چهارشنبه ۱۲ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۸:۵۴ - ۰۸ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۱۹۳۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

مصطفی کیایی: پلاسکو نماد اقتصاد ایران بود که فروریخت/ حال مردم خوب نیست

مصطفی کیایی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
مصطفی کیایی معتقد است که پلاسکو نماد اقتصاد ایران بود که فروریخت. او می‌گوید: رفتاری که با ساختمان پلاسکو و حادثه فروریختن ساختمان پلاسکو شد؛ مانند رفتاری است که با اقتصاد کشور انجام می‌شود.

به گزارش ایلنا، مصطفی کیایی ششمین فیلم سینمایی خود به نام چهاراه استانبول را در ادامه فیلم‌های قبلی با درون‌مایه مشکلات اقتصادی تهیه و کارگردانی کرده است. چهارراه استانبول در جشنواره فیلم فجر در سال گذشته با استقبال خوبی همراه شد. کیایی در گفتگوی پیش‌رو از پلاسکو به‌ عنوان نمادی از اقتصاد فروریخته ایران یاد می‌کند که به‌جای درمان ریشه‌ای؛ فقط آرام کردن آن در اولویت سیاست‌گذاران کشور قرار گرفته است.

 

چند فیلم آخر شما نگاه مستقیمی به مشکلات اقتصادی دارد. گویا ریشه همه مشکلات را در مسائل اقتصادی می‌دانید؟

دقیقا اینگونه است. خیلی از مسائل سیاسی و اجتماعی ریشه اقتصادی دارند. وقتی اقتصاد سالم نیست و شفافیت در آن وجود ندارد سایر مسائل حوزه‌های دیگر همچون فرهنگی و اجتماعی نیز با این مساله گره می‌خورد.

 

پس چرا به مشکلات اقتصادی همچون اختلاس، پولشویی و فساد مالی می‌پردازید اما ریشه مشکلات را نشان نمی‌دهید؟

آنچه برای من در فیلم مهم است قصه و درام است. برای من مهم این است که عناصر داستان بتواند درام را به پیش ببرد. شخصیت‌های اصلی فیلم‌های من طبقه متوسط هستند زیرا خاستگاه اجتماعی خودِ من نیز همین طبقه است.طبقه متوسط یکی از طبقاتی است که زندگی در آن بسیار سخت است زیرا با یک حرکت کوچک می‌تواند رشد کند و با یک لغزش به طبقه پایین منتقل شود. در فیلم‌هایم نیز به تاثیر اقتصاد در این طبقه نگاه داشتم.

 

مثلا در «خط ویژه» می‌خواستم بگویم اقتصاد بیمار باعث به وجود آمدن افراد رانت‌خوار و آقازاده می‌شود که نمونه آن سام قریبیان است. از طرفی شخصیت‌های دیگری هم به وجود می‌آیند که دارای مشکلات مالی و اقتصادی زیادی هستند مثلا در «چهارراه استانبول» باز ریشه مشکلات شخصیت‌ها در اقتصاد جستجو می‌شود اما در حوصله درام نیست که به ریشه‌ها بپردازد. طبیعتا آنچه همیشه برای من مهم است، قصه‌گویی‌ست.

 

چرا قصه آخرین فیلم‌تان را در بستر حادثه ساختمان پلاسکو روایت کردید؟

زمانی که اتفاق ساختمان پلاسکو رخ داد؛ من فیلمنامه‌ای را تکمیل کرده بودم و حدود ۸۰ درصد قصه آماده شده بود.قصه این فیلم درباره مهاجرت بود و قرار بود آن را در لندن بسازم اما بعد از اتفاق حادثه پلاسکو آن فیلمنامه را کنار گذاشتم و فیلمنامه‌ای درباره ساختمان پلاسکو نوشتم. از همان زمان نیز می‌دانستم که ساختن این فیلم یک ریسک است زیرا در سینمای ایران این سابقه وجود ندارد که یک اتفاقی رخ بدهد و کمتر از یک سال فیلمی درباره آن اتفاق ساخته شود. دو هفته بعد از حادثه پلاسکو طرح اولیه فیلم ثبت شد و بعد فیلمنامه را نوشتم.

 

نقطه عطف فیلم زمانی است که شما فروریختن ساختمان پلاسکو را نشان می‌دهید و بخش زیادی از فیلم به نجات زیرآوارمانده‌ها می‌پردازد و در این بین مدیریت شهری و مدیریت بحران نیز نقد می‌شود. انگار شخصیت‌ها همزمان هم درگیر مشکلات اقتصادی و هم درگیر نجات جان خود هستند؟

از نظر من؛ پلاسکو نماد اقتصاد ایران بود که فروریخت. رفتاری که با ساختمان پلاسکو و حادثه فروریختن ساختمان پلاسکو شد مانند رفتاری است که با اقتصاد ما انجام می‌شود یعنی مدیران به‌جای آنکه به دنبال ریشه‌یابی مشکلات باشند فقط مُسَکِن تزریق می‌کنند. من حدود ۱۲ ساعت فیلم مستند از ابتدای فروریختن ساختمان پلاسکو تا انتها را تماشا کردم و خود این حادثه ایده‌های زیادی می‌داد که ما فیلم درباره چنین اتفاقی بسازیم. اما من فقط تلاش کردم از این حادثه برای نشان دادن مشکلات بزرگتری همچون وضعیت نابسامان اقتصاد، مدیریت شهری استفاده کنم.حادثه پلاسکو نشان داد که هیچ مدیریتی در شهر برای بحران‌های مختلف وجود ندارد. این حادثه یک هشدار بود در این‌باره که اگر حادثه بزرگتری رخ بدهد با چنین مدیریتی باید انتظار یک فاجعه بزرگ را داشت.

 

چرا خود حادثه پلاسکو را دستمایه فیلم قرار ندادید؟

ساخت فیلمی درباره ساختمان پلاسکو که ۹۰ دقیقه بخواهد به این حادثه بپردازد؛ نیاز دارد که کل ساختمان در فیلم ساخته شود و همین بازسازی نیاز به هزینه‌های زیادی دارد که بخش خصوصی توانایی تامین این هزینه‌ها را ندارد. ازسوی دیگر ما در فیلم چهارراه استانبول از یک الگوی مرسوم سینمای جهان استفاده کردیم. در سینمای دنیا مثلا وقتی درباره حادثه کشتی تایتانیک یا آتش‌سوزی در سانفرانسیسکو فیلم ساخته می‌شود از یک اتفاق کوچک به حادثه بزرگ می‌رسند. اگر ما بیشتر از آنچه در فیلم وجود دارد به حادثه پلاسکو می‌پرداختیم؛ شاید مخاطب را پس می‌زد. همچنین در این فیلم سعی کردیم ادای دین کوچکی بکنیم به تلاش‌های آتش نشان‌هایی که در راه نجات مردم جان خود را از دست دادند.

 

باید بگویم؛ ساخت این فیلم برای من یک دغدغه شخصی بود و احتمال می‌دادم اگر این فیلم را من نمی‌ساختم هیچ‌کس دیگری نیز آن را نمی‌ساخت همان‌گونه که شاهد خواهیم بود هیچ فیلمی درباره سانچی یا حادثه سقوط هواپیمای یاسوج ساخته نمی‌شود. من هیچ وقت برای ساخت هیچ فیلمی سفارش نگرفتم و هر فیلمی ساختم دغدغه خودم بوده است و از صافی خودم رد شده است. در آن زمان من می‌توانستم به‌جای چهارراه استانبول فیلم بارکد ۲ را بسازم که قطعا فروش ۲۰ میلیاردی می‌کرد اما احساس کردم به‌جای آنکه مانند دیگران بعد از حادثه پلاسکو در فضای مجازی پست بگذارم یا مطلب بنویسم؛ فیلمی باید بسازم که شاید بخشی از دینم را ادا کند.

 

یعنی معتقدید این روزها فیلم‌هایی مانند چهارراه استانبول اولویت نیست و همه به دنبال پول درآوردن از سینما هستند؟

سینمای امروز ایران دو دسته شده است، یکی سینمای جریان اصلی که باید کلیت سینما را به پیش ببرد و جای خود را به سینمای روشنفکری اجتماعی داده است، به همین دلیل در هر فصل فقط یک یا دو فیلم پرفروش وجود دارد و بیش از ۲۰ فیلم از فروش خوبی برخوردار نیستند و فیلم‌سازها دیگر برای کار کردن حالی ندارند به همین دلیل ما فیلم‌هایی در گونه‌هایی همچون اکشن، وحشت نمی‌بینیم. تهیه‌کنندگان نیز دنبال فیلم‌هایی هستند که راحت ساخته شوند.

 

بنابراین مشکل را تهیه‌کنندگان غیرحرفه‌ای می‌دانید؟

تعریف تهیه‌کنندگی در سینمای ایران به شدت تغییر کرده است. ما دو دوسته تهیه‌کننده در سینما داریم، یک دسته تهیه‌کنندگانی که دانش کافی برای ساخت فیلم را دارند اما پول کافی برای ساخت فیلم را ندارند. این تهیه‌کننده توقع دارد کارگردانی که می‌خواهد فیلم بسازد سرمایه‌گذار و پول نیز با خود بیاورد. گروهی دیگر تهیه‌کنندگانی هستند که به تازگی وارد سینما شده‌اند و پول‌های زیادی دارند اما سوادی درباره ساخت فیلم ندارند و کار کردن با آنها بسیار سخت است. به همین دلیل امروز ما شاهد افزایش تعداد زیاد تهیه‌کننده - کارگردان هستیم یعنی کسانی که همزمان علاوه بر کار کارگردانی، تهیه‌کنندگی را نیز برعهده دارند زیرا وقتی با شرایط موجود کارگردانی و تهیه‌کنندگی یک فیلم را یک نفر برعهده دارد پروسه تولید با آرامش بیشتری طی می‌شود.

 

در چند فیلم آخر به‌خصوص عصر یخبندان، خط ویژه و چهارراه استانبول، داستان به شکلی نشان داده شد که انگار هیچ نجات دهنده‌ای از بیرون وجود ندارد و تا زمانی که خودمان نخواهیم نمی‌توانیم مشکلاتمان را حل کنیم.

دقیقا درست است تغییر در جامعه از تغییر افراد به وجود می‌آید و افراد تا از درون تغییر نکنند هیچ اتفاقی نمی‌افتد و منشا هر حرکت اجتماعی از درون خود ماست. مثلا امروز بحث تولید ملی و توجه به کالای ایرانی مطرح شده اما تا زمانی که من به عنوان یک ایرانی در زمان خرید یک کالای ایرانی این حس را نداشته باشم که با خرید این کالا می‌توانم کمک کنم که یک کارگر ایرانی بیکار نشود، نمی‌توانیم به تولید ملی کمک کنیم والا تبلیغاتِ تخت و نصبِ بنر و پلاکارد که راحت است اما منجر به هیچ نتیجه‌ای نمی‌شود و هیچ فرهنگ‌سازی صورت نمی‌گیرد و به دنبال آن هیچ تحولی نیز رخ نخواهد داد.

 

درباره وضعیت فروش چهارراه استانبول و استقبال مخاطبان بگویید؟

دو روز اول اکران فیلم خوب بود اما به محض آنکه وضعیت جدید برای برجام پیش آمد از فردای آن؛ فروش فیلم‌ها افت کرد. به نظر می‌رسد حال مردم خوب نیست و در شوک فرو رفته‌اند. وضعیت اقتصادی ایران بسیار پیچیده است. عید نوروز به دلیل آنکه سال تازه عوض شد، مردم در تعطیلات به‌سر می‌بردند و همچنین در جیب‌ها پول بود پس خیلی‌ها متوجه وضعیت نشدند ولی در اکران دوم نوروز؛ مشکلات اقتصادی کاملا محسوس شد و ریزش مخاطب را حس کردیم. فیلترینگ فضای مجازی نیز تاثیر مستقیمی بر میزان فروش فیلم‌ها گذاشت و اطلاع‌رسانی را ضعیف کرد.

 

درحالیکه فیلم‌هایی که در اکران نوروز به نمایش درآمدند؛ فیلم‌های خوبی بودند و مخاطبان خودشان را داشتند. امروز و در این شرایط هنوز اکران روزهای سه‌شنبه بسیار خوب است و همین مساله نشان می‌دهد که مردم نگران وضعیت اقتصادی هستند.

 

 

  • 9
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش