سه شنبه ۱۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۴۱ - ۲۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۶۲۵۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

الیویه مگاتون، فیلم‌ساز فرانسوی: سعی می‌کنم شخصیت بازیگر را درک کنم

الیویه مگاتون,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اوایل اردیبهشت ۹۷ که در یکی از روزهای جشنواره جهانی فیلم فجر، الیویه مگاتون را دیدم، باورم نمی‌شد خودش باشد. نام هنری او که به علت مصادف‌بودن روز تولدش (۶ آگوست ۱۹۶۵) با بیستمین سالگرد انفجار بمب اتمی در هیروشیما انتخاب شده (در اصل نامش الیویه فونتانا است)، آدمی با هیکلی سنگین و غول‌آسا را تداعی می‌کرد و تخصصش در ساختن آثار اکشن با ستاره‌های هالیوودی این انتظار را به وجود می‌آورد که با شخصیتی غیر از این چهره خجالتی و خودمانی و بسیار باسواد   و عمیق طرف شوم.  او تاکنون هفت سریال تلویزیونی و شش فیلم بلند سینمایی «راه خروج»، «سیرن سرخ»، «ترنسپورتر ۳»، «کلمبیانا»، «ربوده‌شده‌۲» و «ربوده‌شده‌۳» را کارگردانی کرده است و فیلم بلند «ماشین رالی» با بازی کیانو ریوز را در مرحله پیش‌تولید دارد.

 

لوک بسون در مقام فیلم‌نامه‌نویس یا تهیه‌کننده آثار اخیر مگاتون همکار و دوست نزدیک اوست و مگاتون چنان‌که خود تعریف می‌کند، قرار بوده است ادامه فیلم «لئون» لوک بسون را با عنوان «ماتیلدا» بسازد که به علت تغییر ذائقه بازیگری ناتالی پورتمن این پروژه را کنار گذاشته است.  مگاتون که در رشته روان‌شناسی تحصیل کرده و در حوزه هنرهای بصری و نقاشی فعال بوده، از علاقه‌مندان سینمای هنری و به‌ویژه آثار دیوید لینچ است و در جامعه‌شناسی و تئوری‌های رسانه و ارتباطات سررشته دارد، اما حوزه تخصصی‌اش در فیلم‌سازی خودبه‌خود گفت‌وگوی کوتاه ما پیش از یک کارگاه آموزشی در تهران را به سمت ستاره‌ها و تأثیرشان در پروژه‌های سینمایی برد.

 

 موقع کار با بازیگران هالیوودی مانند لیام نیسن، فمکه جنسن، جیسن استیتم یا زویی سولدانا با توجه به اینکه زبان مادری شما فرانسه و برای آنها انگلیسی است، اختلاف زبان مشکلی ایجاد نمی‌کند؟

من با آنها انگلیسی صحبت می‌کنم. البته این بازیگران تا حدی فرانسه هم متوجه می‌شوند، ولی همان زبان انگلیسی برای کار ما کافی است. لیام نیسن بازیگر بسیار بزرگی است و نامزد اسکار هم بوده و موقعی که با او کار می‌کنید، به‌محض آنکه اعتمادش را جلب کنید، اجازه می‌دهد که همه کارها را درست انجام بدهید و ارتباطی نزدیک با شما برقرار می‌کند. وقتی داشتیم با او فیلم‌برداری می‌کردیم، چون من داشتم قاب‌بندی می‌کردم و پشت دوربین بودم، فقط کافی بود در جریان صحنه نگاهی به من بیندازد تا بفهمد که یک جای کار می‌لنگد. خودش این را حس می‌کرد و یک نوع ارتباط و گفت‌وگوی بسیاربسیار نامرئی بین ما به‌‌وجود می‌آمد و بعد هم موقعی که از برداشت خوشش می‌آمد، دیگر لازم نبود با هم خیلی حرف بزنیم و دیگر جلوی همه درباره اینکه چه چیزی خوب است و چه چیزی بد صحبتی نمی‌کردیم. او از آن نوع آدم‌هایی است که خیلی علاقه ندارد در معرض دید دیگران باشد و دادوفریاد کند. او از این نوع ارتباط خوشش می‌آید. 

 

 یعنی شاید یک مقدار درون‌گرا و خجالتی است؟

ما عاشق این هستیم که با هم کار کنیم، چون احساسات دقیقا مشابهی داریم. من در زندگی شخصی‌ام آدمی بسیار خجالتی هستم، بنابراین ترجیح می‌دهم با بازیگرها قبل از فیلم‌برداری صحبت کنم، حتی چند ماه قبل از تولید فیلم، تا موقع کار همه‌چیز روشن باشد. بعضی از کارگردان‌ها نمی‌خواهند پیش از فیلم‌برداری صحبت کنند و می‌گذارند بازیگران غافلگیر شوند. من درست برعکس این روش کار می‌کنم. سعی می‌کنم شخصیت بازیگر را درک کنم، چون هر بازیگری متفاوت با دیگری است و هیچ دو بازیگری مثل هم نیستند. 

 

 در مورد جزئیات احساسی و زیروبم‌های عاطفی نقش، سر  صحنه چه می‌کنید؟

مشکلی پیش نمی‌آید. دقیقا همان‌طور است که قبلا گفتم. من می‌توانم احساسات را به زبان انگلیسی مثل فرانسه تشریح کنم. 

 

 شهرت این بازیگرها مشکلی در کارتان ایجاد نمی‌کند؟ در پرسوناژی که می‌خواهید از آنها بسازید؟ می‌توانید نقشی بسازید که تحت‌تأثیر شهرت ستاره‌ای قرار نگیرد؟

واقعا نه، چون اگر بازیگری باهوش باشد، به نقش می‌رسد و آن را جذب می‌کند. همه‌چیز را از نو شروع می‌کند. در کار آخرم («ربوده‌شده ۳» محصول ۲۰۱۴) با فارست ویتاکر کار می‌کردم که بازیگر خیلی‌خیلی بزرگی است. کارش را خوب بلد است و می‌خواست با من کار کند. وقتی سروکارتان با چنین آدم‌هایی است، آنها از ویژگی‌های اساسی شخصیت در فیلم‌نامه شروع می‌کنند. فارست به مراسم اسکار فکر نمی‌کند و حرف‌هایی از این قبیل. اصلا به این چیزها فکر نمی‌کنند. از این چیزها نمی‌گویند که من دارم با اسپیلبرگ کار می‌کنم، فقط به فیلم فکر می‌کنند. وقتی با بازیگرانی چنین عظیم کار می‌کنید، متوجه می‌شوید که بسیار باهوش، بسیار مهربان و درست عکس آن چیزی هستند که انتظارش را دارید!

 

 شکل کار شما با لوک بسون از جنبه فنی چطور است؟

اگر بدانید، واقعا مایه تعجب‌تان خواهد بود. با من خیلی خوب آشناست. در سال ۱۹۹۳ به من تلفن زد که بروم و با او در فیلم «حرفه‌ای» (لئون) همکاری کنم. من کار را بلد نبودم. از من خواسته بود کارگردان واحد دوم باشم. قبل از فیلم‌برداری به‌نوعی با هم جنگیدیم. من فرار کردم. ۱۰ سال بعد برگشت. آن‌موقع فهمیده بود که اولین فیلمم را کار کرده‌ام.  به من گفت: «به یاد داری می‌خواستم با تو کار کنم؟ حاضرم شرط ببندم مثل هنرمندها (بی‌نظم) هستی، نمی‌توانم کنترلت کنم.» از همان ابتدا هم می‌گفت من نمی‌توانم این آدم را کنترل کنم. بنابراین وقتی سال‌ها بعد برای (سومین فیلم) «ترنسپورتر» آمد به دیدنم، مطمئن بود نمی‌تواند همان روند کار معمول را با من داشته باشد. بعد از آن هم همیشه همان‌طور بود. 

 

وقتی قرار است فیلمی با او کار کنم، فیلم‌نامه را می‌دهد دستم، من هم می‌گویم بله یا نه؛ چون از بعضی فیلم‌نامه‌ها خوشم نمی‌آید و وقتی احساس کنم کار جالبی است و پاسخم مثبت باشد، دو ساعت درباره فیلم صحبت می‌کنیم و بعد از آن برای ماه‌ها همدیگر را نمی‌بینیم. فقط گاهی وقت‌ها به من تلفن می‌زند و همین. اصلا درباره فیلم حرف نمی‌زنیم، هرگز برداشت‌های روزانه را تماشا نمی‌کند. وقتی همه کارها تمام شد، تلفن می‌زند یا می‌آید و سر صحنه هم نیم‌ساعت یا یک ساعت می‌آید و با هم هستیم. سر صحنه «ربوده‌شده ۲»، حدود نیم‌ساعت آمد و در تمام دوران فیلم‌برداری «ربوده‌شده ۳» هم یک ساعت بود. همیشه به من می‌گوید: «وقتی نسخه دوساعته (در تدوین) تکمیل شد، به من تلفن بزن»؛ چون وقتی چنین فیلمی می‌سازیم، تدوین اولیه‌اش  سه‌ساعت‌و‌نیم است. می‌دانی، مثل یک فیلم ژاپنی. بعدش آن‌قدر می‌بریم و می‌بریم و وقتی به حدود دو ساعت می‌رسیم، خیلی مشکل است؛ چون خیلی چیزها را کنار گذاشته‌ایم و سخت است که متوجه شویم مردم فیلم را می‌فهمند یا نه.

 

بنابراین خیلی خوب است که یک نفر دیگر باشد که خودش کارگردان باشد و به شما بگوید: «اینجا را فهمیدم، آنجا را نفهمیدم». این موقعی است که دوست دارد فیلم را برای اولین‌بار تماشا کند. کار ما این‌طوری است. وقتی این کار را می‌کنیم، به‌خصوص اگر فیلم برای بازار ایالات متحده باشد، می‌رویم به استودیو فاکس یا هرکدام دیگر که باشد، فیلم را نشان آنها می‌دهیم و آزمایش می‌کنیم و با هم نگاه می‌کنیم؛ بعد از مردم می‌شنویم که آیا مشکلی وجود دارد یا نه و بعد با هم خطاهایش را تصحیح می‌کنیم. این بخش از کار خیلی کوتاه است؛ چون از زمانی که او نسخه دوساعته را می‌بیند تا تکمیل تدوین نهایی، ۱۵ روز طول می‌کشد که دوران خیلی کوتاهی است.

 

یک سال طول می‌کشد که یک فیلم را بسازیم و در این مدت ما همان روز اول را با هم هستیم، یک یا دو ساعت در میانه ساختن فیلم و بعدش هم چند ساعت در پایان. این روال کار من و لوک بسون با هم است. چون او به من اطمینان دارد و می‌داند با تمام توان برای اینکه به بهترین نتیجه برسم، کار می‌کنم. اگر هم مشکلی داشته باشم، از همان اول به او می‌گویم که نمی‌خواهم کار کنم. بنابراین، ما این‌طوری کار می‌کنیم. البته لوک بسون با هیچ‌کس دیگری این‌طور کار نمی‌کند.

 

ساسان گلفر

 

sharghdaily.ir
  • 14
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش