایتخت۵»

نسرین نصرتی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
نسرین نصرتی مدت‌هاست به عنوان بازیگر در عرصه‌های گوناگون به فعالیت مشغول است. او در آثار تلویزیونی حضور داشته، سرکی به سینما کشیده و ایفای نقش روی صحنه تئاتر و حتی در پس صحنه و دستیاری کارگردانی انجام داده است، با این حال اتفاقی که نصرتی را در سطح جامعه و نزد مخاطبان معرفی کرد، پیوستن و همراهی‌اش با مجموعه پایتخت بود.

به گزارش جام جم آنلاین، فهیمه سریال «پایتخت» به مرور از قالب نقشی جزیی و فرعی جلو آمد، قابلیت‌هایش را ثابت کرد و در فصل پنجم مجموعه به یکی از بازیگران اصلی تبدیل شد و شخصیتش ابعاد تازه یافت. نصرتی با پایان این مجموعه تلویزیونی، از خاطرات بازی در «پایتخت ۵» می‌گوید.

 

شخصیت فهیمه پایتخت به مرور در مجموعه جا افتاد و پررنگ‌تر شد. احتمالا بخش عمده‌ای از این قضیه به هنر بازیگری شما برمی‌گردد که این شخصیت را این‌طور در دل‌های مخاطبان محبوب و گروه را به حضور بیشترش در مجموعه مجاب کرد. از فهیمه برایمان بگویید. این رشد او در مجموعه چطور رخ داد؟

خب مجموعه پایتخت رفته رفته در طول این سال‌ها پیشرفت کرده و پخته‌تر شده و این قضیه نه فقط درخصوص فهیمه که نسبت به همه نقش‌ها صادق است. هربار وقتی یک فصل از مجموعه به پایان می‌رسد، همه با انگیزه بیشتری سراغ فصل بعد می‌رویم و این، کار را جلو می‌برد.

 

‌ در پایتخت ۵ تمرکز قصه روی زندگی فهیمه بیشتر شد و شخصیت خودش و نوع رابطه‌اش را با پسر بزرگش دیدیم. این اتفاق خیلی خوبی بود که ما را بیشتر با او و زندگی‌اش آشنا کرد و موجب درک بیشتر مخاطبان از این شخصیت شد. تعریفی که ابتدا از او در فیلمنامه وجود داشت چه بود و این تعریف اولیه در مسیر ساخت چقدر تغییر یافت؟

فهیمه از ابتدا همان چیزی بود که اکنون می‌بینید. این آدم‌ها از ابتدا در فیلمنامه تعریف شده‌اند و فقط بهتاش شخصیتی بود که بتازگی به ما پیوست و دیدیم که چقدر عالی و باورپذیر هم ایفا شد. این فقط نظر من نیست و خیلی‌ها شخصیت او را پذیرفتند؛ آن‌قدر که دیگر کسی از خودش نمی‌پرسید این شخصیت تا به حال کجا بود و از کجا رسید؟ کسی بحثی نداشت و همه پذیرفتند.

 

‌ تناقضی که به لحاظ سنی در رابطه مادر و پسری شما وجود دارد، برایتان سخت نبود؟ چون خودتان هم تفاوت سنی زیادی با آقای افشاری ندارید و اینجا باید رابطه‌ای مادرانه از خودتان به نمایش می‌گذاشتید. این قضیه تعامل میان‌تان را سخت نمی‌کرد؟

خب برای من این اولین بار بود که داشتن فرزند بزرگی به این سن را در عالم بازیگری تجربه می‌کردم. با این حال چون قرار بود این اتفاق در پایتخت رخ بدهد، آن را با کمال میل پذیرفتم؛ چرا که چارچوب پایتخت فرق دارد و اصلا جایی برای بحث باقی نمی‌گذارد. به نظرم اگر فهیمه در ۱۵یا ۱۶ سالگی ازدواج کرده باشد، می‌تواند فرزندی به این سن داشته باشد. نکته مهم، بحث باورپذیری است و در مجموعه پایتخت بسیاری از اتفاقات پذیرفته می‌شود.

 

‌‌ کدام اتفاقات؟ بیشتر توضیح دهید.

من احساس می‌کنم مردم آن‌قدر نگاه مهربانانه‌ای نسبت به سریال پایتخت دارند که هر اتفاقی را در مسیر داستان آن رخ می‌دهد، می‌پذیرند. در واقع می‌توانم بگویم با وجود زبان شیرین نویسنده پایتخت و مهارت او، تمام تلاشمان را کرده‌ایم تا دل تماشاگرانمان را به دست بیاوریم و جای حرفی باقی نمی‌ماند.

 

جایی خواندم که گویا چند ماه قبل از شروع ساخت پایتخت ۵ مادر شدید؛ درست است؟

بله. پنج، شش ماه قبل از شروع بازی در فصل جدید مادر شدم.

 

‌ شما در مجموعه پایتخت صاحب دو فرزند هستید. در ایفای نقش چقدر از این حس مادرانگی زندگی واقعی‌تان وام گرفتید و این اتفاق باعث شد عواطف و دنیای مادران را بهتر درک کنید؟

ما بازیگران بارها خودمان را به جای آدم‌ها می‌گذاریم و ایفای نقش یک مادر هم بخشی از همین جریان است. این حس باعث شد وقتی خودم هم مادر شدم، احساس کنم قبلا بارها تجربه‌اش کرده‌ام. با این حال طبیعی است که نسبت به فرزند خودت احساسات داری؛ احساساتی که نسبت به هیچ چیز دیگری در دنیا وجود ندارد. مادر شدن احساسی ورای تصور برایم بود و با هیچ چیز دیگری نمی‌توانم مقایسه‌اش کنم. نمی‌توانم کس دیگری را در ذهنم به جای دخترم تصور کنم.

 

‌ دیگر تغییر متفاوت فهیمه در سری جدید، زمزمه‌های ازدواجش با رحمت و ایجاد علاقه میان این دو نفر بود؛ بخصوص این‌که در بسیاری از مناطق ایران هنوز ازدواج مجدد یک زن تابو محسوب می‌شود و پایتخت با نفوذی که روی قشرهای گوناگون مخاطبانش دارد، شاید به این طریق نوعی فرهنگ‌سازی و تغییر عادت‌ها هم کرده باشد. این ایده از کجا وارد داستان شد؟

همه‌چیز در وهله اول از اتاق فکر مجموعه می‌آید و بعد به صورت متن در اختیار بازیگران قرار می‌گیرد. هر اتفاقی که قرار باشد در مجموعه رخ بدهد، از قبل در موردش تصمیم‌گیری می‌شود و ما فقط بازیگران داستان هستیم. بنابراین به عنوان یک بازیگر در خصوص روند داستان نظری نمی‌دهم و اصلا دلیلی هم برای این قضیه نمی‌بینم. من در گروه نویسندگان مجموعه نیستم و این کاملا به آنها مربوط می‌شود.

 

‌ یعنی در پشت صحنه مجموعه پایتخت تعامل وجود ندارد؟

تعامل هست، اما فقط در حد دیالوگ و اتفاقات جزئی؛ نه در خصوص چارچوب‌های کلی. چون متن در حکم اسکلت یک کار است و شاکله‌ای است که باید از پیش پرداخته شده باشد.

 

و این تعامل در بخش دیالوگ‌ها چگونه بود؟

در بسیاری مواقع خود متن آنقدر درست نوشته شده بود که اصلا نیازی به اظهار نظر حس نمی‌شد. فقط در خصوص این‌که چطور به دیالوگ‌هایمان بیشتر روح و زندگی ببخشیم صحبت می‌کردیم و تغییرات اندکی می‌دادیم تا آن دیالوگ به شخصیت بیاید و مال او شود.

 

‌ امسال پایتخت ۵ متفاوت‌تر از هر سال دیگری بود و داستان متفاوت و جلوه‌های ویژه‌تری داشت. سخت‌ترین سکانس برای خودتان کدام بود؟

ما هیچ سکانسی را راحت بازی نمی‌کنیم. امکان ندارد عرق نریزیم و بدون تلاش سکانسی را پیش ببریم. برای تک‌تک پلان‌هایی که در این مجموعه بازی کردم و حتی بازخوردهایی که می‌دیدم، نگران بودم.

 

‌ منظورتان بازخوردهایی از جانب مخاطبان است؟

بله. البته موضوع فقط بازخورد مخاطبان نیست؛ صداقتی است که در تک‌تک بازیگران و کارگردان و گروه تولید مجموعه وجود دارد و شرایطی حاکم است که هیچ‌گاه دلت نمی‌خواهد در کارت کم بگذاری. به جرات می‌توانم بگویم در هیچ سکانسی بی‌انگیزه بازی نکردم و این‌طور نبود که بدون آمادگی سر کار بروم. من برای تک‌تک صحنه‌ها فکر کردم و در مجموع این پایتخت برای ما فصل سختی بود؛ بویژه این‌که در همان اوایل ضبط و وقتی می‌خواستیم سکانس‌های مربوط به بالن را فیلمبر‌داری کنیم، مهره کمرم شکست و آسیب دید. در ادامه تمام صحنه‌ها را با کمربند آهنی بازی کردم و این کار آسانی نبود. وقتی آن اتفاق رخ داد، به من گفتند باید چند ماه استراحت کنم؛ ولی گرچه حرکاتم کمی محدودتر شد، اما باز در صحنه‌های دویدن و نشستن در نفربر و دیگر صحنه‌هابازی کردم. بازیگری به خودی خود در آن شرایط کار دشواری است و در ضمن دوری از شهر و گرما هم اذیتمان می‌کرد.با این حال همه این سختی‌ها چیزی از عشق من نسبت به کارم کم نکرد و خوشحالم که مجموعه ادامه پیدا کرد. هیچ‌چیز برایم مهم نبود جز انجام کارم و درست به پایان رساندنآن.

 

‌ و حالا که پخش مجموعه به پایان رسیده، واکنش‌های مخاطبان را چطور ارزیابی می‌کنید؟ عمده نظراتی که مردم در سطح جامعه و فضای مجازی نسبت به مجموعه دارند، چگونه است؟

من در فضای مجازی خیلی تازه‌واردم. احساس می‌کنم این فضا همان‌قدر که مهربانانه است، ترسناک هم هست. بازخوردها متفاوت بود و با این حال من واکنش‌ها را دوست داشتم. احساس می‌کنم بازخوردهای مجموعه نصف-نصف بود.‌ عده‌ای از تغییرات داستانش حسابی راضی بودند و عده‌ای دیگر می‌گفتند پایتخت فقط باید ما را بخنداند. هنوز نمی‌دانم که بابت این نظرات گوناگون باید چه احساسی داشته باشم و شاید بهتر باشد که این سوال شما را بی‌پاسخ بگذارم.

 

‌ و البته امسال مجموعه با نقدهایی هم مواجه شد که شاید بخش عمده‌شان منصفانه نبود. چقدر در جریان این نقدها قرار گرفتید؟

مجموعه پایتخت در چند فاز متفاوت می‌گذرد. یک فازش طنز است و به نظرم اگر کسی می‌خواسته با تماشای مجموعه بخندد، دلش به دست آمده است. یک فاز دیگرمان سفر است و به این ترتیب بخش‌های مختلف کار از هم جدا هستند. پایتخت، بالا و پایین زیاد دارد و بسیار پرماجراست. کما این‌که در خصوص مواردی چون تبلیغ سفر به ترکیه یا ازدواج سارا و نیکا دیدیم که چنین نبود. به نظرم دلیل این مشکلات این است که ما صبور نیستیم و اجازه نمی‌دهیم داستان خودش پیش برود. البته مخاطبان حق دارند انتقاد داشته باشند. تلویزیون متعلق به همه است و مثل سینما نیست که مخاطبان تماشای آن را انتخاب کنند. این تلویزیون است و همه می‌توانند در آن نظر داشته باشند؛ شکی نیست، اما باید صبور باشند.

 

‌ پخش پایتخت ۵ تازه به پایان رسیده و آقای مقدم اخیرا در گفت‌وگویی از تصمیم احتمالی برای ساخت فصل ششم خبر داده‌اند. آیا در فاصله میان این دو مجموعه باز بازیگری را در تلویزیون ادامه خواهید داد؟ در عالم بازیگری بیشتر به دنبال چه نقش‌هایی هستید؟

پایتخت یک اثر ادامه‌دار است و تک‌تک ما نسبت به آن مسئولانه نگاه می‌کنیم و تعهد داریم. اگر قرار باشد سری جدیدی ساخته شود، همه کارهای دیگرمان را کنار می‌گذاریم و سراغ پایتخت می‌رویم. در این خصوص جای بحث نیست؛ اما در خصوص نقش‌هایی که دوست دارم، طبیعتا بعد از این نقشی شبیه فهیمه پایتخت بازی نخواهم کرد. در این مدت پیشنهادهای زیادی حتی در عالم سینما داشته‌ام که از من می‌خواستند با لهجه مازندرانی بازی کنم. بدون شک هیچ‌گاه فهیمه را در کار دیگری تکرار نخواهم کرد.

 

زهرا غفاری

 

  • 21
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۱
جدیدترین
قدیمی ترین
سلام نسرین خانم من یه دختر ۱۳ساله هستم عاشق شمام وبازیگری خیلی علاقه دارم برای اینکه فقط شمارو یه روزی ببینم واقعا شما عالی هستین ابجییییی
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش