سه شنبه ۲۸ فروردین ۱۴۰۳
۰۷:۲۸ - ۰۱ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۰۰۱۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

محمود پاک‌نیت از حال‌وهوای روز‌ه‌داری در ماه رمضان می‌گوید

سه سال شب کاری ماه رمضان، برای حضرت یوسف(ع)

محمود پاک‌نیت,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

محمود پاک‌نیت، بازیگر سینما و تلویزیون اگرچه کارنامه کاری پرباری دارد، اما بسیاری او را با سریال خاطره‌انگیز روزی‌روزگاری در نقش حسام بیک می‌شناسند. البته او در کارنامه کاری‌اش فیلم‌های مذهبی چون شب دهم و یوسف پیامبر را هم به ثبت رسانده. موضوع جالب آن است که در سریال‌های ویژه ماه رمضان ایفای نقش نکرده است. به سراغش رفتیم تا از شرایط کاری و خاطرات به جا مانده کودکی او در این ماه بدانیم.

 

نخستین باری که روزه گرفتید را به یاد دارید؟

بله، حدودا ٦‌سال داشتم. سحری نمی‌خوردیم، ما را به خاطر سن کم بیدار نمی‌کردند، ولی از آن‌جا که خانواده پرجمعیتی بودیم، با صدای دیگران از خواب بیدار می‌شدیم. به یاد دارم که به این موضوع اعتراض می‌کردیم که چرا ما را بیدار نکردند، برای همین با اصرار خودمان روزه می‌گرفتیم؛ روزه کله گنجشکی. همین روزه کله گنجشکی خیلی وقت‌ها به ظهر هم نمی‌رسید. اما همین که همه خانواده دور یک سفره جمع می‌شد برای‌مان کافی بود. شاید متوجه نبودیم که چه اتفاقی می‌افتد و جریان چیست، اما همین که برای سحر همه از خواب بیدار می‌شدند و یکدیگر را همراهی می‌کردند، برای‌مان لذت‌بخش بود. ما هم دوست داشتیم بزرگتر‌ها را همراهی کنیم.

 

  ماه رمضان برای شما یادآور چه چیزی است؟

خاطره‌های ماه رمضان برمی‌گردد به افطاری‌ها و سحری‌هایی که هر خانواده بیدار و دور هم جمع می‌شوند. این ماه زمانی است برای راز و نیاز که انسان به معبود خود توسل جسته و حال‌وهوای خاصی برای هر کسی دارد. اتفاقی که برای هر انسانی فراخور حال‌وهوایش می‌افتاد. به‌هرحال برای ما هم این حال‌وهوا را دارد و لذت‌بخش است. البته اگر در حالت عادی بود، کمی دشوار می‌شد. اما در این ماه همه انسان‌ها روی این موضوع متمرکز هستند و به نوعی با هم ارتباط دارند. این ارتباطات هم به دین، مذهب و اعتقادات‌شان برمی‌گردد و لذت‌بخش است. زمان افطار وقتی همه عزیزان دور هم جمع می‌شوند و با لذت خاصی افطار می‌کنند؛ این وضع آدم را یاد دیگران می‌اندازد، عزیزانی که گرسنه هستند و نیازمندند، در این روز‌ها و در طول ‌سال ممکن است گرسنگی چقدر اذیت‌شان کند و برای‌شان آزاردهنده باشد. روزه‌داری در ماه رمضان باعث می‌شود اگر از گرسنگان غافل مانده‌ایم به یادشان بیفتیم.

 

  در طول این سال‌ها پیش آمده با زبان روزه سر صحنه باشید؟

سریال یوسف پیامبر سه‌سال زمان برد که شامل ماه رمضان هم می‌شد. خدا رحمت کند، آقای سلحشور برای ماه رمضان شب‌کاری می‌گذاشت، یعنی بچه‌ها از ساعت ٤بعدازظهر برای گریم می‌آمدند، تا زمان افطار می‌رسید. با اذان افطاری می‌خوردند و کار ادامه پیدا می‌کرد، تا شام نزدیک ساعت ١٠، پس از آن ساعت ٢‌ونیم نصف‌شب کار را به پایان می‌رساندیم تا بچه‌ها به سحری برسند و در کنار خانواده باشند. این رویه هر ساله آقای سلحشور در طول رمضان بود که شب‌کاری بگذارند، زیرا این کار طولانی بود. این سریال خاطرات بسیاری را برای ما به جا گذاشت. مثلا یک‌سال هفته فرهنگی ایران ما را به باکو دعوت کردند که آقای سراج هم دعوت شده بود؛ مشغول کوک‌کردن سازش بود که مجری صحنه اسم سریال یوسف پیامبر را آورد. همه حاضران بلند شدند و مجری خطاب به من گفت، گفتم پدر یوسف در این جمع است. احترام زیادی برای این سریال قایل بودند.

 

  شما در نقش چهره‌های مذهبی زیاد دیده شده‌اید، چرا در سریال‌های مخصوص ماه رمضان ایفای نقش نکردید؟

بله. بیشتر کار‌ها برای محرم بوده، اما متاسفانه زمانی که برای سریال‌های ماه رمضان پیشنهاد داشته‌ام، مشغول کار دیگری بوده‌ام و چون عادت ندارم چند کار را با هم انجام دهم، تاکنون در سریال‌های ماه رمضان ایفای نقش نکرده‌ام، چراکه معتقدم یک کار را با تمرکز بیشتری انجام می‌دهم. چند شاخه بودن را دوست ندارم. افراد باید به یک کار وصل ‌شوند، تا به خوبی ایفای نقش کنند‌‌.

 

  شرایط کاری تغییر نمی‌کند؟

ساعت کاری بستگی به اعتقادات تهیه‌کننده و کارگردان دارد. برخی ساعت کاری را طوری قرار می‌دهند که بچه‌ها هم روزه‌شان را بگیرند و هم به کارشان برسند. مثلا آقای سلحشور در این سه‌سال این کار را کردند. اما بسیاری از دوستان این کار را نمی‌کنند؛ تابستان هم باشد کار باید کنی و اگر اهل روزه باشی روزه را هم باید بگیری، البته کمی سخت است، اما کار متوقف نمی‌شود، مثل این است که بگوییم چون کاسبم سرکار نمی‌روم.

 

 یکی از افطاری ‌های خاطره‌انگیزتان را برای‌مان تعریف کنید .

افطاری‌هایی که در کنار خانواده و دوستان بوده‌ام برایم بسیار لذت‌بخش است. نزدیک به ٤٠ نفریم که از شیراز آمده‌ایم و در تهران مستقریم. زمان افطار که می‌شود، واقعا این دورهمی برای‌مان لذت‌بخش است. هر ساله برخی از همکاران هم افطاری می‌دهند که در این جمع‌ها نیز ما با دوستانی که در طول ‌سال نتوانسته‌ایم آنها را ببینیم، دیداری تازه می‌کنیم. برای من دیدن دوستان مسرت‌بخش است، زیرا پس از مدتی یکدیگر را می‌بینیم، چه بهتر که در مراسم مذهبی باشد. وقتی در بین جماعتی نشسته‌ای که تعدادی دوست هستند، هرکدام با سلیقه خود خاطره‌ای می‌گوید. دیدار‌ها مهم‌اند چراکه بعد از مدت زمان طولانی اتفاق می‌افتند.

 

  شما اگر فرصت بازگشت به گذشته را داشته باشید چه سن‌و‌سالی را انتخاب می‌کنید؟

سنین نوجوانی را انتخاب می‌کنم، زیرا افطاری‌ها و سحری‌های لذت‌بخشی را در آن دوران تجربه می‌کنم. بهترین دورانم همان زمان بود، کنار خانواده. اگرچه همیشه در کنار خانواده بودم، اما چنین مراسمی در هر زمان متفاوت است، حس‌وحالی متفاوت دارد، حتی ممکن است نوع غذا متفاوت باشد، همین که پای سفره رنگینک و خرما می‌گذارند، حس‌وحال متفاوتی را القا کند.

 

فاطمه صفری

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 17
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۱۰
غیر قابل انتشار: ۸
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
عین القضات همدانی زندگینامه عین القضات همدانی عارف و شاعر قرن ششم هجری

تاریخ تولد: سال ۴۹۲ هجری قمری

محل تولد: همدان، ایران

حرفه: حکیم، نویسنده، شاعر، مفسر قرآن، محدث و فقیه

مدت عمر: ۳۳ سال

درگذشت: در ششم جمادی‌الثانی سال ۵۲۵ هجری قمری

ادامه
اسماعیل محرابی بیوگرافی اسماعیل محرابی؛ بازیگر قدیمی سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۵ فروردین ۱۳۲۳

محل تولد: تنکابن، مازندران

حرفه: بازیگر سینما و تلویزیون

شروع فعالیت: ۱۳۴۵ تاکنون

تحصیلات: لیسانس تئاتر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش