پنجشنبه ۳۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۵:۴۲ - ۱۴ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۴۱۷۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

یک فنجان چای با الهه حصاری

در «ممنوعه» همه چیز ممنوعه است!

الهه حصاری,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

به گزارش بانی فیلم، الهه حصاری که این روزها با بازی در نقش برکه کریمی در مجموعه «ممنوعه» مورد توجه مخاطبان بسیاری در شبکه نمایش خانگی قرار گرفته و توانسته به خوبی از پس چنین نقشی آن هم در کنار بزرگانی چون آتیلا پسیانی و امیر جعفری بربیاید، از آن دست بازیگران جوانی است که تا به امروز نگاه جدی به حرفه اش دارد و همواره در تلاش است تا در آثاری حضور پیدا کند که بتواند خودش را به نوعی محک بزند و تجربیات متفاوتی باشد؛ نه اینکه برخلاف عده ای به صرف دیده شدن، درجا بزند. ضمن اینکه علاقه مند به تجربه و حضور در ژانرهای مختلف است. از این رو بانی فیلم با این بازیگر جوان پیرامون حضورش در «ممنوعه» و بازیگری گفت و گویی داشته که در ادامه می خوانید:

 

 تصویربرداری «ممنوعه» به پایان رسیده و یا هنوز درگیر کار هستید؟

– بله مدتی است که تصویربرداری «ممنوعه» به پایان رسیده و من هم در این مدت چند فیلمنامه سینمایی به دستم رسید و پیشنهاد شد و مطالعه کردم که هنوز حضورم در هیچ کدام از این کارها قطعی نشده است.

 

 حضور در مجموعه «هشت و نیم دقیقه» یکی از تجربیات موفق شما در عرصه تلویزیون بود. اما چرا این اتفاق تکرار نشد؟ مثل برخی از بازیگران گارد خاصی نسبت به تلویزیون دارید؟

– از همان ابتدای ورودم به عرصه بازیگری همواره کار در سینما برایم خیلی با ارزش و جذاب بوده و هست. اما زمانی که در «هشت و نیم دقیقه» هم بازی کردم و کاندید شدم، مخاطب میلیونی تلویزیون برایم خیلی با ارزش بود. چون فکر می کنم مخاطبان میلیونی تلویزیون اصلا قابل مقایسه با مخاطبان سینما نیستند.

 

 من هم به همین دلیل سوال کردم با توجه به جذابیتی که شهرت و محبوبیت تلویزیون برای بازیگران جوان دارد، اما بعد از این سریال حضور کمرنگی در تلویزیون داشتید!

– دقیقاً. به این دلیل که بازی در آن مجموعه برای من تجربه موفق و خیلی جذابی بود. اما پیشنهادهای تلویزیونی که به من بعد از این سریال شد،خیلی شباهت به آن کار داشت و به نوعی تجربه تکراری برای من محسوب می شد و من نمی خواستم در تلویزیون نقش تکراری بازی کنم. از طرفی پیشنهادهایی هم که شد چندان جذابیتی برای من نداشت. البته یک پیشنهاد خوب تلویزیونی هم داشتم. اما چون سر فیلمبرداری «ممنوعه» بودم، نتوانستم در آن کار حضور پیدا کنم.

 

 بنابراین با وجود اینکه جوان هستید و راه طولانی در این عرصه در پیش دارید، اما نگاه جدی به بازیگری دارید و همین نوع نگاه باعث می شود انتخاب های بهتری داشته باشید. این طور نیست؟

– قطعا همین طور است. چون من صد در صد در این کار هدفمند و دور اندیش هستم.

 

نکته جالب مخاطبان گسترده ای است که تلویزیون دارد. یعنی با وجود اینکه چند سالی است عده ای از از تلویزیون فاصله گرفته اند، اما باز هم اغلب کارهای تلویزیونی دیده می شوند!

– بله سریال های تلویزیونی معمولا دیده می شوند. اتفاقا من هم از مخاطبان سریال «لحظه گرگ و میش» هستم و به خاطر دوست عزیزم خانم دهقانی سریال را تماشا می کنم. البته در سریال «هشت و نیم دقیقه» هم بازی کرده بود ولی در این سریال نقش اصلی را بازی کرده که خیلی خوشحالم.

 

سریال های مختلفی همزمان با این مجموعه هر هفته توزیع می شود. اما «ممنوعه» یکی از جدی ترین مجموعه هایی است که مخاطبان بسیاری با آن همراه هستند. بنابراین به عنوان یکی از بازیگران این مجموعه چه بازخوردهایی در برخورد با مردم و یا در فضای مجازی از این کار گرفتید؟

– خیلی خوشحالم که نه فقط در برخورد با من که در برخورد با کلیت این سریال مخاطبان بسیاری به ما لطف دارند و سریال را دوست دارند. به هر حال عنوان «ممنوعه» را روی آن گذاشته اند که به تناسب همین عنوان، اتفاقاتی درون سریال می افتد که ممنوعه است. کارگردان صادقانه متناسب با اسم سریال همه چیز را روایت کرده و صرفاً برای جلب نظر مخاطب از چنین اسمی استفاده نکرده است. بلکه مسائلی که در آن بیان می شود هم به نوعی ممنوعه است.

 

 بله موافقم. برخی از دوستان کارگردان از این ترفند بهره می گیرند و اسم خاصی برای اثر خود انتخاب می کنند که در محتوا و مضمون هیچ ارتباطی با آن اسم ندارد!

– بله دقیقاً. ضمن اینکه کار و تجربه بسیار سختی بود. به دلیل اینکه برخی از بازیگران را هنگام کار نداشتیم و اغلب سر کار بودند. با این حال باید راکورد حسی نقش را حفظ می کردیم. از طرفی بخش هایی از کار را هم بداهه کار می کردیم. با این حال من به عنوان برکه کریمی حتی یک لحظه نباید از فضا و حال و هوای دورنی نقش فاصله می گرفتم. چون در این صورت اتفاق خوشایندی که برای این نقش و خروجی کار افتاد، قطعا رخ نمی داد. البته نه فقط من که برای همه بازیگران این اتفاق افتاد و یک لحظه از نقش خودشان فاصله نگرفتند. چون من معتقدم که اگر یک کار دیده می شود، نتیجه کار گروهی است که باعث خروجی خوب از آن اثر می شود. ضمن اینکه پشت صحنه خیلی خوبی هم داشتیم. به این خاطر که بعضی روزها ما ۱۴ ساعت کار می کردیم و قطعا برای بچه های پشت صحنه موقعیت سخت تری بود.

 

 یکی از نکات مثبت این مجموعه هم شاید بتوان گفت این بود که یک یا دو نفر نقش اصلی کار نبودند و شخصیت ها به گونه ای پرداخته شده بود که همه به موازات هم اتفاقات داستان را پیش می بردند.

– دقیقا همین طور است و من با نظرتون موافقم. ضمن اینکه در فصل دوم مخاطب شاهد اتفاقاتی است که او را غافلگیر می کند. اتفاقاتی که برای اغلب شخصیت های این سریال می افتد و همه چیز را تحت الشعاع قرار می دهد.

 

 فکر می کنم حضور در کنار بزرگانی عرصه بازیگری در این مجموعه برای شما فرصت خوب اما سختی بود. این طور نیست؟

– البته با آقای جعفری سومین همکاری بود که تجربه می کردم. ولی با آقای پسیانی تجربه دومم بود که در این سریال شکل گرفت. با این حال بسیار برای من باعث افتخار بود که در این پروژه در کنار انسان های خوب و درجه یک سینما حضور داشته باشم.

 

 قطعاً در جریان یک سری اصلاحات سریال هستید. آیا سکانس های بازی شما هم شامل این اصلاحات شد که لطمه ای به کاراکتر برکه در داستان وارد کرده باشد؟

– نه خداروشکر.

 

 از همان ابتدا نقش برکه به شما پیشنهاد شد؟

– بله و من زمانی که فیلمنامه و نقش برکه را خواندم خیلی زود با آن ارتباط برقرار کرده و دوستش داشتم.

 

 به هر حال برکه کریمی از آن دست نقش های چند وجهی بود که توانستید خود را به نوعی محک بزنید و از نظر تاثیرگذاری روی شخصت سامی برایتان نقش جذابی بود. این طور نیست؟

– دقیقاً برکه شخصیت چندوجهی در ارتباط با آدمها داشت و برای من خیلی جذاب بود. یعنی با خانواده اش به گونه ای رفتار می کند که در جمع دوستانش و یا در مقابل سامی رفتار دیگری دارد. به خصوص در مقابل سامی که اصلا می توانم بگویم برکه وقتی سامی را می بیند، لال می شود(می خندد). به عنوان مثال اگر قرار بود که برکه همان رفتاری را که نسبت به دایی و خانواده اش دارد، در مقابل سامی هم داشته باشد که در سکانس خواستگاری، سامی وقتی این پیشنهاد را مطرح کرد و اگر برکه با همان شیوه با او رفتار می کرد که سامی از این انتخاب پشیمان می شد. بنابراین برکه نقش خیلی خاص و متفاوتی برای من بود.

 

با توجه به آثاری که تا به امروز در آنها حضور داشتید، گویا خودتان را به ژانر خاصی محدود نمی کنید و علاقه مند به تجربیات متفاوت هستید؟. این تفکر از کجا نشأت می گیرد؟

– شاید به این خاطر است که از همان ابتدا سعی کردم در این حرفه هدفمند باشم و انتخاب های سنجیده ای داشته باشم. به همین دلیل با آدمهای بزرگی در این حرفه همکاری کردم و به جای پرداختن به حواشی که فکر می کنم به اصل کار لطمه می زند، روی کار و انتخاب هایم متمرکز شدم. خاطرم هست در مصاحبه ای که با آقای گبرلو برای فیلم «بی تابی بیتا» داشتم، از من پرسیده شد که برای بازی در این فیلم اذیت نشدی؟ آن هم در مقابل ستاره ای مثل آقای بهداد! اما من در پاسخ گفتم نه اذیت نشدم. چون می دانم که به عنوان بازیگر باید جایگاه خودم و بازیگر مقابلم را بدانم. بنابراین وقتی جایگاه خودت را بدانی، نه انتظار داری و نه توقع بیجا داری و در عوض فقط می خواهی یاد بگیری و کار خودت را به بهترین شکل انجام بدهی.

 

 و جزو بازیگران جوانی نیستید که برای رسیدن به شهرت درگیر حاشیه می شوند؟

– اصلاً و به هیچ وجه. هیچ وقت دوست نداشتم با حاشیه دیده شوم و می خواستم به واسطه کار و توانایی ام دیده شوم. به همین دلیل وقتی چیزی را بلد نباشم، سوال می کنم تا یاد بگیرم.

 

 چرا امسال هیچ فیلمی در جشنواره نداشتید؟

– اعتقادم این است که بالا رفتن و جایزه گرفتن در چنین جشنواره هایی که نصیب همکارانم می شود، اگر قلباً باعث خوشحالی من شود، آنها نیز پیشرفت من را تحسین می کنند. نمی خواهم دراین زمینه جملاتم شعارگونه شود، اما تجربه به من ثابت کرده که چنین اتفاقی قطعاً می افتد. ضمن اینکه تلاشم را کردم که فقط روی کارم متمرکز شوم.

 

 اما متاسفانه برخی از بازیگران جوان و هم نسل شما درگیر حواشی می شوند و یا خودشان حاشیه را ایجاد می کنند تا دیده شوند!

– شاید به این خاطر است که من خیلی عاشق کارم هستم و به همین دلیل صادقانه از کارم لذت می برم. درباره سریال «ممنوعه» شاید باورتان نشود، اما هر قسمت را سه چهار بار تماشا می کنم و هر هفته قسمت جدید را می خرم و تماشا می کنم و از دنبال کردن داستان و شخصیت ها لذت می برم.

 

 معمولا مردم در فضای مجازی با صراحت نقدهایشان را بیان می کنند. از این رو چه نکات مثبت و منفی را بیشتر به کلیت کار و بازی شما وارد می دانند؟

– با توجه به بازخوردی که من دیدم و کامنت هایی که در فضای مجازی می گذارند، فکر می کنم بالای ۸۰ درصد سریال را دوست داشتند. اما اگر بخواهم درباره خودم بگویم، به هر حال ممکن است که عده ای الهه حصاری را دوست نداشته باشند و یا بازی من مورد علاقه شان نباشد. چون به هر حال راضی نگه داشتن میلیون ها سلیقه مخاطبان کار بسیار سختی است و از عهده هیچ کسی برنمی آید.

 

بنابراین من هم مثل همه انسان های دیگر نمی توانم رضایت همه را بدست بیاورم. ولی به همه نقدهایی که به سریال وارد می شود، به خصوص درباره بازی و نقش خودم احترام می گذارم. اما به طور کلی همین که کار دیده شده و مخاطبان بسیاری هر هفته منتظرند تا ببینند شخصیت های این سریال چه سرنوشتی پیدا خواهند کرد، برای من با ارزش است. ضمن اینکه منتظرم پیشنهاد خوب تلویزیونی هم شود تا در کنار این مجموعه و فیلم هایی که بازی می کنم، بتوانم تجربیات خوب دیگری را در تلویزیون هم بدست بیاورم.

 

زینب علیپور

 

  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش