پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۴۹ - ۱۲ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۳۳۹۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

روایت «صادق پروین آشتیانی» کارگردان فیلم «واران» از جنجالی‌ترین چهره این روزها

«میترا استاد» عاشق بازیگری بود

میترا استاد,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اطلاعات زیادی از سرگذشتش در دست نیست. خبرها ملغمه‌ای است از قضاوت و شعارها و حرف‌هایی که یکی به قاتل می‌زند، یکی به قربانی. هیچ‌کس نمی‌داند در این سال‌ها چه بر سر آرزوهای «میترا» آمده که باعث شد بازیگری را رها کند و برود دنبال سیاست. «میترا استاد» سال‌ها قبل و پیش از آن‌که فیلم‌های روایت قتلش در صدر اخبار قرار بگیرند، در سه فیلم سینمایی بازی کرده بود.

هرچند نقش او در فیلم «دختر شاه پریون» و «اخراجی‌های ٣» بیشتر از یک پلان نشد، اما ‌سال ٩٢ به‌عنوان نقش اول فیلم واران جایزه جشنواره تولیدات رادیویی و تلویزیونی را  دریافت کرد. سال‌ها بعد اما آن دخترِ هنرمندِ‌ تنبورنوازِ عاشق هنر و بازیگری مسیرش را به راه سیاست عوض کرد؛ هیچ‌کس نمی‌داند چرا؟ چه شد که به جای ثبت‌نام در کلاس‌های بازیگری نامش را در شورای شهر ثبت کرد؟ علایقش چه شدند؟ بخش‌های زیادی از فراز و نشیب‌های زندگی میترا حالا با او خاک شدند و شاید این رازها تا همیشه سر به مهر بماند. با این حال «صادق پروین آشتیانی» کارگردان فیلم واران که سال‌ها قبل او را از نزدیک می‌شناخته، روایت جدیدی از شخصیت «میترا استاد» دارد، روایتی قبل از ورودش به دنیای سیاست.

‏«میترا استاد» را چطور برای بازی در نقش اول فیلم «واران» انتخاب کردید؟ از جایی سفارش شده ‏بود یا از قبل آشنایی با او داشتید؟

همکاری ما به چند‌سال قبل از این‌که من فیلم «واران» را بسازم، برمی‌گردد. ‌سال ٩٠، ٩١ فیلمی به نام «و ‏اینک بهشت» ساختم که او نقش کوتاهی در آن داشت. از آن زمان با خانم استاد آشنا شدم. مدتی بعد ‏که قرار بود یکسری فیلم در مورد هویت زن در اقوام مختلف بسازم، او به دفترم آمد و چون کلاس‌های ‏بازیگری می‌رفت و خودش هم اصالتا کرمانشاهی بود، پیشنهاد یک همکاری مشترک داد و در نهایت ‌سال ٩٢ ‏فیلم «واران» با نقش‌آفرینی ایشان ساخته شد.‏

یعنی خودشان پیشنهاد بازی در نقش اول فیلم را دادند؟

پیشنهادش این بود که یکی از این مجموعه‌ها را درباره زنان کُرد بسازیم و از حضور او استفاده کنیم و در ‏عوض ایشان هم برای تولید فیلم، یکسری امکانات و روابطی که در کرمانشاه دارد را در اختیارمان قرار دهد.‏

فکر می‌کنم آن زمان خانم استاد هنوز وارد دنیای سیاست نشده بودند که بخواهیم ربطش دهیم به ‏ماجرای سال‌های اخیر. منظورشان از روابط و امکاناتی که داشتند چه بود؟ چه کاری انجام دادند؟

به هر حال، ایشان چون اصالتا مال همان منطقه بودند، یادم هست که یکسری کارهای اداری فیلم را انجام ‏دادند.

البته از آن چیزی که به ما گفته بودند، کمتر کمک کردند چون فیلم‌مان سرمایه زیادی نداشت و ما ‏انتظار کمک‌های بیشتری داشتیم. ولی به‌ هر حال، کارهای اداری را انجام دادند؛ مثلا با تهیه‌کننده می‌رفتند و مجوزهایی ‏که لازم داشتیم را از استانداری و فرمانداری می‌گرفتند. ضمن اینکه من خیلی با آن منطقه و مردم ‏آشنایی نداشتم، برای فیلم هم مشاوره‌هایی به من دادند.‏

استعدادشان در بازیگری چطور بود؟

استعداد خوبی در بازیگری داشت.‏

شخصیت و رفتارش در رابطه با همکاران و سایر عوامل فیلم چطور بود؟ مثلا در بازی‌هایش آرام و ‏منعطف بود یا چانه‌زنی می‌کرد؟

 الان که خودشان دیگر بین ما نیستند، صحبت‌کردن در این رابطه سخت است. فقط می‌توانم ‏بگویم آدم خاصی بود و روحیات خیلی خاصی داشت. ‏

مثلا چه روحیه خاصی را در او دیده بودید؟

بشدت جاه‌طلب بود؛ حالا جاه‌طلب به معنای مثبت کلمه. یعنی دوست داشت پیشرفت کند و بالاتر از ‏جایی که بود را نگاه می‌کرد. فکر می‌کنم همین هم باعث شد که بعدها به مشکلاتی دچار شود.‏

آن دوران تمایلات سیاسی از خودش نشان نمی‌داد یا متوجه نشده بودید که به غیر از هنر به ‏سیاست هم علاقه دارد؟

نه، واقعا آن موقع این‌جوری نبودند. شناختی که آن سال‌ها من از ایشان پیدا کرده بودم با مسائل و اتفاقاتی که ‏در سال‌های اخیر رخ داد، خیلی فرق می‌کند. آن زمان میترا استاد زنی بود که بشدت عاشق بازیگری بود و ‏اساسا هم هنرمند بود و می‌دانم که تنبورنوازی هم می‌کرد. برای همین من هیچ‌وقت متوجه گرایش یا ‏انگیزه‌های سیاسی در او نشدم. البته برداشت من به ٦‌سال پیش برمی‌گردد و بعد از ساخت این فیلم از او ‏خبر نداشتم و نمی‌دانم در این چند‌سال گذشته چه شده و او چه تغییراتی کرده بود.‏

سال ٩٢  که در فیلم شما بازی کردند، هنوز با همسر اولشان زندگی می‌کردند؟

بله، همسر داشتند و پسرشان کوچک بود. ظاهرا یکی دو ‌سال بعد از این‌که در فیلم من بازی کرده بودند، از ‏همسرشان جدا شدند.‏

شما همسر اول خانم استاد را دیده بودید؟ ‏

راستش من خیلی راجع به زندگی خصوصی‌شان چیزی نمی‌دانم. فقط یکی دوبار تلفنی با همسرش صحبت ‏کرده بودم، آن هم در ارتباط با همان کارها و روابط پیش‌تولید فیلم. ‏

می‌دانید با بازیگری‌اش موافق بود یا نه؟

نمی‌دانم. هر چیزی بگویم قطعا اشتباه است.‏

شغل همسر خانم استاد چه بود؟

مهندس بودند. اگر اشتباه نکنم مهندس نرم‌افزار کامپیوتر.‏

یکسری از خبرهای جنجالی  این روزها  مربوط به برادر خانم استاد است. می‌گویند در سال‌های ‏اخیر با برادرش خیلی نزدیک بوده  و حتی مدتی که آقای نجفی شهردار تهران بودند، به واسطه ‏خواهرش در شهرداری کار می‌کرده است. آن موقع که خانم استاد بازیگر بودند از برادرش حرفی ‏می‌زد یا مثلا بخواهد او هم در این فضا کنارش باشد؟

نه، برادرشان را ندیدم. فقط می‌دانم که آن موقع درحال تحصیل بود.‏

آن موقع به بازیگری جدی نگاه می‌کرد؟ یعنی تصمیم داشت این حرفه را ادامه دهد؟

بله، آن زمان به جد دنبال بازیگری بود. نمی‌دانم بعدش چه شد، چون از او خبر نداشتم و فکر می‌کنم آخرین ‏کاری که در این حوزه انجام داد، بازی در فیلم من بود و بعد از آن دیگر در فیلمی حضور نداشت. ‏

در این سال‌ها  هیچ‌وقت از او خبر نداشتید؟ یا مثلا سال٩٦ که به خاطر فیلم شما جایزه گرفت ‏حرفی درباره این اتفاق و جایزه‌اش با شما نزد؟

نه، مستقیما از ایشان خبر نداشتم. فقط‌سال گذشته که خبر ازدواج‌شان با آقای نجفی روی سایت‌ها آمد، آن ‏را دیدم و خب طبیعتا خیلی برایم عجیب بود. البته‌سال ٩٦ که فیلم واران در جشنواره تولیدات رادیویی و ‏تلویزیونی کاندیدا شد و او به‌عنوان بازیگر جایزه گرفت با خط جدیدش به من پیام داد و از من تشکر کرده و ‏نوشته بود: «استاد جایزه را مدیون شما هستم.» به‌هرحال من انتظار داشتم که اتفاق‌های بهتری در دنیای ‏بازیگری برایش بیفتد، اما ظاهرا مسیرش عوض شد.‏

در چند روز گذشته خبرهای مختلفی در فضای مجازی و رسانه‌ها نوشته می‌شود. ‏یکی از داغ‌ترین خبرهایی که شاید معمایش تا همیشه در‌هاله‌ای از ابهام بماند، این است که می‌‏گویند خانم استاد با نقشه قبلی به زندگی شهردار سابق تهران وارد شده و درواقع برای او نقش ‏بازی کرده است. می‌خواهم با شناختی که از گذشته نسبت به شخصیت میترا استاد دارید، ‏نظرتان را درباره این شایعات بگویید. ‏

این چیزی که   می‌گویند نه در مورد میترا استاد، بلکه به هرآدم دیگری هم می‌تواند برگردد، چون ما ایرانی‌ها ‏اساسا بازیگرهای خوبی هستیم. همه‌مان در زندگی نقش بازی می‌کنیم و شاید شخصیت واقعی‌مان با آن ‏چیزی که مردم در اجتماع از ما می‌بینند، فرق کند و همیشه به نوعی نقاب داریم. در مورد ایشان هم من ‏واقعا نمی‌دانم، چون سال‌ها از آشنایی من با او می‌گذرد و اصلا نمی‌دانم دراین چند‌سال چه فرآیندهایی ‏را در زندگی‌اش طی کرده و چه روابطی داشته است. با این حال اصلا نمی‌شود درباره این مسائل با صراحت ‏صحبت کرد   قضاوت کار سختی است.

درکل برای هر دو طرف این ماجرا یعنی  هم خانم استاد و هم ‏آقای نجفی ناراحت هستم. چون هم زندگی یک زن جوان که به‌هرحال در فیلم من هم بازی کرده بود از هم ‏پاشید و تمام شد و هم آقای نجفی را خیلی دوست دارم.‏

در صحبت‌هایتان اشاره کردید که خانم استاد شخصیت خاصی داشت و همیشه به بالاتر‌ها نگاه ‏می‌کرد و به تعبیری جاه‌طلب بود. اگر بخواهیم جاه‌طلبی را در دو عالم هنر و سیاست با هم ‏مقایسه کنیم یک نکته جالبی در آن وجود دارد. این‌که ایشان تقریبا از اواخر دهه ٨٠ کلاس‌های ‏بازیگری را شروع کرد و بعد هم در چند فیلم سینمایی حضور داشت، اما ظاهرا مسیر دیده ‏شدن در دنیای بازیگری برایشان طولانی بود و هیچ‌وقت هم دیده نشد، اما ظاهرا مسیر دیده شدن در ‏دنیای سیاست کوتاه‌تر یا راحت‌تر بوده.‏

سوال‌های سختی می‌پرسید. من فکر می‌کنم خیلی‌ها در فضای سیاست امکان دیده شدن یا رشد ندارند یا بالعکس. به‌هرحال خانم استاد از زمانی که با دکتر نجفی آشنا شدند به نوعی ‏نقطه عطفی برایشان ایجاد شده تا وارد فضای سیاست شوند. به‌هرحال   جاه‌طلبی (که البته ‏نمی‌خواهم تعبیر بدی از این واژه شود) اگر در شخصیت هر آدمی باشد شاید در فضای سیاسی بهتر جواب ‏دهد تا در فضای فرهنگی و هنری. شاید اگر خانم استاد در سینما و بازیگری می‌ماندند هیچ‌وقت این اتفاق ‏برایش نمی‌افتاد.‏

‏اتفاقی که این روزها برای فیلم «واران» افتاده این است که در همه این سال‌ها فیلم‌تان هیچ‌وقت ‏به اندازه الان دیده نشد. این روزها یکسری از سایت‌ها فیلم شما را به بهانه بازی خانم میترا استاد ‏گذاشته‌اند و تعداد بازدیدهایش هم کم نیست. فکر می‌کنم این نوع دیده شدن  فیلم حس خوبی ‏به یک کارگردان نمی‌دهد. درست است؟

  این فیلم‌سال ٩٢ ساخته شد، ولی به دلیل ایرادات محتوایی و فنی که از طرف صداوسیما به این ‏فیلم وارد شد، مقداری طول کشید تا کامل شود. در فاصله بین ٩٣ تا ٩٦ ما یک سری سکانس‌هایی به فیلم ‏اضافه کردیم که درواقع فلش بک بود و یک زن سن بالایی نقش سال‌ها بعد خانم استاد را بازی می‌کرد. ‏برای همین فیلم‌سال ٩٦ کامل شد و درنهایت هم در جشنواره حضور پیدا کرد. در سال‌های اخیر هم یکی ‏دوبار از شبکه کرمانشاه پخش شده بود، ولی خب این شبکه استانی است و خیلی دیده نشد. یک موضوع ‏جالب و البته ناراحت‌کننده این است که دقیقا دوشب قبل از این‌که این اتفاق برای خانم استاد بیفتد پای ‏تلویزیون نشسته بودم که دیدم فیلم‌مان از شبکه شما که شبکه سراسری است درحال پخش است و پس فردا ‏صبح خبر قتل خانم استاد را شنیدم. ‏

زندگیِ «میترا استاد» با پایانی خونین تمام شد و اعتراف آقای نجفی به قتل همسرش ‏یکی از عجیب‌ترین و شوکه‌کننده‌ترین خبرهای سال‌های اخیر است. لحظه‌ای که این خبر ‏را شنیدید چه حسی داشتید؟ به چه چیزهایی فکر کردید؟ ‏

دیروز جایی خواندم که خبر قتل خانم استاد ٤٢‌میلیون بازدید‌کننده داشته. طبیعتا میترا استاد آن ‏زمانی که عاشق بازیگری بود دوست داشته همین‌قدر دیده شود، ولی الان خودش نیست و این خبر تلخ از پایان ‏زندگی او در صدر اخبار قرار گرفته. روزی که خبر قتل را شنیدم چند دقیقه شوکه شدم. به هر ‏حال خبر خیلی تلخ بود و کاری به ماجراها و پیچیدگی‌ها و راز و رمزهای پشتش ندارم. خبر ‏کشته شدن یک آدم تلخ و ناگوار است بخصوص اگر بدانی یک روز با او سلام و علیک داشتی و کار کردی. ‏به هر حال امیدوارم روحشان شاد باشد و آقای نجفی هم از این مشکل یک جوری رها شوند.‏

به‌ناز مقدسی

shahrvand-newspaper.ir
  • 12
  • 7
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش