شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۴:۴۵ - ۲۴ اردیبهشت ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۲۰۷۲۶۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

مروری بر كارنامه كاری سعید نعمت‌لله، به بهانه پخش سریال «برادرجان»

سعید نعمت الله,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
رستگاران، زیر هشت، جراحت، شیدایی، دیوار، مادرانه، مدینه، میكائیل، پشت‌بام تهران، زیر پای مادر، عقیق و برادرجان نام مجموعه‌هایی هستند كه نعمت‌ا... تاكنون برای ساخت در تلویزیون نگاشته است.

مجموعه‌هایی كه بی‌شك داستان بخش عمده‌ای‌شان را بی این‌كه نیازی به جست‌وجو در اینترنت داشته باشیم، در ذهن داریم و حتی ممكن است در زمان پخش به تماشایشان نشسته باشیم. همان‌طور كه در شروع این گزارش به آن اشاره شد، آثار نعمت‌ا... در زمان پخش عموما پرمخاطب واقع می‌شوند و شاید بخشی از این قضیه هم به این برمی‌گردد كه او همیشه با كارگردانان شناخته شده كار می‌كند.

 

كارگردانان شناخته شده هم با خود، بازیگران سرشناس به مجموعه می‌آورند و این فرمول سه بخشی (فیلمنامه‌نویس، كارگردان و بازیگران) موجب موفق‌تر شدن آثار می‌شود. كارگردان پنج عنوان از سریال‌هایی كه در بالا به نامشان اشاره شد، سیروس مقدم است؛ سه مجموعه را بهرنگ توفیقی و دو مجموعه را محمدمهدی عسگرپور كارگردانی كرده‌اند و محمدرضا آهنج هم در اولین همكاری‌اش با سعید نعمت‌ا...، كارگردانی فیلمنامه تازه‌اش، برادرجان را عهده‌دار شده است.

 

اما آیا جدای از نام كارگردانان، حلقه مشترك دیگری هم میان این آثار دیده می‌شود؟ جواب مسلما بله است. آثاری كه نعمت‌ا... می‌نویسد، عموما درونمایه‌های مشتركی دارند كه در تمام این آثار می‌شود ردشان را دنبال كرد. درونمایه‌هایی چون عدل و عدالت و تقابل ظالم و مظلوم و خیر و شر كه البته در مواردی به سمت اغراق هم حركت می‌كنند. دیگر درونمایه مشترك این آثار، لحن دیالوگ‌نویسی برای شخصیت‌ها و مونولوگ‌هایی است كه شخصیت‌هایش راه و بیراه در قصه می‌گویند و فقط شنیدن یكی دوتا از این مونولوگ‌ها كافی است تا مخاطب زیرك بی این‌كه حتی نیازی باشد، تیتراژ مجموعه را ببیند‌ به این نكته كه فیلمنامه‌نویس آن سعید نعمت‌ا... بوده است، پی ببرد.

 

در ادامه به بخشی از این درونمایه‌ها می‌پردازیم.

 

مثل قهرمان‌های نوآر

آدم‌های قصه‌های نعمت‌ا...، در اولین نگاه آدم‌هایی به تعبیر عامیانه «بامرام»‌ هستند. آدم‌هایی كه سلوك خودشان را دارند و جهان‌بینی‌شان نه برخاسته از نظر و عقاید بقیه كه تحت تاثیر درونیات و جهان‌بینی ذاتی خودشان است. آدم‌هایی تك‌رو كه در خانواده زندگی می‌كنند و از دیدشان مرام و معرفت و خاكی بودن نهایت ارج و قرب است. به عنوان مثال در همین یكی دو قسمت قبل سریال برادرجان این‌طور دیدیم كه حنیف آن‌قدر شیفته و سرسپرده چاوش است كه برای راضی كردن آراز به سكوت و بر ملا نشدن راز چاوش، خواهرش لیلا را سراغ آراز فرستاده و تلویحا به ازدواج میان این دو نفر ـ كه تا پیش از آن همه مخالف بودند ـ رضایت داد.

 

در زیر پای مادر هم خلیل دشتی (كبابی) با بازی كامبیز دیرباز، مردی است كه همسر سركشش به فاصله كوتاهی بعد از ازدواج و زایمان، فرزند و همسرش را رها كرده و از خانواده دور شده است، اما خلیل در همه این سال‌ها تنها بزرگ كردن فرزند را به دوش كشیده و غم دوری از همسر و علاقه سال‌های دورش به او به رازی در سینه‌اش تبدیل شده است یا در میكائیل، پلیسی به همین نام (باز با بازی كامبیز دیرباز) كشته شدن دوست صمیمی‌اش رسول (با بازی كاوه سماك‌باشی) را توسط اشرار به چشم خود دیده است. او حالا عزم خود را جزم می‌كند كه برای استقرار نظم و امنیت در منطقه و گرفتن انتقام خون رسول با اشرار مبارزه كند؛ هرچند در این راه آسیب‌هایی می‌بیند. در واقع شخصیت‌های داستانش عموما تا پای جان از این مرام دست نمی‌كشند و سیر و سلوكشان حتی از جانشان هم برایشان مهم‌تر است. مثل قهرمان‌های فیلم‌های نوآر كه جدال با سرنوشت بر پیشانی‌شان نوشته شده است و انگار به دنیا آمده‌اند تا مبارزه كنند، آدم‌های داستان‌های نعمت‌ا... هم همین‌طورند و داستانش بر پایه این جدال‌ها و تلاش برای رساندن اوضاع به صلح و آرامش پیش می‌رود.

 

جزیره‌های از هم جدا

مهم نیست قصه‌های نعمت‌ا... به لحاظ تعدد شخصیت‌ها چقدر شلوغ و خانواده‌های آن پرجمعیت باشند؛ بـــا ایــــــــن حـــــــــال شخصیــــت‌هــــــای قصه‌اش عموما هركدام چون جزیره‌ای تنها و جدا افتاده از شخصیت‌های دیگر هستند و احوال درونی‌شان را برای دیگر شخصیت‌ها بروز نمی‌دهند.

 

در قصه برادرجان، چاوش (با بازی حسام منظور) شخصیتی محوری است كه در راه از‌دست ندادن منافع مالی زندگی فردی و وجهه اجتماعی، بار دروغی خانوادگی ـ ندادن سهمیه شوهرخاله و شریك پدرش، كریم بوستان ـ را به دوش می‌كشد و تمام تلاشش را در راه فاش نشدن این راز به كار می‌گیرد. آراز (با بازی سجاد افشاریان) جوانی عاشق‌پیشه و كمی نامتعادل است كه با كابوس عذاب‌های پدر دست‌وپنجه نرم می‌كند و وقتی هم راز چاوش را می‌فهمد، باز محكوم به سكوت است. ضلع سوم این مثلث را هم حنیف (با بازی كامران تفتی) تشكیل می‌دهد كه او هم برای خود رازی دارد و به‌‌رغم این‌كه به خواستگاری خواهرزن چاوش ـ كه دختری متمول است ـ رفته است، دلبسته دختری است كه راننده تاكسی (با بازی شیوا ابراهیمی) است و با او رابطه دارد.

 

در آثار قبلی او هم همین جهان شخصیت‌ها و رازهایشان را به گونه‌ای دیگر می‌توان دنبال كرد. جهانی كه در آن قهرمان‌ها و ضدقهرمان‌ها در هم تنیده شده‌اند و مرز میانشان باریك است. در گذشته كسی كه اكنون قهرمان است، ناگاه رازی تاریك بر ملا می‌شود و ضدقهرمان‌هایش هم برای خود دلایلی برای دوست داشته شدن دارند.

 

ادامه راه كیمیایی یا اطناب و پرگویی؟

از شخصیت‌ها و مرام و سلوك منحصر به‌فردشان كه بگذریم، دیالوگ‌نویسی‌های خاص و مونولوگ‌گویی‌های طولانی شخصیت‌ها، دیگر امضا و خصیصه اصلی كارهای نعمت‌ا... است. آدم‌های داستان‌های نعمت‌ا... شبیه هیچ یك از افراد جامعه دور‌و‌برمان سخن نمی‌گویند؛ اسم‌هایشان هم با خیلی‌هایمان فرق می‌كند: چاوش، حنیف، كریم بوستان، خلیل كبابی، غیاث، آهی، مدینه، بلبل، خجسته و ... . اسم‌هایی كه در جامعه كمتر رواج دارند و در عوض، قهرمان‌های داستان‌های نعمت‌ا... این‌طور نام می‌گیرند.

 

او در مصاحبه‌ای كه دو سال قبل، به بهانه پخش مجموعه رمضانی زیر پای مادر با ما داشت، در خصوص نامگذاری‌ شخصیت‌هایش به جام‌جم گفته بود: «من معمولا به قبرستان زیاد می‌روم، روی سنگ قبرها را هم می‌خوانم و در این بین گاه اسامی بامزه‌ای را پیدا می‌كنم. اصطلاحا آدم تكه‌جمع‌كنی هستم و هر چیزی را كه به نظرم در نگاه اول خاص و جذاب باشد، جمع می‌كنم.» شاید این دلیلی باشد كه نامگذاری‌های شخصیت‌های داستانی او را توجیه كند.

 

آدم‌های داستان‌های نعمت‌ا... دیالوگ‌های فلسفی و بازی با كلمات هم كم ندارند. استادند در بی‌نفس حرف زدن و یك‌سره تك‌گویی كردن و تا ترمزشان كشیده نشود و كات داده نشود، همین‌طور به گفتن ادامه می‌دهند. از سلوك و سیاق شخصیت‌های نعمت‌ا... این‌طور برمی‌آید كه او دلبستگی‌هایی به سبك دیالوگ‌نویسی‌های فیلم‌های مسعود كیمیایی و حتی دورتر از آن، علی حاتمی دارد، اما این‌كه او توانسته ادامه‌دهنده خوبی برای راه این دو كارگردان باشد یا نه، در عوض در مسیر اطناب و پرگویی از زبان شخصیت‌هایش حركت كرده است، خود سؤالی دیگر است.

 

برادرجان؛ یك تغییر مسیر

بعد از پخش مجموعه مناسبتی زیر پای مادر ـ كه رمضان دو سال پیش روی آنتن رفت-و بعد مجموعه عقیق ـ مجموعه مناسبتی محرم سال قبل كه چندان مورد اقبال واقع نشد-حالا به نظر می‌رسد نعمت‌ا... در تازه‌ترین اثرش قدری سراغ تغییر سبك و مسیر رفته است. زیر پای مادر مجموعه پرحرف‌وحدیث آن سال بود كه موضوعاتی چون تغییر در پایان‌بندی و بعد درگیری لفظی كه بین بهناز جعفری و یكی از خبرنگاران در نشست خبری آن پیش آورد، مجموعه را با حواشی مختلفی مواجه كرد.

 

عقیق هم گرچه فضایی تاریخی مربوط به دوران قاجار داشت و از حضور بازیگران شناخته شده‌ای چون شبنم مقدمی و هدایت هاشمی بهره گرفته بود، اما به دلیل سنگینی فضا و جنس ثقیل دیالوگ‌ها و گنگی شخصیت‌هایش خیلی به مذاق مخاطبان خوش نیامد. شاید همین دو تجربه تلخ پی‌درپی جنس كار تازه نعمت‌ا... را متفاوت كرده و از آن مونولوگ‌گویی‌های همیشگی و دیالوگ‌های آهنگ‌وار، اما بی‌انتهایش كم كرده است. البته دلیل دیگرش هم ممكن است به كارگردانی محمدرضا آهنج برگردد كه زبان و بیانی تازه به این مجموعه بخشیده است. احتمالا با گذشت قسمت‌های بیشتر، در مورد برادرجان و این‌كه چقدر می‌تواند در بیان مفاهیم مورد نظر و به سرانجام رساندن داستان شخصیت‌هایش موفق باشد، می‌توان بهتر قضاوت كرد.    

 

  • 12
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش