جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۲۱:۱۴ - ۲۹ دي ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۰۰۷۸۰۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

چرا علی نصیریان دیگر دلتنگ عزت‌الله انتظامی نمی‌شود؟

علی نصیریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
سینمای پس از انقلاب با فیلم «گاو» داریوش مهرجویی و هنرنمایی علی نصیریان و زنده‌یاد عزت‌الله انتظامی جان گرفت. این فیلم خطی شد بر سر مشق فیلم‌های خوبی که پس از آن ساخته شد. انتظامی و نصیریان سال‌ها در تئاتر هم‌نفس با یکدیگر بازی کردند و همسایه بودند.

به گزارش خبرآنلاین، تجربه همکاری علی نصیریان و عزت‌الله انتظامی در فیلم‌هایی مانند «کمال الملک»، «دایره مینا»، «کمیته مجازات»، «دیوانه‌ای از قفس پرید» و سریال ماندگار «هزاردستان» نمود پیدا کرد.

 

براساس گزارش بولتن جشنواره فیلم فجر، علی نصیریان استمرار در تمرین، استعداد ذاتی و تلاش‌گری در فهم ابعاد نقش و تفکر را ازجمله ویژگی‌های کاری بارز انتظامی می‌خواند. او در بخش دیگری از صحبت‌های خود به این اشاره می‌کند که هیچ‌وقت در تمرین‌های تئاتر و سینما مداد، کاغذ و یادداشت از دست انتظامی جدا نمی‌شد و دائم هرچیزی که دیگران می‌گفتند یا خودش پیدا می‌کرد را می‌نوشت.

 

همکاری از دیرباز، دوستی دیرینه و خاطراتی از انتظامی که برای او گریزپا نیستند، بهانه گفت‌وگوی ما با علی نصیریان است.

 

تعدادی از جوانان ما بازیگرانی هستند که به تازگی کار خود را شروع کرده‌اند و استعداد زیادی دارند، فکر می‌کنید کدام ویژگی‌ از آقای انتظامی می‌تواند به ادامه مسیر و کار آنان کمک کند؟

اصولا تجربه نسل‌های گذشته از لحاظ نوع نگاه‌شان به کار و اقتضائات زمانه با اوضاع و احوال جوانان امروز، تربیت آن‌دوره و این‌دوره، فضای زندگی اجتماعی آن‌دوره با این‌دوره و امکانات اطلاعاتی آن‌دوره با این‌دوره به کلی متفاوت است. من به خوب یا بدِ آن کاری ندارم، اما احساس می‌کنم روبه پیشرفتیم. مسأله ارتباط با دنیا از طریق اینترنت و اطلاع از امور نمایشی چه فیلم، چه سریال و تئاتر، متن‌ها و نمایش‌نامه‌نویسی و حتی کتاب در دنیا بیشتر از گذشته شده است. در سال ۱۳۳۱ که هنرجویی در کلاس تئاتر بودم، در تمام ایران کتاب دیگری جز کتاب «هنر تئاتر» عبدالحسین نوشین نبود، اما امروزه صدها کتاب تکنیکی و متن‌های نمایشی می‌بینید. در آن زمان متن‌های نمایشی وجود داشت، اما کم بود. در حال حاضر هر متن نمایشی که بخواهید، در اختیار دارید و ترجمه آن به‌راحتی و سادگی انجام می‌شود. فیلم‌های سینمایی را نیز همه می‌بینند و اطلاعات کامل از تکنیک‌های کاری، بازی، طراحی صحنه و فیلمبرداری دارند. اصلا امکانات و وسایل گریم در دوره‌ای که ما دانشجو بودیم، با حال حاضر قابل مقایسه نیست. در نتیجه تجربیات امثال ما و آقای انتظامی خوب است، اما در بخش‌هایی مقدور نیست چون همه چیز تغییر کرده است.

 

استمرار در تمرین، استعداد ذاتی و تلاش‌گری در فهم ابعاد نقش و تفکر در کار آقای انتظامی خوب بود. هیچ‌وقت در تمرین‌های تئاتر و سینما مداد، کاغذ و یادداشت از دستش جدا نمی‌شد و دائم هرچیزی که دیگران می‌گفتند یا خودش پیدا می‌کرد را می‌نوشت و پیرامونش کار می‌کرد. یکی از مسائلی‌که در آن‌دوره ما خیلی به آن اهمیت می‌دادیم، کار با خود جدا از تمرین‌های جمعی بود؛ یعنی خودمان با نوشته‌های‌مان کار می‌کردیم و متوجه چگونگی لحن، زبان و گویش اثر می‌شدیم. آقای انتظامی پیگیر کارش بود و البته غریزه و استعداد هم داشت، اما استعداد، همه کار هنر نیست، چراکه بخشی از کارِ هنر تمرین و استمرار در تمرین است و آقای انتظامی این ویژگی را داشت.

 

ما به هیچ‌وجه به حواشی کارهای نمایشی که شامل شهرت، درآمد، جایزه و شرکت در فلان جشنواره بود، توجه نمی‌کردیم. عشق، علاقه و اشتیاقی که در آن زمان داشتیم، خالص بود و عاری از شهرت، عکس، بنر، مصاحبه و درآمد بود و ما دنبال کارمان بودیم. آقای انتظامی نیز عینا همین بود. درست است که یک‌دوره در خارج از کشور گذراند، اما از سال ۱۳۳۶ که در اداره هنرهای دراماتیک جمع شدیم و به ما پیوست، بیشترین بهره و سهم کاری خود را از کوشش‌ها، تلاش‌ها، تمرین‌ها و استمرار در تمرین به‌دست آورد. استعداد ذاتی آقای انتظامی خودجوش بود و بسیار به او کمک می‌کرد.

 

بعضی معتقدند که جای خالی آقای انتظامی هیچ‌وقت پر نمی‌شود، اما بعضی دیگر معتقدند با وجود استعدادهای جوان امروز، این خیلی دور از انتظار نیست، شما چه اعتقادی دارید؟

ممکن است این آدم‌ها عینا جایگزین نداشته باشند؛ به عنوان مثال  شما جایگزین جلال همایی یا فروزانفر را پیدا نمی‌کنید، اما این به معنی مسدودشدن راه و ناامیدی نیست، بلکه زمانه تغییرکرده و استعدادها به نوع دیگری خود را بروز می‌دهند. در آن زمان که ما کار می‌کردیم، جمعیت ایران شاید ۳۰ میلیون بود، اما حالا سه برابر شده است. در نتیجه فکر می‌کنم بین این جوانان حتما استعدادهای خوب پیدا می‌شود، اما شاید عین آقای انتظامی نباشند. در حال حاضر استعدادهای زیادی پیداشده است و جوانان با استعداد زیادی را در زمینه کارگردانی، نویسندگی و بازیگری می‌بینم.

 

با دلتنگی آقای انتظامی چه می‌کنید؟

دیگر دلتنگ نمی‌شوم، چون وقتی یادهای خوش او را مرور می‌کنم، می‌بینم او چقدر موثر بوده و چه خدمت‌ها و کارهایی انجام داده است. حالا به این‌ها رفاقت‌های ما را هم اضافه کنید. این‌ها برای من یادگاری‌های زیبا و دل‌انگیزی است و همان‌طور که گفتم انتظامی برای من زنده است.

 

 

  • 19
  • 6
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش