جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۱:۵۲ - ۱۸ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۵۲۴۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

مصاحبه با «مگی جیلنهال»؛ از نقش‌های جنجالی تا خشونت جنسی

مگی جیلنهال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

تقریباً دو دهه پیش بود که مگی جیلنهال، در حالی که روی دست ها و زانوهایش می خزید وارد دفتر کار جیمز اسپیدر شد در حالی که یادداشتی بین دندان هایش بود یا شاید یک کارت ویزیت.  بازی جیلنهال در نقش «لی هالووی»، مسئول دفتر در فیلم بدنام «منشی» (Secretary)، آغاز مسیری شجاعانه برای وی در حوزه بازیگری بود.

 

از آن سال به بعد، او در نقش های پیچیده و گاه متضاد زیادی بازی کرده است: زنی خلافکار، عصیانگر و درونگرا در فیلم مستقل «شری عزیز» (Sherrybaby)، یک زن تاجر توانا و ستیزه جو در عرصه خرید و فروش اسلحه در تریلر «زن با شرافت» (The Honourable Woman). او می گوید که همواره «نسخه فانتزی سینما از زن قدرتمند» را به خاطر «زن واقعی» رد کرده است. از نظر او شخصیت زن واقعی سینما زنی است که هم جنبه های قوی داشته باشد، هم جنبه هایی پیچیده، گیج کننده، خرد شده و آسیب پذیر.

 

او برای تبلیغ آشفته ترین تصویری که تاکنون از یک زن واقعی ارائه داده آمده است. در «معلم مهد کودک» (The Kindergarten Teacher)، جلینهال نقش لیزا را بازی می کند، یک معلم شاد و برونگرا در نیویورک که دو بچه نیز دارد اما وقتی که با دقت بیشتری به شخصیت و زندگی او نگاه کنید با چیزهای تاریکتری روبرو می شوید. ازدواج او اگر چه با عشق آغاز شده اما بدون هیچ گونه هیجانی ادامه دارد و فرزندانش نیز از او فاصله گرفته اند و خود را پشت صفحه نمایش گوشی هایشان قایم کرده اند. او در رویایی انجام یک کار هنری است اما در کلاس هفتگی شعرش، سروده او را گرفته شده از یک اثر دیگر تلقی کرده و رد می نمایند.

 

سپس یک روز پس از اتمام کلاس، لیزا شاهد خواندن یک شعر بسیار زیبا اما مبهم از جیمی پنج ساله در حالتی شبیه توهم و رویا است. بعد از این که لیزا متوجه می شود این شعر سروده خود جیمی است و اینکه خانواده جیمی علاقه ای به حمایت از پسر خود و پرورش استعدادش ندارند، او خود را حامی این استعداد شگفت انگیز می بیند. او شعر جیمی را در گروه شعر خود بازگو می کند، او را با خود به موزه می برد (بدون اجازه خانواده اش) تا خلاقیتش را تحریک کند و اینجاست که اولین خط قرمز را رد می کند.

 

لیزا شماره تلفن خود را به پسربچه می دهد تا به محض این که شعری جدید به ذهنش خطور کرد با او تماس بگیرد. اما لیزا به همین موضوع بسنده نکرده و بسیار جلوتر می رود که وارد حوزه های ناخوشایندی می شود. جیلنهال خود می گوید که لیزا بدون اینکه از چیزی دست بکشد «کارهای بسیار بحث برانگیزی انجام می دهد».

 

مگی جیلنهال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

این فیلم که بر اساس یک فیلم اسراییلی به همین نام ساخته شده یک تریلر روانشناسانه در ظاهر یک درام مستقل ساده است که در آن با هر تصمیم مبهم و تاریک اخلاقی که لیزا می گیرد، تنش به شکل ترسناکی افزایش می یابد. اکنون در جشنواره، جیلنهال برای دیدن واکنش تماشاگران، در کنار آن ها به تماشای فیلم خود می نشیند. او می گوید که در طول اکران فیلم خود شاهد ناله، خنده و سروصداهای بسیاری از جانب تماشاگران در واکنش به این فیلم بوده که ظاهراً باعث تهییج شدن وی شده است. وی در سخنانش می گوید که این فیلم و شخصیت لیزا بر تماشاگران تاثیرگذار بوده و آن ها را با خود همراه ساخته است.

 

همدردی و همزاد پنداری مخاطبان با لیزا سنگ محکی است که نشان می دهد جیلنهال به خوبی و به شکلی قابل باور توانسته شخصیت لیزا را به تصویر بکشد. جیلنهال بازیگری است که توانسته احساسات سادومازوخیستی را به شکلی بسیار قابل باور و قابل درک به نمایش بگذارد. شخصیت هایی که او بازی می کند پر از انسانیت آشفته هستند که این موضوع تمامی انتخاب های آن ها را از روی درماندگی، احمقانه و هولناک و البته همزمان قابل درک می سازد که در تلاش برای حفظ ارتباط با محیط اطراف ترک برداشته، ناقش و مشکل دارشان صورت گرفته اند.

 

مگی جیلنهال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

در مورد لیزا، موضوع محیطی است که زنان تنها به عنوان تسهیل کنندگانی برای خلاقیت مردان و نه کسانی که خود می توانند خلاق باشند در نظر گرفته می شوند. جیلنهال می گوید: «او زنی است که به شدت محروم شده است، زنی با ذهنی پویا، کنجکاو و خلاق که تغذیه نشده است. به نظر من زنان زیادی اکنون در ایالات متحده در حال رسیدن به این احساس هستند و به نظرم در بریتانیا نیز شرایط همین است. و از برخی جهات، فکر می کنم که این یک داستان هشدار دهنده است. عواقبی برای محروم کردن ذهن یک زن وجود دارد و عواقب آن در این داستان بسیار هولناک هستند».

 

به نظر می رسد که جیلنهال در مورد علت تحریک شدن افرادی که او نقششان را بازی می کند به طور عمیق فکر می کند. اما پس از کمی صحبت در می یابیم که او در مورد همه چیز با همین وسواس و دقت فکر می کند. برخلاف لیزا می توان گفت که او از لحاظ هنری محروم شده و قحطی زده نیست. در سن ۴۱ سالگی، جیلنهال به نقطه ای از حرفه خود رسیده است که علاوه بر بازی در پروژه ها خود نیز در تهیه آن ها دخالت دارد و می گوید که می خواهد یکی از رمان های النا فرانته را به فیلم تبدیل کند که اولین تجربه کارگردانی وی خواهد بود. او اکنون هم اعتبارش ا دارد و هم استقلالش را، چیزی که در گذشته نداشت و به گفته خودش برای بازی در یک فیلم بسیار بد خون آشامی، تنها به دلیل این که جذابیت و کشش زنانه ای در بازی اش نبود در جلسه تست بازیگری رد شد.

 

مگی جیلنهال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

حتی بعد از موفقیت فیلم «منشی» نیز علیرغم این که بسیاری برای کار با او اظهار تمایل می کردند اما این کار را از لحاظ مالی هوشمندانه نمی دانستند، اظهاراتی که هیچگاه در مورد یک بازیگر مرد با شرایطی مشابه به زبان آورده نمی شد. چند سال پیش نیز، در سن ۳۷ سالگی، به او گفته شد که برای بازی در یک نقش رمانتیک در برابر یک شخصیت مرد ۵۵ ساله دیگر پیر شده است. به همین دلیل است که او ارتباطی عمیق با شخصیت زنانی که نقششان را بازی می کند- مانند لیزا- برقرار می نماید. او می خواهد نشان دهد که تلاش برای زنده ماندن در این فرهنگ و محیط هزینه هایی دارد که به زنان آسیب رسانده و برایشان دردناک است. اما مگی با شخصیت لیزا همزاد پنداری ندارد و بازی در نقش او را لذت بخش نمی داند زیرا منطق او را مخدوش و غیرقابل قبول می بیند.

 

حتی این موضوع باعث شد که مگی در میانه فیلم به این نتیجه برسد که دست از ادامه ساخت فیلم بکشد زیرا از این بیم داشت که پسربچه بازیگر فیلم، پارکر سواک، از این داستان و ماجراهایش تاثیر بدی بپذیرد. اما بعد از توجه به این موضوع که او، سارا کولانجلو به عنوان کارگردان فیلم و سه تهیه کننده دیگر فیلم همگی مادر فرزندانی خردسال بوده و کسی بهتر از آن ها برای راهنمایی این پسربچه وجود نداشت، جیلنهال که خود نیز دو دختر ۱۲ و ۶ ساله دارد تصمیم به ادامه ساخت فیلم گرفت. مگی در این باره می گوید: «ما می خواستیم از او در برابر احساسات ناخوشایند محافظت کنیم. شگفت انگیز است زیرا شخصیت او مانند هر بچه ۵ ساله ای احساس می کند که مرزبندی ها در جایگاه بد و نامناسبی قرار گرفته اند».

 

یک فاکتور دیگر نیز وجود دارد که از قبل باعث آشتفگی رابطه بین مگی و جیمی شده است: این واقعیت که جیمی فرزند یک خانواده مهاجر هندی و لیزا یک زن سفید پوست است. البته این موضوع در برخی نقدها مورد انتقاد قرار گرفته و آن را دارای مشکلات نژاد پرستانه دانسته اند. جیلنهال اما می گوید که سیالیت نزادی بین شخصیت ها، بخشی واضح از ایده های پیچیده و شلوغ فیلم است: «این حقیقت که او فرزند یک خانواده مهاجر است بخشی از روایت فیلم است و لیزا نه تنها نژاد او را کنار گذاشته بلکه قدرت شاعری اش را از او گرفته است».

 

مگی جیلنهال,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

بعد از آن به سراغ سریال جنجالی «The Deuce» و بازی جیمز فرانکو در این سریال می رویم. در طی فاصله بین فصل اول و دوم این سریال، فرانکو که در این سریال نقش دو برادر دوقلو را بازی می کند، متهم به بدرفتاری جنسی با زنان در دوران حضور در مدرسه بازیگری نیویورک می شود، ادعایی که فرانکو آن را قویاً رد می کند. حتی خواسته شد که وی را از ادامه پروژه کنار بگذارند به خصوص به این دلیل که داستان سریال در مورد خشونت و سوء استفاده از زنان بود. جیلنهال که یکی از فعالان اصلی جنبش #TimesUp در زمینه مبارزه با خشونت و بدرفتاری جنسی با زنان است می گوید که تفکر او در مورد نقش فرانکو در سریال همواره در حال تغییر است. او می گوید که تهیه کنندگان سریال از تمامی زنان تیم تولید در مورد داشتن یا نداشتن مشکل برای همکاری با فرانکو سوال کردند و هیچ کس شکایتی نداشت. اما جیلنهال باور دارد که «برای هر گونه بی احترامی جنسی نسبت به زنان باید عواقبی وجود داشته باشد یا اصلاً نباشد» اما باور دارد که کنسل کردن این سریال باعث می شد که پیامی اشتباه مخابره شود.

 

جیلنهال می گوید: «این سریال در مورد تنفر از زنان و بی عدالتی در دنیای سرگرمی است و احساس می کنم که تمام این زنان الهام بخش در حال گفتن داستان های خود هستند که به روشنی آن چه که اکنون فمنیسیم معنی دارد را به نمایش می گذارند».

 

حسین علی پناهی

 

bartarinha.ir
  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش